eitaa logo
چشمه جاری
537 دنبال‌کننده
719 عکس
141 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🟣👈 بالاتر از مادر 💠 سید عباس لاجوردی بی آنکه به خود حرکتی بدهد، با تک مضرابِ «ابوالفضل»، پرده گوش دوستش را لرزاند. محمودی با پاسخ «هوم»، به او فهماند که بگو، می‌شنوم. 💠 لاجوردی با همان آوای نرم و آرام گفت:«آشیخ علی. تا حالا به آشیخ علی فکر کرده‌ای؟» محمودی این بار با پاسخ «اوهوم» یعنی بله فکر کرده‌ام، منتظر سؤال بعدی ماند. 💠 سیّد ترجیح داد این بار سؤالش تشریحی باشد تا ناچار نباشد «هوم» و «اوهوم» بشنود. پرسید:«نظرت درباره اش چیست؟». 💠 ابوالفضل سکوت کرد. سید از نحوه سکوتش فهمید دارد توی گنجینه واژگان دنبال سر هم کردن ترکیبی مناسب می‌گردد. منتظر ماند. گویی به واژه مناسبی دست پیدا کرده، گفت: «مادر؛ او حق مادری گردن‌مان دارد». 💠 تا این جمله از میان لبهای ابولفضل بیرون آمد‌ سید تکان شدیدی به خودش داد، صورتش را هفتاد و نه و شش دهم درجه چرخاند و همراه با ترمز روی نیم رخ او، پُروک، زد زیر خنده. 💠 با یکی دو استارت که به حنجره‌اش زد، جلوی خودش را گرفت و با همان حالت متعجّب گفت:«مادر؟! حالا چرا مادر؟!»و دوباره خندید؛ این بار مانند استارت های مداوم ژیان. 💠 ابوالفضل که بروز چنین حالتی را پیش بینی می‌کرد، بی آنکه روی خود را برگرداند، با بی خیالی پاسخ را در لبخند کنایه آمیزی خلاصه کرد و تحویلش داد. 💠 سیّد از حالتش فهمید پاسخ باید پشتوانه محکمی داشته باشد که رفیقش مانند کوه از جا تکان نخورد و با سکوت خود، وی را در انتظار نگه داشت. 💠 به لحن خود، رنگ و بوی جدّی‌تر داد و پرسید:«نه، جدی؛ حالا چرا پدر نه مادر؟». ابوالفضل با طمأنینه گفت: مادرها بهتر از پدران نیاز بچه خود را می‌شناسند. می‌داند برای چه می‌گرید. اگر گرسنه باشد شیرش می دهد. 💠 بعضی وقتها بچّه سیر است، ولی باز هم می‌گرید. این مادر است که او را در آغوش می‌گیرد، آرام آرام به پشتش می‌زند تا آروغ بزند. همین که صدای آروغ بچه در می‌آید دل مادر غَنج می‌زند و می‌گوید:«آخِی، بچّه‌ام راحت شد». 💠 حالا همین بچه را بده دست پدر. هِی شیشه شیر می‌کند توی حلقش. فکر می‌کند درد بچه فقط شیر خشک است. وقتی هم داد بچه را در بیاورد، حرص می‌خورد و می‌گوید:«معلوم نیست چه مرگش شده؟». نمی‌داند دل بچه، بعد از نوشیدن شیر، درد می‌گیرد. نمی‌فهمد چه باید بکند. 💠 صفایی مانند مادر است؛ نیازهای ما را بهتر از خودمان می‌شناسد و به ما نشان می‌دهد؛ کاملاً مادرانه؛ نیازهایی که اگر به خودمان بود، عمراً ازشان سر در نمی‌آوردیم. حالا فهمیدی چرا صفایی به گردنمان حق مادری دارد؟ 💠 سید فتیله خنده و شوخی را پایین کشید و ادامه داد: ولی خارج از شوخی، حرفت به دلم نشست. آشیخ علی نه تنها حق مادری به گردن ما دارد که به نظر من، از مادر هم بالاتر است. 💠 مادرها فقط نیاز بچه را می‌شناسند و برآورده می‌کنند؛ ولی صفایی هم نیاز ما را می‌شناسد و هم به خوبی به خودمان می‌شناساند. این خیلی مهم است که ما خودمان بفهمیم چه نیازی داریم او فکرمان را به جریان می اندازد. 💠 بعضی‌ها فکر تو را به جریان نمی‌اندازند. به جای تو فکر می‌کنند به جای تو می‌سنجند و به جای تو تصمیم می‌گیرند توقع هم دارند چشم و گوش بسته اطاعت کنی. 📚 آسمان لاجوردی، ص ۱٠۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 عادت همه ساله 🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی 🔷 سال ۵۹ یا ۶۰ بود، پیش از غروب روز آخر ماه شعبان و حلول ماه مبارک رمضان در بالا سر حرم امام رضا علیه السلام کنار استاد صفایی رحمة الله علیه نشسته بودم. 🔷 اعمال ماه مبارک رمضان را از مفاتیح می‌خواند. به من اشاره کرد که من هم با او بخوانم، با انگشتش خط می‌برد. 🔷 خطبه پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله و سلم در فضیلت ماه رمضان در آخرین جمعه ماه شعبان بود که صاحب مفاتیح بخش‌هایی از آن را آورده بود. 🔷 قطرات اشکش روی مفاتیح می‌ریخت. سال‌های بعد هم شاهد همین ماجرا بودم. 🔷 گویا عادت همه ساله ایشان بود که آنچه در فضیلت ماه مبارک رمضان در ابتدای اعمال ماه رمضان در مفاتیح آمده، بازخوانی کند. 📚 حکایت‌ها و هدایت‌ها، ص ۳۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 چشمه آب حیات 🎤👈 حاج آقا لاجوردی 💠 یک روز رفته بودم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. آیت الله مصباح رحمةالله علیه را بالاسر حرم دیدم. 💠 چند وقتی بود از ایشان بی‌خبر بودم. تا پیش از آشنایی با استاد صفایی، کمتر روزی بود که به دیدار ایشان نرویم. 💠 تا مرا دید حال و احوالم را جویا شد. توی لحنش طعمی از دلگیری دیدم، پرسید: چرا چند وقتی است نامهربانی می‌کنی؟ 💠 با شرمندگی راستش را گفتم، وقتی فهمید در این مدت با استاد صفایی بوده‌ایم، گل از گلش شکفت. انگار دل گرفته‌اش باز شده باشد، با تبسّم گفت: چه بهتر از این. اصلا تا وقتی که آب هست، چرا تیمم؟ 💠 عارف بزرگی بود. با این حرف انگار خودش را خاک تیمّم و استاد صفایی را آب معرفی کند، عظمتی در دلم پیدا کرد که هنوز ذرّه‌ای ازش کاسته نشده. ذرّه‌ای غرور در وجود این آدم پیدا نمی‌کردی. 💠 وقتی بنا بود خودش را بشکند می‌شکست. اما عظمت آدمها در گرو همین شکستگی است. چنین عارف بزرگی، استاد صفایی را چشمه می‌دانست. 📚 آسمان لاجوردی، ص ۲۲۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 جمع‌بندی رمضانی 🎤👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه 🔷 من عادت کرده‌ام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمع‌بندی از دلم داشته باشم، ببینم بغض‌ها، کینه‌ها و خستگی‌هایم از چیست؟ به چی دل خوش کرده‌ام؟ 🔷 بنابراین کسی که می‌خواهد از ماه رمضان بهره‌ای بگیرد، باید در اوّل ماه بنشیند و این دل و تَهِ کیسه را بتکاند، تا اگر رنجی از برادری، از دوستی، از کسی دارد، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟ 🔷 به خدا قسم! وقتی که آدم به دلش سرکشی می‌کند، دل او از انبار جحودها، از انبار یهودی‌ها، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی‌دانند چه چیزی در آنهاست، از همه اینها پست تر است. این دل آدمی، رنج و ملالش، شادی و شَعَفش، از چیزهایی است که بیا و ببین‼️ 📚 فوز سالک، ص ۲۰۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 خانه تکانی دل 🔶 این شب‌ها، شب‌های بررسی و محاسبه است و این ماه، ماهی است که آدمی باید به حسّ‌اش، به چشمش، به دستش، به پایش، و به موجودی‌اش نگاهی بکند. واقع قضیه این است که ما اصلاً اینها را جزء موجودی خودمان نمی‌دانیم. 🔶 ما گاه گاهی سال به سال که می‌شود، یک خانه تکانی‌ای می‌کنیم، پرده ها را بر می داریم و می‌شوییم، چرک‌هایش را پاک می‌کنیم. فرش، گلیم، زیر و زبر، همه را شست و شو می دهیم. واقع قضیه این است که ما خودمان را جزء موجودی ها نمی‌دانیم. 🔶 یک پارچه و گلیم پاره‌ای را مواظبیم، به یک فرش دقت داریم ولی خود ما پر از کدورت و رنج‌ایم و پر از ضعف‌ایم. این ضعف‌ها چه بسا هزار بحران در ما ایجاد کنند، هزار درگیری بیاورند و با خدا درگیر شویم اما بی‌خیالیم. 🔶 دل‌هایمان پر از کینه و سوءظن نسبت به یکدیگر شده است. آیا حسادت ها در ما نیست؟ یعنی ما نعمت‌ها را ملاک ارزش نمی‌دانیم؟ 🔶 اینکه او از من زیباتر است، رنج نمی‌برم؟ اینکه او از من امکانات، ارتباطات و شرایطش بیشتر و بهتر است مرا نمی‌سوزاند؟ یعنی ته دلم بحرانی ندارم؟ 📚 بهار رویش، ص ۳۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 وقتی که این ماه شروع می‌شود، ماهی که میهمانی خدا در آن است و بهره های زیادی دارد و رزق های عظیمی می‌خواهند به ما بدهند، ما هم باید به دلمان و به روحمان برسیم. 💠 چه کنیم که روح ما به آن وسعتی برسد که از یک سلام و یک علیک! و یا از یک بارک‌الله و یک فحش، طوفان نگیرد⁉️ 💠 و چه کنیم که دل ما به آن وسعتی برسد که بت‌ها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگیرد⁉️ 💠 و چه کنیم که عقل ما بسنجد؛ سنجشی که به عشق خدا منتهی بشود؟ 💠 و چه کنیم که فکر ما به شناخت برسد؛ شناختی که یقین را در ما به وجود بیاورد؟! 💠 و چه کنیم که وجود ما غذایی را بخواهد و به دنبال رزقی باشد که این تفکر و این سنجش و این عشق را تقویت کند؟! 📚 بهار رویش، ص ۱۰۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 بازی با فرصت‌ها 💠 بعضى وقت‏ها ابرى مى ‏آيد، امّا نمى‏بارد. برق مى‌زند، امّا نمى‏بارد. فرصت‏ها را مى دهند، امّا ما بهره نمى‏گيريم. رمضان‏ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‏ها چيزى برايمان باقى نمانده است. 💠 در همين شب‏هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‏نشينيم و مى‏گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. 💠 وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‏شد، ما را به حمام مى‏فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى ‏گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم؛ آن هم حمام‏هاى قديمى كه خزينه داشت. 💠 همديگر را مى زديم و پوست همديگر را مى‏كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى كرد! بعضى وقت‏ها هم بيرونمان مى‏كرد. 💠 ولى وقتى مى آمديم خانه، پشت گوش‏ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‏ها و آرنج‏هاى ما را نگاه مى‏ كرد و مى‏پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى‏كرد و گريه مى‏كرديم. 💠 ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم. رمضان‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ‏ايم و جدّى نبوده ايم. 💠 ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت، ماه تمحيص و آزمايش. 💠 اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كرده‏ايم! بايد اين چركى كه روى تنمان است، قبل از اينكه شپش شود، قبل از اينكه تيفوس شود و ما را بسوزاند، پاكش كنيم. 📚 اخبات، ص ۳۰ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠👈 رزق گسترده‌ ✅ روزه مهمانی و ضیافت خداست، یعنی تو اگر بر میزبانی وارد بشوی، میزبان به اندازه فهمش و وسعتش و کرامتش به تو رزق می دهد. ✅ اول، فهم است و او باید بفهمد که تو چه چیزی می‌خواهی، اگر خسته ای برای تو جایی پهن کند و اگر غذا می‌خواهی بفهمد که چه غذایی برای تو بیاورد. ✅ دوم، توان و وسعت داشته باشد. سوم، کرامت داشته باشد که بتواند بدهد و ببخشد. و چه میزبانی از خدا علیم تر، واسع تر و کریم تر... ✅ این میزبان برای ما میهمانی بر پا کرده، ضیافتش هم رمضان است: «قَد دُعیتُِم فِیِه إِلی ضِیَافَةِ الله». این میهمانی تنها یک بُعد ما را نباید تأمین کند. ✅ چون او به همه ابعاد ما علیم است و نباید همین طوری سر و ته قضیه ما را به هم بیاورد، که باید بدهد و ما را پر کند و فیضش را بریزد، چرا که واسع و کریم است. ✅ ما در این ماه روزه گرفتیم، این رزق ما بود. آیا تن ما هم رزق پیدا کرد، به سلامت رسید؟ آیا قلب ما هم رزق پیدا کرد، به صفایی رسید؟ آیا فکر ما هم رزق پیدا کرد: به معرفتی رسید؟ آیا روح ما هم رزقی پیدا کرد و به قدرتی رسید؟ ✅ هر كدام از اينها رزقى مى‏ خواهند: عقل ما رزقش‏ نور است، روح ما رزقش‏ قرب‏ است، فكر ما رزقش‏ معرفت‏ است، قلب ما رزقش‏ حب‏ است و تن ما هم كه رزقش‏ سلامت‏ است. ✅ ميزبان ما براى تمام ابعاد ما رزقى معين كرده است. بايد بدانيم كه علامت اين رزق‏ها چيست؟ و ببينيم كه كدام رزق را خورده‏ ايم؟ ✅ بايد ببينيم كه آيا دل تنگ ما، وسعتى پيدا كرده است؟ آيا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» را گذرانده ‏ايم؟ آيا براى ما شرح صدر آمده؟ فراغت و امن آمده؟ ✅ آيا بعد از امن، عافيت آمده كه انسان بتواند از نيروهايش بهره بردارى كند؟ آيا در اين ماه چيزى به دست آورده‏ ايم؟ ديد تازه‏ اى به دست آورده ‏ايم؟ 📚 بهار رویش ص ۱۲۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 بهار انسانیّت 🔷 در زیارتنامه امام زمان عجّل الله تعالی‌فرجه الشریف می‌خوانیم:«السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام». سلام بر بهار مردمان و طراوت روزگاران. 🔷 این تعبیر معنایی عمیقی دارد، یعنی قرار است امام عصر علیه السلام با خود بهار انسانیّت را به ارمغان بیاورند. 🔷 برای درک کیفیّت این بهار مردمان می‌توان به آیه ۱۷ سوره حدید که طبق روایات به این مسئله اشاره دارد، رجوع کنیم. 🔷 خدای متعال می‌فرماید:«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى‏‌گرداند به راستى آیات خود را براى شما روشن گردانیده‏ ایم باشد که بیندیشید» 🔷 در این آیه خداوند از حیات مجدّد زمین خبر می‌دهد که شاید ظاهر آیه به بهار مادی و طبیعی تفسیر شود؛ یعنی حیات دوباره پس از مرگ و خواب زمستانی. 🔷 اما امام باقر علیه السلام در تفسير:«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمود:«يُحْيِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا يَعْنِی بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّتٌ» خداوند زمين را به وسيله حضرت مهدى علیه‌السلام زنده مى‏كند بعد از آنكه مرده باشد، و منظور از مردن زمين؛ كفر اهل آن است و كافر مرده است. 🆔👉@tavasolitabrizi
💠 من از فرزندان فاطمه سلام الله علیها، از آن كهكشان‏هاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانه‏ى مبارك، حرفى نمى‏زنم. 💠 من فقط از فاطمه سلام الله علیها مى‏پرسم؟ راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشم‏ها و دل‏هاى ما نشسته است و راه‏ها را نشانه مى‏زند. 💠 بگذار تا تمامى سؤالم را بگويم؛ كه من همين سؤال را در مورد مادر فاطمه سلام الله علیها، خديجه‏ى كبرى‏ هم داشته‏ام. 💠 خديجه چه كرده كه اينگونه در دل رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم نشسته؛ تا آنجا كه عايشه حتى پس از مرگ بر او حسادت مى‏برد⁉️ 💠 من از اين سؤال سمج نمى‏توانم دامن جمع كنم. اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته⁉️ 📚 روزهای فاطمه، ص ۱۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ما كه ايجاد فرصت نمى‏كنيم، نه شهامت‏ آن‏ را داشته‏ايم تا دنبال فرصت‏ها باشيم و آنها را ايجاد كنيم و نه گذشته از شهامت، لياقت‏ بهره بردارىِ از اين معنا در ما بوده است. 💠 از او بخواهيم در اين فرصتى كه خودش فراهم كرده و دعوت كرده، ما را بهره‏مند كند. درست مثل آن بچه‏هاى سركشِ ناهنجارى كه وقتى برايشان غذا مى‏آورند، بايد به زورِ لُولُو و قاقا و مامان و بابا يك لقمه‏هايى به آنها بدهند. 💠 ما خيلى محروميم، خدا شاهد است كه خيلى محروميم، ولى هنوز خودمان به اين شهادت نرسيده‏ايم. محروميم از اين جهت كه غذاى آماده و رزق واسع و كريم حق را، وقتى كه در اختيار ما مى‏گذارند، باز هم دست به سوى آن نمى‏بريم و باز هم كارى نمى‏كنيم. 💠 ان شاء اللَّه كه اين ماه را با عبادات و توجّهات خودتان بتوانيد پربار كنيد. نكته اين است كه او براى ما فرصت و عنايتى و فضل و رحمتى را گسترده و سفره گسترده‏اى را پهن كرده است. 💠 در فضل حق و بارش رحمت حق بحثى نيست، بحث اين است كه كاسه‏هاى ما واژگون است و از اين بارشِ فضل و فيض و رحمت حق، سهمى نمى‏بريم. 💠 ما موانعى داريم كه خوب است در آنها تأملى كنيم و ببينيم چه چيز باعث مى‏شود با اينكه از آن طرف مستمراً «دائمَ الفَضْلِ عَلَى البَرِيَّه وَ بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّة» است، با اينكه او دست‏هايش را براى بخشش‏ باز كرده و فضلش را مستمر گذاشته، اما چرا هميشه كاسه ما خالى است؟ 💠 و اين انبان ما اگر موش ندارد، پس هفتاد سال فعاليت و كوشش ما چه حاصلى داشته است؟ حال پنجاه سال، چهل سال، بيست سال، هر كدام هر حدّ و سنّى كه داريم. 💠 چه شده كه در اين مَشك و انبان ما چيزى جمع نمى‏شود؟ و ما سهمى به دست نمى‏آوريم؟ چه مانع‏ها و نقطه‏هاى كورى در ما هست كه نعمت‏ها را هدر مى‏دهد و باعث حَبْط و از بين رفتن نعمت‏ها و عنايت‏ها مى‏شود؟ 💠 پس‏ مرحله اول‏ اين است كه فضل و بخششى باشد. 💠 و مرحله دوم‏ اينكه ما مانعى نداشته باشيم و بتوانيم جمع كنيم. 💠 و مرحله سوم‏ اينكه آنچه كه جمع شده حبط نشود و از بين نرود. 💠 چون در بعضى از روايات آمده كه اعمال را حسد و غرور و عُجْب مى‏خورد و شرك حبط مى‏كند. 📚 بهار رویش، ص ۲۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 تخفیف ویژه ✅👈 ۵۰ درصد تخفیف ویژه ایام نوروزی برای کلیه کتاب‌های الکترونیک و صوتی اســـتاد علی صفایی رحمةالله علیه در پلتفرم طاقچه 🗓 از ۱ تا ۱۳ فروردین 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شرایط سنگین 🔷 در روايت آمده است كه حضرت رسول در همين ماه رمضان خطبه‏اى خواندند. يكى از اصحاب گفت: چه عنايات زيادى هست! حضرت فرمودند: چه شرط سنگينى هم دارد! امكانات زياد است ولى وقتى تو جمع نمى‏كنى و بعد از جمع كردن نگهدارى نمى‏كنى، خواه و ناخواه چيزى باقى نمى‏ماند. فردايى كه روز برداشت توست، مى‏بينى كه دست تو بسته است و فقيرى و خيال مى‏كرده‏اى كه خيلى چيز دارى. 🔷 مادربزرگى داشتم كه مى‏گفت: بابايى بود، زن گرفت و زنش از او خواست كه من فارغ و بيكارم، يك مقدار پشم بياور كه گاه گاهى دوكى بريسم. همان طور مختصر پشمى، گاه گاهى مى‏آورد و او هم آنها را مى‏انداخت در زيرزمينى كه داشتند. 🔷 مدتها گذشت و اين مرد شكسته شد و به دنبال امكانى مى‏گشت. وقتى كه درِ زيرزمين را باز كردند، كلى امكانات جمع شده بود و خروارها دوك ريسيده داشتند. اين‏ خوشحالى مى‏آورد. 🔷اما اگر يك عمر، مرتب ما خيال كرديم كه جمع آورى كرده‏ايم، تحصيل علم كرده‏ايم، خدمت به دين كرده‏ايم، هدايت و ارشاد كرده‏ايم، احسان كرده‏ايم، با نعمت‏ها كار كرده‏ايم، خيال كرديم كه ما آمده‏ايم براى تربيت نفوس، آمده‏ايم براى ... حالا وقتى كه درب انبار را باز مى‏كنند، مى‏بينيم كه هيچ چيزى نيست. ويل و عذاب است، چاهى است كه به جهنم كشيده شده است. 🔷 مى‏بينيم كه چقدر آنجا مدعى داريم، خون‏هايى كه با يك كلاممان ريختيم، جان‏هايى كه امنيتش را گرفتيم، دل‏هايى را كه گمراه كرديم، فسادهايى را كه به بار آورديم. 📚 بهار رویش، ص ۳۸ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 چه كنيم كه فرصت‏ها و عنايت‏هايى را كه براى ما فراهم شده، موانعش را برطرف كنيم تا عنايات او را تحصيل كنيم و بعد از تحصيل، مواظب باشيم كه‏ حبط نشود. انبار كه كرديم مواظب باشيم كه انبارمان را موش نبرد، آتش نيفتد، بيد نخورد، حشرات نبرند و آفت‏ها نابود نكنند. 💠 حال كه ماه رمضان و شهر الله است و فرصتى را به ما عنايت كرده و ما را دعوت كرده‏اند و با محبت هم بيدار كرده و صدا زده‏اند كه‏ «سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى‏ لِلإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ‏» و منتظر استجابت ما هستند كه‏ «اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اذَا دَعاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ‏» و مى‏خواهند ما را زنده كنند، اين است كه صدايمان مى‏زنند و منتظرند كه جواب بدهيم. اما ما، كر هستيم، كور هستيم، لال هستيم. نه مى‏شنويم و نه مى‏بينيم و نه آنچه را كه ديده‏ايم و شنيده‏ايم، مى‏توانيم بازگو كنيم؛ لذا براى ما حاصلى نيست. 💠 اين نكته‏اى است كه بايد در آن تأمل بشود. اگر فرصتى پيش آمد و چنين بزمى را براى ما گستردند، چه كنيم كه محروم نشويم؟ فضل و بارش احسان او كه هميشه هست، اما اگر كاسه ما واژگون باشد حاصلى به دست نمى‏آيد. بارش هست ولى جمع كردن اين بارش احتياج به اين دارد كه ظرف ما معكوس و واژگون نباشد؛ چون ظرف واژگون چيزى در خود نمى‏گيرد و آنچه را هم كه دارد از دست خواهد داد. 📚 بهار رویش، ص ۲۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اما عوامل واژگون شدن و بسته شدن ما چيست؟ كفر، وَقر، اقفال‏ و أغلال‏، مانع‏هاى بزرگى هستند كه ما را محروم‏ مى‏كنند و نمى‏گذارند در كاسه ما چيزى قرار بگيرد و در مشك و انبان ما چيزى جمع بشود. كفر، شرك، نفاق و عُجب‏، عواملى هستند كه از جمع شدن نعمت جلوگيرى مى‏كنند و نمى‏گذارند كه ما حاصل‏جمعى داشته باشيم، هيچ چيزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت. 🔷 مى‏بينيم عمرى است كه كوشيده‏ايم ولى حاصلى نبرده‏ايم! ماه رمضان، ماهى است كه فضل و عنايت حق فراگير است. بايد ببينيم كه آيا در وجود ما كفر و شرك و نفاق نيست؟ 🔷 يكى ديگر از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ» و كينه‏هاست. آيا در دل ما كينه‏اى وجود ندارد؟ بايد تأملى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‏بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. 🔷 كفر، شرك، نفاق، غِلّ‏ و ... باعث مى‏شوند كه دل ما مختوم و ممهور شود؛ يعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم كه ببارد، اين دل چيزى به دست نمى‏آورد. 🔷 كفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد كه ما در همه امور كافر باشيم. انسان همين كه يكى از بيّنات و نشانه‏هاى خدا را ببيند و بفهمد و زير بار نرود كافر است. 🔷 كفرِ يك ثروتمند به اين است كه ربا را منكر شود، كفر يك زن به اين است كه از يك غيرتش برآشفته شود، كفر يك مرد به اين است كه به فسادهاى ديگر رو بياورد. 🔷 منشاء هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است: منشاء كفرِ شيطان كبر بود كه محرومش كرد، يكى منشاء كفرش حرص و ديگرى بخل است. آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم؟ و آيا اين همه را با هم نداريم؟ 🔷 تازه اگر از مشكل كفر و نفاق نجات پيدا كرديم، بايد ببينيم كه آيا كينه نداريم؟ در اين ماه رمضان بايد دل‏هايمان را مطالعه‏اى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. بايد ببينيم كينه‏هاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. 🔷 آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه‏ها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». بايد ببينيم كه كينه‏هاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا ... اين كينه‏هاباعث محروميت‏هاست. 🔷 اين سوء ظن‏ها و بدگمانى‏ها باعث محروميت‏هاست؛ چه به خدا و چه به بندگان خدا. آيا ما به خدا بدبين نيستيم؟ يعنى خدا را مهربان و رحيم مى‏بينيم، نزديك مى‏بينيم، مجيب مى‏دانيم، ته دلمان در پرونده خدا سياهى ننوشته‏ايم؟ راستى آيا مسبّح هستيم؟ 🔷 وقتى همه اين بارش‏ها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مى‏آورم؟ در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سال‏هاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت. 📚 بهار رویش، ص ۲۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نیمه تدارک و جبران 💠 امشب، شام ولادت حضرت مجتبى علیه السلام است و سزاوار است كه بعد از پانزده‏ روز از ماه رمضان، انسان به دنبال معنايى و تولّد حقيقتى در وجود خود باشد. به دنبال نكته‏ها و جوانه‏هايى بگردد و ببيند كه چه چيزى در وجود اوست. 💠 چون حتى مرحله اوّلى كه در دعا و مناجات خمسةعشر مطرح مى‏شود، كه مرحله‏ توبه‏ است، بعد از مرحله‏اى از اجتباء و عنايت حق است. 💠 در آيات راجع به حضرت آدم نيز آمده است؛ «عَصَى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى‏ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى»؛ يعنى تا يك مرحله از اجتباء و انتخاب و عنايت حق همراه آدم نباشد، حتى توبه او هم تحقّق پيدا نمى‏كند و قدمى برنمى‏دارد. 💠 مراحلى هم بعد از اجتباء مطرح است كه؛ «وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْاحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ...» 💠 إن‏ شاء اللَّه در طلوع تولّد حضرت مجتبى عنايتى بشود كه اجتبايى، توجّهى، از خاك برداشتنى باشد تا ما توبه كنيم و او هم به سمت ما توبه كند. توجّه و عنايتى كند و توبه ما را بپذيرد. و «تُبْنَا الَيْهِ»؛ بازگشت و توبه ما به سمت حق، با «تَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى‏»؛ بازگشت و توبه حق بر ما و هدايت او همراه باشد. اين، يك مسأله. 💠 مسأله دوّم، عظمت ماه رمضان است كه مقدارى از آن گذشته است. در اين ماه عنايت‏هاى ذات احديّت و ذات ربوبيّت است. 💠 علوّ حق و عظمت حق و سمع حق و بصر حق و صَمَد بودن و مرجع بودن او، همه اين‏ها اقتضاء كرده كه به خلق فقير محتاجِ دست خالى ببخشد و عنايت كند. 💠 و خدا در خودِ اين ماه عنايت‏هايى كرده است؛ «عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ»؛ اين چهار عمل است كه تحقّق پيدا مى‏كند. 💠 بعد هم عنايت‏هاى ديگرى هست؛ «انْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ»؛ انزال و فرستادن قرآن. «وَ جَعَلْتَ فَيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؛ جعل و قرار دادن شب قدر است، كه خود اينها داستان‏هاى مفصّلى دارد. 💠 حال در چنين نيمه‏اى از ماه و در چنين مرحله‏اى مناسب است كه انسان سرى به وجود خود بزند. اگر در اوّل ماه به دل خويش نگاهى نكرده است كه در آنچه مى‏گذرد؛ چه بغض‏هايى، چه اميدهايى، چه محبّت‏هايى، چه حالت‏هايى است! لااقل در اين نيمه راه ان‏شاءاللَّه تدارك و جبران كند. 📚 فوز سالك، ص ۱۱۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 لحظه‌ها و موقعیت‌های ناب 💠 در زندگى لحظه‏هايى هست كه انسان مى‏تواند در آن لحظه‏ها راه‏هاى طولانى و درازى را طى كند و موقعيت‏هايى پيش مى‏آيد كه انسان مى‏تواند بارهاى سنگين‏اش را به مقصد برساند. خُنك آنها كه اين لحظه‏ها را مى‏شناسند و اين فرصت‏ها را درك مى‏كنند و از آنها بهره بردارى مى‏كنند! 💠 و او كه ربّ، الله و رحيم به خلق است اين لحظه‏ها را پيش مى‏آورد و اين زمينه‏ها را فراهم مى‏كند تا حركت و رشد ما را سريع‏تر كند، برخوردها و حادثه‏هايى را به وجود مى‏آورد، زمان‏ها و مكان‏هايى را قرار مى‏دهد كه در آن زمان‏ها و مكان‏ها و با اين حادثه‏ها و برخوردهاست كه انسان مى‏تواند راهى را زودتر طى كند و آزادى‏هايى را زودتر به دست بياورد و شناخت و عشق و عمل عظيم‏ترى را با خودش همراه كند. 💠 رمضان‏ اين خصوصيات را دارد كه در آن، هم برخوردها زياد مى‏شود هم حادثه‏هايى در آن هست و هم زمان‏ها و مكان‏هايى همراه آن هستند. 💠 كسى كه از اين مجموعه بتواند برداشت كند، هم ضريب كارش خيلى بيشتر مى‏شود و هم سودش خيلى عالى‏تر؛ ولى اين مسأله بر اين امر متوقف است كه انسان در راهى كه مى‏خواهد شروع كند، بداند چه چيزهايى در آن راه هست و چگونه بايد حركت كند تا بهترين نتيجه را بگيرد. 💠 كسى كه نداند از يك دارو چطور بايد استفاده كند، برداشت و نتيجه‏اش خيلى كمتر است. چه بسا كسى كه به حمام رفته، به جاى اينكه تميزتر بشود، آلوده‏تر و كثيف‏تر و لجن‏تر برگردد؛ چرا كه نمى‏دانسته چگونه بايد خودش را شست و شو كند، اين است كه حتى اگر چرك‏هايش هم پاك بشوند، ولى پوست‏هايش با چرك عجين شده‏اند. 💠 چه بسا اين حمامى كه در رمضان بايد ما را پاك كند و نور بدهد و طراوت‏هايى را در روح‏ و فكر و قلب‏ و عقل‏ و حتى‏ بدن‏ ما به وجود بياورد، به جاى آن در تمام اينها يك سياهى و كدورتى بياورد. 💠 روح تنگ‏تر و عقل تاريك تر و قلب خسته‏تر و سياه‏تر و كدرتر بشود و فكر از كار بيفتد و بدن از آن همه كه خورده ضايع بشود. 💠 اين است كه انسان بايد بيابد كه چه بخورد، چه ببيند، چه غذايى را در اين ماه با خودش همراه كند و چه رزق‏هايى را به خودش برساند تا كسرى‏هايش را پر و راهش را نزديك‏تر كند. 💠 در اينجاست كه انسان بايد اين‏ پنج مرحله وجود (بدن و فكر و عقل و قلب و روح) خودش را در نظر بگيرد و آنها را تغذيه كند و به آنها رزق شان را برساند تا رشدى به دست بياورد. 💠 كسى كه مى‏خواهد رشدى بكند بايد هم غذا بخورد، هم غذا را در وقت خودش بخورد و هم غذايى را بخورد كه نياز بدن اوست و كسرى‏هايش را تأمين مى‏كند. 💠 از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مى‏گذرد، در حالى كه بدن‏هايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلب‏هايشان سرشار از بت‏ها شده و روح‏هايشان هم به تنگى رسيده است. 💠 چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره‏ نگيرد، سياهى به او مى‏رسد. جرقه‏هايى كه مى‏زنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مى‏كنند و به او مى‏بندند. 💠 او براى رشد ما زمينه‏ها، فرصت‏ها، حادثه‏ها، برخوردها، زمان‏ها و مكان‏هايى را تأمين كرده است كه به وسيله آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم. ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همه آنها را از ما مى‏گيرند. 💠 حكيم با داده‏هايش مى‏خواهد ما را رشد بدهد، وقتى كه ببيند داده‏ها باعث شكستن كمر من شده و اين همه بار، من را خرد كرده است بار مرا سبك و انسان را محروم و رها مى‏كند. 📚 بهار رویش، ص ۴۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟪👈 علامت بلوغ 🔷 باید در شب‌های قدر هم اندازه بگیرید، هم ارزیابی کنید و هم برنامه‌ریزی. 🔷 پس جوال عمرتان را، جوال دل‌تان را، وهم تان را، خیال‌ تان را، کارهای تان را بریزید، ببینید چه چیزی در آن جمع کرده‌اید؟ بعد از این، آنچه مهم‌تر است و علامت همه اینهاست همّ و غم های شماست. 🔷 غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. این حال خوش گول تان نزند. اینکه کمی سُک‌های تان را بگیرید، بعد هم کمی اشکی بریزید و خیال کنید که با ملائکه مقرّبین هم غذا شده‌اید! نه بابا! این حالت‌ها گول‌تان نزند، که همین ها جزء فریب ها و فتنه‌های شیطان است. 🔷 آنچه مهم است، این نکته است که ببینید آیا در شما سعه صدر و ظرفیّت و همّت آمده است؟ غضب تان برای چیست؟ برای این است که چرخ ماشین‌تان را پنچر کرده‌اند یا به خاطر این است که از حق دل بریده‌اند؟ 🔷 از چه کسی غضب دارید؟ به چه کسی محبّت دارید؟ بر سر سفره وجودتان چه کسانی مهمانند؟ آیا محبّت شما به خاطر خودتان و زن و بچّه‌تان است یا به خاطر محبّت و رحمت واسعه حق؟ که «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ». 🔷 پس جمع‌بندی از خودتان علامت بلوغ شماست و گرنه حالات خوش گول تان نزند. باید همه این چیزها را در جمع بندی‌تان دور بریزید، که وسیله‌های فریب و خدعه شیطان است. 📚 فوز سالک، ص ۲۲۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 عامل محرومیت 🔶 يكى از عواملى كه باعث‏ محروميت‏ ماست‏، «غِلّ» و كينه‏هاست. آيا در دل ما كينه‏اى وجود ندارد؟ 🔶 بايد تأمّلى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‏بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. 🔶 در اين ماه رمضان بايد دل‏هايمان را مطالعه‏اى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. 🔶 بايد ببينيم كينه‏هاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه‏ها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». 🔶 بايد ببينيم كه كينه‏هاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا... 🔶 اين كينه‏ها باعث محروميت‏هاست. وقتى همه اين بارش‏ها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مى‏آورم؟ 🔶 در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سال‏هاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت. 🔶 رمضان‏هايى بر ما گذشته، در حالى كه كبر و غرور و كينه مؤمنين در دل ما بوده است. مگر با اين كينه‏ها چه چيزى جمع مى‏شود⁉️ 🔶 سعى‏ كنيد هر كس كه با شما دشمنى كرده، حتى اگر او مقصر است، اگر به خاطر خدا نيست كينه جز كافر و بى‏دين و مشرك را در دل خودتان راه ندهيد. همه را بشوييد و پاك كنيد. 📚 بهار رویش، ص ۳۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شب توسعه 💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعه‌اى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و... نداريم. 💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟ 💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته‏اند، وزن كرده‏ايم. مى‏ گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى. 💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده‌ايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همين‏ها را بكشد و وزن كند⁉️ 💟 ميزانى كه به ما عنايت كرده‌اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود! 💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟ 💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است! 📚 اخبات، ص ۱۰۸ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‏بندى از خويش، برنامه‏ريزى براى آينده‏ 💠 امشب در نظر داشتم به خاطر شب قدر يك جمع‏بندى هم از خودمان داشته باشيم. اگر اين سالى را كه بر ما گذشته و حتى تمامى اين عمرى را كه تا به حال گذرانده‏ايم در نظر بگيريم، مى‏توانيم از غرورها و از فريب‏ها و خدعه‏هايى كه شيطان براى ما در نظر دارد، نجات پيدا كنيم. 💠 با تأمّل در آنچه از عمر ما گذشته، آنچه در قلب ما مى‏گذرد، آنچه در وهم و خيال ما مى‏گذرد و با تأمّل در آنچه كه از جوارح ما صادر شده و كارهايى كه انجام داده‏ايم و با توجّه به همّت و همّ و غمّى كه داريم، مى‏توانيم وضع گذشته خودمان را از ابهام و غرور شيطان بيرون بياوريم و از فريب‏ها نجات پيدا كنيم و براى آينده‏مان قدمى برداريم. و ببينيم كه در اين عمر و مدّتى كه بر ما گذشته است، چه حاصل جمعى داشته‏ايم⁉️ ✅👈 جمع‌بندی‌های شب قدر الف: حساب خود ب: حساب قلب ما و حالت‏ها ج: حساب وهم و خيال‏ د: حساب همّ و غم‏ها 📚 فوز سالک، ص ۲٠۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی اوّل 🔷 بايد انسان هر سال، گذشته از حساب سالش، حساب خودش را نيز داشته باشد. ببيند كه در اين سالى كه گذشته چه كرده است و چقدر با خدا پيوند خورده و چه دل‏هايى را با ربّ‏شان پيوند داده است؟ چه قرار و يا بى‏قرارى را در دل‏ها ريخته است؟ 🔷 در معاشرت‏ها و رابطه‏هايى كه وجود داشته، حاصل جمع‏مان به اين نيست كه چقدر تحصيل ما بالا رفته، چقدر ثروت ما بالا رفته، چقدر اعتبار و آبروى خويش را زياد كرده‏ايم. به اين است كه چه قرار و يا بى‏قرارى را در دل‏ها ريخته‏ايم؟ و چگونه دل‏ها را از دنيا كوچ داده‏ايم؟ آيا فريادِ«فَفِرُّواْ الىَ اللَّهِ انِّى لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» را به گوش دل‏هاى معاشرين خود رسانده‏ايم؟! 🔷 اين، عمر ما بود. خودتان خوب بررسى كنيد، ببينيد كه به چه چيز قرار گرفته‏ايد و چه بى‏قرارى‏هايى داريد؟! ديگرانى كه معاشر و مصاحب شما هستند، با چه چيزى روبرو هستند. به چه چيزى دل‏خوش هستند. 🔷 بچّه‏ها و زن‏هاى‏تان را با چه چيزى آرام كرده‏ايد؟ درگيرى‏هايى كه براى آن‏ها بوده است، با چه اميدى در وجودشان‏ كنترل كرده‏ايد؟ چطور با آن‏ها مأنوس شده‏ايد؟ چطور از آن‏ها بهره‏مند شده‏ايد؟ آن‏ها را با چه چيزى گول زده و فريب داده‏ايد و به چه دل‏خوش كرده‏ايد؟ 🔷 به خدا قسم! به گونه‏اى آنها را استثمار كرده‏ايم كه هيچ چيزى جز ما نبينند، جلوه‏اى جز براى ما نكنند، غذايى جز براى ما نپزند. همّ و غمّ ما اين بوده است كه همه خلق بسوزند تا چايى ما گرم شود. 🔷 خيلى چوب مى‏خوريم! اين خوبى‏هاى ما جزء عذاب‏هاى ما خواهد بود! كسانى كه معاشر ما و امانات الهى در دست ما بودند و بايد متحوّل مى‏شدند، بايد به غنايى در وجود مى‏رسيدند، بايد ديوارهاى وجود و محدوديّت‏هاشان مى‏ريخت، ما اينها را آن چنان محدود و صغير و حقير بار آورده‏ايم، كه با كمترين چيزى شاد مى‏شوند و از كمترين چيزى رنج مى‏برند. 🔷 خلاصه، بنشينيد و از خود جمع‏بندى كنيد؛ يك عمر، يك سال، نمى‏دانم يك روز. و اگر اهل دقّت و تأمّل هستيد، لحظه لحظه‏هاى‏تان را بررسى كنيد. تَهِ جوال را بيرون بكشيد و ببينيد چه كرده‏ايد؟ و چه جمع‏آورى كرده‏ايد؟ 🔷 آن دريچه‏هايى كه بايد باز بشود، تنها اين نيست كه بنويسيم چند تا غيبت كرده‏ايم. چند تا نگاه به نامحرم كرده‏ايم، كه اينها خوبى‏هاى ماست! به خدا قسم! آن چه ما را غرق مى‏كند، همان كشتى‏هاى طاعت ماست، كه سخت سوراخ است. و ما نمى‏توانيم بر اين كشتى‏ها سوار شويم تا از درياها بگذريم! 🔷 من گاهى كه مى‏خواهم از خودم جمع‏بندى نمايم، مى‏گويم خدايا! گناهانم كه گناه است براى خودت، ولى تو از ثواب‏هايم بگذر. از طاعاتم بگذر! اين را بدون شوخى مى‏گويم، كه خدايا! تو از اينها بگذر! 🔷 چون ما مغرور همين طاعات هستيم. به حقّ حق قسم! خوبى‏هاى ما، بد است. اين همان تعبيرى است كه اباعبد اللَّه با عرفان در روز عرفه مى‏گفتند:«الهِى مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِىَ فَكَيْفَ لاتَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِىَ»؛ كسى كه خوبى‏هايش بدى است، پس چطور بدى‏هايش بدى نباشد. 🔷 كارهاى خوب ما مثل كارها و خوبى‏هاى بچّه‏هاست، كه مى‏خواهند كارى بكنند، چيزى بياورند، ولى براى ما رنج‏آور است و مى‏گوييم: بس است. پس واى به بدى‏هاشان! 📚 فوز سالک، ص ۲٠۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی دوّم 🔶 حساب دوّم و بحث دوّم، در مورد قلب ما و حالت‏هاى ماست. توجّهى است كه بايد در قلب خود داشته باشيم، كه دل ما، حبّ و بغضش، يأس و اميدش، تحوّل و تقلّبش از چه و براى چه بوده است؟! 🔶 آنچه ما را رنج داده و آنچه ما را خوشحال كرده، به حساب بياوريم. اين‏طور معامله و حسابرسى كردن، خيلى راحت‏تر از اين است كه انسان فقط به كارهاى خوب يا بد خودش مشغول باشد؛ چرا كه اشتغال به كارها و اعمال، نه مشكلى را حل مى‏كند و نه انسان را به تحوّلى مى‏رساند، كه يا مغرور مى‏شود و يا مأيوس. 🔶 اين در حالى است كه جمع‏بندى از اين سرمايه قلبى انسان و آنچه در وجود او مى‏گذرد و آنچه در دل او مى‏گذرد، هم راحت‏تر و جمع و جورتر است و هم كارگشاتر؛ چون قلب آدم رئيس تمامى جوارح و جوانح اوست. و از اين‏جاست كه به قسمت‏هاى ديگر سركشى مى‏شود. 🔶 من عادت كرده‏ام هميشه در اوايل ماه رمضان يك جمع‏بندى از دلم داشته باشم؛ ببينم بغض‏ها، كينه‏ها و خستگى‏هايم از چيست؟ به چى دل‏خوش كرده‏ام؟ بنابراين كسى كه مى‏خواهد از ماه رمضان بهره‏اى بگيرد، بايد در اوّل ماه بنشيند و اين دل و ته كيسه را بتكاند؛ تا اگر رنجى از برادرى، از دوستى، از كسى دارد، به يك حسابى آن را بتكاند و خالى كند و ببيند كه در آن چيست؟ 🔶 به خدا قسم! وقتى كه آدم به دلش سركشى مى‏كند، دل او از انبار جحودها، از انبار يهودى‏ها، از انبارهايى كه گاهى چهل يا پنجاه سال نمى‏دانند چه چيزى در آن‏هاست، از همه اين‏ها پست‏تر است. 🔶 اين دل آدمى، رنج و ملالش، شادى و شَعَفش، از چيزهايى است كه بيا و ببين! پس آن حساب وجود آدمى بود و اين هم حساب قلب او. 📚 فوز سالک، ص ۲٠۵ 🆔👉@cheshmeyejarie