eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
144 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
کردن تطابق ╲\╭┓ ╭🌈💜 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🖊📙فردوسی یک شاعر بزرگ است از شاعرانِ ایران سی سال شعر گفته فردوسیِ سخندان در شاهنامه‌ی او دیوِ سفید‌رنگ است سیمرغ و زال و رستم هر قصه‌اش، قشنگ است در مورد کتابش از مادرم شنیدم آرامگاهِ او را در شهرِ توس دیدم 📙 🌈📙 ╲\╭┓ ╭ 🌈📙🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋آموزش علوم 🦋 "چرخه زندگی پروانه" 👆👆👆 💜 🔆💜 💜🔆💜 ╲\╭┓ ╭🔆💜 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ قصه ای کودکانه و آموزنده درباره کمک کردن کفاش و سه کوچولو🌈🌼 ♡قسمت اول♡ کفاش ماهری بود که هر نوع کفشی را می دوخت و تعمیر می کرد، اما مشتری زیادی نداشت. چون چند کفاش دیگر هم بودند که خیلی از کارشان تعریف می کردند و به همین دلیل مردم هم از آنها کفش می خریدند. همسر کفاش از این بابت ناراحت بود و می گفت:”تو هم از کار خودت تعریف کن تا مشترهای زیادی داشته باشی.” اما کفاش جواب می داد که :”کار خوب کردن که تعریف ندارد.” روزها می گذشت و مشترهای مرد کفاش کم و کمتر می شدند تا این که دیگر هیچکس به مغازه نیامد. مرد بیکار شده بود. روزها کنار پنجره دکانش می نشست و بیرون را نگاه می کرد. روزی کفاش سه نفر را دید که قد بسیار کوتاهی داشتند. آنها لباسهای عجیبی پوشیده بودند. کفاش با تعجب به آنها نگاه کرد. سه کوچولو بازی می کردند و از این طرف به آن طرف می دویدند. با اینکه هوا خیلی سرد بود و معلوم بود که مردان کوچک هم از سرما یخ زده اند، اما با این حال شاد بودند. آنها گاه گاه به پای خودشان نگاهی می کردند، ولی دوباره سرگرم بازی می شدند. در این موقع چشم کفاش به پاهای برهنه آنها افتاد. آنها کفش نداشتند. مرد کفاش ناراحت شد و دلش سوخت و تصمیم گرفت برای آنها کفش بدوزد. اما اندازه پاهای آنها را نمی دانست، پس آنها را صدا زد، ولی آنها از صدا ترسیدند و پا به فرار گذاشتند. کفاش از اینکه آنها را ترسانده بود ناراحت شد و به دنبال آنها رفت تا ببیند کجا رفته اند اما آنها ناپدید شده بودند. ناگهان چشمش به جای پای آنها افتاد. خوشحال شد و جاپاها را اندازه گرفت و به مغازه رفت و شروع به کار کرد. دو روز طول کشید تا کفشها آماده شد. روز سوم کفش ها را کنار بوته گل سرخ در باغچه جلوی مغازه اش گذاشت. سه کوچولو آمدند و به اطراف خود نگاهی کردند و دوباره مشغول بازی شدند. یکی از آنها کفش ها را دید و فریادی زد و دو نفر دیگر را با خبر کرد. سه مر کوچک کفشها را پوشیدند و با خوشحالی دویدند، اما کفش ها بزرگ بودند و باعث شد تا آنها زمین بخورند. آنها غمگین شدند و کفشها را بیرون آوردند و به کناری انداختند. کفاش تعجب کرد و آنها را صدا کرد تا اندازه دقیق پاهایشان را بگیرد، اما آنها دوباره ترسیدند و فرار کردند. مرد کفاش رفت و کفش ها را برداشت و به مغازه آمد و شروع کرد به دوختن کفش های به اندازه یک انگشت. دو روز بعد کفش ها آماده شد. دوباره آنها را در باغچه گذاشت و منتظر شد. سرو کله سه کوچولو پیدا شد. آنها تا کفشها را دیدند با خوشحالی کفش ها را به پایشان کردند. کفشها درست اندازه پایشان بود. آنها تا عصر دویدند و بازی کردند و بعد به خانه هایشان برگشتند. ادامه دارد... 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼برای امروزتون 🌈دلی آرام 🌼تنی سالم 🌈لبی خندان 🌼وعاقبتی بخیر 🌈خواهانم 🌼آفتاب عمرتون همیشه 🌈سبزو برقرار 🌼و زندگیتون سرشار 🌈از عشق و دوستی 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گربه سگ🐱🐶 👆👆👆 🐶 💭🐱 🐱💭🐶 ╲\╭┓ ╭ 🐶🐱 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای شاه 👑 (قسمت دوم) 👑 🌈👑 ╲\╭┓ ╭ 🌈👑🆑 @childrin1 ┗╯\╲
اولین اصل ، در تنبیه کودکان این است که هرگز فرزندتان را در حضور نفر سوم تنبیه نکنید حتی اگر نفر سوم خواهر و برارش باشد . شرمندگی ،خجالت و تحقیر شدن یا باعث میشود فرزندتان طغیان کرده و برای اثبات خود با شما بجنگد ؛ یا او را تبدیل به کودکی مضطرب و خجالتی میکند. 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارت پستال فانتزی 💌 💌 ⭐️💌 ╲\╭┓ ╭ ⭐️💌🆑 @childrin1 ┗╯\╲