.
دارند توی گروههای کتابخوانی لیستهای بلندبالایی از آنچه در سال ۱۴۰۱ خواندهاند، منتشر میکنند. من هم دلم میخواهد بنویسم چه خواندم و چقدر؛ اما یادم میآید روزی به ده کتاب الکترونیک و فیزیکی نوکزدهام. ضرب و جمع در روز و ماه و سال از حوصلهام خارج است.
دلم میخواهد فقط از دو تغییر بزرگ امسال در انتخاب کتابهایم بنویسم. امسال هم به کتابهای فلسفی روی آوردم هم با مثنوی بیشتر از باقی متون کهن دمخور شدم. فلسفه انسداد ذهنیام را برطرف کرد و یادم داد بیشتر تامل کنم.
مثنوی طبع هنریام را تعدیل کرد و در مقام ناصح امینی بود برایم. دیشب در آخرین جلسه مثنویخوانی سال ۱۴۰۱ رسیده بودیم به ابیاتی از زبان شیر و نخجیران. نخجیران آدمهای بیارادهای بودند که قدمی برای خواستههایشان برنمیداشتند و تنها توکل پیشه میکنند. شیر اما نمایندهای از آدمهای همیشه در مسیر و متوکل است.
آنهایی که آنقدر تلاش میکنند تا بالاخره معرفت به دل و دیدههایشان رخنه میکند. میمانند و رنج میکشند تا بالاخره به حرکتشان برکت بدهند. برای امسال و سالهای بعدتر از صمیم قلب از خداوند خواستم کاهلی نکنم و از نخجیریبودن دوری کنم. نمیدانم مستحق آن پاداشها و اشارتهای شیرصفتان خواهم بود یا نه؛ اما فکرکردن بهش هم برایم نصفالعیش است.
چون اشارتهاش را بر جان نهی
در وفای آن اشارت جان دهی
پس اشارتهاش اسرارت دهد
بار بر دارد ز تو، كارت دهد🌱
#اشارت
@chiiiiimeh
.