eitaa logo
چشمه جاری
519 دنبال‌کننده
741 عکس
146 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤👈 حاج آقا حیدری ✅ روزی طلبه ای از استاد صفایی رحمة الله علیه پرسید: چه کنیم تا دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد❓ ✅ ایشان گفتند: باید از دنیا بزرگ تر شوی، آن وقت راحت می شوی. ✅ چنان که وقتی کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی. ✅ ولی حالا که بزرگ تر شده ای دیگر در آن دنیا نمی گنجی و به بچه های کنونی می خندی و از اسارتشان در شگفتی. 📚مشهور آسمان، ص ۲۱۹ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ اگر تو به اندازه ای که به اتاق ها و دستشویی هایت می رسی، به دلت و به خودت سر می کشیدی، دل تو و سینه ی تو، طور سینا بود! 📕 نامه های بلوغ، ص ۱۶ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 برای شناسایی و ارزیابی و نقد خودم، یک راه ساده هست. 🔷 هرچه مرا خوشحال می‌کند و یا رنج می دهد، من همان هستم، همانقدر هستم. 🔷 تو فريب كارهاى بزرگ و كوچك و حرف‏هاى ريز و درشت را نخور. 🔷 تو درست همانى هستى كه تو را خوشحال و يا رنجيده مى‏ سازد. 📚 روش نقد ج ۱ ص 10 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 انسانى كه از سنگى خوشحال مى‏ شود و يك كلم او را رنج مى‏ دهد و يك مقدار حقوق و صندلى اول و دوم او را مى ‏لرزاند، او سنگ است، كلم است، صندلى است، كه هنوز راه نيفتاده و پست ‏تر است؛ چون مى‏ توانسته‏ راه بيفتد، ولى ماندگار شده و ايستاده. 📚 روش نقد ج ۵ ص 120 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ اگر خدا نعمت هایی به ما نمى‏ دهد به خاطر اين است كه دادن‏هايش ما را تلف مى‏ كند؛ اما اگر داده‏ ها را در مسير به جريان انداختيم، ديگر كوتاهى نمى ‏كند، سپاس مى‏ گويد، از آنچه كه سپاس او كرديم. و اضافه مى‏ كند به آنچه كه در مسير، مصرفش كرديم. ✅ وقتى كه بنّاها، آجرها را در جاى خودش كار گذاشتند، سپاسى كه از آنهاست اين است كه آجرهاى ديگر را به دستش بدهند. در آن لحظه‏اى كه هنوز آجر قبل در دستان اوست، آجرهاى بعدى، جز اينكه بار او را سنگين كند، جز اينكه كمر او را خم كند، چه نتيجه‏ اى مى‏ تواند داشته باشد⁉️ ✅ ما بارى را به دوش گرفته ‏ايم كه نه تنها بهره نبرده ‏ايم، كه كمرمان را خرد كرده ‏ايم. اگر داده ‏هاى حق را در مسير به جريان نينداخته باشيم، از ما مى‏ گيرد. آجرهايى كه كار نگذاشته ‏ايم از ما مى‏ گيرد. ✅ و اين پس گرفتن، نه از بخل است و نه از تنگ چشمى و نه از انتقام و كينه، بلكه محبت است به كسانى كه بار را نگذاشتند و زير بار نفس نفس زدند. ✅ ايستادن شده بارشان، زندگى شده بارشان، دوستى و دشمنى‏ها و رفت و آمدهاشان، وَبالشان شده. اجتماعاتشان، نسبتشان و تكلمشان و سكوتشان، همه و همه، بارهاى سنگين و اوزار است. 📚 حقیقت حج، ص 127 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ علوم و قدرت‏ها و ثروت‏ها ملاك نيست. ملاك افتخار جهت دادن به اين همه سرمايه است و بهره بردارى از آنها كه احتكار آنها و يا در غير راه صرف كردن و اسراف آنها هر دو ضربه دارد و چوب دارد. ✅ كه در زمستان سرد اگر كبريت را به چراغ نزنى، چوب مى ‏خورى و اگر كبريت را به زير لباست بزنى و در غير جايگاهش از آن بهره بردارى كنى، مى ‏سوزى. ✅ احتكار و اسراف هر دو چوب دارد و صدمه دارد. داده ‏ها ملاك نيست و سودها هم ملاك نيست. داده ‏ها از خداست و سودها از سرمايه ‏ها. ✅ نه مقدار سرمايه مهم است و نه مقدار سود، بلكه نسبت سود به سرمايه مهم است. ✅ ده تا آجرى را كه يك پير زن با كم كردن غذاى خود به مسجدى كمك كرده است نمى ‏توان با ده ميليون تومان كمك تاجرى مقايسه كرد؛ چون تاجر از غذايش كم نشده و نسبت به سرمايه ‏اش كارى نكرده است. ✅ مهم مبلغ سرمايه‏ اش و يا مبلغ كمكش نيست؛ كه سرمايه از ديگرى است و كمك هم مربوط به سرمايه است. آنچه براى اوست مقدار كوششى است كه بر روى سرمايه دارد. 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 دوستى سؤال مى ‏كرد كه چرا ما احساس و حالى را در خود و اعمال خود نمى‏ بينيم⁉️ 🔶 به او گفتم: اگر تو در بيابان، ناگهان با شير بزرگى مواجه شوى و يا صداى آن را بشنوى، در اين شرايط، با اينكه خسته و بى ‏حال هستى، حال پيدا مى‏ كنى. 🔶 مى‏ ترسى و فرار مى‏ كنى، حال ترس دارى. حال خوف و فرار دارى، ولى اگر همين شير را در باغ وحش ببينى، باز هم حال پيدا مى‏ كنى، ولى حالِ كمترى است. 🔶 ممكن است بترسى، اما اين ترس خيلى كمتر است؛ چون حجاب وجود دارد. 🔶 پس اگر مى‏ خواهى حالى بدست آورى، دو چيز را بايد مراعات كنى: هم بايد قرب را بدست آورى و هم بايد حجاب‏ها را بردارى، كه كسى كه طالب حال است، آن را مفت نمى‏ دهند. 🔶 البته به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه آدمى گيرِ حالت‏هاست. خيال مى ‏كند اگر حالى پيدا كرد و اشك و آهى داشت و گريه ‏اى كرد، خيلى خوب و مقّرب است و يا اگر حال خوشى نداشت و اشكى نيامد، خيلى بد است! 🔶 اين هر دو از بيچارگى اوست؛ چرا كه نه خشكى چشم، علامت بدى است و نه جوشش آن، علامت قرب و خوبى. 📚 اخبات، ص 113 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 من شايد اوائل بلوغم بود كه بر خودم نظارتى را شروع كرده بودم و در چهار مسأله ارزيابى و تدبّر داشتم ۱- حالت‏هايم: مى ‏ديدم كه اميد، يأس و قدرت، عشق و نفرت، كينه، محبت، در من رخنه مى ‏كنند و حالت‏هاى خستگى، وازدگى، هراس و تنهايى و ... در من رفت و آمد دارند. ۲- مى‏ ديدم از صبح كه پلك چشم‏هايم باز مى ‏شوند تا شب چه كارهايى و حركت‏هايى براى من هست و چه سرعت‏ها و شتاب‏ها و چه آرامش‏ها و كندى‏ هايى در كارهايم، همراهم هستند. ۳- با توجه به اين دو مرحله از حالت‏ها و حركت‏هايم دنبال عامل و انگيزه ‏ى اينها راه افتادم كه محرك‏هاى من چه چيزهايى هستند. ۴- مرحله‏ ى بعد بررسى هدف‏ها و جهت ‏هاى حركتم بود. پس از آنكه حالت‏ها و حركت‏ها و محرك‏ها بررسى شده بودند، نوبت به جهت حركت و هدف‏هايم مى‏ رسيد كه من چه مى ‏خواهم؟ 🔷 آيا لذت و رفاه را، يا آگاهى و بينش را، يا تكامل و شكوفايى استعدادها را و يا بالاتر از اين همه، رشد را و جهت دادن به استعدادهاى تكامل يافته را. نه زياد كردن استعدادها، كه زياد كردن خودم تا بتوانم استعدادهاى زياد شده ‏ام را رهبرى كنم. 🔷 مى‏ ديدم كه محرك‏ها، مرا به بيشتر از لذت و رفاه و يا آگاهى و تكامل نمى‏ رسانند و جز خسارت برايم نمى‏ آورند. 🔷 مى‏ ديدم من عمرم را شمع كرده ‏ام تا ده ‏شاهى ‏ها را پيدا كنم. درست مثل آن بى‏ خبرى كه در شب تاريك براى يافتن پول سياهش كاغذى را آتش زده بود و چراغ كرده بود و صبح فهميده بود كه چك چند هزار تومانى را از دست داده، براى رسيدن به پنج ريال پول سياه. 🔷 من هم عمرم را شمع كرده بودم و چراغ راه كرده بودم كه چيزى را بيابم. همين پول‏هاى سياه و جلوه‏ هاى پوچ و سبزه‏ هاى زرد را. 🔷 پس از اين ارزيابى ‏ها و تدبرها بود كه مرحله‏ ى نظارت و رهبرى بر حالت‏ها و حركت‏هايم را شروع كردم و به انتخاب محرك‏ها و هدف‏هايم رو آوردم. 📚 روش نقد، ج ۲، ص 28 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ حقيقت كبر چيست؟ كبر با عُجب و با غرور چه تفاوتى دارد؟ ✅ عجب، بريدن نعمت از منعم است؛ يعنى نعمت را از خودت بدانى. كبر اين است كه در برابر حقى كه يافتى، عصيان كنى و زير بار نروى. ✅ كبر هم ريشه در نعمت‏ها دارد، ولى نعمت را از منعم نمى‏ بُرد، بلكه اين را براى خودش افتخار مى‏ داند كه اگر ما عزيز نبوديم اينها را به ما نمى‏ دادند. ✅ به همين خاطر است كه بعضى از اهل قدرت مى ‏گويند: «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ الى‏ رَبّى‏ إِنَّ لى‏ عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‏»؛ ما به علت اينكه در دنيا صاحبان نعمت و قدرت هستيم، اگر معادى هم باشد به همين دليل كه در دنيا به ما داده ‏اند در آخرت هم بهره‏ مند خواهيم شد. ✅ خصوصياتى در خود ما بوده كه اينها را به ما داده‏ اند و اين خصوصيات براى همه محيطها كارگر و فعال و مؤثر خواهد بود. ✅ پس عُجب، نعمت را از منعم مى ‏بُرد و متكبّر، ملاك ارزش را در نعمت‏ها و خودش مى‏ داند. امّا حقيقت غرور چيست؟ ✅ غرور اين است كه تو مسئوليت نعمت را بِبُرى و بارى را كه نعمت بر روى دوش تو مى‏ گذارد نديده بگيرى. ✅ غرور دو سر دارد و تبعه نعمت را مى‏ اندازد، شخص فريب مى‏ خورد و احساس مى‏ كند نعمت را مُفتى به او داده‏ اند. ✅ عُجب، سر نعمت را مى ‏بُرد و مى‏ گويد مال خودم است؛ در حالى كه تو فقيرى و دست‏هاى تو خالى بوده است. ✅ و كبر اين است كه به دم و سر كارى ندارى، حتى مى‏ گويى خدايى هست، ولى مى ‏گويى من ارزش داشتم كه اينها را به من داده ‏اند، پس آن طور كه مى ‏خواهم با آن رفتار مى‏ كنم. ✅ و همين معنا باعث مى‏ شود كه تو به خودت اجازه بدهى كه ديگران را زير دست بگيرى، آنها را تصرف كنى و از آنها بهره بگيرى، اسوه‏اى به وجود بياورى و بر آنها حكومت كنى و براى اينكه اين حكومت محكم شود خودت را تعظيم كنى. 📚 روش برداشت از نهج البلاغه، ص 88 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 آن‏ها كه نفس خويش را مراقب بوده‏ اند و زير نظر داشته‏ اند و كنترل كرده ‏اند، بازى‏ هاى او را خوب مى‏ شناسند و نمايش‏هاى او را خوب‏ مى ‏فهمند و اين است كه فريب نمى ‏خورند و اسير اعمال نيستند. 🔶 و در محاسبه، به اعمال خود توجهى ندارند، بلكه در انگيزه‏ ى اعمال دقت مى‏ كنند؛ كه گفته ‏اند: «حاسِبُوا انْفُسَکُمْ» و نگفته‏ اند «حَاسِبُوا اعمَالَكُم». 🔶 اين مهم نيست كه در امروز چه كارهايى كرده‏ ام، مهم اين است كه اين كارها را براى چه انجام داده ‏ام و از چه عاملى كمك گرفته‏ ام و از چه نفسى به اين عمل رسيده ‏ام. 📚 فقر و انفاق، 60 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ كسانى كه به سرمايه‏ هاشان مغرورند و خيال مى ‏كنند داده ‏ها ملاك افتخارند، زبانشان، فكر و عقلشان و زيبايى ‏هايشان، باعث غرورشان شده، اينها غافل مى ‏مانند. ✅ غرور، آنها را به ركود مى‏ رساند. خيال مى ‏كنند كه كسى هستند. اينها خيال مى‏ كنند اگر كسى به آنها چيزى داد، به خاطر عظمتشان است! ✅ خيال مى‏ كنند كه داده ‏ها ملاك افتخار است؛ اين است كه با غرور مى ‏گويند: «ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً»؛ من باور نمى ‏كنم كه براى انسان ادامه‏ اى باشد. «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي»؛ و اگر انسان بازگشتى و ادامه ‏اى هم داشته باشم، «انَّ لى عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‏». من همين طور كه در اين مرحله سرمايه ‏هايم را زياد كرده ‏ام، در آن مرحله هم به خوبى ‏ها مى‏ رسم. ✅ غافل از اين كه سرمايه ‏ها ملاك افتخار نيست. داده ‏اند، تا بازده ى ما مشخص شود. و حتى بزرگ‏تر از آن، مقدار كاركرد ما مطرح است؛ كه بايد نسبت‏ها را در نظر بگيريم. ✅ چه كرديم با سرمايه‏ ها؟ چه قدم‏هاى بزرگى مى‏ توانستيم برداريم و برنداشتيم؟! چگونه عقب افتاديم! چه كرديم در مجموعه ‏ى زندگيمان⁉️ ✅ با اين ديد و با توجّه به اين كه سرمايه ‏ها ملاك نيست و با توجه به اينكه محاسبه ‏ى سودها با سرمايه‏ ها ملاك عمل است، غرورها از بين مى‏ روند و ركودها نيز، در غبن زندگى‏ ها و گنديدگى‏ ها هم، كنار مى ‏روند. ✅ ما الآن سرخوش دارايى ‏ها هستيم. مستيم كه داريم. و مستيم كه با دارايى ‏هامان، ديگران را هم به مرگ بفرستيم. نه تنها خودمان مردار خودمان شده‏ ايم، بلكه مى ‏خواهيم ديگران را هم به مرگ برسانيم! ✅ با علم‏مان، قدرتمان، ثروتمان، با زيبايى ‏مان مى‏ خواهيم ديگران را صيد كنيم، بدون اينكه اين صيد را تزكيه كرده باشيم. 📚 حقیقت حج، ص ۱۳۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 تقوى؛ يعنى اطاعت و روى مرز راه رفتن و همين تقوى به تو نيرو مى ‏دهد و تو را از بن ‏بست‏ها بيرون مى ‏آورد: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً». 🔷 بارها گفته ‏ام: آن هنگام كه تو هماهنگ با نظام نيستى، دو ميليارد همراه هم كه داشته باشى، وحشت داشته باش و آن هنگام كه در مسيرى و هماهنگ با نظام، يك نفر و تنها هم كه هستى، مطمئن باش. 🔷 وقتى فرياد رسول اللَّه صلی ‌الله علیه و آله و سلم در كنار كعبه بلند شد و صداى ضعيف او پرده ‏هاى كعبه را لرزاند، هر كس آن جمع را مى‏ ديد، باور نمى‏ كرد كه ادامه پيدا كنند. 🔷 و وقتى هم كه فرياد قدرت‏ها در تخت جمشيد بلند شد، كسى كه آن صدا را مى ‏شنيد، باور نمى ‏كرد كه اين جشن دو هزار و پانصد ساله، به نابودى و انهدام بينجامد. 🔷 اين طبيعى است كه يك خروار گندم، وقتى بيرون از نظام و بر روى زمين مانده است، خوراك كلاغ‏ها و سوسك‏هاست و زياد نمى‏ شود، ولى يك دانه گندم كه هماهنگ با نظام در خاك افتاده و در مسير شكل گرفته، سنبله و صدها دانه مى ‏شود. 🔷 كسانى كه روى مرز حركت مى‏ كنند و هماهنگ با نظام‏ها و سنت‏ها هستند، اگر چه هم كم باشند، زياد مى‏ شوند و آنها كه بيرون از مرزند زيادشان هم به نابودى مى‏ انجامد. 📚 حرکت، ص ۱۷۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie