چیمه🌙
. کاش تهران بودم و میرفتم @chiiiiimeh .
.
با خودت فکر میکنی نمیشه و نمیرسی
اما همه چیز جوری پیش میره که به نمایشگاه نقاشی هم میرسی 😍
@chiiiiimeh
.
.
شب اختتامیه توی سالن قرار بود بهاره رهنما از من تقدیر کند، اما منصور ضابطیان اشتباهی دست برد سمت لوحها تا من این تصویر را برای همیشه توی کتابخانهام داشته باشم. انگار ناخودآگاه میدانست من برای ادامهدادن مسیر پرمشقتم به این عکس نیاز دارم. شاید هم قدرت آن برگههای پرینت شدهای بود که هر هفته میبردم کلاس نگذاشت دستش را سمت لوح ببرد. برگههایی که حامل بخشی از وجودم بودند و تمرینی برای از خود نوشتن. نیروی بزرگتری که شاهد استمرار من در سالهای ۴۰۱ و ۴۰۲ و ۴۰۳ بود و نگذاشت سناریوی کارگردان مراسم جوری که میخواهد پیش برود.
لوح مخملی دستبهدست شد و رسید به شمیم مستقیمی. کسی که هر هفته متنهایم را شنید و کمک کرد تا جستجوی درونی درستتری داشته باشم. اسم عکس را گذاشتم روزها در راه چون برای تقویت این بعد از خودم مجبور بودم همیشه در مسیر باشم. حالا یاد تکهای از روزهای سرخوشی مسکوب بعد از چاپشدن کتاب درحالوهوای جوانی هم افتادهام. تلاش میکرد از این سرخوشی دل بکند و برگردد به نوشتن. جدال درونیاش را اینطور توصیف میکند: «این کبوتر عزیز ولی مزاحم را باید از سر بام فکرم بپرانم و نفس راحتی بکشم. باید همتی کنم و بند ناف را ببرم. امیدوارم به زودی از دام دلفریبش نجات پیدا کنم.»
@chiiiiimeh
.
هدایت شده از نور مه🌙
🌙
دیشب در تالار ایوان شمس بودم.
جستار علاقه همیشگی من بوده و هست. دوست داشتم اگر زمانی بعد از داستان جایزه بگیرم، جایزه ناداستان باشد.
از ظهر استادم شمیم مستقیمی پیام فرستاد، حتماً بیا. اگر محمدحسن مریض است و کسی کمکت نیست، من و همسرم هستیم، فقط زود راه بیفت.
شمیم بیشتر از آنکه برایم یادآور یک معلم باشد، یادآور یک دوست همیشه همراه است.
#ایران_کتاب
#جستار
#ناداستان
@Nooremahh
چیمه🌙
🌙 دیشب در تالار ایوان شمس بودم. جستار علاقه همیشگی من بوده و هست. دوست داشتم اگر زمانی بعد از داستا
نورمه
کانال شخصینویسیهای فاطمه رجبی
رتبه اول مسابقه ناداستان ایران کتاب است.
❤️
.
یکشنبه ساعت ۱۶ قرار است در جلسه شهرستان ادب درباره داستان «قوانین بازی» نوشته ایمیتن ارائهای داشته باشم. داستان مهاجرت، ادبیات چین، شطرنج و سازگاری کلمات پرتکرار این جلسه خواهند بود. اگر دوست دارید همراه باشید لینک اسکایروم اینجاست. راهبر جلسه مجید قیصری است. مرد آرام و دانایی که میشود سالها ازش یاد گرفت. فایل داستان را پایینتر میگذارم.
https://www.skyroom.online/ch/akhavan61/afarinesh
@chiiiiimeh
.
.
وقتی چند ساعت قبل از امتحان روی مبل خوابت برد، یاد سوال ویراستار افتادم: «برای تقدیمیه کتاب چیزی مدنظرتون هست؟!» و من تصویر تو موقع درآغوشکشیدن کتابها توی سرم دور خورده بود که گفتم: «برای پسرم که ادامهی رویاهای من است.»
@chiiiiimeh
.