🌸الهی ظهرتون
🌺شادمان تر از هر روز
🌸دلتون پراز شادی
🌺خونتون پراز عشق
🌸عشقتون پراز صداقت
🌺نونتون پراز برکت
🌸زندگيتون پراز صمیمیت
🌺و امیدتون به خدا باشه
🌸عزیزان ظهر زیباتون بخیر🌸
╲\╭┓
╭🌸 🌺 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
احترام به پدر و مادر🌈💚
💚
🌈💚
╲\╭┓
╭ 🌈💚🆑 @childrin1
┗╯\╲
35.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
آقای شاه 👑
(قسمت اول)
👑
🌈👑
╲\╭┓
╭ 🌈👑🆑 @childrin1
┗╯\╲
#تغذیه
"#پختن_گوشت_در_شیشه"
برای پختن گوشت در شیشه و بدست آوردن عرق گوشت که بسیار بسیار مقوی است و خاصیتهای فراوان ، به روش زیر عمل کنید:
گوشت تازه گوسفند را تیکه کرده و در یک شیشه کنسروی که در محکمی دارد بریزید قبلش شیشه را با آب جوش بشورین تا یه وقت بعدش نشکنه.
کمی نمک و فلفل و جعفری تازه و اگر دوست داشتین هویج هم بریزید به علاوه یک پیاز خوشگل و سالم
مواظب باشید حجم مواد از دو سوم حجم کل شیشه بیشتر نشه!
درب شیشه را بسته و انرا درون آب جوش توی یک دیگ یا حتی کتری قرار بدین به مدت 4 ساااااااااااااااااعت ناقابل بگذارید با شعله متوسط بجوشد و بپزد و بعد نوش جان شما و مخصوصا نی نی های ضعیف بالای 7 ماهه 😍
در این غذا گوشت با تعریق خودش میپزه و برای همین آبی که میندازه حسابی غنی از مواد مغذی گوشته.
😱موقع باز کردن در شیشه یه وقت آب سرد نریزینااااااااا!😁
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
#بازی
#بازی تشخیص صداهای یکسان
💭این بازی به کودک شما آموزش می دهد تا نسبت به تفاوت صداها حساس باشد.
رشد و تقویت ادراک شنیداری
💭شش شیشه ی پلاستیکی هم اندازه بر دارید و با کاغذ روی آن ها را بپوشانید تا داخلشان دیده نشود .
💭مقداری نمک در دو بطری اول، ودر دوتای دیگر کمی برنج ودر دوتای آخر مقداری دانه خشک حبوبات بریزید .
💭بطری ها را بصورت نامرتب بچینید .حالا از کودک بخواهید بطری ها به نوبت تکان دهد و سپس آن ها را جفت جفت بچیند
💭هنگامی که کارش به پایان رسید ، به او اجازه دهید کاغذ ها را بردارد تا ببیند کارش را درست انجام داده است یا نه ؟
#مناسب_۳_سال_به_بالا
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
🍃🐣 جوجه تخم مرغی🐣🍃
یه جوجه بود هنوز تنش پر نداشت
تو خونه ای بود که اونم در نداشت
خونه ش چی بود؟ یه تخم مرغ بسته
با دیواری تَرک تَرک شکسته
می خواست از این خونه هه بیرون بیاد
دیدنِ مامان و بابا جون بیاد
گفت به خودش جام دیگه خیلی تنگه
ولی پاهام بیل و نوکم کلنگه
جوجه رو این بیل و کلنگ حساب کرد
دیوارهای خونه شو زد خراب کرد
بیرون پرید گفت به مامان و بابا
سلام سلام من اومدم به دنیا
#شعر
🐣
🍃🐣
🐣🍃🐣
🍃🐣🍃🐣
join🔜 @childrin1
🖊📙فردوسی
یک شاعر بزرگ است
از شاعرانِ ایران
سی سال شعر گفته
فردوسیِ سخندان
در شاهنامهی او
دیوِ سفیدرنگ است
سیمرغ و زال و رستم
هر قصهاش، قشنگ است
در مورد کتابش
از مادرم شنیدم
آرامگاهِ او را
در شهرِ توس دیدم
📙
🌈📙
╲\╭┓
╭ 🌈📙🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_کاردستی
🦋آموزش علوم 🦋
"چرخه زندگی پروانه"
👆👆👆
💜
🔆💜
💜🔆💜
╲\╭┓
╭🔆💜 🆑 @childrin1
┗╯\╲
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره کمک کردن
کفاش و سه کوچولو🌈🌼
♡قسمت اول♡
کفاش ماهری بود که هر نوع کفشی را می دوخت و تعمیر می کرد، اما مشتری زیادی نداشت. چون چند کفاش دیگر هم بودند که خیلی از کارشان تعریف می کردند و به همین دلیل مردم هم از آنها کفش می خریدند.
همسر کفاش از این بابت ناراحت بود و می گفت:”تو هم از کار خودت تعریف کن تا مشترهای زیادی داشته باشی.” اما کفاش جواب می داد که :”کار خوب کردن که تعریف ندارد.”
روزها می گذشت و مشترهای مرد کفاش کم و کمتر می شدند تا این که دیگر هیچکس به مغازه نیامد. مرد بیکار شده بود. روزها کنار پنجره دکانش می نشست و بیرون را نگاه می کرد. روزی کفاش سه نفر را دید که قد بسیار کوتاهی داشتند. آنها لباسهای عجیبی پوشیده بودند. کفاش با تعجب به آنها نگاه کرد. سه کوچولو بازی می کردند و از این طرف به آن طرف می دویدند. با اینکه هوا خیلی سرد بود و معلوم بود که مردان کوچک هم از سرما یخ زده اند، اما با این حال شاد بودند.
آنها گاه گاه به پای خودشان نگاهی می کردند، ولی دوباره سرگرم بازی می شدند. در این موقع چشم کفاش به پاهای برهنه آنها افتاد. آنها کفش نداشتند. مرد کفاش ناراحت شد و دلش سوخت و تصمیم گرفت برای آنها کفش بدوزد. اما اندازه پاهای آنها را نمی دانست، پس آنها را صدا زد، ولی آنها از صدا ترسیدند و پا به فرار گذاشتند.
کفاش از اینکه آنها را ترسانده بود ناراحت شد و به دنبال آنها رفت تا ببیند کجا رفته اند اما آنها ناپدید شده بودند. ناگهان چشمش به جای پای آنها افتاد. خوشحال شد و جاپاها را اندازه گرفت و به مغازه رفت و شروع به کار کرد. دو روز طول کشید تا کفشها آماده شد. روز سوم کفش ها را کنار بوته گل سرخ در باغچه جلوی مغازه اش گذاشت.
سه کوچولو آمدند و به اطراف خود نگاهی کردند و دوباره مشغول بازی شدند. یکی از آنها کفش ها را دید و فریادی زد و دو نفر دیگر را با خبر کرد. سه مر کوچک کفشها را پوشیدند و با خوشحالی دویدند، اما کفش ها بزرگ بودند و باعث شد تا آنها زمین بخورند. آنها غمگین شدند و کفشها را بیرون آوردند و به کناری انداختند.
کفاش تعجب کرد و آنها را صدا کرد تا اندازه دقیق پاهایشان را بگیرد، اما آنها دوباره ترسیدند و فرار کردند. مرد کفاش رفت و کفش ها را برداشت و به مغازه آمد و شروع کرد به دوختن کفش های به اندازه یک انگشت. دو روز بعد کفش ها آماده شد. دوباره آنها را در باغچه گذاشت و منتظر شد. سرو کله سه کوچولو پیدا شد. آنها تا کفشها را دیدند با خوشحالی کفش ها را به پایشان کردند. کفشها درست اندازه پایشان بود. آنها تا عصر دویدند و بازی کردند و بعد به خانه هایشان برگشتند.
#قصه_متنی
ادامه دارد...
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌼برای امروزتون
🌈دلی آرام
🌼تنی سالم
🌈لبی خندان
🌼وعاقبتی بخیر
🌈خواهانم
🌼آفتاب عمرتون همیشه
🌈سبزو برقرار
🌼و زندگیتون سرشار
🌈از عشق و دوستی
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
گربه سگ🐱🐶
👆👆👆
🐶
💭🐱
🐱💭🐶
╲\╭┓
╭ 🐶🐱 🆑 @childrin1
┗╯\╲
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
آقای شاه 👑
(قسمت دوم)
👑
🌈👑
╲\╭┓
╭ 🌈👑🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خودت_بساز
طرز تهیه برف❄️😍
❄️
🌈❄️
╲\╭┓
╭ 🌈❄️🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
اولین اصل ، در تنبیه کودکان این است که هرگز فرزندتان را در حضور نفر سوم تنبیه نکنید حتی اگر نفر سوم خواهر و برارش باشد .
شرمندگی ،خجالت و تحقیر شدن یا باعث میشود فرزندتان طغیان کرده و برای اثبات خود با شما بجنگد ؛ یا او را تبدیل به کودکی مضطرب و خجالتی میکند.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خودت_بساز
به همین سادگی یه خرگوش جورابی خوشگل بساز😍
🐰
🌈🐰
╲\╭┓
╭ 🌈🐰🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_کاردستی
"چرخه زندگی جانوران"
آموزش چرخه زندگی جانوران با استفاده از کلاه🐸🐮🦁
👆👆👆
💜
🔆💜
💜🔆💜
╲\╭┓
╭🔆💜 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🐥🍃 زیر بال مادر 🍃🐥
صبح یک روز قشنگ
با مقوا ساختم
جوجه ای زبر و زرنگ
خانه ی ما پرشد از
نغمه های جیک و جیک
هرکجا دنبال من
می دوید او تیک و تیک
با تکان دست من
زود بالا می پرد
روی دست مادر و
پای بابا می پرد
شب که شد او گریه کرد
چشم هایش را نبست
گفت: مادرجای او
زیر بال مادر است
با مقوا مرغکی
ساختم فردای آن
مرغ من با جوجه اش
بود خیلی مهربان
#شعر
╲\╭┓
╭ 🐥🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🎨#نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این شماره: بزبزی
این روزها که کوچولوهاتون تو خونه موندن و بیشتر حوصله شون سر میره میتونید با استفاده از این الگوها باهم نقاشی های ساده بکشید و بچه ها رنگش کنن و از لحظات شادی که براشون رقم میزنید لذت ببرن
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑@childrin1
┗╯\╲
کفاش و سه کوچولو🌼🌈
♡قسمت دوم ♡
روز بعد، مرد کفاش صدایی شنید که در شهر فریاد می زد:”ای مردم! یک لنگه کفش ابریشمی شاهزده خانم گم شده است. هر کس بتواند کفشی بدوزد که کاملا شبیه آن باشد یک کیسه پول طلا جایزه خواهد گرفت.”
مرد کفاش وقتی این حرف را شنید خوشحال شد و پیش خودش فکر کرد حتما می تواند آن کفش را بدوزد. او به طرف قصر راه افتاد وقتی به قصر رسید، اندازه پای شاهزاده خانم را گرفت و به او قول داد که خیلی زود کفش را بدوزد. برگشت و مشغول کار شد. تا نیمه های شب کارش تمام شد. خواست استراحتی بکند اما آنقدر خسته بود که خوابش برد. از بخت بد، آن شب دزدها به مغازه او آمدند و تمام کفشها را دزدیدند.
صبح روز بعد، وقتی مرد کفاش از خواب بیدار شد و به سراغ کفش شاهزاده خانم رفت، دید که کفشی در کار نیست و فهمید که چه اتفاقی افتاده است از ناراحتی ناله ای کرد و به خودش گفت:”حالا من چطور می توانم به قولی که داده ام عمل کنم.”
در این فکر بود که صدایی از کنار پنجره شنید. سه کوچولو بودند که به کفاش نگاه می کردند.
یکی از آنها گفت:”ای کفاش مهربان، ما را به مغازه ات ببر و وسیله های کار کفاشی را به ما بده و خودت با خیال راحت استراحت کن. ما همه چیز را آماده می کنیم.”
مرد کفاش تعجب کرد، ولی بعد قبول کرد. سه کوچولو زود به مغازه رفتند و مشغول کار شدند و تا بعدازظهر کفش بسیا زیبایی دوختند. کفاش بسیار خوشحال شد و گفت:”من چطور می توانم از شما تشکر کنم.”
مردان کوچک گفتند:”تو برای ما کفشهای بسیار خوبی دوختی و پای ما را از سرما نجات دادی. ما هم باید این کار تو را جبران می کردیم. حالا زود این کفش را به قصر ببر و به شاهزاده خانم بده که منتظر است.”
مرد بار دیگر از آنها تشکر کرد و با کفش به طرف قصر رفت. تمام کفاش های شهر آنجا بودند. هر کدام کفشی برای شاهزاده خانم دوخته بودند، اما شاهزاده خانم هیچ یک را نپسندید. سرانجام نوبت مرد کفاش رسید و کفش را به پای شاهزاده خانم کرد. کفش درست اند
ازه پای شاهزاده خانم بود. شاهزاده خانم از خوشحالی فریادی کشید.
پادشاه وقتی خوشحالی دخترش را دید به کفاش گفت:”آفرین. تو کفاش بسیار ماهری هستی. از این به بعد تو کفاش مخصوص خانواده پادشاه خواهی بود.” و بعد دستور داد تا به کفاش یک کیسه پول طلا بدهند.
کفاش بسیار خوشحال شد. او دوست داشت یکبار دیگر سه کوچولو را ببیند و از آنها تشکر کند. چون آنها باعث خوشبختی او شده بودند، اما هرگز دیگر آن سه کوچولو را ندید، ولی هیچ وقت هم مهربانی آن سه را فراموش نکرد.
#قصه_متنی
پایان...
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
اگر فرزندتان حاضر نيست محلي كه به او خوش گذشته ترك كند:
1. با گریه فرزندتان نظر خود را تغییر ندهید.
2. از قبل به او اطلاع دهید.
3. از ساعت زنگدار یا موبایل خود استفاده کنید و به او بگویید زنگ که به صدا در آمد مجبور به رفتن هستید.
4. زمانی که محل تفریح را ترک می کنید باید به فرزندتان دلیلی برای ترک آنجا بدهید که به اندازه محلی که ترک می کنید برای فرزندتان خوشایند باشد. مثلا قول خوردن بستنی، دیدن کارتون یا هر کار مفرح دیگر را به فرزندتان بدهید. زیرا او در ذهن خود باید دلیلی برای ترک جایی که به او خوش میگذرد داشته باشد.
5. اگر همچنان فرزندتان دست به مانور زد او را بغل کنید و محل را ترک کنید.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1.mp3
2.87M
#قصه_صوتی
"قلب من برای تو"
با صدای (پگاه رضوی)
✴قصه ی قلب من برای تو از مجموعه ی قصه هایی برای خواب کودکان بسیار مناسب برای بیان مفهوم عشق.
💜
🌻💜
💜🌻💜
╲\╭┓
╭ 🌻💜 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(3).mp3
2.68M
#لالایی_صوتی
"ترکمن"
👆👆👆
💚
⭐️💚
💚⭐️💚
╲\╭┓
╭ ⭐️💚 🆑 @childrin1
┗╯\╲
عطر خوب سیب داشت
آن گل یاس سفید
او که در قلب پدر
نور امیدی دمید
هدیه ای بود از خدا
آمد او از آسمان
تا که عطرآگین شود
باغ های این جهان
بارها چون مادری
او پدر را ناز کرد
چون نسیم مهربان
اخم گل را باز کرد
او بهشتی بود و رفت
باز هم سوی بهشت
آمد و در قلب ها
نام «زهرا» را نوشت
🎉میلاد ام ابیها مادر سادات مبارک باد🎊
🎊
🌈🎊
╲\╭┓
╭ 🌈🎊🆑 @childrin1
┗╯\╲