🔷 معلم بايد بيش از هر كس، صداقت داشته باشد؛ چون الگو است، چون اسوه است. و صدق، چيزى نيست جز هماهنگى ميان حرف و عمل و نيّت.
🔷 معلم خوب، چون خدا را دوست دارد، خلق خدا را نيز دوست دارد و فرزندان خلق را عاشق است.
🔷 او فقط يك آشنا نيست، كه دوست است و مىگويند:دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مىخواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مىخواهد.
🔷 و انسان عاشق خدا، خودش و ديگران و همه هستى را براى خدا مىخواهد و در اين مرحله است كه انسان به اخلاص مىرسد.
🔷 بايد ديد چقدر در كارهايمان خلوص داريم، كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«النّاسُ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْعالِمُونَ وَ الْعالِمُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْعامِلُونَ وَ الْعامِلُونَ كُلُّهُمْ هالِكُونَ الَّا الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ فى خَطَرٍ عَظيمٍ».
🔷 و از امام صادق علیه السلام راجع به عمل خالص پرسيدند، گفت:«وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذى لاتُريدُ انْ يَحْمِدُكَ عَلَيهِ أَحَدٌ الَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ و عمل خالص، عملى است كه نخواهى به خاطر آن عمل هيچ كس جز خدا، تو را بستايد و از تو تعريف كند.
📚 تربیت کودک، ص ۱۶
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 نظر مقام معظم رهبری درباره مرحوم استاد علی صفایی حائری رحمة الله علیه
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما مسئوليم؛ چون داراييم. مسئوليت بر اساس توانايى است نه آگاهى؛ «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها».
🔶 و نوع مسئوليت ما، وابسته به اهميت كارها و ضرورت نيازها و استعداد و توان ماست.
🔶 در اين قرن وحشى، شديدترين نيازها، نياز جهت دادن و شكل دادن و كشف كردن استعدادهاست. نياز رهبرى كردن و تربيت نمودن و بارور ساختن است.
🔶 تربيتى كه مسخ انسان نباشد و نفى او نباشد، داغ كردن، شاخ و برگ دادن و به آغوش كشيدن نباشد، بلكه روشنى دادن باشد و ريشه دادن و زمينه فراهم آوردن.
🔶 آن مربى و رهبرى كه فقط يك راه پيش پاى افرادش مى گذارد، هر چند اين راه، راه خوبى ها باشد، به آنها ستم كرده است، كه بايد دو راه را نشان داد و بايد زمينه انتخاب را فراهم نمود؛ «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ». آنگاه با آنهايى كه راه را انتخاب كرده اند در برابر آنها كه سنگ راه شده اند، ايستاد.
📚 تربیت کودک، ص ۱۸
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 شايد گام اول توحيد، اين باشد كه انسان به توحيدِ با خويش برسد، ظاهر و باطنش را يكى كند. واقعيت موجود خويش را با حقيقت متعالى انسان، يگانه كند.
💠 حرفهاى زيبا تأثيرى ندارد وقتى ما، حتى با خويش، يگانه نيستيم و خويشتن را از ياد بردهايم. من از خويش بيگانهايم و در وطن غريبيم؛ «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ»؛ آيا امر مىكنيد مردم را به خوبى، ولى خودتان را فراموش مىكنيد؟
💠 معلم موحّد را لازم نيست كه بخشنامهها و مدير مدرسه و... كنترل كنند، بلكه او يك سره، خدا را ناظر بر خويش مىداند؛ «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»؛ خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست؛ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»، به درستى كه خداوند تو را مىپايد.
💠 و بنابر اين، براى كنترل اعمالش، به نيروى خارجى نياز نيست، زيرا به تقوى رسيده است و خود نگهدار است.
💠 ساختن جامعه توحيدى، ممكن نيست مگر اين كه افراد آن جامعه، موحد باشند و به توحيد رسيده باشند. و توحيد واقعى زمانى است كه كارهاى ما محركى جز اللَّه، نداشته باشد.
💠 بايد از خويش پرسيد، به راستى محرك ما، براى تمام كارهايمان، خداست؟ عاملهاى شرك، مشوق كارهاى ما نبودهاند و نيستند؟
💠 و عوامل شرك عبارتند از:
- هوسهاى خودمان (نفس)
- حرفها و هوسهاى مردم (خلق)
- جلوههاى دنيا (دنيا)
- وسوسههاى دشمن و طاغوتها و شيطان (شيطان)
💠 بنابر اين، مدرسه، معبد است و معلم عابد و كارش، عبادت، اگر محركش خدا باشد و قصدش پيش بردن انسانها، به سوى اللَّه و اگر نيّتش نزديكتر كردن خويش و ديگران باشد، در هر مرحله به طرف خالق هستى قربة الى اللَّه.
📚 تربیت کودک، ص ۱۵
🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
💠 مربی واقعی در مرتبه اول خداست:«مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» هر کس به خدا گرایید خدا نیز هدایتش میکند.
💠 و سپس عالم ربّانیای که دیدنش یاد خدا را در انسان زنده کند:«مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ»؛ کسی که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد.
💠 این مربی از لطافت و حرّیتی برخوردار است که انسان را در خود نگه نمیدارد و به خود مشغول نمیکند.
💠 این مربی همچون پل انسان را به حق می رساند، نه آنکه هم چون سدی او را پشت خود نگه دارد.
💠 این مربی مثل شیشه نگاه را عبور میدهد و به حق متوجه میکند.
💠 ملاک مربی همین است نه چشم بندی ها و خودنماییها و مرتاض بازیها
💠 یکی از شاگردان استاد از سفر مشهد خاطرهای را تعریف کرد: روزی که میخواستیم بازگردیم بچّهها هر کدام در تکاپو بودند.
💠 یکی در فکر خریدن چیزی برای بچه، یکی در فکر تهیه چیزی برای زن، یکی فکر رسیدن و خستگیها.
💠 اما آن عارف واصل بعد از نشستن روی صندلی و به محض استقرار آهی کشید و فرمود:«إِلَهِی إِلَيْكَ لَا إِلَى غَيْرِكَ»؛ که پیام ها داشت برای تشتت داعیههای ما!
📚 مشهور آسمان، ص ۵۳
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 استاد صفایی رحمة الله علیه هنگام رفتن پسرش محمد به جبهه و اجازه او از ایشان، اين چنين گفته بود: من شماها را بزرگ نكردهام تا در پيرى عصاى دست من باشيد.
💠 شماها را حتى براى خودم و كارهاى خودم نخواستهام. خواستهام تا نور چشم خدا و اولياى او باشيد، نه سنگى در راه و خارى در چشم و استخوانى در گلو.
💠 تمامى انتظار و دعا و خواستهام براى وجود گسترده و بارور شما بوده، تا از كسانى باشيد كه خداوند در برابر فرشتهها به شما مباهات كند و از شما در آسمان به بزرگى ياد نمايد.
📚 یادنامه، ص ۱۸
🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔶 اوائل پیروزی انقلاب بود، با توجه به آشنایی که با کتابهای استاد صفایی رحمةالله علیه هم چون «مسئولیت و سازندگی» و «رشد» داشتم، ایشان برای سخنرانی به دانشگاه صنعتی اصفهان دعوت کردم.
🔶 استقبال کم نظیری از ایشان شد، تا اذان صبح بچهها با استاد گفتوگو میکردند و استاد با نهایت محبّت به سؤالهای ریز و درشت آنها پاسخ میگفتند.
🔶 یادم هست به ایشان گفتم: آیا بیایم قم و طلبه شوم؟ جواب ندادند. چند بار سؤالم را تکرار کردم، جواب نمی دادند.
🔶 بالاخره به حرف آمدند و گفتند: من فکر میکردم تو باهوشی. خود من برای تو جوابم. اگر کار مهمتری بود من میرفتم به سراغ همان، این چه سؤالی است که از من می پرسی.
🔶 مهمترین نیاز هر جامعهای، نیاز فکری و تربیتی است. اگر کاری بالاتر از هدایت آدمها بود خداوند آن را به أنبیای خودش میداد.
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۷
🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 استاد صفایی رحمة الله علیه میگفتند: طلبه قولش دوا و وجودش در یک جمع شفاست.
🔷 اما دکترها خیلی هم که حاذق باشند، نهایتاً نسخه مینویسند و دارویش را باید از داروخانه گرفت.
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۴۱
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 تطهیرگاه قلب
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔶 با استاد صفایی رحمة الله علیه از حرم امام رضا علیه السلام بیرون میآمدیم، گفتند: حقیقتاً آدمی در حرم أهل بیت علیهم السلام زیر بارش بی امان فضل الهی پاک میشود.
🔶 همانطور که جسم ما کثیف میشود و نیاز به شستشو و حمام دارد، دل و روح ما هم کثیف میشود. «حرم تطهیرگاه قلب و روح انسان است».
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۲۲
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 پایگاه نور
🔶 استاد صفایی رحمة الله علیه آخر ماه قبل و اول ماه بعد را براى درك فيض زيارت ثامن الحجج به مشهدالرضا علیه السلام مىرفت.
🔶 و هر آنچه در زندگى به او داده شده بود، از اين پايگاه نور مىديد و مىگفت:
من از على بن موسى الرضا علیه السلام شرمندهام، كه هميشه سرشار از محبتها و بهرهمند از عنايتهايش بودهام و جامهاى پياپى در حلقه عنايتش نوشيدهام و از او مىخواهم كه در ظلمات دنيا و موج دريا و خشكى راهها و همراه همه نعمتها و فضيلتها، چراغ راه و سفينه نجات و ضامن كرامت آدمها باشد و آنجا كه راه رفتهها مىمانند و زمينگير مىشوند او ما را بردارد و به مقصد برساند.
🔶 در نهايت هم در همين راه و زيارت حضرتش با وقوع سانحهاى در سحرگاه بيست و دوم تيرماه ۱۳۷۸ جام حق را سركشيد و به لقاء و ديدار دوست شتافت و روح بلند و آسمانيش از زمين رخت بر بست كه او گمنام در زمين و مشهور در آسمان بود.
📚 یادنامه، ص ۱۹
🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 حجةالاسلام موسی صفایی
🔷 من و محمد در بسیج مسجد خرمی ثبت نام کرده بودیم. محمد که سنش از من بیشتر بود و شرایط اعزام را داشت، بالاخره تصمیمش را گرفت و آمادهی حرکت به سمت جبهه شد.
🔷 وقتی عزم محمد بر حرکت جزم شد، پدرم به او گفت: خیال نکنی آخر جبهه شهادته ها! آمادگی این رو هم داشته باش که بری اسیر بشی و سال ها توی سلولهای نمور زندگی کنی، یا ترکش بخوری و عمری زمین گیر بشی.
🔷 اگر داری به عشق شهادت میری، باید این آمادگی رو هم داشته باشی که عمری ناچار باشی روی ویلچر بشینی و در عین حال هیچ وقت هم از کردهی خودت پشیمون نشی، پس اول شهید شو بعد به شهادت برس.
📚 رد پای نور، ج ۳ ص ۱۶۶
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 مادام که راه نیفتادهای مشکل برخورد و تصادف نداری، فقط مشکل ماندن و گندیدن هست.
💠 با شروع حرکت، درگیری شروع میشود و با تصمیم و انتخاب تو مبارزه شدت مییابد. هر چه قدر ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بیشتر شود هجوم وسوسه ها و شیطنتها زیادتر خواهد بود.
💠 من از هجوم وسوسهها و درگیریها میفهمم که ارزش بیشتری به دست آوردهام. از هجوم راهزنها باید بفهمی که متاع و کالای ارزشمندی داری پس برای مبارزه آماده باش.
📚 مشهور آسمان، ۲۴۴
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 شکر این است که آنچه را او به ما داده است، برای او خرج کنیم. وقتی ماشین در مسیر خودش راه می افتد، سرعت و شتاب میگیرد. به جریان انداختن استعدادهای انسان در مسیری که برای او گذاشته شده نیز باعث رشد و پیشرفت او میگردد.
💠 شکر، به معنای به جریان انداختن داده های او در راهی است که او میخواهد. این جریان باعث زیادتیِ خودِ انسان می شود:«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ». تعبیر این نیست:«لأزیدَنَّ نِعمَتَکُم»؛ نعمت را زیاد نمیکنند؛ بلکه خود انسان زیاد می شود.
💠 در نتیجه میتواند به آنچه دارد، جهت بدهد و به مقصد برساند تا هستی پای او باشد، نه بار او. حضرت علی علیه السلام، امیر داشته های خود است و اسیرشان نیست.
💠 برای همین، قدرت و ثروت و حتّی سلطنت بار علی علیه السلام نخواهند بود و برای او پا هستند؛ او به آنها جهت میدهد و این قدرت در نتیجه شکر و به جریان انداختن استعدادها در راه حق، به دست انسان می رسد.
📚 عوامل رشد، رکود، انحطاط، ص ۷۱
🆔👉@cheshmeyejarie
💠اگر هدايت خدا را به دست آوردى، به خاطر وسوسهها، از آن چشم مپوش و به حرفها گوش مده و از موانع و از فقر و بدبختى و يا تنهايى و غربت نترس؛ كه رنجها در راه خدا، راحت است و راحتىها در راههاى ديگر، رنج؛ كه تو در بهار، رنج زمستان را در دل دارى و غصّهى فردا را مىخورى.
💠 و اگر از هدايت خدا چشم پوشيدى، بدان كه به عذاب مىرسى و چشم و گوش و قلب تو را مىگيرند و تو حتّى از آگاهىها و تجربههاى خودت هم بهره نمىگيرى؛ كه:«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ».
💠 ادامهى كفران هدايت و كفر در برابر آگاهىها، محروميت از امكانات و وسائل آگاهى است.
📚نامههاى بلوغ، ص ۴۱
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 سعى كن با آنچه يافتهاى زندگى كنى و با شكر، باعث زيادى نعمت معرفت خود گردى.
🔷 چون در حديث است:«مَنْ عَمِلَ بِما يَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللَّه ما لَمْ يَكُنْ يَعْلَم»؛ كسى كه به آنچه آموخته، عمل كند، خدا به او، آنچه را كه نمىتوانست بياموزد، مىآموزاند.
🔷 امّا اگر كفر كردى و ناسپاس شدى، مطمئن باش كه از آگاهىها و معرفتهاى موجودت هم بهرهمند نخواهى شد؛ كه در اين آيه آمده:«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى ...»؛ دل و گوش و چشم تو، كه منابع معرفت و آگاهى تو هستند، بر اثر كفر و ناسپاسى، مختوم مىشوند و مُهر مىخورند و از كار مىافتند تا آنجا كه تو ديگر از آنچه مىبينى و احساس مىكنى، بهرهمند نمىشوى و استفاده نمىكنى.
📚 نامه های بلوغ، ص ۷٠
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 در دعاى مناجات خمسة عشر مىخوانيم:«وَاسْئَلُكُ مِنَ الْيَقينِ ما تُهَوِّنُ عَلَىَّ مُصيباتَ الدُنْيا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى غَشَواتَ العِمى».
💠 يقين دو اثر دارد، رنجها را سبك مىكند و پردهها را كنار مىزند، تا آنجا كه بهشت و جهنم را مىبينى و آخر خط را مشاهده مىنمايى كه:«لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحيم».
💠 مرحلهى پايين يقين همراه ديدار از دنيايى ديگر و شهود عوالم دور است. و آنچه تو را به يقين مىرساند شكر تو و به كار گرفتن معرفت و آگاهى و هدايتهاى مستمر است، كه:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ». چه كسى ستمكارتر است از آنها كه به نشانههاى خدا يادآورى شدند و هدايتهاى مستمر او به آنها رسيد و آنها با مهلت از آن اعراض كردند و در اين فرصت، شكر نياوردند. ما از مجرمها انتقام مىگيريم و منابع آگاهى و چشم و گوش و دل آنها را مختوم مىكنيم و مهر مىزنيم. تا آنجا كه چيزى از آگاهى آنها بكارشان نيايد و بهرهمند نشوند.
💠 من كه مىيابم در اين مرحله بايد از غذايم بگذرم و يا فلانى را تحمل كنم و يا به او محبت نمايم، ولى به خاطر بخل و يا حسادت و يا بديهاى او، چشم پوشى مىنمايم، چگونه توقع دارم كه به يقين برسم در حالى كه از اين هدايتها و ياد آوريها، چشم پوشيدهام.
💠 بدنبال شكر و پذيرش يادآوریها و هدايتها، به يقين مىرسيم و در يقين اين دو خاصيت هست تحمّل رنج و مصيبت و شهود و بصيرت.
📚 قيام، ص ۲۲۶
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پور سیّدآقایی
🔷 اگر تابلویی از امام خمینی رحمة الله علیه مىديد و یا نشانش مىدادند و از او نظر مىخواستند، اول به چشمهایش نگاه می کرد که آیا نقاش توانسته آن را خوب بکشد یا نه؟ مىگفت: چشمهای امام، چشمهای عادی نیست، نفوذ عجیبی دارد.
🔷 این چشمها مال کسانی است که روی خود کار کردهاند و شبها را با خالق به سر بردهاند و با او سر و سرّی داشتهاند.
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۴۱
🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🔷 پسرم، خدا را شاكر باش كه رهبر امروز كشور تو، از اين انس برخوردار است و از اين امن سرشار.
🔷 و اين است كه براى مبارزه با همهى اينهايى كه آتش مىكارند، ايستاده است و نه بر شرق و نه بر غرب و نه بر جهان سوم و حتّى نه بر ملّيت ايرانى، كه بر ايمان مردم و آن هم نه ايمان غرور، كه بر ايمان به خداى واحد قهّار متّكى است.
📚 نامههای بلوغ، ص ۱۷
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
💠 اگر امام خمینی، روح الله بود، مقام معظم رهبری، روح الامین است.
💠 زیرا ایشان مردی خدا باور است، و در حاکمیت ایشان احساس امن میکنیم.
📚 چشمه در بستر، ص ۲۶
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 «انَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنوُا بِرَبِّهِم». آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگار خود رو آوردند، نه به بتهايى كه پرورشى نمىدهند و نه به مردههايى كه رشدى نمىآورند.
🔷 آنها به ربّ خود رو آوردند، «وَ زِدْناهُمْ هُدىً»، در نتيجه ما هم هدايت آنها را زياد كرديم، چون هر كس از دادههايش در مسير بهره بگيرد و شكر كند، ما او را زياد مىكنيم و نعمتهايش را وسعت مىدهيم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم».
🔷 و نكته اينكه فقط نمىگويد:«لازيدنّ نعمتكم»، چون مادام كه انسان خودش زياد نشده باشد، زيادتى نعمتها او را كم مىكند و اسير مىسازد و نگه مىدارد. او به شاكرها وسعتى مىدهد كه نعمتها اسيرشان نمىكند و رنجها از پاى نمىاندازدشان.
📚 روش برداشت از قرآن، ص ۱٠۴
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 ايمان چيست؟ چه مراحلى دارد؟ چه آثار و چه علائمى به دنبال مىآورد؟ و چه بارهايى و چه حقوقى را بر دوش مىگيرد؟
🔷 ايمان چيزى جز عشق و نفرت نيست. «هَلِ اْلايمانُ إلاّ الْحُبِّ وَ الْبُغْضُ». ايمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ايمان رهبرى و جهت دادن به عشق و نفرت است.
🔷 ايمان حد قلبى مذهب است.«الَّذينَ آمَنُوا أَشَّدُ حُبّاً للَّهِ». آنها كه ايمان مىآورند از عشق بزرگترى براى خدا برخوردار مىشوند.«قالَتِ ألاعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا، وَ لكِن قُولُوا أَسْلَمْنا فَلَمَّا يَدْخُلِ الايمانُ فى قُلُوبِكُم». اعراب مىگفتند ما ايمان آوردهايم، ما گرويدهايم. بگو شما ايمان نياوردهايد، بگوييد اسلام آوردهايم. هنوز ايمان در دل شما راهى نيافته است. هنوز اين عشق خدا در سينهها خرگاه نزده است. هنوز ديگران پاسدار دلها هستند.
🔷 اين عشق به تدريج شكل مىگيرد و پيچيده مىشود. اين گياه آهسته سربلند مىكند تا از تمامى وجود تو سرازير مىشود و از دست و پا و چشم و گوش و فكر و خيال تو، جوانه مىدهد و بار مىآورد.
🔷 «إنَّ الايمانَ مَبْثُوثٌ عَلَى الْجَوارِحِ». ايمان بر تمامى وجود تو پراكنده است. ممكن است دست تو ايمان آورده باشد، ولى هنوز چشم تو ايمان نياورده باشد و خالى مانده باشد. هر كدام از اعضا و جوارح تو كه از اين عشق زنده شدند، به ايمان مىرسند، تا آنجا كه روحُ الايمان در تمامى وجود تو سايه مىگستراند.
🔷 سرعت و شتاب و يا كندى و حتى خشكيدن اين گياه عشق به تو بستگى دارد كه چگونه سيرابش كنى و بارورش سازى. هر چه بيشتر شكر كنى و بيشتر گام بردارى، زودتر مىرسى و بيشتر بار مىگيرى.
🔷 ايمان عمل را مىزايد و عمل ايمان را بارور مىسازد. آنها كه پرشهاى آهويى دارند و همراه مقايسهها و ذكرها مدام با خودشان كار مىكنند و به خودشان نهيب مىزنند، زودتر مىرسند.
🔷 بارها گفته شده كه بذر فكر و گياه عشق، اگر همراه ذكر و يادآورى تو نباشد، هيچگاه از زير خاك سر بر نمىآورد. من كسانى را سراغ دارم كه سالهاست در جا زدهاند و گياه ايمانشان بىرنگ مانده و دارد مىخشكد. و كسانى را سراغ دارم كه هنوز ماهها نگذشته كه سربرآوردهاند، چون داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است.«لَئِنْ شَكَرتُم لأَزيدَنَّكُم».
🔷 مدام نوسان دارد. در هر مرحله اگر اقدام نكنى، افت مىكنى و مدام پايين مىآيى و اگر اقدام كردى پيش مىروى و جلو مىافتى. تو كه فهميدى بايد از اين لقمهى چرب بگذرى. اگر توجيه كردى، تو در همين جا نمىمانى كه رفته رفته، بخل در تو سبز مىشود. با اينكه چند لقمه دارى، از بشقاب رفيقت برمىدارى تا آنجا كه يك انبار احتكار كردهاى و باز هم نگاهت به كاسهى ديگران است تا آنجا كه مجبور مىشوى با كسانى دوست شوى كه احتكار مىكنند و چشم به انبارت ندارند تا آنجا كه در بزمشان راه مىيابى و ... تا آنجا كه از دست مىروى.
🔷 و اگر در اين آخرين پله يك قدم برداشتى، يك حركت كردى، قدرت گام دوم را به تو مىدهند تا آنجا كه مىتوانى دو لقمه و بيشتر و بيشتر بدهى و از تمامى انبارهايت بگذرى.
🔷 داستان انسان، داستان شكر و كفر است، در هر لحظه پيش مىبرد و يا عقب مىافتد. اين طور نيست كه خيال كنى در يك جا ايستادن، در همانجا ماندن است، كه ايستادن عقب گرد است و پايين رفتن.
🔷 آن زنده دل گفته بود آنها كه در نينوا حسين را كشتند، همانهايى بودند كه از يك لقمه نگذشتند. از يك چاى داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا كه نتوانستند از گندم رى هم بگذرند تا آنجا كه دستشان را هم با خون حسين شستند.
📚 صراط، ص ۹٠
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 هنگامى كه هدايت قرآن طلوع مىكند، بر ناس، بر تمامى افراد، نور مىتاباند. و اين هدايت عمومى و همهگير قرآن است.
💠 آنگاه به اندازهاى كه افراد به شكر روى بياورند، بر هدايت افزوده مىشود و هدايتهاى بيشتر آنها را در خود مىگيرد.
💠 و به اندازهاى كه كفر بورزند، از امكانات و منابع آگاهى آنها هم پس گرفته مىشود تا آنجا كه؛ «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ».
💠 تا آنجا كه به خاطر كفر و حتى نسيان و فراموشى از منبع خود آگاهى هم محروم مىشوند كه؛ «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ».
💠 اگر براى آشنايى با خدا، آشنايى با خويش راهى هست، كه؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ»، در آن هنگام كه از اين معرفت چشم مىپوشند و به فراموشى مىرسند، به خاطر اين نسيان، از خودشان هم غافل مىمانند.
💠 كسى كه آن ارتباط را شكر نكرده، با كفرش در اين ارتباط گرفتار مىشود. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛ چون اگر خود آگاهى به خدا آگاهى پيوند نخورد، خدا فراموشى، به خود فراموشى خواهد رسيد و آن جريان معرفتى باز پس گرفته خواهد شد.
💠 اما كسانى كه شكر كردهاند و شعاع هدايت را پذيرفتهاند و به آن گرويدهاند، به مراحلى بالاتر دست خواهند يافت.
📚 تطهير با جارى قرآن ج ۱ ص ۲۶۵
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 معنای حقیقی توکّل
✴️ تو با وجود تمامی وسیلهها مغرور نمیشوی که رسیدم و بدون هیچگونه وسیله مأیوس نمی شوی که ماندم؛ این معنای توکل است.
✴️ این معنا از توکل با تنبلی و گشاد بازی، کاری ندارد. تو بر وسیلهها تکیه نداری، نه آنکه از وسیلهها استفاده نکنی.
✴️ تو با تمامی وسیلهها امیدوار نمیشوی و بدون هرگونه وسیلهای مأیوس نمیمانی، در حالی که از تمامی امکانات هم بهره بر میداری.
✴️ کسی که امکاناتش را به کار نمیاندازد و به خیال خودش میخواهد، خدا کارش را راه بیندازد، محتکر است و بی حاصل.
✴️ و این نکته را فراموش مکن که از واسطه ها بهره گرفتن، با آنها را حاکم گرفتن و بت گرفتن فرق دارد. هزار نکتهی باریک تر ز مو اینجاست.
📚 صراط ص ۱۴۰
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اگر ما همراه هجده هزار يار نماز بگذاريم و پس از نماز، حتّى آشنايى در شهرهاى غريب دعوت، نداشته باشيم و در ميان جفا و حماقت و جنايت و خيانت گرفتار شده باشيم، چه حالى خواهيم داشت و با مشكلات چه خواهيم كرد.
🔷 مسلم به ما آموخت كه با هدفى در سطح حكومت علوى و حسينى، و با تنها ماندن در چنگال دشمن، و ناكامى در مأموريت و شكست در ارزيابى، مى توان شبى روشن و آرام و قلبى مطمئن و محكم و ضربه هايى كمرشكن داشت، تا آنجا كه نيروهاى محدود دشمن نتوانند از نزديك برخورد كنند و جز سنگ و آتش و خستگى و تنهايى مسلم، پناهى نداشته باشند.
🔷 من از كودكى هر وقت كه داستان مسلم را شنيدهام، سر و گردن گرفتهام و سينهام از عزّت مسلم پر از رفعت و مناعت گرديده. آدمى و اين قدر محكم و سرافراز⁉️
🔷 راستى كه تو در كدام آسمان ريشه دارى كه اينقدر سرفرازى؟! اين استقامت بدون اين ريشه هاى محكم ممكن نيست.
🔷 ابن زياد هنگامى كه در شرايطى مناسب تر از شرايط مسلم بود و فقط از شام بريده شده بود، نتوانست در برابر گروههاى پراكنده ى توّابين دوام بياورد، فرار كرد و به خانهى مسعود رفت و لباس خانوادهى او را پوشيد و امان خواست.
🔷 و حتى روزى را در برابر دشمن دوام نياورد و حتى شمشيرى نكشيد. چون اينها مردان مكر و سياست و فريب بودند و همچون عمروعاص در هنگام گرفتارى از عورت خود سپر مى ساختند و ذلّت را مىپوشيدند و خود را ملامت نمىكردند.
📚 وارثان عاشورا، ص ۲۶۶
🆔👉@cheshmeyejarie