✴️💟 شايد ده يا بيست سال پيش بود كه از همين زُشك شما در مشهد رد مى شدم.
✴️✅ بهارى بود و درختهاىِ گيلاس دو طرفِ رودخانه، همه سفيد شده و شكوفه هاى عجيبى داده بودند.
✴️✅ من در يك لحظه با خودم فكر كردم كه يك بهار بر اين چوبها گذشته و اين همه شكوفه گرفته و سفيد شده اند
✴️✅ اما بهارهايى بر ما گذشته است كه براى يك بار، يك شكوفه هم نداده ايم! يك ميوه هم نداشته ايم و دل صاحبمان را خوشحال نكرده ايم.
✴️✅ اين درختها باغبانشان را خوشحال مى كنند: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»،كشاورزشان را دل خوش مى كنند؛ اما ما براى «ولّى» مان جز غم و آفت و رنج، هيچ نتيجه و ثمره اى نداشته ايم.
📚📚 بهار رویش ص ۱۴۹
🆔 @cheshmeyejarie
♦️♦️ امير حالتها نه اسیر حالت ها
✴️❇️ خيلى عصبانى بود! نمىدانم طرف مقابل چه كار كرده بود كه اينقدر حاج شيخ داغ كرده بود.
✴️❇️ تا آن موقع ايشان را اين قدر عصبى نديده بودم. آنچنان داد مىزد و او را مؤاخذه مىكرد كه ما مىترسيديم اين وسط خودمان را نشان بدهيم و مىخواستيم هر جورى شده خيلى جلوى ديدش نباشيم! آخه مىترسيديم تركشاش به ما هم اصابت كنه!
✴️❇️ من كه كار مهمى با حاج شيخ داشتم. پيش خودم غر مىزدم و توى دلم به اون بنده خدا مىگفتم: اى بابا! تو هم وقت گير آوردى درست موقعى كه من با حاج آقا كار دارم بياى اعصاب حاج آقا رو خط خطى كنى؟
✴️❇️ با ديدن اوضاع از مطرح كردن بحث خودم منصرف شدم ولى با رفتن اون بنده خدا ديدم حاج شيخ از اين رو به اون رو شد و با حالت عادى و خيلى خوشمزه به من گفت: راستى تو كارى داشتى؟!
✴️❇️ من كه اصلاً انتظار اين برخورد را با اين لطافت نداشتم، گفتم: حاج آقا يادم رفت چه كارى داشتم ولى حالا يه سؤال ازتون دارم، شما مطمئن هستيد كه تا چند دقيقه پيش عصبانى بوديد؟!
✴️❇️ آره چطور مگه⁉️
✴️❇️ مگه مىشه⁉️ اون عصبانيتى كه شما داشتيد اگه من داشتم تا دو روز به خودم هم روى خوش نشون نمىدادم ولى شما؟!! نمىدونم والله‼️
✴️❇️ ايشان گفت: آدم بايد روى حالتهاش كنترل و تسلط داشته باشه، نه اينكه تحت كنترل حالتهاش باشه.
✴️❇️ من بايد بتونم هر موقع لازمه عصبانى باشم و هر موقع لازمه بخندم و... من بايد امير بر حالتهاى خودم باشم نه اسيرشون.
✴️❇️ همه اينها خندهها غضبها و... به عنوان يك وسيله و يك امكان در اختيار من هست پس بايد بدونم كجا و چه جورى از اين امكان استفاده كنم كه لازمهاش هم اينه كه بر اونها مسلط باشم و تسخير شون كرده باشم.
📚 رد پای نور در خاطرات من
🆔 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه به میهمانی حوادث برویم⁉️
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ امام حسین علیه السلام میفرماید: مرگ بر هر كس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوى انسان را در برگرفته است
✴️✅ اكنون كه مرگ حتمى است، بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه آبستن زندگى باشد و سازندگى هايى بياورد و آگاهى هايى متولد كند و روحهايى را حركت دهد.
✴️✅ بايد مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى را بارور كند.
📚📕 عاشورا ص ۷۶
🆔 @cheshmeyejarie
✅ «وَالْعَصْرِ إنَّ الانْسانَ لَفى خُسْرٍ، الاَّ الَّذينَ آمَنُو»، در تمامى دوره ها انسان در خسارت است مگر آنهايى كه به هدفى و به عشقى رسيده اند و به آن سو گرويده اند.
✅ انسان مادامى كه هدفى ندارد آهسته آهسته راه مى رود و مى لنگد و حتى مى نشيند و مى پوسد
✅ اما هنگامى كه كارى پيدا كرد حتى تا حد توالت رفتن و به مستراح رسيدن، آن وقت سرعت مى گيرد و مى شتابد و از تمام امكاناتش بهره مى گيرد.
✅ هدفها و گرايشها، ما را از ركود و احتكار نجات مى دهند، اما اين كافى نيست، چون پس از احتكار، جهنم اسراف در سر راه است.
✅ هر هدفى تا اندازهاى استعداد ما را به كار مى كشد و سرمايه هاى ما را بارور مى كند
✅ بايد در انتخاب هدف سنجيد و انديشيد تا هدفى بيابيم كه تمام استعدادهاى ما را بارور كند و تمام نيروهاى نهفته و پاهاى پنهان ما را بيرون بكشد.
✅ انسان به خاطر معشوق مى دود، هر چقدر معشوق عظيمتر و ارزنده تر باشد ناچار حركت و كوشش اش و در نتيجه سود او زيادتر خواهد شد.
✅ بايد در انتخاب هدف سنجيد كه به سوى چه كسى رو بياوريم، به سمت چه هدفى بگرويم و به چه مقصدى مؤمن شويم.
✅ ايمان يعنى گرايش، گرايش به سوى چى؟ آيا به سوى كسى و چيزى كه كمتر از ماست يا عالى تر از ماست؟
✅ گرايش به سوى پست تر و يا برابر، يا اسراف است و يا ركود، يا انحطاط است و يا احتكار
✅ پول، قدرت، شهرت، رياست و خلاصه دل و خلق و دنيا و شيطان اينها مى توانند هدف ما باشند، اما اين هدفها چيزى ندارند و استعدادهاى شكفته شده ى ما را به بن بست مى رسانند و در لجن مى كشند.
📚📕 رشد ص 45
🆔 @cheshmeyejarie
❇️ كسى كه ارزش خود را باور كرد، ديگر به دنيا فريب نمى خورد.
❇️ خود ما كه تا ديروز به خاطر توپها و عروسكها پوست يكديگر را مى كنديم، امروز كه ارزش بيشتر خود را باور كرده ايم، به ديروزمان مى خنديم
❇️ و اگر فرزندمان عروسكهايش را بخواهد نمايش بدهد و ما را مشغول كند با سختى تحمل مى كنيم و سرسرى مى گذريم.
❇️ اين تفاوت ديروز و امروز و آن درگيرى گذشته و خستگى و وازدگى امروز، ريشه در همين شناخت ما از خويش و از ارزش خويش دارد.
📚📚 قیام ص 125
🆔 @cheshmeyejarie
☘ «چشمه جاری آسمان» برگزار میکند؛
🔸 طرح مطالعاتی چشمه
#یک_قرار_جمعی_در_سراسر_کشور
📚 مرورِ سریعِ آثارِ
#استاد_علی_صفایی_حائری (عین-صاد)
🗓 زمانِ شروعِ طرح؛
۳۰ فروردینِ ۱۳۹۹
🔻 جهتِ «کسبِ اطلاع از جزئیاتِ طرح»، «ثبت نام»، «تهیهی کتابها(با تسهیلات ویژه)» و «مشاوره در رابطه با سیر مطالعاتی و کتابها»، به ادمینِ کانالِ گرافکر(کارگروه اندیشه) مراجعه نمائید. 👇
----------------------------
🌿 @GeraFekr
l کارگروه اندیشه l
🌿 @cheshmejari
l مجموعه چشمه جاری آسمان |
🔶🔶 با پاى همسرت راه برو
💟 در حالى كه سر ساعت هشت طبق وعده در منزل شيخ حاضر شده بودم، با ظرفى از ميوه وارد اتاق شد و پس از سلام، احوال خانواده را جويا شد و سر صحبت را باز كرد.
💟 در اين جلسه يكى از مطالب بسيار حائز اهميتى كه غالبآ هم ناديده گرفته مىشود، ذكر شد.
💟 حاج آقا مىگفت :ما مردها با پا گذاشتن به زندگى مشترك معمولا ظرفيت، انرژى و توان خودمون رو در نظر مىگيريم و مىخوايم طرف مقابل خواستههاى ما رو تمكين كنه و خم به ابرو هم نياره، در حالى كه اين قضيه بايد كاملا برعكس باشه؛ يعنى اين مرده كه بايد با توجه به نياز و توان همسرش از او مطالبه و با پاى او راه بره.
💟 ما خيال مىكنيم كه چون شهوت داريم و چون انرژى داريم همسر بيچاره بايد جواب گوى تمام نيازها و هوسهاى ما باشه و در مقابل، ما هيچ مراعاتى نداشته و يكه تاز ميدان باشيم.
💟 اين توقع و زياده خواهى در مردانى با توان و انرژى بالا، گاه كار رو حتى به متاركه و طلاق هم مىكشونه؛ چون اين دخترى كه تازه پا به عرصه زندگى گذاشته، خيلى وقتا حتى به بلوغ جنسى هم نرسيده و بيچاره ناگاه با آتشفشانى از آتش و حرارت طرف مقابل مواجه ميشه و از اونجا كه توان جواب گويى نداره، عاقبت به زدهگى و نفرت مىرسه.
💟 اين در حاليه كه مرد مىبايد با صبر و حوصله و با طى زمان، با محبت و ايجاد زمينههاى مناسب، اگه همسرش از بلوغ جنسى مطلوب برخوردار نيست با نظارت دقيقى بر تغذيه و... اون رو به سطح بالاتر رسونده و حتى با برداشتن اين گام باز هم با پاى او و با شهوت او حركت كنه، كه در اين زمينه حتى بايد بر تغذيه خودش هم نظارت مدام داشته باشه.
💟 مردى كه به خودى خود آتشفشانى از شهوته و زنش قادر به جواب گويى به همين اندازه هم نيست حق نداره خودش رو به انواع و اقسام غذاهايى كه نيروى او رو صد چندان مىكنه ببنده كه هيچ، شايد حتى لازم بشه با روشهاى مختلف انرژيش رو تخليه هم بكنه.
💟 من اوايل ازدواج حتى روزها روزه مىگرفتم تا با تحليل توان و انرژى خودم اين نيروى مضاعف رو به همسرم تحميل نكرده باشم.
💟 بنابراين روزه، ورزش و نظارت بر تغذيه، و مشاوره و آموزشهاى لازم از عناصر مهمى هستند كه نه تنها در دوران تجرد بايد به كار گرفته بشه كه كاربرد اينها گاه در دوران تأهل ضرورى تره ...
💟 من كه تا قبل از اين آموزشها فكر مىكردم بايد طبق روايات، خود را تقويت كنم با اين آموزشها بود كه دريافتم رواياتى كه افراد را تشويق به خوردن غذاهاى مقوى جهت تقويت قوه شهوت مىكنند مربوط به همه جا و همه افراد نيست بلكه اينها نسخههايى است كه بايد آن را براى موارد خاصش تجويز كرد.
💟 فردى كه از لحاظ اين قوه ضعيف و طرف مقابلش از توانايى بالايى برخوردار است براى حفظ تعادل مىبايد با نظارت بر تغذيه، خود را تقويت و به تعادل برساند.
📚 رد پای نور در خاطرات من ج ۱ ص ۱۵۰
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ شترى خوابيده بود. روباهى مى گذشت، به شتر روى آورد و با دم شتر بازى آغاز كرد تا آنكه دمش را با دم شتر گره زد.
✴️✅ شتر برخاست. دم كوتاه اين دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب مى خورد.
✴️✅ گربه اى اين صحنه را ديد. از روباه پرسيد چه بر سرت آمده؟
✴️✅ روباه گفت: هيچ! با بزرگان وصلت كرده ايم!
✴️✅ راستى كه ضعفها و تعلقها آدمى را به ذلت مى كشاند و وصلتهاى ذليل كار جوانمردان نيست.
✴️✅ و اگر غفلتى آن را فراهم كرد و وسوسه اى آن را پخت، ادامه نمى يابد و با رنج همراه مى شود و با درگيرى بريده مى شود.
✴️✅ مرد زندگى با كسى همراه مى شود كه به اين مرد افتخار كند، نه آنكه وثاق و پيوندى را به گردن بگيرد كه او را به دنبال بكشاند و در ذلت بنشاند.
✴️✅ كسى كه مى خواهد در كلاس ازدواج بياموزد، با كسى كه مى خواهد از توشه ى ازدواج نواله بخورد و افتخار جمع كند، برابر نيستند.
✴️✅ در انتخاب همسر، كسى را دنبال كن كه بر تو تكيه داشته باشد و به تو افتخار كند.
✴️✅ رَجل، پاى زندگى است. اين مرد است كه بايد تكيه گاه باشد، نه اينكه خود ذليل و متكى به غير باشد.
📚📕 روابط متکامل زن و مرد، ص 13
🆔 @cheshmeyejarie
♦️♦️معيار انتخاب همسر
💟 هر روز با يك مورد جديد و يك خانواده جديد آشنا مىشدم. يكى فقير يكى ثروتمند، مذهبى، تاجر...
💟 حاج آقا صفایی در مدتى كه دنبال موردى براى ازدواج بودم افرادى را معرفى مىكرد و حتى موقعيت ديدن را هم براى من فراهم مىكرد.
💟 يادم هست از آخرين كسانى كه به من پيشنهاد دادند دختر يكى از افراد صاحب نفوذ و شناخته شده بود كه وصلت با آن خانواده براى هر كسى امكان پذير نبود.
💟 وقتى حاج آقا نظر مرا خواست، من كه از طرفى به خاطر موقعيت خانوادگى و اجتماعى آنها راغب و از طرفى معيارى براى انتخاب همسر نداشتم
💟 گفتم: حاج آقا يعنى قبول مىكنند؟
💟 اگر من باهاشون صحبت كنم قبول مىكنند انشاء الله.
💟 خب، من براى اينكه بفهمم انتخابم درسته يا نه بايد به چه چيزى توجه داشته باشم؟!
💟 يكى از مشكلات من در انتخاب همسر همينه كه اصلاً نمىدونم با چه معيارى بايد همسرم رو انتخاب كنم
💟 و اگه راستش رو بخوايد يكى از مواردى كه تا حالا هم توى ذهن من بوده، همين بنده خداييه كه شما پيشنهاد كرديد ولى همين امر باعث مىشد از گفتنش خوددارى كنم.
💟 اينكه من اين خانواده رو هم به تو پيشنهاد دادم يك دليلش همين بود كه احتمال مىدادم در نظر خودت هم باشه كه فهميدم بله! در ذهن تو هم بوده،
💟 و اما اينكه پرسيدى با چه معيارى بايد زن آينده خودت را انتخاب كنى
💟 از اونجا كه قراره تو تكيه گاه و پاى خانواده باشى بايد كسى رو انتخاب كنى كه به تو افتخار كنه و مايه مباهات او باشى نه اينكه تو بخواهى به او يا خانواده و موقعيت آنها افتخار كنى و...
📚📕 رد پای نور ج ۱ص ۱۳۳
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ در انتخاب همسر، معيار و ميزان انتخاب، همان خصوصيات و نكته هايى است كه براى تو مهم است.
✴️✅ زيبايى، صدا، اندام و حالتهايى كه براى تو مهم هستند، نمى توانى به آن بى اعتنا باشى، مگر آنكه از آن عبور كرده باشى و گذشته باشى.
✴️✅ منى كه حالتى خاص و چهره اى خاص در رؤياهايم نشسته، نمى توانم به ديگرى روى بياورم و با آن مأنوس باشم، هر چند هم هى خوبى ها را هم داشته باشد.
✴️✅ پس تا هنگامى كه اسير هستى، به تقليد پرواز نكن و مطمئن باش كه بتهاى تو را هر چند كه به آن دست بيايى، مى شكنند و در اين دنيا برايت دلخوشى نمى گذارند.
📕📚 روابط متكامل زن و مرد، ص: 21
🆔 @cheshmeyejarie
🔻🔻 به تقليد پرواز نكن
💟 چيزى كه براى من در انتخاب همسرم مهم نبود تيپ، قيافه و زيبايى بود.
💟 يك زن خوب و با ظرفيت را كه با بدىهاى من سازگار باشد، به همه چيز ترجيح مىدادم.
💟 وقتى با اين ديد به خواستگارى مىرفتم كمتر به بعد چهره و زيبايى توجه مىكردم.
💟 البته ناگفته نماند كه اگر موردى پيدا مىشد كه هم جمال و زيبايى و هم اخلاق خوب و ظرفيت را با هم داشته باشد نور على نور بود، ولى چه مىشد كرد كه انگار خدا اين دو را با هم در همه قرار نداده بود.
💟 اين داستان تا آنجا ادامه داشت كه آقاى صفايى موردى را براى ازدواج به من معرفى كرد و چون خانه ايشان دو قسمت اندرونى و بيرونى و دو درب جداگانه داشت
💟 به من گفت: با اين عنوان كه مثلا دارم از جلوى در عبور مىكنم، وقتى اونها از خانه بيرون ميان دختر رو ببينم و نظرم رو بگم.
💟 با ديدن دختر گفتم :حاج آقا البته يكى از چيزهايى كه براى من خيلى اهميت نداره ظاهر و قيافه است اگر شما ايشون رو تأييد مىكنيد كافيه، من خيلى در بند قيافه نيستم.
💟 حاج آقا صفایی گفت: برعكس، چيزى كه امروز بايد براى تو اهميت داشته باشه بايد همين اندام و قيافه و چاقى، لاغرى و... باشه.
💟 اگر امروز تو فكر مىكنى اينها اهميتى نداره به اين هم توجه داشته باش كه فردا بعد از ازدواج با ديدن سر و صورتهاى زيبا و اندامهاى موزون و دلفريب و... اين موضوع براى تو اهميت پيدا مىكنه و تازه مىفهمى كه اى داد بىداد از چه چيز مهمى چشم پوشى كرده بودى!
💟 پس امروز به صرف اينكه فكر مىكنى اينها مهم نيست نبايد از اينها بگذرى مگر اينكه واقعا از اونا عبور كرده باشى وگرنه همينها روزى براى تو پر اهميت شده و همين ميشه آغاز مشكل و ناسازگارى ...
📚📚رد پای نور ج ۱ ص ۱۲۷
🆔 @cheshmeyejarie
🔶 براى همسرت غير مستقيم، امنيت و اعتماد را فراهم كن.
🔶 از محبت و عشق خودت پيش كسانى حرف بزن كه براى او حرف مى زنند.
🔶 از خوبى هاى او اين گونه ياد كن. و همينطور غير مستقيم و با لطافت گله گزارى كن و اميدوار باش كه سامان بگيرد و سر به راه بگذارد.
🔶 برخوردهاى مستقيم ديرتر مورد اعتماد قرار مى گيرند و در صداقت تو ترديد مى آورند.
📚📕 روابط متکامل ص 23
🆔 @cheshmeyejarie
🔶 جوانى مى گفت: گاهى همسرم در چشمم نگاه مى كند و با نگرانى ابراز مى دارد كه تو مرا دوست ندارى.
🔶 مى گويم: چرا دوستت دارم! بيشتر نگاه مى كند و گريه سر مى دهد: نه دوستم ندارى.
🔶 بگو به خدا دوستت دارم. و مى گويم و نوازشش مى كنم ولى دوباره نگاهم مى كند و قسمم مى دهد و گريه سر مى دهد تا آنكه خسته مى شوم و داد مى زنم كه دوستت دارم و فحش مى دهم كه دوستت دارم و حاصلى ندارد.
🔶 و رندى هم بود كه پيش ديگران از همسرش مى گفت كه خوب است، كه دوستش دارم ولى نمى خواهم بشنود، چون لوس مى شود و گنجايش ندارد.
🔶 اين رند مى دانست هنوز به خانه نرسيده خبرها آمده اند و همسرش مى خواهد به گونه اى ابراز كند و با نگاه و آخر با زبان مى پرسد كه آيا دوستم دارى و مى شنود: براى چه دوستت داشته باشم؟!
🔶 همسر با اين سؤال و جواب مطمئن تر مى شود كه او را دوست دارد و نمى گويد و اين گونه راحت تر به امنيت مى رسد و صداقت را مى پذيرد.
📕📚 روابط متکامل ص ۲۳
🆔 @cheshmeyejarie
🔶 ياد بگيريد اگر درگيرى اتفاق افتاد اين درگيرى را چطور حل كنيد.
🔶 مثلاً من با همسرم دعوا كردم، به هم اهانت كرديم. اين اهانت يك مسأله است، ولى اين اهانت را چطور پاك كنيم؟
🔶 من دستم خون آمده، اين خون را چه طور پاك كنم؟ همين طور به همه جا بمالم؟!
🔶 اهانت را بروم به مادرم، به مادر بزرگم، خانوادهام، بستگان دورم نشان بدهم، حتى فاكس كنم! چه لزومى دارد؟ چه لزومى دارد كه من مسائلم را به سر كوچه و بازار بكشانم؟
🔶 بايد ديد اين اهانتى كه اتفاق افتاده من چگونه محاصره اش كنم. بدن اين حالت را دارد، كه يك عنصر مزاحم را چگونه محاصره كند تا كنترلش كند.
🔶 خب، ما كه آدميم! يك ارگان، يك مجموعه هماهنگ اين خصوصيات را دارد كه چگونه هماهنگ كند، چگونه مزاحمها را محاصره كند.
🔶 چرا ما نتوانيم در جمعمان اين مناسبتها را ارزيابى و كنترل كنيم و حتى از آن بهره بردارى كنيم؟!
📚📕 روابط متکامل ص ۵۸
🆔 @cheshmeyejarie
💟 سؤال كرديد آيا مرد محورى و مرد سالارى باشد يا زن سالارى؟
💟 حقيقت امر اين است كه نه اين و نه آن. يعنى در يك زندگى متفاهم و زندگى سالم، يعنى؛ زندگى كه هدف دارد، هدف حاكم است
💟 وقتى كه ما مى خواهيم مسائلمان را بسنجيم بايد بسنجيم اين كار يا آن كار، كدام ما را به آن مقصود مى رساند.
💟 مثلاً خانواده اى هستند كه مى خواهند پول در بياورند، بدهى هاى خانه شان را بدهند.
💟 يا خانواده اى هستند كه مى خواهند تحصيل كنند، به يك مدارجى برسند. يا خانواده اى هستند مى خواهند به يك قدرتى برسند.
💟 هر هدفى كه هست... اقداماتى كه در آن خانواده مى خواهد بگذرد بايد با آن هدف محاسبه بشود.
💟 اگر خدا مطرح است بايد با او محاسبه بشود. پول مطرح است، رسيدن به تحصيل مطرح است، رسيدن به امتياز اجتماعى مطرح است
💟 بايد ما آن هدف را فراموش نكنيم و در رابطه با آن هدف برنامه ريزى كنيم، نه اين حكومت كند و نه آن.
💟 اگر اينجا خدا را حاكم گرفتيم، حكم او را در نظر بگيريم و براى حكم او آماده باشيم.
📘📙 روابط متکامل ص 55
🆔 @cheshmeyejarie
🔶 ماه رمضان، ماه ضيافت خداست. او رزق بدن ما را از سالهاى سال تهيه كرده
🔶 پس در اين ماه، دنبال رزقى براى فكر و عقل و قلب و روح خودت باش
🔶 كه رزق فكر، خلوت و توجّه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قرب و انس؛ كه هر كدام، از كار نيروى سابق تأمين مى شوند.
🔶 فكر، رزق عقل را مى سازد و عقل، رزق قلب را و قلب، رزق روح را.
🔶 در اين ماه، رزقهاى واسع و سفره هاى گسترده فراهم است. خدا را به محمّد و آل محمّد قسم بده و با تضرّع و زارى، بخواه كه محرومت مگذارد. و به خاطر آمال و اعمال، در را به روى تو نبندد؛ كه ما در نوبت ايستاده ايم: «قَدْ تَكَرَّرَ وُقُوفِى ...».
📕📘 نامه های بلوغ ص 39
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ روزه مهمانی و ضیافت خداست، یعنی تو اگر بر میزبانی وارد بشوی، میزبان به اندازه فهمش و وسعتش و کرامتش به تو رزق می دهد.
✅ اول، فهم است و او باید بفهمد که تو چه چیزی میخواهی، اگر خسته ای برای تو جایی پهن کند و اگر غذا میخواهی بفهمد که چه غذایی برای تو بیاورد.
✅دوم، توان و وسعت داشته باشد. سوم، کرامت داشته باشد که بتواند بدهد و ببخشد. و چه میزبانی از خدا علیم تر، واسع تر و کریم تر...
✅این میزبان برای ما میهمانی بر پا کرده، ضیافتش هم رمضان است: «قَد دُعیتُِم فِیِه إِلی ضِیَافَةِ الله». این میهمانی تنها یک بُعد ما را نباید تأمین کند
✅چون او به همه ابعاد ما علیم است و نباید همین طوری سر و ته قضیه ما را به هم بیاورد، که باید بدهد و ما را پر کند و فیضش را بریزد، چرا که واسع و کریم است.
✅ما در این ماه روزه گرفتیم، این رزق ما بود. آیا تن ما هم رزق پیدا کرد، به سلامت رسید؟ آیا قلب ما هم رزق پیدا کرد، به صفایی رسید؟ آیا فکر ما هم رزق پیدا کرد: به معرفتی رسید؟ آیا روح ما هم رزقی پیدا کرد و به قدرتی رسید؟
✅هر كدام از اينها رزقى مى خواهند: عقل ما رزقش نور است، روح ما رزقش قرب است، فكر ما رزقش معرفت است، قلب ما رزقش حب است و تن ما هم كه رزقش سلامت است.
✅ميزبان ما براى تمام ابعاد ما رزقى معين كرده است. بايد بدانيم كه علامت اين رزقها چيست؟ و ببينيم كه كدام رزق را خورده ايم؟
✅بايد ببينيم كه آيا دل تنگ ما، وسعتى پيدا كرده است؟ آيا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» را گذرانده ايم؟ آيا براى ما شرح صدر آمده؟ فراغت و امن آمده؟
✅آيا بعد از امن، عافيت آمده كه انسان بتواند از نيروهايش بهره بردارى كند؟ آيا در اين ماه چيزى به دست آورده ايم؟ ديد تازه اى به دست آورده ايم؟
📙 بهار رویش ص 127
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ من عادت کرده ام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمع بندی از دلم داشته باشم، ببینم بغض ها، کینه ها و خستگی هایم از چیست؟ به چی دل خوش کرده ام؟
♦️ بنابراین کسی که میخواهد از ماه رمضان بهره ای بگیرد، باید در اوّل ماه بنشیند و این دل و تَهِ کیسه را بتکاند، تا اگر رنجی از برادری، از دوستی، از کسی دارد، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟
♦️ به خدا قسم! وقتی که آدم به دلش سر کشی می کند، دل او از انبار جحودها، از انبار یهودی ها، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی دانند چه چیزی در آن هاست، از همه این ها پست تر است. این دل آدمی، رنج و ملالش، شادی و شَعَفش، از چیز هایی است که بیا و ببین!
📚📕 فوز سالک ص 205
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 بعضى وقتها ابرى مى آيد، امّا نمى بارد. برق مى زند، امّا نمى بارد. فرصتها را مى دهند، امّا ما بهره نمى گيريم.
💟 رمضانها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چركها چيزى برايمان باقى نمانده است.
💟 در همين شبهاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى نشينيم و مى گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم
💟 ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى.
💟 وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى شد، ما را به حمام مى فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى گوش.
💟 گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم؛ آن هم حمامهاى قديمى كه خزينه داشت. همديگر را مى زديم و پوست همديگر را مى كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى كرد! بعضى وقتها هم بيرونمان مى كرد
💟 ولى وقتى مى آمديم خانه، پشت گوشها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوشها و آرنجهاى ما را نگاه مى كرد و مى پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى كرد و گريه مى كرديم.
💟 ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم. رمضانها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم و جدّى نبوده ايم.
💟 ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت، ماه تمحيص و آزمايش.
💟 اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كرده ايم! بايد اين چركى كه روى تنمان است، قبل از اينكه شپش شود، قبل از اينكه تيفوس شود و ما را بسوزاند، پاكش كنيم.
📕📚 اخبات ص 30
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 این شب ها، شب های بررسی و محاسبه است و این ماه، ماهی است که آدمی باید به حسّ اش، به چشمش، به دستش، به پایش، و به موجودی اش نگاهی بکند.
🔶 واقع قضیه این است که ما اصلاً اینها را جزء موجودی خودمان نمیدانیم.
🔶 ما گاه گاهی سال به سال که می شود، یک خانه تکانی ای میکنیم، پرده ها را بر می داریم و می شوییم، چرک هایش را پاک میکنیم. فرش، گلیم، زیر و زبر، همه را شست و شو می دهیم.
🔶 واقع قضیه این است که ما خودمان را جزء موجودی ها نمیدانیم. یک پارچه و گلیم پاره ای را مواظبیم، به یک فرش دقت داریم ولی خود ما پر از کدورت و رنج ایم و پر از ضعف ایم
🔶 این ضعفها چه بسا هزار بحران در ما ایجاد کنند، هزار درگیری بیاورند و با خدا درگیر شویم اما بی خیالیم.
🔶 دل هایمان پر از کینه و سوءظن نسبت به یکدیگر شده است. آیا حسادت ها در ما نیست؟ یعنی ما نعمتها را ملاک ارزش نمیدانیم؟
🔶 اینکه او از من زیباتر است، رنج نمی برم؟ اینکه او از من امکانات، ارتباطات و شرایطش بیشتر و بهتر است مرا نمی سوزاند؟ یعنی ته دلم بحرانی ندارم؟
🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ مواظب باش تا با گذشت بهارهاى عمرت، شكوفه هاى سعادت را بر روى دوش لحظه هایت داشته باشى.
❇️ لحظه ها، حتّى لحظه ها را كم نگير، كه آنچه تمامى بهشت و تمامى جهنّم در آن شكل مى گيرد، كم نيست.
❇️ و كسى كه اين سنگينى را در هر لحظه احساس كند، بى كار نيست، مشغول است و اهتمام دارد؛كه مولاى تو مى گويد: «شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ أَمامَهُ»
❇️ آن كس كه بهشت و جهنّم، در هر لحظه ى او نهفته است؛ كسى كه هر نگاهش، هر تصميمش و هر اقدامش، بهشت و يا جهنّم را به دنبال مى كشد، بى كار نيست؛ آرام نيست.
❇️ كسى كه با يك امضا مى خواهد ميلياردها و ميليونها و حتّى صدها و هزارها را جابه جا كند، بى خيال نيست، كه مشغول است، گرفتار است، دقيق است.
❇️ پس چگونه هنگام جابه جايى دنيايى بزرگتر از تمامى عوالم گذشته، بى خيال، بى باك و سر به هوا مى ماند و كليد لحظه ها را در چاه غفلت مى اندازد.
📙📕 نامه هاى بلوغ ص 55
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 ای برادر و خواهر! در حالى كه فرصتها چون ابر مى گريزند و زمان همچون كودكان پابرهنه در كوچه هاى شهر مى دود
🔶 و ما در كار تماشاى «خسران» خويش، در معامله اى كه هر ثانيه، «هستى» را با «نيستى» مبادله مى كنيم
🔶 آيا لحظه اى انديشيده اى؟ و با طرح چند سؤال از خويش، ابرهاى بارور در گذر زمان را به «باريدن» و سيراب كردن، واداشته اى تا در بارش زلال آن به «رويش» و «فلاح» برسى؟
🔶 كه «كه هستى»، «چه مى كنى»، «براى كه كار مى كنى»، «چرا كار مى كنى»، «در كجا هستى»، «به كجا مى خواهى بروى»، «به كجا رسيده اى» و «به كجا رسانده اى»؟!!
📚📙تربيت كودك ص 9
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ ما امروز خوشحاليم كه خودمان را داده ايم و چند بارك اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشين و چند تا فلان و بهمان گرفته ايم و فرار هم مى كنيم كه نكند طرف معامله را به هم بزند.
✅ غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند. و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظه ى ما نيست.
✅ چه مى گويم، نه اينها كه تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقره ها و تمام زمين و حتى تمام بهشت قيمت يك لحظه ى ما نيست.
✅ ما در يك لحظه مى توانستيم بيش از زمين و بيش از بهشت بدست بياوريم. مى توانيم به رضوان و لقاء دست بيابيم، كه:«رِضْوانٌ مِنْ اللّه اكْبَرُ».
✅ اما در يك عمر به پشيزى قانع شده ايم و خوشحال هم هستيم. درست مثل اينكه طبيبى كه در هر ساعت، هزار تومان مى تواند بدست بياورد، يك سالش را به صد كيلو ذرت بفروشد، زهى زهى تجارت.
📗📕 رشد، ص 39
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔺 اکنون که از عبادت تبلیغ حضوری محضر شما گرامیان محرومیم
🔺 از اساتید مرکز تخصصی نماز و تفسیر و... تقاضا کردهایم ما را در تبلیغ نوین یاری فرموده تا از طریق فضای مجازی دین خود را ادا نماییم.
🔺 لطفاً ما را در کانال فداییان امام هادی علیه السلام دنبال فرمایید و به دیگر مشتاقان نیز معرفی نمایید!👇👇👇
@f_emam_hadi