💠 مى گويند يكى از شاگردان، هميشه ديرتر از وقت به كلاس مى آمد، يك روز استاد، همين كه ديد به كلاس قدم مى گذارد، خودنويس زيبايى را به عنوان جايزه به او داد.
💠 دانش آموز كه جهتى براى دريافت جايزه نمى ديد، منتظر توضيح بود.
💠 استاد آرام گفت: اين جايزه فقط به خاطر اين است كه شما هميشه سر وقت حاضر مى شويد. دانش آموز تكانى خورد و منفعل شد و ديگر دير به سر كلاس نيامد.
📚 تربیت کودک، ص ۶۲
🆔کانال👈 چشمه جاری
🔶 و چه بسا مربى احتياج به واسطه اى هم داشته باشد كه مطلب را توضيح دهد و كودك را به اقرار بياورد و از بدى جدا نمايد. و اين واسطه خواه مادر يا ديگرى، بايد زرنگ و تعليم ديده باشد، با توضيح و تلقين به طفل، او را به جرم خويش آشنا كند و به اعتراف وادار نمايد و با اين جمله كه: «قول داده ديگر اين كار را انجام ندهد» و يا اين كه: «بگو ديگر نمى كنم، اشتباه كردم، متوجه نبودم و ديگر تكرار نمى كنم»، پا در ميانى كند و شفاعت كند و واسطه شود.
🔶 و بعد هم در خلوت با طفل صحبت كند كه چرا تو، كودكِ به اين خوبى، يك چنين كارى را انجام دهى؟! چرا بايد پدر يا مادرت را كه اين همه به تو علاقه دارند و براى تو چه ها و چه ها كرده اند، اذيت كنى و ناراحت نمايى كه آنها مجبور شوند با تو چنين كنند⁉️
🔶 و خلاصه با صحبتهايش عقده بچه را بگشايد و عكس العمل او را كنترل كند و به قرار و اعتراف و تصميم وادارش نمايد.
🔶 واى به روزى كه واسطه، خام و نفهم باشد و با جانب دارى از طفل و اين كه چرا او را مى زنيد، چرا اذيتش مى كنيد، چرا بچه به اين خوبى را شما گرگها آزار مى دهيد؟ و ... با اين حرفها بچه را فاسد كند و زحمات را به باد دهد و كودك را با جرئت و پُر رو و صاحب حق و مربى را ظالم و ستمگر و گرگ معرفى كند.
🔶 مربى بايد اين آگاهى را داشته باشد كه در حضور چنين واسطه هاى نفهم و بى ظرفيتى كه اغلب علاقه زيادى به بچّه دارند و محبّت خاله خرسى دارند، تنبيه به راه نيندازد و از آن طرف، مسأله را نديده بگيرد و اين طور وانمود كند كه متوجه قضيه نشده و نفهميده است.
🔶 چون اگر خود را متوجه نشان دهد و تنبيه نكند، بچه به قدرت واسطه و ضعف مربى پى مى برد و تازه تنبيه هاى بعدى هم نتيجه اى ندارد؛ چون ذهن كودك چندان قدرتى ندارد كه قضايا را به هم ربط دهد و تنبيه را با جرم سابق تطبيق دهد و چه بسا كودك تنبيه هاى بعد از مدتى فاصله را، يك نوع ظلم و ستمگرى در حق خود تلقى كند و سركشى و عصيان را شروع نمايد.
📚 تربیت کودک، ص 58
🆔 کانال👈 چشمه جاری
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 حاج آقا انصاریان
✴️ وقتى حضرت زينب سلام الله علیها به دنيا آمد، قنداق مباركش را كه به دست رسول خدا صلّی الله علیه و آله دادند، حضرت فرمودند:«مَنْ بَكى عَلى مَصائِبِ هذِهِ الْبِنْتِ كانَ كَمَنْ بَكى عَلَى أَخَوَيْهَا الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ».
✴️ هرچشمی در اين دنيا براى مصائب اين دختر گريه كند، ارزش گريه او، مساوى با گريه بر امام حسن و حسين علیهما السلام است.
✴️ يعنى يك قطره اشك براى زينب كبرى، مساوى است با گريه كردن بر دو امام معصوم. نفرمودند، ثواب گريه بر اين دختر، مساوى گريه بر أباعبدالله علیه اسلام است.
✴️ بلكه فرمودند گريه بر او، مساوى است با گريه بر دو امام معصوم؛ يعنى اگر در قيامت، گريه بر امام مجتبى علیه السلام كه درباره آن پيغمبر فرمود: هر كس براى حسن من گريه كند، قيامت كه همه چشمها گريان است، چشم او گريان نخواهد بود
✴️ و گريه بر اباعبدالله علیه السلام كه سبب شفاعت، رحمت و مغفرت است، اين دو گريه را اگر در يك كف ترازو بگذارند و گريه بر زينب كبری را در يك كف ديگر، با هم مساوى مى شود.
📚نگاهى به مقام حضرت زينب، ص 9
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅ آيت اللّه حاج ميرزا احمد سيبويه از آقا شيخ حسين سامرائى كه از اتقياء اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ايّامى كه در سامراء مشرّف بودم روز جمعه اى طرف عصر به سرداب مقدس رفتم.
✅ ديدم غير از من کسی نيست و من حالى پيدا كرده و متوجه مقام صاحب الامر صلوات اللّه عليه شدم.
✅ در آن حال صدايى از پشت سر شنيدم كه به فارسى فرمود:«به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب عليها السّلام كه فرج مرا نزديك گرداند».
📚 میر مهر، ص ۵۱
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
💟 عامل چهارم: قهر
💠 روحيه ها يكسان نيستند و چه بسا بعضى ها از ترس و رقابت و تقليد، تأديب نشوند و ساخته نشوند. از اين گذشته هميشه نمى شود به طور دائم از يك عامل استفاده كرد و بچه را ترساند و يا به رقابت انداخت.
💠 در اين موارد بايد از راه قهر وارد شد و چنان وانمود كرد كه ديگر فلانى را دوست ندارم؛ چون فلان كار را انجام داده يا فلان برنامه را اجرا نموده يا فلان حرف را زده است. در صورتى كه كودك با اين شخص وابستگى و آشنايى و انس داشته باشد و يا توقع كار و يا چيزى را داشته باشد، ناچار تحت تأثير در مى آيد و ادب مى شود.
💠 و اين راهى است كه خود بچه ها در ميان خود، از آن استفاده مى كنند و براى به دست آوردن يك چيز يكديگر را به قهر تهديد مى نمايند و به نتيجه هم مى رسند.
💠 پس مربى بايد از اين عامل هم استفاده كند، ولى باز نه براى هميشه و مداوم كه در روايت آمده است: شخصى مى گويد يا ابا الحسن! از پسرم شكايت دارم. حضرت فرمود: «او را كتك مزن، با او قهر كن و از او فاصله بگير، اما باز هم طولش نده»؛ چون اين طول دادن يا بچه را مى شكند و تنهايى و شكست، او را فرارى مى دهد و يا اين كه بى تفاوتى و بى خيالى كودك، كار را خراب مى كند.
💠 پس در هر دو صورت، ناراحتى و بى تفاوتى نبايد زياد به طول بينجامد. در اين جاست كه باز نقش واسطه لازم است و بايد واسطه اى در ميان افتد و پا در ميانى كند و صلح و صفا راه بيندازد و همانطور كه در بحث «ترس» گفتيم بايد واسطه از رموز و فوت و فن واسطه گرى با اطلاع باشد تا كار را خراب ننمايد و مربى را از چشم نيندازد و زحماتش را بر باد ندهد.
✅👈 عامل پنجم: تهديد و وعده و وعيد
🔷 بچه ها علاقه هاى فراوانى دارند، آرزوهاى طول و دراز دارند و اين هم يكى از نقاط ضعف آنهاست كه از اين راه مى شود به تربيت و تأديب آنها پرداخت و به نتيجه رسيد.
🔷 در اين كار هم بايد دقيق بود تا اينكه دروغ و تخلف پيش نيايد؛ چون همين كه يك تهديد و يا يك وعده عملى نشود، ديگر تهديدها و وعده ها كاربردى ندارند، گذشته از اين كه عملاً درس دروغ و فريب را هم ياد گرفته اند و آموخته اند.
🔷 مربى بايد آگاه باشد كه قول ندهد و اگر هم داد حتماً وفا كند تا همين راستگويى او، در اين مورد هم يك درس باشد. مربى بايد متوجه باشد كه جايزه ها به صورت باج در نيايد و كودك، سوداگرى نشود كه در برابر هر كار خوبى، طلبكار جايزه اى باشد؛ چون اين روحيه بچه را فاسد مى كند و اين نقطه ضعف، او را خود فروش كرده و ارزان قيمت بار مى آورد كه زود مى توان خريداريش كرد و به هر كارى وادارش نمود.
🔷 لذا آنجا كه خود كودك مى گويد اگر فلان چيز را بدهى فلان كار را به خوبى انجام مى دهم، نبايد از اين عامل استفاده كرد؛ چون اين پيشنهاد، از يك نيرنگ كودكانه و يك پلتيك شيطنت آميز خبر مى دهد و اين خود علامت فساد در روحيه و قابل خريدارى بودن روحيه كودك را مى رساند.
🔷 در اينجا بايد با سكوت و همچنين تهديدها، بچه را نااميد كرد، البته نه تا حدى كه اميد كودك را قطع كند و او را به دامان راهزنها و به فرار بكشاند.
📚 تربیت کودک، ص 67
🆔 کانال👈 چشمه جاری
May 11
💟👈 عامل ششم: محبت و احسان
💠 انسان اسير محبت است. محبتها در روح كودك شكست و يك نوع زبونى ايجاد مى كند و او مى خواهد با پاسخ دادن به محبت، جبران آن شكستها و خوارى ها را بنمايد و از قيد اسارتها نجات پيدا كند. ناچار اين جوابگويى مطابق با خواسته و ميل احسان كننده مى شود.
💠 اگر در اين حالت، مربى ميل و خواست خود را تشريح نمايد و آشكار كند، كودك به طور طبيعى به سوى خواسته ها و ميل او و حتى گاهى بدون گفتگو و تشريح و فقط با توجه و با نگاه مربى، كودك را به سوى كار مورد توجه مى رود و همين او را به آن سمت مى كشاند و انجام مى دهد، لذا از اين عامل مى توان براى تربيت كودك استفاده كرد.
💠 با محبتها او شرمنده و اسير مى شود. محبتها و احسانها گذشته از اين حالتِ اسارت و شكست، يك نوع عشق و علاقه در كودك به وجود مى آورند كه خود اين علاقه و عشق، براى تربيت پذيرى او بى نهايت مؤثر هستند. عشق نيرويى است كه كارها را آسان مى كند و مشكلات را حل مى نمايد و راهها را نزديك مى سازد.
💠 با اين وصف، وقتى كه اين عامل به طور مداوم و هميشگى مورد استفاده قرار بگيرد، از تأثيرش كاسته مى شود و يك امر عادى تلقى مى گردد و حتى يك نوع وظيفه فرض مى شود و ديگر اثر نمى گذارد و نتيجه اى به بار نمى آورد.
💠 چون در برابر انجام وظيفه، ديگر نه شكست و اسارتى هست و نه تشكر و سپاسى و نه علاقه و محبتى و چه بسا زياده روى در احسان و محبت باعث خراب شدن روحيه كودك و لوس و نُنُر شدن شخصيت او و سطحى و خام ماندن فكر او مى گردد و فسادهاى ديگرى هم به بار مى آورد.
💠 محبّت مانند آبى است كه به گياه مى رسد، اگر نباشد گياه مى خشكد و اگر بيش از حد شود ريشه گياه مى گندد و خراب مى شود و گياه مى خشكد.
📚 تربیت کودک، ص 68
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💙👈 عامل هفتم: تشويق و توجه و پاداش
🔶 همانطور كه ترس و مجازات مى توانست در تربيت كودك مؤثر باشد، تشويق و پاداش هم از عواملى است كه كودك را جلو مى آورد و به هدف مربى نزديك مى نمايد.
🔶 يكى از نيازهايى كه در انسان وجود دارد، همان نياز مقبوليت و مورد توجه واقع شدن و جالب بودن است. پاداشها و جايزه ها در سطح بالايى اين نياز را اشباع و برآورده مى كنند؛ چون جايزه و پاداش گذشته از توجه، مسائل زيادترى را در بر دارد، در نتيجه انسان را كه نياز مقبوليت در او شعله مى كشد، با اين وسيله مى توان رام كرد و به بند كشيد و جلو آورد و از اين نقطه ضعف مى توان به صورت يك عامل تربيتى استفاده كرد.
🔶 اما تشويق يك نوع تلقينى است كه از خارج القا مى شود و كاربرد زيادترى دارد؛ مخصوصاً آنجا كه شخص تشويق كننده، با شخصيتى بزرگ و محبوب باشد و در دل كودك محبوبيتى داشته باشد، باعث حركت و پيشرفت كودك است و حتى تصميم و اراده در او ايجاد مى نمايد و بر مى انگيزد و حركت مى دهد.
🔶 پاداش گذشته از آن كه در شخص پاداش گيرنده اثر مى گذارد، در اشخاص ديگر هم مؤثر است، عده اى را تحريك مى كند و جلو مى آورد و عده اى را تنبيه مى كند و توبيخ مى نمايد و در پيش نقل كرديم كه در كلمات امام امير المؤمنين علیه السلام آمده است: «بدكار را با پاداش نيكوكار توبيخ كن!».
📚 تربیت کودک، ص 69
🆔 کانال👈 چشمه جاری
❌👈 نکته مهمّ تربیتی
💠 راستى كه مسأله تربيت را نمى توان سرسرى گرفت و نمى شود با كتك و با ترساندن بى موقع، به نتيجه رسيد. مربى آگاه تمام عوامل يك عمل ناپسنديده و ناشايست را، مطالعه مى كند، ارزيابى مى كند و پس از توضيحات لازم و تذكرات لازم، از بهترين عوامل تربيتى؛ از تقليد و ترس و محبت، احسان و پاداش به نيكوكار و يا طعنه و كنايه، استفاده مى كند.
💠 و اين استفاده پس از بررسى و شناخت طبايع و روحيه افراد است. يك مربى بايد درد را بشناسد و عامل درد و طبيعت مريض را بشناسد و سپس درمان را شروع كند و از عواملى كه با اين طبيعت و با اين زمينه هماهنگ است كمك بگيرد.
💠 اين مسلم است كه طبيعتها و روحيه ها با هم فرق مى كنند و هيچ گاه دو مريض مبتلا به يك درد و با طبيعتهاى مختلف، با يك دارو درمان نمى شوند، همانطور كه دو نفر كه مبتلا به گلو درد و عفونت هستند و از دو طبيعت برخوردارند با پنىسيلين درمان نمى شوند، چه بسا پنىسيلين عامل درمان يكى و فلج شدن ديگرى باشد.
💠 به همين خاطر است كه در روشهاى درمانى و تربيتى نمى توانيم صد در صد و «يك بُعدى» و «اين است و جز اين نيست» باشيم، بلكه بايد عوامل تربيتى و زمينه ها و علت يك عمل را بررسى كنيم و آنگاه شروع كنيم و تجربه نماييم، اگر نتيجه نداشت، به عوامل ديگرى دست بزنيم و از راههاى ديگرى وارد شويم، نه اين كه يك دنده و پا در يك كفش باشيم.
💠 اين يك دندگى و كلّه شقّى، بزرگترين عيب يك استاد، يك پدر و يك مادر است. مربى بايد بر اعصاب خود مسلّط باشد. با توجه و فراست باشد، نه اين كه از دل خود و غريزه خود الهام بگيرد و به خاطر «تسكين خود» كودك را به چوب بندد و يا با محبت فاسد نمايد.
📚 تربیت کودک، ص ۶۲
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💠 مربى بايد در كودك سه خصوصيت را بارور كند و اين گونه او را واكسينه نمايد:
1 ـ شخصيت و استقلال
2 ـ حرّيّت و آزاد منشى
3 ـ تفكّر و تحليل.
💠 هنگامى كه كودك شخصيت داشته باشد تقليد نمى كند و تحت تأثير هر حرفى و هر مكتبى و هر عقيده اى قرار نمى گيرد و هر راهى او را به خود نمى كشد و هر سنّتى او را در خود هضم نمى كند.
💠 او در برابر هر مسأله، چرايى دارد و در برابر هر عقيده، سنگرى. او بر دريچه قلبش نشسته، نمى گذارد چيزى آن را اشغال كند و چيزى آن را پر كند و چيزى او را از خودش بگيرد.
💠 حرّيّت و آزاد منشى كودك را مى سازد تا اگر روزى به اشتباهى پى برد، پىگيرى نكند و لجاجت نورزد و عقيده اى را بر عقيده اى ترجيح ندهد مگر هنگامى كه از رحجان و امتيازى برخوردار باشد.
💠 در نتيجه عقيده هايى كه احياناً داخل مغز او شده اند و سنگرش را اشغال كرده اند، اين گونه دستگير مى شوند و كار آنها خنثى مى شود.
💠 تفكّر و تحليل آن هم در زمينه حرّيّت و آزادى و با خصوصيت شخصيت و استقلال، به نتيجه هاى بزرگى خواهد رسيد. تفكر ركودها را مى شكند و هر گونه عقيده سنّتى مهاجم را مهار مى زند و تحليل مى برد و هضم مى نمايد.
📚 تربیت کودک، ص 46
🆔 کانال👈 چشمه جاری