🔶 سالهاى سال همسايه و يا دوست و يا برادر و پدر كسانى بوده ام، در اين مدت در آنها چه تحولى ايجاد كرده ام⁉️
🔶 يك مديريت خوب مديريتى است كه آدمها را به كار مى گيرد و متحول مى كند و از آنجا كه هستند به آنجايى كه بايد باشند و مى توانند باشند، منتقل مى سازد.
🔶 در حالى كه من از فرزندم براى خودم پادويى ساخته ام و از دوستم براى خودم اعتبارى و از همسرم براى خودم وسيله اى
🔶 و همه را به سوى خودم دعوت كرده ام و در خودم نگاه داشته ام و نگذاشته ام كه به لياقتهاى خود و توانايى هاى خود دست بيابند حتّى اگر لازم باشد از من جدا شوند و از من سفر كنند و از من فاصله بگيرند. و حتّى در برابر من بايستند.
📚 قیام، ص 185
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 اصولاً ظهور و بروز اخلاق در برخوردهاست. در رابطه ها است كه نشان داده مى شود چقدر ما توانمند هستيم.
🔶 امكان دارد در خلوت خود هم گناه و خلافى از من سر نزند، ولى در جمع و برخوردهاست كه بدبينى ها شكل مى گيرد. محبتها شكل مى گيرد. نفرتها شكل مى گيرد. انگيزه ها شكل مى گيرد.
🔶 بسيارى از استانداردهايى كه انسان در تنهايى پيدا مى كند، غير از استانداردهايى است كه در برخورد و اجتماع پيدا مى كند و اين نكته مهمى است.
📚 نظام اخلاقی اسلام، ص 38
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ برخوردهايتان زياد بشود، از برخوردها بياموزيد و دل نيرومند را بدست بياوريد.
✅ برخوردها خاصيتش درگيرى هايش است. در درگيرى هاست كه آدمها اندازه هاشان مشخص مى شود.
✅ ما مى بينيم سيبى هست، يك گوشه اش لك زده است. آن لكه را گاز مى زنيم مى بينيم تلخ است. همه سيب را مى اندازيم دور. خوب آن را هم رها مى كنيم.
✅ولى يك وقت آن مشكل را بر مى داريم و از بقيه به بهترين نحو استفاده مى كنيم. اين خيلى مهم است.
📙📗 روابط متکامل زن و مرد، ص 71
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ با هم مرتبط بشويد. اين راه حل نيست كه ما وقتى كه ديديم مشكل هست، جدا بشويم.
✅ وقتى كه مى بينيم سفره اى مى اندازيم دعوا در آن هست، سفره را برداريم. يكى از مكرهاى شيطان همين است. وقتى كه مشكلى بوجود مى آيد، اصل صورت مسأله را پاك مى كند.
✅ مى گويد: نمازت را اين جورى خواندى، اصلاً نماز نخوان. نمى آيد عيب را بردارد. سفره اى انداخته اى، در آن دعوا شده، مى گويد: ديگر سفره نينداز. نه، سفره را بينداز، اين كار را منتفى كن. نماز را بخوان و اين مشكل را بردار.
✅ مكر شيطان اين است كه از بداى كه بوجود مى آيد، همه ى مسأله را زير سؤال مى برد كه رابطه ديگر برقرار نكن، با مادرت ديگر نيا، با خانواده ات نروى، با فلانى نروى، بچه اش بچه ام را چكار كرد ...
✅ خب اين يك راه حل است. يك راه هم اين است كه ياد بگيريم چگونه رابطه برقرار كنيم.
📚 روابط متکامل زن و مرد، ص 57
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 ما در رابطه با بيرون مى توانيم ضعفها و زیادهاى خويش را بيابيم و مى توانيم به خويشتن برسيم.
🔷 درون ما در كوره ى بيرون گداخته مى شود و شكل مى گيرد.
🔷 واقعيتهاى درونى ما، در رابطه با واقعيتهاى بيرون، تنومند و پا برجا مى شوند و رشد مى كنند و به شكلهاى تازه تر و جالبترى دست مى يابند
🔷 و همچون درختانِ كوه بيشتر مى سوزند و زيادتر حرارت مى دهند. و نه اين كه نمى شكنند كه شكننده مى شوند و سازنده و مهاجم.
📗 مسئولیت و سازندگی، ص 300
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلاء و فتنه، وسیله محاسبه خود.
🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ حضرت رضا علیه السلام مى فرمايند:«بهترين زندگى، زندگى كسى است كه ديگران در زندگى او بارور بشوند».
❇️ به اين نيست كه بگوييم عالِم بشويم، فقيه بشويم، اصولى بشويم، فيلسوف بشويم، طبيب بشويم، به اينها نيست!
❇️ به اين است كه اگر لوطى هم هستيم، لوطى پرور باشيم. اگر آدم هم شديم، آدمساز باشيم و اگر تاجر هم شديم، تاجر ديگرى را هم بپروريم. در باغ دستهاى تو، ديگران هم سبز بشوند.
📙📗 فوز سالک، ص 236
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ رابطه ى ما با ديگران ما را كم نمى كند، كه بارور مى كند.
♦️ آن مقدار از وجود ما و از حالتهاى ما كه در جمع از دست مى رود، يا حالتهاى سستى است كه بايد تقويت شود و بارور گردد و يا حالتهاى زايدى است كه بايد جذب شود و برود.
📙📗 مسئولیت و سازندگی، ص 299
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ موضعگیری های مختلف انسان در مقابل رنج و بلا
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 گاهى با خدا درگير مى شويم و مى گوييم كه يهودى از تو مهربانتر است و فلان كار را برايم انجام مى دهد، ولى تو نمى كنى.
🔷 خيلى راحت دعوا مى كنيم، در حالى كه غافليم كه اگر در لوله آبى است از جاى ديگرى است.
🔷 اگر شير آب را باز مى كنى و آب در جامت مى آيد و خنك مى نوشى از جايى ديگر تأمين شده. ابرها از جايى ديگر باريده اند و جلوه ها از جايى ديگر تحقّق يافته اند.
🔷 اگر از زمين و يا از يهودى و يا از پدر و مادرم غذايى گرفتم، بايد دست حقّ و عنايت او را در ميان تمامى اين دستها بشناسم.
🔷 او و حضورش را ببينم و به فقر و افتقار اينها و دستهاى خاليشان واقف باشم؛ كه:«هُوَ يُطْعِمُنى وَ يَسْقينِ».
📙📗 دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص 37
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 داشتنها و نداشتنها، نه اكرام هستند و نه اهانت، كه فقط ابتلاء هستند و درگير ساختن. در داشتنها بايد شاكر بود و در نداشتنها صابر.
🔷 تفاوتها ملاك افتخار نيست و در رسيدن به ارزشهاى بيشتر، استعدادها دخالت ندارند. فوز، فضل و بهره هاى عالى و لقاء و رضوان خدا، در رابطه با به كار گرفتن استعدادهاست
🔷 نه با مقدار آنها؛ «لَيْسَ لِلإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ كه سعى مطرح است، نه عمل و نه توانايى ها. سعى نسبت عمل به توانايى هاست.
🔷 همين است كه اگر پيرزنى براى ساختمان بنايى يك روز از غذاى خود كم كند و چند آجر هديه كند و ثروتمندى ميليونها تومان كمك بدهد، اين آجرها از آن مقدار ثروت پرارزشتر است.
🔷 چون پيرزن يك روز از غذاى خودش محروم گرديده و انفاقِ رزق كرده و آن ديگرى انفاق پس انداز. اگر آن ثروتمند آن قدر كمك كند كه يك روز از غذايش محروم شود، تازه در سطح همان پيرزن است.
🔷 و فوز و بهره و فضل آنها يكى است؛ كه فوزها و فلاحها مربوط به اطاعت و تقواست، نه مربوط به مقدار سرمايه ها و استعدادها.
📕📚 از وحدت تا جدایی، ص 29
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ داده ها ملاك و معيار نيست، كه بازدهى مى خواهد. و بازدهى ها خود عنوانى ندارند، كه نسبت گيرى مى خواهند.
✅ اين حماقت است كه سرعت يك ماشين را با الاغ شَل بسنجند. سرعت ماشين را با قدرت موتورى اش مى توان سنجيد.
✅ و بالاتر از اين هر دو، نسبت و سعى هم ملاك نيست، كه جهت عمل ملاك است، كه:«إنَّمَا الاعْمالُ بِالّنّياتِ».
✅ با اينكه اين شعار مكتب وجودى خيلى طرفدار دارد كه آدمى چيزى جز عمل نيست، بايد به آن افزود كه آدمى چيزى جز جهت عملش نيست.
✅ عملها مهم نيستند؛ مهم عاملها و انگيزه هايى هستند كه عمل را مى زايند و مهم جهت ها و هدفهايى هستند كه عمل را شير مى دهند و بارور مى كنند.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 232
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 اختلافها و تفاوتها در طبيعت هست و بايد هم باشد؛ چون جامعه ى انسانى نيازهاى متفاوتى دارد، در نتيجه بايد افراد گوناگون و متفاوتى هم وجود داشته باشند.
💟 اين تفاوتها، مقتضاى حكمت است و بايد باشد. البته عدالت هم اقتضا مى كند كه اين تفاوتها و امتيازها مايه ى افتخار نباشند.
💟 و اقتضا مى كند كه از هر كس به اندازه اى كه داده اند، بازده بخواهند.
💟 و اقتضا مى كند كه بازده هر كس را با داده ها و سرمايه ى خود او بسنجند و بر اساس اين سنجش و اين نسبت، پاداش و مزد بگذارند.
📕📗 فقر و انفاق، ص 18
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 عدالت اين نيست كه تمام انسانها مثل جوجه هاى ماشينى يكنواخت و يكسان به وجود بيايند و آفريده شوند، بلكه اين حماقت و كوتاه فكرى است.
🔷 عدالت اين است كه از هر كس به اندازهى وسعت و سرمايه اش، كوشش و سود بخواهند.
🔷 اگر تمام اجزاى يك ماشين فرياد بردارند كه بايد ما همه برابر و يكسان باشيم از يك جنس و يا يك اندازه و در يك جا، آيا اين ماشينِ كاملاً عادلانه، جز مقدارى مواد يكسان و جز تودهاى بى خاصيت ولى همرنگ، چيز ديگرى هست؟
🔷 پس تفاوتها بايد باشند به شرط اين كه معيار افتخار نباشند. و به شرط اين كه از هر كس به اندازه ى وسعش و سرمايه اش بخواهند.
🔷 و به شرط اين كه در هنگام مزد و پاداش، نسبتِ سود هر كس را با سرمايه ى خودش بسنجند و بر اساس اين نسبت پاداش بگذارند؛
🔷 يعنى اگر من صد تومان سرمايه دارم و ده تومان سود و ديگرى هزار تومان سرمايه دارد و صد تومان سود، نبايد به اندازه ى سرمايه هامان پاداش بدهند.
🔷 چرا كه اين سرمايه ها معيار پاداش نمى توانند باشند؛ چون سرمايه ها در اختيار ما نبوده و به ما مربوط نيستند. پاداش بايد بر اساس تلاش و سعى و كوشش هر كس باشد.
🔷 كسى كه از صد تومان، ده تومان در آورده، با آن كس كه از هزار تومان، صد تومان بيرون كشيده، هر دو يكسان و برابر هستند و نسبت به سرمايه ها، سودها مساوى است.
📚 فقر و انفاق، ص 18
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ حضرت أبا عبداللّه عليه السلام مى فرمايد:«وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَماً».
♦️ نيازها و حاجت خواهى مردم و روى آوردن آنها به سوى شما از نعمتهاى خدا بر شماست، پس از اين نعمتها ملول و خسته نشويد.
♦️ اگر آدمى از اطمينان به نعمت، به اطمينان به قَدَر رسيد و فهميد كه قَدَر و اندازه هاى الهى تكليف و قضايى را بدنبال دارد، در اين مرحله مثل مرد باجه دار بانك مى شود
♦️ كه با وصول مبلغ روزانه، پرده را نمى اندازد و در را نمى بندد و با مبالغ امانتى به عشق بازى نمى پردازد كه مى داند از پيش حواله دارها صف كشيده اند و در انتظار دريافت هستند.
♦️ با اين توجه صاحب نعمت در انتظار صاحب حاجت است. از ديدار صاحب حاجت خسته نمى شود و رنج نمى برد.
♦️ رنجها از لحظه اى است كه تو خودت را صاحب مال و صاحب نعمت مى دانى و خودت را مالك مى شناسى و به آگاهى و علم و رنج و تلاش خودت تكيه مى كنى
♦️ و مثل مادر احمقى كه شير پستانش را براى خودش مى خواهد تا خودش بنوشد، از فرياد كودك گرسنه و دهان باز او رنج مى برد.
♦️ و گرنه تو به دنبال حاجتمند راه مى افتى و كودك خواب را بيدار مى كنى و نوشيدن او را همچون بشارتى و نعمتى ديگر احساس مى نمايی.
📚 چهل حديث، ص 171
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 داده ها ملاك نيست و سودها هم ملاك نيست. داده ها از خداست و سودها از سرمايه ها.
💟 نه مقدار سرمايه مهم است و نه مقدار سود، بلكه نسبت سود به سرمايه مهم است.
💟 ده تا آجرى را كه يك پير زن با كم كردن غذاى خود به مسجدى كمك كرده است نمى توان با ده ميليون تومان كمك تاجرى مقايسه كرد.
💟 چون تاجر از غذايش كم نشده و نسبت به سرمايه اش كارى نكرده است.
💟 مهم مبلغ سرمايه اش و يا مبلغ كمكش نيست؛ كه سرمايه از ديگرى است و كمك هم مربوط به سرمايه است.
💟 آنچه براى اوست مقدار كوششى است كه بر روى سرمايه دارد.
📚استاد و درس، صرف و نحو، ص 67
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ علوم و قدرتها و ثروتها ملاك نيست. ملاك افتخار، جهت دادن به اين همه سرمايه است و بهره بردارى از آنها
✴️ كه احتكار آنها و يا در غير راه صرف كردن و اسراف آنها هر دو ضربه دارد و چوب دارد.
✴️ كه در زمستان سرد اگر كبريت را به چراغ نزنى، چوب مى خورى و اگر كبريت را به زير لباست بزنى و در غير جايگاهش از آن بهره بردارى كنى، مى سوزى.
✴️ احتكار و اسراف هر دو چوب دارد و صدمه دارد.
📚 استاد و درس، ص 67
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ قدرتها مهم نيستند، مهم اين است كه با اين قدرت چه چيزى را دنبال كنيم و چه چيزى را بخواهيم و چه كسى را نشان بدهيم؛ خويش را و يا او را، خود را و يا خدا را.
♦️ قدرت، مسأله اى نيست كه تسلط بر قدرت و امير بودن و عزيز بودن مطلوب است.
♦️ آنها كه قدرتها را در دست دارند، بزرگتر از آنهايى هستند كه قدرتها آنها را در دست دارد.
📚 روش نقد ج 3، ص 78
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ قدرت چهره ها دارد و مرحله ها دارد. از قدرت ماهيچه گرفته تا قدرت ماشين، از قدرت نگاه ها گرفته تا قدرت اراده.
✅ ممكن است كه نيروهايى داشته باشى و به قدرتهايى رسيده باشى، اما قدرت كنترل آن را نداشته باشى، اسير آن باشى و ذليل آن.
✅ تو به دنبال قدرت، به دنبال دست و زبانت باشى، نه آنها به دنبال تو. آنها تو را ببرند و اسير كنند و به هر كجا كه رفتند، تو را روانه كنند. اين قدرت است.
✅ و اما عزّت، آن قدرتى است كه ذليل تو باشد. عزيز كسى است كه هم قدرت دارد و هم اسير آن نيست كه امير آن و حاكم بر آن است و آن را به دنبال مى كشد و در جايگاه مناسبش آن را به كار مى گيرد.
📚 روش نقد ج 3، ص 77
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ نعمتها توشه هاى راه و امانتهاى مسئوليت ساز هستند، نه وسيله هاى تفاخر و تكاثر. 📚 قیام، ص 64
♦️ تمامى نعمتها ابتلاء هستند؛ وزنه هايى براى ورزيدگى، نه ذخيره هايى براى احتكار. 📚 صراط، ص 119
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️قسمت ۲۹ برنامه تلویزیونی مصیر
✴️ اولین قسمت از مجموعه برنامهٔ استاد علی صفایی حائری
▫️با موضوعِ «تعلیم و تربیت در اندیشه مرحوم استاد صفایی»
👤 با حضور حجةالاسلام سید عباس لاجوردی، مسئول موسسه لیلة القدر
➖ تربیت انسانِ آزاد
➖ انسانِ آزاد چه کسی است؟
➖ طرح کلی دین
➖ حجاب میوهٔ شناخت
🗓 یکشنبه ۱۳ مهر، ساعت ۲۱
📺 شبکه چهار سیما
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ كبر از كجا شروع مى شود؟ هنگامى كه خيال كنى آنچه به تو داده اند ملاك افتخار توست، تو بزرگى؛ يعنى چيزهايى در خود تو بوده و بايد همه چيز به تو وابسته باشد.
✴️ اما اگر بدانى كه فقيرى و نعمتهايى را هم كه داده اند، مسئوليت مى خواهند، اينجا نعمتها از حق بريده نشده و به تو هم برنگشته است.
✴️ نعمتها مال اوست و به او هم بر مى گردد و تو تنها حاملى هستى كه بايد اين بار امانت را به جاى خود برگردانى، اين است كه ديگر كبرى نمى ماند.
📕 روش برداشت از نهج البلاغه، ص 95
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ». خدا اگر نمى دهد به خاطر اين است كه دادن هايش ما را تلف مى كند.
🔷 اما اگر داده ها را در مسير به جريان انداختيم، ديگر كوتاهى نمى كند، سپاس مى گويد، از آنچه كه سپاس او كرديم. و اضافه مى كند به آنچه كه در مسير، مصرفش كرديم.
🔷 وقتى كه بنّاها، آجرها را در جاى خودش كار گذاشتند، سپاسى كه از آنهاست اين است كه آجرهاى ديگر را به دستش بدهند.
🔷 در آن لحظه اى كه هنوز آجر قبل در دستان اوست، آجرهاى بعدى، جز اينكه بار او را سنگين كند، جز اينكه كمر او را خم كند، چه نتيجه اى مى تواند داشته باشد⁉️
🔷 ما بارى را به دوش گرفته ايم كه نه تنها بهره نبرده ايم، كه كمرمان را خرد كرده ايم. آگاهى هايى را با خودمان حمل كرده ايم، بدون اينكه از آن تغذيه كرده باشيم.
🔷 شناختهايى را انبار كرده ايم، بدون اينكه اين شناخت به احساس و عقيده اى گره خورده باشد. كتابهايى را به دوش كشيده ايم بدون اينكه از آنها بهره مند شده باشيم.
📚 حقیقت حج، ص 127
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ ما خيال مى كنيم همين كه چيزى نداشتيم تكليفى نداريم، در حالى كه انفاق، نه به ثروت، كه به توانايى ما بستگى دارد.
✅ جايى كه برادر من توان قرض ندارد و اعتبار ندارد، من كه توانايى دارم و اعتبارش را دارم، به قرض كردن سزاوارترم.
✅ او با اين قرض، كمرش مى شكند و فكرش مشغول مى شود، اما من كه وسيعتر و قوى ترم، نه كمرم مى شكند و نه فكرم مشغول مى شود، حداكثر از آبرويم مايه بگذارم.
✅ خوب! چه اشكالى دارد؟ مگر آبرو را براى چه مى خواهم؟ آبرويى كه كارى را از پيش نبرد و گرهى نگشايد، نبودنش بهتر.
📚 فقر و انفاق، ص 86
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 در قرض دادن، تو نمى توانى منّت بگذارى كه دست گيرنده، بالاتر از دست دهنده است؛ چرا كه تو در دست خدا مى گذارى: «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ ايْدِيِهِمْ». و خداست كه صدقات را مى گيرد: «وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ».
💟 كسى كه به تو يك ميليون تومان داده، اگر بخواهى پنج تومان آن را به او بدهى، نمى گويى بيا، اين مال تو!
💟 به همين خاطر كسانى كه با فقير مصافحه مى كردند، دست خود را مى بوسيدند كه با دست خدا پيوند خورده اند. «وَ مَا تُقَدِّمُوا لانْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ».
💟 تو آن ثروتها، آن فناها را به بقاء تبديل كرده اى، پس منّت هم مى پذيرى كه مى دهى، نه اينكه منّت بگذارى
💟 چون چيزى كه تمام مى شد و از دست مى رفت، تو با قرض دادن آن را به دست آورده اى و نه تنها آن را به دست آورده اى كه بيشتر هم شده و اجر بزرگترى به همراه دارد: «هُوَ خَيْرَاً وَ أَعْظَمَ أَجْرَاً».
💟 پستانهايى كه از آنها شير دوشيده مى شود، شير زيادترى مى آورند و گند هم نمى گيرند، اما كسانى كه در خودشان مى مانند و مى پوسند و راكد مى شوند، نه زياد شده اند و نه پاك كه آلوده اند و تمام شدنى.
📚 حرکت، ص 205
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ هيچ وقت نهرها و جويبارها بر كشتزارها منّت نمى گذارند كه از ما سپاسگذارى كنيد، براى ما تواضع كنيد، اين ماييم كه شما را سيراب كرده ايم! بل منّت هم مى پذيرند.
✅ اگر كشتزارها نبودند، نهرها، آبى نمى ديدند و فقط زباله دانى مى شدند كه هر كس در آن كثافتى مى ريخت.
✅ در اين هستى، چشمه اى هست (اللَّه) و كشتزارهايى (نيازمندها) و نهرها و واسطه هايى (داراها)
✅ اگر اين كشتزارها نبودند، نهرها زباله دانى شيطان مى شدند و جايگاه امن او.
✅ اين كشتزارها هستند كه آبها را به خويش مى خوانند و نهرها و جويبارها را به طراوت مى رسانند و سنگريزه هايش را مى شويند.
📚 فقر و انفاق، ص 69
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أَسئَلُهُ فَيُعْطينى وَ إِنْ كْنُتَ بَخيلاً حينً يَسْتَقْرِضُنى». وقتى خدا از من قرض مى خواهد و از داده هاى خودش از من طلب مى كند، تا من به جريان بيفتم
♦️ و در جريان، بهره بدهم و بهره ببرم، بارور شوم و بارور كنم و همچون آبهاى راكد نگندم و همچون شير مانده در پستان، چرك و دمل نشوم.
♦️ من بخل مى ورزم و خيال مى كنم كه با دادن، كم مى شوم، در حالى كه پستانى را كه مى دوشى، رگ مى آيد و زياد مى شود و هنگامى كه رهايش كردى مى خشكد و حتى پيش از خشكيدن، چرك و دمل مى شود.
📚 بشنو از نی، ص 47
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 گاهى انفاق، انفاق ايثار است. فداكارى و توجه به ديگران است.
🔶 و زير بناى اين انفاق، عشق وسيع و ملاك آن، ملاك احتياج زيادتر و يا ظرفيت كمتر است.
🔶 حضرت على علیه السلام مى بيند گرچه خودش سه شب غذا نخورده، اما هنوز طاقت دارد و اين فقير شايد از ضعف بميرد و يا اين كه در برابر فقر از پاى در آيد و به فسادها و خود فروشىها و رذالتها گرفتار شود و بر اثر ظرفيت و گنجايش كم، به بى دينى ها و جاسوسگرى ها روى بياورد و يا اين كه خودكشى كند.
🔶 در اينجاست كه ايثار مى كنند و ديگران را جلو مى اندازند و مقدم مى دارند، هر چند خود تنگدست و قحطى زده و گرفتار باشند.«يُؤْثِرُونَ عَلى انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ».
📚 فقر و انفاق، ص 66
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ استادم بارها مرا نصحيت مى كرد كه جايى خودم را گرو نگذارم و مطلع شده بود كه ضامن كسى شده ام.
✴️ اين روايت را تذكر دادند كه «الضِّمانَةُ غَرامَةٌ». ضمانت غرامت است، غصه است.
✴️ گفتم با توجه به همين مسئله اقدام كرده ام؛ چون بايد حساب كرد كه چه كسى غرامت را بهتر مى تواند تحمل كند. و چه كسى تواناتر است.
✴️ من اگر به اين خاطر به زندان هم بيفتم، هيچ باكم نمى شود و نظام كارم از هم نمى پاشد در حالى كه آن طرف چه بسا به جنون برسد و يا قبرستان نقب بزند. و يا شيرازه ى زندگيش از هم بپاشد.
📚 انتظار، ص 122
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تاجر پرشورى در مشهد از كارهايش مى گفت، كه چگونه با دست خالى توانسته است براى جبهه، قدمهايى بردارد.
♦️ و در ظرف يك ماه چندين گره بسته بگشايد و توانسته با همكارى و جمع شدن، به رقمهاى بزرگ برسد.
♦️ ديدم نبايد بماند. و در همين حد توقّف كند. اين نكته را مطرح کردم، كه اين حركت را مى توانى از دو زاويه نگاه كنى، يكى همين كه مى گويى، اين كارها انجام گرفته
♦️ و ديگر اين كه تو كه در يك ماه اين گامها را برداشتى، چرا يازده ماه پيش اقدام نكردى؟
♦️ با اين ديد تو يازده ماه، يازده برابر آنچه كه كرده اى بدهكارى. و اين است كه خوبى ها را زياد نمى بينى. به استقلال الخير و كم شمردن خوبى ها مى رسى.
📚 انتظار، ص 192
🆔👉 @cheshmeyejarie