eitaa logo
چیمه🌙
631 دنبال‌کننده
605 عکس
34 ویدیو
4 فایل
🔹️فاطمه‌سادات موسوی هستم. 🔹️چیمه به زبان لُری یعنی مثل ماه 🎐اینجا هستم muuusavi@ .
مشاهده در ایتا
دانلود
. نام فصل دوم این کتاب «آهسته زیباست» @chiiiiimeh .
. وقتی شروع به نوشتن می‌کنم، به اتفاقات حساس‌تر می‌شوم، به تمام چیزهایی که دوروبرم هستند و بقیه زیاد بهشان توجهی نمی‌کنند. ممکن است هر روز به دریافت جدیدی از خودم با دیگران برسم و شاهد تصویری از خودم باشم. بعد کم‌کم برای این دریافت‌های جدید اسم می‌گذارم. بی‌پرواتر و پذیرنده‌تر از آدمی که نمی‌نویسد جدایشان می‌کنم، بهشان فکر می‌کنم و خودم را قضاوت می‌کنم. چیزی که این چند روز درگیرش بودم این بود که از تقلید و تکرار حس خوبی نمی‌گیرم. از رقابت کردن با آدم‌ها متنفرم. اگر حس کنم به کسی حس رقابت داده‌ام، انتخابم دور ایستادن و به نبرد خودم رفتن است. هنوز شک دارم حسودتر شده‌ام؟! این خودخواهی ثمره ادبیات و تنهایی است؟! به دوستم گفتم چقدر سخت است از صمیم قلب خوبی را فقط برای خودم نخواهم. بهم گفت باید یاد بگیرم از شادی و خیرخواهی برای دیگران لذت ببرم و بعد این جملات یوسا را برایم فرستاد.‌ «درحالیکه یک زندگی در پیش داریم، داستان می‌نویسیم تا صدها شکلِ دیگرِ زندگی، که دلمان می‌خواست تجربه‌ کنیم، به‌نحوی از سر بگذرانیم.» @chiiiiimeh .
. 📽 فیلم باحالی بود، خصوصا برای ما دچار کلمه‌ها. @chiiiiimeh .
. حالا که واقعا دیگر دم عید شده و همه یکجورهایی اکلیلی شده‌اند، من هم دلم خواست از ۱۴۰۲ بگویم. امسال برای من سال تغییرات بزرگ بود. سالی که یاد گرفتم حرفه‌ای بودن و هدف داشتن با احساساتی بودن فاصله دارد. سالی که «نه» زیاد گفتم و به هر پیشنهادی که در راستای اهدافم نبود لبیک نگفتم. امسال خودخواه‌تر شدم و سال پیش‌رو احتمالا اولین کارم شکستن این بت خودخواهی و زیاده‌روی باشد. توانستم با ریاضت و شکنجه یک نویسنده تمام وقت بی‌پول باشم. شبیه طوطی تحت‌تعلیمی پیش آدمی که _ به نظر من _ قله فهم و درک صحیح جستار ایران است، شاگردی کردم. دیشب بعد از خواندن آخرین متنم سکوت کرد. بهش گفتم: «درد متنم را بگویید. کجا را بازنویسی کنم؟» بهم گفت: «تغییری لازم ندارد. الان اگر بمیرم خیالم از تو راحت است. چیزی که داشتم را گرفتی و حالا در متن‌هایت دارد کار می‌کند. وضعیت ذهنی نویسنده در تو تثبیت شده. وضعیتی که با میل شدید به خواندن و نوشتن ساخته می‌شود و باعث می‌شود متن‌هایی که می‌نویسی سرپا باشند.» بعد از کلاس از ذوقی که داشتم، نفهمیدم چطور خودم را از خیابان انقلاب تهران تا قم رساندم. حالا در آستانه سال نو و در لحظاتی که به استقبال ۱۴۰۳ نشسته‌ام، اشتیاق به مسیر طولانی‌تری که در پیش‌ دارم، من را رو به جلو حرکت می‌دهد. الحمدلله رب‌ العالمین. @chiiiiimeh .
. آدمِ تغییردادن پروفایل و وضعیت نیستم. پروفایل قبلی یادم نیست، اما وضعیت چهار پنج سال پیشم «أمِن المتوکلون» بود، نقش نگین انگشتری حضرت زهرا. پارسال «فالقلب ما یرضیه الا رضاک» را گذاشتم. شعری از حضرت خدیجه که وقتی داشتم کتاب «النساء الرسالیات» را می‌خواندم پیداش کردم. بعد از سفری طولانی پیامبر به خانه بازگشته و بانوی خانه کلمات لطیف و غرقه در مهری پیشکش می‌کند. یک جمله از شعر را برداشتم، برای معرفی خودم توی فضای مجازی‌. امروز که سالروز وفات بانوست من همین چند کلمه را با خودم زمزمه می‌کنم. هنوز آن‌قدر دوستشان دارم که به این زودی‌ها خیال برداشتنشان را ندارم. توی این لینک می‌توانید ابیات دیگر شعر را همراه با معنی بخوانید. به قول استاد جوان توی این چند جلسه تفسیر قرآنی که در ماه رمضان داشتیم: «کاش همه زبان عربی بلد بودید.» @chiiiiimeh .
. این فیلم را کسانی باید ببینند که کتاب «مستطاب آشپزی» نجف دریابندری را خوانده‌اند، صداها، رنگ‌ها، مزه‌ها، بوها. @chiiiiimeh .
. هیچ‌وقت دلم نخواسته‌ انتهای پیام‌های کانالم بنویسم، عضو شوید یا بیایید من را بخوانید یا من را به دیگران معرفی کنید. واقعا برای من که توی فضای محدود ایتا می‌نویسم و قطعا یک مدل مخاطب خواهم داشت، نوشتن توی چیمه یعنی داشتن دفترچه یادداشتِ جلدچرمیِ کشدار. دفترچه‌ای که بشود چیزهایی گوشه آن حاشیه زد. حتی نمی‌دانم چه آدم‌هایی اینجا می‌آیند. کدامشان خسته می‌شوند و می‌روند یا اصلا اهل چک کردن ایتا هستند؟! همین بی‌خیالی و نامعلومی نسبت به مخاطب بهم آرامش می‌دهد و خیالم را راحت می‌کند. بهم اطمینان می‌دهد هر وقت خواستم می‌توانم شبیه دختربچه خیالپردازی کش دفترچه‌ام را باز کنم و هر متنی را بدون آداب و ترتیبی اینجا بنویسم. محدودکردن دفترچه یادداشت شخصی‌ام به بعضی از چیزها برایم خوشایند است. انگار که حافظه‌ام را خط‌کشی کرده باشم. یا مثلا موقع نوشتن مچ خودم را توی فولدرهای مشخصی گرفته‌ام. چیمه کاغذهایی است برای وقتی قصد شکل‌دادن به زمان را دارم و می‌خواهم تجربه‌ام را دست‌به‌دست‌ کنم. بی‌اهمیت به اینکه اعضا چند نفر هستند یا کسی را به خواندن دعوت کنم. برای سال نو مثل سال قبل فقط یک برش کوچک از خودم را اینجا ماندگار می‌کنم. نسبت خودم با بعضی از کتاب‌ها و فیلم‌ها و روزمرگی‌هایی که شما پانصد‌وچند دوست عزیز منت گذاشته‌اید و می‌خوانید. @chiiiiimeh .