🟣👈 عادت همه ساله
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 سال ۵۹ یا ۶۰ بود، پیش از غروب روز آخر ماه شعبان و حلول ماه مبارک رمضان در بالا سر حرم امام رضا علیه السلام کنار استاد صفایی رحمة الله علیه نشسته بودم.
🔷 اعمال ماه مبارک رمضان را از مفاتیح میخواند. به من اشاره کرد که من هم با او بخوانم، با انگشتش خط میبرد.
🔷 خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت ماه رمضان در آخرین جمعه ماه شعبان بود که صاحب مفاتیح بخشهایی از آن را آورده بود.
🔷 قطرات اشکش روی مفاتیح میریخت. سالهای بعد هم شاهد همین ماجرا بودم.
🔷 گویا عادت همه ساله ایشان بود که آنچه در فضیلت ماه مبارک رمضان در ابتدای اعمال ماه رمضان در مفاتیح آمده، بازخوانی کند.
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۳۴
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 چشمه آب حیات
🎤👈 حاج آقا لاجوردی
💠 یک روز رفته بودم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. آیت الله مصباح رحمةالله علیه را بالاسر حرم دیدم.
💠 چند وقتی بود از ایشان بیخبر بودم. تا پیش از آشنایی با استاد صفایی، کمتر روزی بود که به دیدار ایشان نرویم.
💠 تا مرا دید حال و احوالم را جویا شد. توی لحنش طعمی از دلگیری دیدم، پرسید: چرا چند وقتی است نامهربانی میکنی؟
💠 با شرمندگی راستش را گفتم، وقتی فهمید در این مدت با استاد صفایی بودهایم، گل از گلش شکفت. انگار دل گرفتهاش باز شده باشد، با تبسّم گفت: چه بهتر از این. اصلا تا وقتی که آب هست، چرا تیمم؟
💠 عارف بزرگی بود. با این حرف انگار خودش را خاک تیمّم و استاد صفایی را آب معرفی کند، عظمتی در دلم پیدا کرد که هنوز ذرّهای ازش کاسته نشده. ذرّهای غرور در وجود این آدم پیدا نمیکردی.
💠 وقتی بنا بود خودش را بشکند میشکست. اما عظمت آدمها در گرو همین شکستگی است. چنین عارف بزرگی، استاد صفایی را چشمه میدانست.
📚 آسمان لاجوردی، ص ۲۲۷
🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 جمعبندی رمضانی
🎤👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه
🔷 من عادت کردهام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمعبندی از دلم داشته باشم، ببینم بغضها، کینهها و خستگیهایم از چیست؟ به چی دل خوش کردهام؟
🔷 بنابراین کسی که میخواهد از ماه رمضان بهرهای بگیرد، باید در اوّل ماه بنشیند و این دل و تَهِ کیسه را بتکاند، تا اگر رنجی از برادری، از دوستی، از کسی دارد، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟
🔷 به خدا قسم! وقتی که آدم به دلش سرکشی میکند، دل او از انبار جحودها، از انبار یهودیها، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمیدانند چه چیزی در آنهاست، از همه اینها پست تر است. این دل آدمی، رنج و ملالش، شادی و شَعَفش، از چیزهایی است که بیا و ببین‼️
📚 فوز سالک، ص ۲۰۵
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 خانه تکانی دل
🔶 این شبها، شبهای بررسی و محاسبه است و این ماه، ماهی است که آدمی باید به حسّاش، به چشمش، به دستش، به پایش، و به موجودیاش نگاهی بکند. واقع قضیه این است که ما اصلاً اینها را جزء موجودی خودمان نمیدانیم.
🔶 ما گاه گاهی سال به سال که میشود، یک خانه تکانیای میکنیم، پرده ها را بر می داریم و میشوییم، چرکهایش را پاک میکنیم. فرش، گلیم، زیر و زبر، همه را شست و شو می دهیم. واقع قضیه این است که ما خودمان را جزء موجودی ها نمیدانیم.
🔶 یک پارچه و گلیم پارهای را مواظبیم، به یک فرش دقت داریم ولی خود ما پر از کدورت و رنجایم و پر از ضعفایم. این ضعفها چه بسا هزار بحران در ما ایجاد کنند، هزار درگیری بیاورند و با خدا درگیر شویم اما بیخیالیم.
🔶 دلهایمان پر از کینه و سوءظن نسبت به یکدیگر شده است. آیا حسادت ها در ما نیست؟ یعنی ما نعمتها را ملاک ارزش نمیدانیم؟
🔶 اینکه او از من زیباتر است، رنج نمیبرم؟ اینکه او از من امکانات، ارتباطات و شرایطش بیشتر و بهتر است مرا نمیسوزاند؟ یعنی ته دلم بحرانی ندارم؟
📚 بهار رویش، ص ۳۳
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 وقتی که این ماه شروع میشود، ماهی که میهمانی خدا در آن است و بهره های زیادی دارد و رزق های عظیمی میخواهند به ما بدهند، ما هم باید به دلمان و به روحمان برسیم.
💠 چه کنیم که روح ما به آن وسعتی برسد که از یک سلام و یک علیک! و یا از یک بارکالله و یک فحش، طوفان نگیرد⁉️
💠 و چه کنیم که دل ما به آن وسعتی برسد که بتها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگیرد⁉️
💠 و چه کنیم که عقل ما بسنجد؛ سنجشی که به عشق خدا منتهی بشود؟
💠 و چه کنیم که فکر ما به شناخت برسد؛ شناختی که یقین را در ما به وجود بیاورد؟!
💠 و چه کنیم که وجود ما غذایی را بخواهد و به دنبال رزقی باشد که این تفکر و این سنجش و این عشق را تقویت کند؟!
📚 بهار رویش، ص ۱۰۹
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 بازی با فرصتها
💠 بعضى وقتها ابرى مى آيد، امّا نمىبارد. برق مىزند، امّا نمىبارد. فرصتها را مى دهند، امّا ما بهره نمىگيريم. رمضانها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چركها چيزى برايمان باقى نمانده است.
💠 در همين شبهاى ماه رمضان، كه ما دور هم مىنشينيم و مىگوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى.
💠 وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مىشد، ما را به حمام مىفرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم؛ آن هم حمامهاى قديمى كه خزينه داشت.
💠 همديگر را مى زديم و پوست همديگر را مىكنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى كرد! بعضى وقتها هم بيرونمان مىكرد.
💠 ولى وقتى مى آمديم خانه، پشت گوشها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوشها و آرنجهاى ما را نگاه مى كرد و مىپرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مىكرد و گريه مىكرديم.
💠 ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم. رمضانها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم و جدّى نبوده ايم.
💠 ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت، ماه تمحيص و آزمايش.
💠 اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كردهايم! بايد اين چركى كه روى تنمان است، قبل از اينكه شپش شود، قبل از اينكه تيفوس شود و ما را بسوزاند، پاكش كنيم.
📚 اخبات، ص ۳۰
🆔👉@cheshmeyejarie
💠👈 رزق گسترده
✅ روزه مهمانی و ضیافت خداست، یعنی تو اگر بر میزبانی وارد بشوی، میزبان به اندازه فهمش و وسعتش و کرامتش به تو رزق می دهد.
✅ اول، فهم است و او باید بفهمد که تو چه چیزی میخواهی، اگر خسته ای برای تو جایی پهن کند و اگر غذا میخواهی بفهمد که چه غذایی برای تو بیاورد.
✅ دوم، توان و وسعت داشته باشد. سوم، کرامت داشته باشد که بتواند بدهد و ببخشد. و چه میزبانی از خدا علیم تر، واسع تر و کریم تر...
✅ این میزبان برای ما میهمانی بر پا کرده، ضیافتش هم رمضان است: «قَد دُعیتُِم فِیِه إِلی ضِیَافَةِ الله». این میهمانی تنها یک بُعد ما را نباید تأمین کند.
✅ چون او به همه ابعاد ما علیم است و نباید همین طوری سر و ته قضیه ما را به هم بیاورد، که باید بدهد و ما را پر کند و فیضش را بریزد، چرا که واسع و کریم است.
✅ ما در این ماه روزه گرفتیم، این رزق ما بود. آیا تن ما هم رزق پیدا کرد، به سلامت رسید؟ آیا قلب ما هم رزق پیدا کرد، به صفایی رسید؟ آیا فکر ما هم رزق پیدا کرد: به معرفتی رسید؟ آیا روح ما هم رزقی پیدا کرد و به قدرتی رسید؟
✅ هر كدام از اينها رزقى مى خواهند: عقل ما رزقش نور است، روح ما رزقش قرب است، فكر ما رزقش معرفت است، قلب ما رزقش حب است و تن ما هم كه رزقش سلامت است.
✅ ميزبان ما براى تمام ابعاد ما رزقى معين كرده است. بايد بدانيم كه علامت اين رزقها چيست؟ و ببينيم كه كدام رزق را خورده ايم؟
✅ بايد ببينيم كه آيا دل تنگ ما، وسعتى پيدا كرده است؟ آيا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» را گذرانده ايم؟ آيا براى ما شرح صدر آمده؟ فراغت و امن آمده؟
✅ آيا بعد از امن، عافيت آمده كه انسان بتواند از نيروهايش بهره بردارى كند؟ آيا در اين ماه چيزى به دست آورده ايم؟ ديد تازه اى به دست آورده ايم؟
📚 بهار رویش ص ۱۲۷
🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 بهار انسانیّت
🔷 در زیارتنامه امام زمان عجّل الله تعالیفرجه الشریف میخوانیم:«السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام». سلام بر بهار مردمان و طراوت روزگاران.
🔷 این تعبیر معنایی عمیقی دارد، یعنی قرار است امام عصر علیه السلام با خود بهار انسانیّت را به ارمغان بیاورند.
🔷 برای درک کیفیّت این بهار مردمان میتوان به آیه ۱۷ سوره حدید که طبق روایات به این مسئله اشاره دارد، رجوع کنیم.
🔷 خدای متعال میفرماید:«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مىگرداند به راستى آیات خود را براى شما روشن گردانیده ایم باشد که بیندیشید»
🔷 در این آیه خداوند از حیات مجدّد زمین خبر میدهد که شاید ظاهر آیه به بهار مادی و طبیعی تفسیر شود؛ یعنی حیات دوباره پس از مرگ و خواب زمستانی.
🔷 اما امام باقر علیه السلام در تفسير:«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمود:«يُحْيِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا يَعْنِی بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّتٌ» خداوند زمين را به وسيله حضرت مهدى علیهالسلام زنده مىكند بعد از آنكه مرده باشد، و منظور از مردن زمين؛ كفر اهل آن است و كافر مرده است.
🆔👉@tavasolitabrizi
💠 من از فرزندان فاطمه سلام الله علیها، از آن كهكشانهاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانهى مبارك، حرفى نمىزنم.
💠 من فقط از فاطمه سلام الله علیها مىپرسم؟ راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشمها و دلهاى ما نشسته است و راهها را نشانه مىزند.
💠 بگذار تا تمامى سؤالم را بگويم؛ كه من همين سؤال را در مورد مادر فاطمه سلام الله علیها، خديجهى كبرى هم داشتهام.
💠 خديجه چه كرده كه اينگونه در دل رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم نشسته؛ تا آنجا كه عايشه حتى پس از مرگ بر او حسادت مىبرد⁉️
💠 من از اين سؤال سمج نمىتوانم دامن جمع كنم. اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته⁉️
📚 روزهای فاطمه، ص ۱۴
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 ما كه ايجاد فرصت نمىكنيم، نه شهامت آن را داشتهايم تا دنبال فرصتها باشيم و آنها را ايجاد كنيم و نه گذشته از شهامت، لياقت بهره بردارىِ از اين معنا در ما بوده است.
💠 از او بخواهيم در اين فرصتى كه خودش فراهم كرده و دعوت كرده، ما را بهرهمند كند. درست مثل آن بچههاى سركشِ ناهنجارى كه وقتى برايشان غذا مىآورند، بايد به زورِ لُولُو و قاقا و مامان و بابا يك لقمههايى به آنها بدهند.
💠 ما خيلى محروميم، خدا شاهد است كه خيلى محروميم، ولى هنوز خودمان به اين شهادت نرسيدهايم. محروميم از اين جهت كه غذاى آماده و رزق واسع و كريم حق را، وقتى كه در اختيار ما مىگذارند، باز هم دست به سوى آن نمىبريم و باز هم كارى نمىكنيم.
💠 ان شاء اللَّه كه اين ماه را با عبادات و توجّهات خودتان بتوانيد پربار كنيد. نكته اين است كه او براى ما فرصت و عنايتى و فضل و رحمتى را گسترده و سفره گستردهاى را پهن كرده است.
💠 در فضل حق و بارش رحمت حق بحثى نيست، بحث اين است كه كاسههاى ما واژگون است و از اين بارشِ فضل و فيض و رحمت حق، سهمى نمىبريم.
💠 ما موانعى داريم كه خوب است در آنها تأملى كنيم و ببينيم چه چيز باعث مىشود با اينكه از آن طرف مستمراً «دائمَ الفَضْلِ عَلَى البَرِيَّه وَ بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّة» است، با اينكه او دستهايش را براى بخشش باز كرده و فضلش را مستمر گذاشته، اما چرا هميشه كاسه ما خالى است؟
💠 و اين انبان ما اگر موش ندارد، پس هفتاد سال فعاليت و كوشش ما چه حاصلى داشته است؟ حال پنجاه سال، چهل سال، بيست سال، هر كدام هر حدّ و سنّى كه داريم.
💠 چه شده كه در اين مَشك و انبان ما چيزى جمع نمىشود؟ و ما سهمى به دست نمىآوريم؟ چه مانعها و نقطههاى كورى در ما هست كه نعمتها را هدر مىدهد و باعث حَبْط و از بين رفتن نعمتها و عنايتها مىشود؟
💠 پس مرحله اول اين است كه فضل و بخششى باشد.
💠 و مرحله دوم اينكه ما مانعى نداشته باشيم و بتوانيم جمع كنيم.
💠 و مرحله سوم اينكه آنچه كه جمع شده حبط نشود و از بين نرود.
💠 چون در بعضى از روايات آمده كه اعمال را حسد و غرور و عُجْب مىخورد و شرك حبط مىكند.
📚 بهار رویش، ص ۲۱
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 تخفیف ویژه
✅👈 ۵۰ درصد تخفیف
ویژه ایام نوروزی برای کلیه کتابهای الکترونیک و صوتی اســـتاد علی صفایی رحمةالله علیه در پلتفرم طاقچه
🗓 از ۱ تا ۱۳ فروردین
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شرایط سنگین
🔷 در روايت آمده است كه حضرت رسول در همين ماه رمضان خطبهاى خواندند. يكى از اصحاب گفت: چه عنايات زيادى هست! حضرت فرمودند: چه شرط سنگينى هم دارد! امكانات زياد است ولى وقتى تو جمع نمىكنى و بعد از جمع كردن نگهدارى نمىكنى، خواه و ناخواه چيزى باقى نمىماند. فردايى كه روز برداشت توست، مىبينى كه دست تو بسته است و فقيرى و خيال مىكردهاى كه خيلى چيز دارى.
🔷 مادربزرگى داشتم كه مىگفت: بابايى بود، زن گرفت و زنش از او خواست كه من فارغ و بيكارم، يك مقدار پشم بياور كه گاه گاهى دوكى بريسم. همان طور مختصر پشمى، گاه گاهى مىآورد و او هم آنها را مىانداخت در زيرزمينى كه داشتند.
🔷 مدتها گذشت و اين مرد شكسته شد و به دنبال امكانى مىگشت. وقتى كه درِ زيرزمين را باز كردند، كلى امكانات جمع شده بود و خروارها دوك ريسيده داشتند. اين خوشحالى مىآورد.
🔷اما اگر يك عمر، مرتب ما خيال كرديم كه جمع آورى كردهايم، تحصيل علم كردهايم، خدمت به دين كردهايم، هدايت و ارشاد كردهايم، احسان كردهايم، با نعمتها كار كردهايم، خيال كرديم كه ما آمدهايم براى تربيت نفوس، آمدهايم براى ... حالا وقتى كه درب انبار را باز مىكنند، مىبينيم كه هيچ چيزى نيست. ويل و عذاب است، چاهى است كه به جهنم كشيده شده است.
🔷 مىبينيم كه چقدر آنجا مدعى داريم، خونهايى كه با يك كلاممان ريختيم، جانهايى كه امنيتش را گرفتيم، دلهايى را كه گمراه كرديم، فسادهايى را كه به بار آورديم.
📚 بهار رویش، ص ۳۸
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 چه كنيم كه فرصتها و عنايتهايى را كه براى ما فراهم شده، موانعش را برطرف كنيم تا عنايات او را تحصيل كنيم و بعد از تحصيل، مواظب باشيم كه حبط نشود. انبار كه كرديم مواظب باشيم كه انبارمان را موش نبرد، آتش نيفتد، بيد نخورد، حشرات نبرند و آفتها نابود نكنند.
💠 حال كه ماه رمضان و شهر الله است و فرصتى را به ما عنايت كرده و ما را دعوت كردهاند و با محبت هم بيدار كرده و صدا زدهاند كه «سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ» و منتظر استجابت ما هستند كه «اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اذَا دَعاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ» و مىخواهند ما را زنده كنند، اين است كه صدايمان مىزنند و منتظرند كه جواب بدهيم. اما ما، كر هستيم، كور هستيم، لال هستيم. نه مىشنويم و نه مىبينيم و نه آنچه را كه ديدهايم و شنيدهايم، مىتوانيم بازگو كنيم؛ لذا براى ما حاصلى نيست.
💠 اين نكتهاى است كه بايد در آن تأمل بشود. اگر فرصتى پيش آمد و چنين بزمى را براى ما گستردند، چه كنيم كه محروم نشويم؟ فضل و بارش احسان او كه هميشه هست، اما اگر كاسه ما واژگون باشد حاصلى به دست نمىآيد. بارش هست ولى جمع كردن اين بارش احتياج به اين دارد كه ظرف ما معكوس و واژگون نباشد؛ چون ظرف واژگون چيزى در خود نمىگيرد و آنچه را هم كه دارد از دست خواهد داد.
📚 بهار رویش، ص ۲۹
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اما عوامل واژگون شدن و بسته شدن ما چيست؟ كفر، وَقر، اقفال و أغلال، مانعهاى بزرگى هستند كه ما را محروم مىكنند و نمىگذارند در كاسه ما چيزى قرار بگيرد و در مشك و انبان ما چيزى جمع بشود. كفر، شرك، نفاق و عُجب، عواملى هستند كه از جمع شدن نعمت جلوگيرى مىكنند و نمىگذارند كه ما حاصلجمعى داشته باشيم، هيچ چيزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت.
🔷 مىبينيم عمرى است كه كوشيدهايم ولى حاصلى نبردهايم! ماه رمضان، ماهى است كه فضل و عنايت حق فراگير است. بايد ببينيم كه آيا در وجود ما كفر و شرك و نفاق نيست؟
🔷 يكى ديگر از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ» و كينههاست. آيا در دل ما كينهاى وجود ندارد؟ بايد تأملى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مىبيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است.
🔷 كفر، شرك، نفاق، غِلّ و ... باعث مىشوند كه دل ما مختوم و ممهور شود؛ يعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم كه ببارد، اين دل چيزى به دست نمىآورد.
🔷 كفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد كه ما در همه امور كافر باشيم. انسان همين كه يكى از بيّنات و نشانههاى خدا را ببيند و بفهمد و زير بار نرود كافر است.
🔷 كفرِ يك ثروتمند به اين است كه ربا را منكر شود، كفر يك زن به اين است كه از يك غيرتش برآشفته شود، كفر يك مرد به اين است كه به فسادهاى ديگر رو بياورد.
🔷 منشاء هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است: منشاء كفرِ شيطان كبر بود كه محرومش كرد، يكى منشاء كفرش حرص و ديگرى بخل است. آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم؟ و آيا اين همه را با هم نداريم؟
🔷 تازه اگر از مشكل كفر و نفاق نجات پيدا كرديم، بايد ببينيم كه آيا كينه نداريم؟ در اين ماه رمضان بايد دلهايمان را مطالعهاى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. بايد ببينيم كينههاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است.
🔷 آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينهها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». بايد ببينيم كه كينههاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا ... اين كينههاباعث محروميتهاست.
🔷 اين سوء ظنها و بدگمانىها باعث محروميتهاست؛ چه به خدا و چه به بندگان خدا. آيا ما به خدا بدبين نيستيم؟ يعنى خدا را مهربان و رحيم مىبينيم، نزديك مىبينيم، مجيب مىدانيم، ته دلمان در پرونده خدا سياهى ننوشتهايم؟ راستى آيا مسبّح هستيم؟
🔷 وقتى همه اين بارشها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مىآورم؟ در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سالهاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت.
📚 بهار رویش، ص ۲۹
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نیمه تدارک و جبران
💠 امشب، شام ولادت حضرت مجتبى علیه السلام است و سزاوار است كه بعد از پانزده روز از ماه رمضان، انسان به دنبال معنايى و تولّد حقيقتى در وجود خود باشد. به دنبال نكتهها و جوانههايى بگردد و ببيند كه چه چيزى در وجود اوست.
💠 چون حتى مرحله اوّلى كه در دعا و مناجات خمسةعشر مطرح مىشود، كه مرحله توبه است، بعد از مرحلهاى از اجتباء و عنايت حق است.
💠 در آيات راجع به حضرت آدم نيز آمده است؛ «عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى»؛ يعنى تا يك مرحله از اجتباء و انتخاب و عنايت حق همراه آدم نباشد، حتى توبه او هم تحقّق پيدا نمىكند و قدمى برنمىدارد.
💠 مراحلى هم بعد از اجتباء مطرح است كه؛ «وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْاحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ...»
💠 إن شاء اللَّه در طلوع تولّد حضرت مجتبى عنايتى بشود كه اجتبايى، توجّهى، از خاك برداشتنى باشد تا ما توبه كنيم و او هم به سمت ما توبه كند. توجّه و عنايتى كند و توبه ما را بپذيرد. و «تُبْنَا الَيْهِ»؛ بازگشت و توبه ما به سمت حق، با «تَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى»؛ بازگشت و توبه حق بر ما و هدايت او همراه باشد. اين، يك مسأله.
💠 مسأله دوّم، عظمت ماه رمضان است كه مقدارى از آن گذشته است. در اين ماه عنايتهاى ذات احديّت و ذات ربوبيّت است.
💠 علوّ حق و عظمت حق و سمع حق و بصر حق و صَمَد بودن و مرجع بودن او، همه اينها اقتضاء كرده كه به خلق فقير محتاجِ دست خالى ببخشد و عنايت كند.
💠 و خدا در خودِ اين ماه عنايتهايى كرده است؛ «عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ»؛ اين چهار عمل است كه تحقّق پيدا مىكند.
💠 بعد هم عنايتهاى ديگرى هست؛ «انْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ»؛ انزال و فرستادن قرآن. «وَ جَعَلْتَ فَيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؛ جعل و قرار دادن شب قدر است، كه خود اينها داستانهاى مفصّلى دارد.
💠 حال در چنين نيمهاى از ماه و در چنين مرحلهاى مناسب است كه انسان سرى به وجود خود بزند. اگر در اوّل ماه به دل خويش نگاهى نكرده است كه در آنچه مىگذرد؛ چه بغضهايى، چه اميدهايى، چه محبّتهايى، چه حالتهايى است! لااقل در اين نيمه راه انشاءاللَّه تدارك و جبران كند.
📚 فوز سالك، ص ۱۱۵
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 لحظهها و موقعیتهای ناب
💠 در زندگى لحظههايى هست كه انسان مىتواند در آن لحظهها راههاى طولانى و درازى را طى كند و موقعيتهايى پيش مىآيد كه انسان مىتواند بارهاى سنگيناش را به مقصد برساند. خُنك آنها كه اين لحظهها را مىشناسند و اين فرصتها را درك مىكنند و از آنها بهره بردارى مىكنند!
💠 و او كه ربّ، الله و رحيم به خلق است اين لحظهها را پيش مىآورد و اين زمينهها را فراهم مىكند تا حركت و رشد ما را سريعتر كند، برخوردها و حادثههايى را به وجود مىآورد، زمانها و مكانهايى را قرار مىدهد كه در آن زمانها و مكانها و با اين حادثهها و برخوردهاست كه انسان مىتواند راهى را زودتر طى كند و آزادىهايى را زودتر به دست بياورد و شناخت و عشق و عمل عظيمترى را با خودش همراه كند.
💠 رمضان اين خصوصيات را دارد كه در آن، هم برخوردها زياد مىشود هم حادثههايى در آن هست و هم زمانها و مكانهايى همراه آن هستند.
💠 كسى كه از اين مجموعه بتواند برداشت كند، هم ضريب كارش خيلى بيشتر مىشود و هم سودش خيلى عالىتر؛ ولى اين مسأله بر اين امر متوقف است كه انسان در راهى كه مىخواهد شروع كند، بداند چه چيزهايى در آن راه هست و چگونه بايد حركت كند تا بهترين نتيجه را بگيرد.
💠 كسى كه نداند از يك دارو چطور بايد استفاده كند، برداشت و نتيجهاش خيلى كمتر است. چه بسا كسى كه به حمام رفته، به جاى اينكه تميزتر بشود، آلودهتر و كثيفتر و لجنتر برگردد؛ چرا كه نمىدانسته چگونه بايد خودش را شست و شو كند، اين است كه حتى اگر چركهايش هم پاك بشوند، ولى پوستهايش با چرك عجين شدهاند.
💠 چه بسا اين حمامى كه در رمضان بايد ما را پاك كند و نور بدهد و طراوتهايى را در روح و فكر و قلب و عقل و حتى بدن ما به وجود بياورد، به جاى آن در تمام اينها يك سياهى و كدورتى بياورد.
💠 روح تنگتر و عقل تاريك تر و قلب خستهتر و سياهتر و كدرتر بشود و فكر از كار بيفتد و بدن از آن همه كه خورده ضايع بشود.
💠 اين است كه انسان بايد بيابد كه چه بخورد، چه ببيند، چه غذايى را در اين ماه با خودش همراه كند و چه رزقهايى را به خودش برساند تا كسرىهايش را پر و راهش را نزديكتر كند.
💠 در اينجاست كه انسان بايد اين پنج مرحله وجود (بدن و فكر و عقل و قلب و روح) خودش را در نظر بگيرد و آنها را تغذيه كند و به آنها رزق شان را برساند تا رشدى به دست بياورد.
💠 كسى كه مىخواهد رشدى بكند بايد هم غذا بخورد، هم غذا را در وقت خودش بخورد و هم غذايى را بخورد كه نياز بدن اوست و كسرىهايش را تأمين مىكند.
💠 از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مىگذرد، در حالى كه بدنهايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلبهايشان سرشار از بتها شده و روحهايشان هم به تنگى رسيده است.
💠 چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره نگيرد، سياهى به او مىرسد. جرقههايى كه مىزنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مىكنند و به او مىبندند.
💠 او براى رشد ما زمينهها، فرصتها، حادثهها، برخوردها، زمانها و مكانهايى را تأمين كرده است كه به وسيله آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم. ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همه آنها را از ما مىگيرند.
💠 حكيم با دادههايش مىخواهد ما را رشد بدهد، وقتى كه ببيند دادهها باعث شكستن كمر من شده و اين همه بار، من را خرد كرده است بار مرا سبك و انسان را محروم و رها مىكند.
📚 بهار رویش، ص ۴۵
🆔👉@cheshmeyejarie
🟪👈 علامت بلوغ
🔷 باید در شبهای قدر هم اندازه بگیرید، هم ارزیابی کنید و هم برنامهریزی.
🔷 پس جوال عمرتان را، جوال دلتان را، وهم تان را، خیال تان را، کارهای تان را بریزید، ببینید چه چیزی در آن جمع کردهاید؟ بعد از این، آنچه مهمتر است و علامت همه اینهاست همّ و غم های شماست.
🔷 غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. این حال خوش گول تان نزند. اینکه کمی سُکهای تان را بگیرید، بعد هم کمی اشکی بریزید و خیال کنید که با ملائکه مقرّبین هم غذا شدهاید! نه بابا! این حالتها گولتان نزند، که همین ها جزء فریب ها و فتنههای شیطان است.
🔷 آنچه مهم است، این نکته است که ببینید آیا در شما سعه صدر و ظرفیّت و همّت آمده است؟ غضب تان برای چیست؟ برای این است که چرخ ماشینتان را پنچر کردهاند یا به خاطر این است که از حق دل بریدهاند؟
🔷 از چه کسی غضب دارید؟ به چه کسی محبّت دارید؟ بر سر سفره وجودتان چه کسانی مهمانند؟ آیا محبّت شما به خاطر خودتان و زن و بچّهتان است یا به خاطر محبّت و رحمت واسعه حق؟ که «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ».
🔷 پس جمعبندی از خودتان علامت بلوغ شماست و گرنه حالات خوش گول تان نزند. باید همه این چیزها را در جمع بندیتان دور بریزید، که وسیلههای فریب و خدعه شیطان است.
📚 فوز سالک، ص ۲۲۳
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 عامل محرومیت
🔶 يكى از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ» و كينههاست. آيا در دل ما كينهاى وجود ندارد؟
🔶 بايد تأمّلى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مىبيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است.
🔶 در اين ماه رمضان بايد دلهايمان را مطالعهاى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد.
🔶 بايد ببينيم كينههاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينهها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد».
🔶 بايد ببينيم كه كينههاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا...
🔶 اين كينهها باعث محروميتهاست. وقتى همه اين بارشها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مىآورم؟
🔶 در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سالهاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت.
🔶 رمضانهايى بر ما گذشته، در حالى كه كبر و غرور و كينه مؤمنين در دل ما بوده است. مگر با اين كينهها چه چيزى جمع مىشود⁉️
🔶 سعى كنيد هر كس كه با شما دشمنى كرده، حتى اگر او مقصر است، اگر به خاطر خدا نيست كينه جز كافر و بىدين و مشرك را در دل خودتان راه ندهيد. همه را بشوييد و پاك كنيد.
📚 بهار رویش، ص ۳۱
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شب توسعه
💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعهاى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و... نداريم.
💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟
💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشتهاند، وزن كردهايم. مى گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى.
💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كردهايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همينها را بكشد و وزن كند⁉️
💟 ميزانى كه به ما عنايت كردهاند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود!
💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟
💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است!
📚 اخبات، ص ۱۰۸
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمعبندى از خويش، برنامهريزى براى آينده
💠 امشب در نظر داشتم به خاطر شب قدر يك جمعبندى هم از خودمان داشته باشيم. اگر اين سالى را كه بر ما گذشته و حتى تمامى اين عمرى را كه تا به حال گذراندهايم در نظر بگيريم، مىتوانيم از غرورها و از فريبها و خدعههايى كه شيطان براى ما در نظر دارد، نجات پيدا كنيم.
💠 با تأمّل در آنچه از عمر ما گذشته، آنچه در قلب ما مىگذرد، آنچه در وهم و خيال ما مىگذرد و با تأمّل در آنچه كه از جوارح ما صادر شده و كارهايى كه انجام دادهايم و با توجّه به همّت و همّ و غمّى كه داريم، مىتوانيم وضع گذشته خودمان را از ابهام و غرور شيطان بيرون بياوريم و از فريبها نجات پيدا كنيم و براى آيندهمان قدمى برداريم. و ببينيم كه در اين عمر و مدّتى كه بر ما گذشته است، چه حاصل جمعى داشتهايم⁉️
✅👈 جمعبندیهای شب قدر
الف: حساب خود
ب: حساب قلب ما و حالتها
ج: حساب وهم و خيال
د: حساب همّ و غمها
📚 فوز سالک، ص ۲٠۱
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمعبندی اوّل
🔷 بايد انسان هر سال، گذشته از حساب سالش، حساب خودش را نيز داشته باشد. ببيند كه در اين سالى كه گذشته چه كرده است و چقدر با خدا پيوند خورده و چه دلهايى را با ربّشان پيوند داده است؟ چه قرار و يا بىقرارى را در دلها ريخته است؟
🔷 در معاشرتها و رابطههايى كه وجود داشته، حاصل جمعمان به اين نيست كه چقدر تحصيل ما بالا رفته، چقدر ثروت ما بالا رفته، چقدر اعتبار و آبروى خويش را زياد كردهايم. به اين است كه چه قرار و يا بىقرارى را در دلها ريختهايم؟ و چگونه دلها را از دنيا كوچ دادهايم؟ آيا فريادِ«فَفِرُّواْ الىَ اللَّهِ انِّى لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» را به گوش دلهاى معاشرين خود رساندهايم؟!
🔷 اين، عمر ما بود. خودتان خوب بررسى كنيد، ببينيد كه به چه چيز قرار گرفتهايد و چه بىقرارىهايى داريد؟! ديگرانى كه معاشر و مصاحب شما هستند، با چه چيزى روبرو هستند. به چه چيزى دلخوش هستند.
🔷 بچّهها و زنهاىتان را با چه چيزى آرام كردهايد؟ درگيرىهايى كه براى آنها بوده است، با چه اميدى در وجودشان كنترل كردهايد؟ چطور با آنها مأنوس شدهايد؟ چطور از آنها بهرهمند شدهايد؟ آنها را با چه چيزى گول زده و فريب دادهايد و به چه دلخوش كردهايد؟
🔷 به خدا قسم! به گونهاى آنها را استثمار كردهايم كه هيچ چيزى جز ما نبينند، جلوهاى جز براى ما نكنند، غذايى جز براى ما نپزند. همّ و غمّ ما اين بوده است كه همه خلق بسوزند تا چايى ما گرم شود.
🔷 خيلى چوب مىخوريم! اين خوبىهاى ما جزء عذابهاى ما خواهد بود! كسانى كه معاشر ما و امانات الهى در دست ما بودند و بايد متحوّل مىشدند، بايد به غنايى در وجود مىرسيدند، بايد ديوارهاى وجود و محدوديّتهاشان مىريخت، ما اينها را آن چنان محدود و صغير و حقير بار آوردهايم، كه با كمترين چيزى شاد مىشوند و از كمترين چيزى رنج مىبرند.
🔷 خلاصه، بنشينيد و از خود جمعبندى كنيد؛ يك عمر، يك سال، نمىدانم يك روز. و اگر اهل دقّت و تأمّل هستيد، لحظه لحظههاىتان را بررسى كنيد. تَهِ جوال را بيرون بكشيد و ببينيد چه كردهايد؟ و چه جمعآورى كردهايد؟
🔷 آن دريچههايى كه بايد باز بشود، تنها اين نيست كه بنويسيم چند تا غيبت كردهايم. چند تا نگاه به نامحرم كردهايم، كه اينها خوبىهاى ماست! به خدا قسم! آن چه ما را غرق مىكند، همان كشتىهاى طاعت ماست، كه سخت سوراخ است. و ما نمىتوانيم بر اين كشتىها سوار شويم تا از درياها بگذريم!
🔷 من گاهى كه مىخواهم از خودم جمعبندى نمايم، مىگويم خدايا! گناهانم كه گناه است براى خودت، ولى تو از ثوابهايم بگذر. از طاعاتم بگذر! اين را بدون شوخى مىگويم، كه خدايا! تو از اينها بگذر!
🔷 چون ما مغرور همين طاعات هستيم. به حقّ حق قسم! خوبىهاى ما، بد است. اين همان تعبيرى است كه اباعبد اللَّه با عرفان در روز عرفه مىگفتند:«الهِى مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِىَ فَكَيْفَ لاتَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِىَ»؛ كسى كه خوبىهايش بدى است، پس چطور بدىهايش بدى نباشد.
🔷 كارهاى خوب ما مثل كارها و خوبىهاى بچّههاست، كه مىخواهند كارى بكنند، چيزى بياورند، ولى براى ما رنجآور است و مىگوييم: بس است. پس واى به بدىهاشان!
📚 فوز سالک، ص ۲٠۲
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمعبندی دوّم
🔶 حساب دوّم و بحث دوّم، در مورد قلب ما و حالتهاى ماست. توجّهى است كه بايد در قلب خود داشته باشيم، كه دل ما، حبّ و بغضش، يأس و اميدش، تحوّل و تقلّبش از چه و براى چه بوده است؟!
🔶 آنچه ما را رنج داده و آنچه ما را خوشحال كرده، به حساب بياوريم. اينطور معامله و حسابرسى كردن، خيلى راحتتر از اين است كه انسان فقط به كارهاى خوب يا بد خودش مشغول باشد؛ چرا كه اشتغال به كارها و اعمال، نه مشكلى را حل مىكند و نه انسان را به تحوّلى مىرساند، كه يا مغرور مىشود و يا مأيوس.
🔶 اين در حالى است كه جمعبندى از اين سرمايه قلبى انسان و آنچه در وجود او مىگذرد و آنچه در دل او مىگذرد، هم راحتتر و جمع و جورتر است و هم كارگشاتر؛ چون قلب آدم رئيس تمامى جوارح و جوانح اوست. و از اينجاست كه به قسمتهاى ديگر سركشى مىشود.
🔶 من عادت كردهام هميشه در اوايل ماه رمضان يك جمعبندى از دلم داشته باشم؛ ببينم بغضها، كينهها و خستگىهايم از چيست؟ به چى دلخوش كردهام؟ بنابراين كسى كه مىخواهد از ماه رمضان بهرهاى بگيرد، بايد در اوّل ماه بنشيند و اين دل و ته كيسه را بتكاند؛ تا اگر رنجى از برادرى، از دوستى، از كسى دارد، به يك حسابى آن را بتكاند و خالى كند و ببيند كه در آن چيست؟
🔶 به خدا قسم! وقتى كه آدم به دلش سركشى مىكند، دل او از انبار جحودها، از انبار يهودىها، از انبارهايى كه گاهى چهل يا پنجاه سال نمىدانند چه چيزى در آنهاست، از همه اينها پستتر است.
🔶 اين دل آدمى، رنج و ملالش، شادى و شَعَفش، از چيزهايى است كه بيا و ببين! پس آن حساب وجود آدمى بود و اين هم حساب قلب او.
📚 فوز سالک، ص ۲٠۵
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمعبندی سوّم
💠 حساب بعدى هم، حساب وهم و خيال ماست. به دنياى ديگرى كه بايد فكر كنيم، اين است كه توهّمات ما، تخيّلات ما به چه چيزى روى آورده است؟ اينها هم جزء سرمايههاى ما هستند.
💠 آنهايى كه به كشفى يا به اشراقى يا به شهودى و يا به دركى از سُبُحات جلال حق مىرسند، از همين نيروى تخيّل و قدرت خيالشان بهرهمند مىشوند.
💠 بايد اينها تصفيه شود. بايد توهّمات و وسوسهها كنترل شود. بايد اين ظرف شستشو شود. بايد زنگار اين آينه را پاك كنيم، كه كار بزرگ وجودمان را همين تخيّلات انجام مىدهد و سرمايههاى زيادى را مصرف مىكند. انرژى عظيم ما هرز همين توهّمات و تخيّلات مىشود.
💠 آنجايى كه آرامترين لحظات ما مىگذرد، مىبينيد كه فكر سختترين جولانهايش را دارد و اين انرژى، مصرف زيادى خواهد داشت و نيروى زيادى را خواهد برد. اين هم يك مرحله از جمعبندى و حساب.
📚 فوز سالک، ص ۲٠۶
🆔👉@cheshmeyejarie