eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🐭🐀 بهترین بابای دنیا 🐀🐭 یکی بود یکی نبود یه موش کوچولو به اسم موش قزی با پدرش زندگی می کرد بابا موشه ازصبح تا شب کار می کرد و شب که خونه می رسید خسته بود و صمیخواست استراحت کند اما موش قزی شروع می کرد به سر و صدا و بالا و پایین پریدن. تا اینکه بابا موشی سرش درد می گرفت و داد میزد :موش قزی چقدر سر و صدا میکنی؟ موش قزی هم گوشه ای کز می کرد و با بابا موشی قهر می کرد یکبار پیش خودش گفت :فردا از اینجا میرم تا بابای خوب برا خودم پیدا کنم. فردای آن روز موش قزی از خانه بیرون اومد. رفت و رفت تا به یک قصابی رسید. داخل شد و سلام کرد به اقای قصاب گفت :اینجا و اونجا میکنم. بابایی پیدا کنم آیا تو بابا می شوی؟ در دل من جا می شوی؟. اما نباید اخم کنی قلب منو زخم کنی آقا قصاب خندید و گفت :برو سوخته سیاه. دختر دارم چو قرص ماه. موشه قزی میخوام چیکار؟ موش قزی ناراحت شد و رفت و رفت تا رسید به بزازی سلام کرد و شعرش رو دوباره برای بزار خوند آقای بزاز با عصبانیت متر فلزی خودش را به زمین کوبید و گفت برو سوخته سیاه دختر دارم چو قرص ماه. موش قزی میخوام چیکار؟ موش قزی ترسید و تندی طرف خونه دوید. وقتی به خونه برگشت دید بابا موشی با غصه داد میزنه :موش قزی؟ کجایی که دلم برای شیطونیات تنگ شده. موش قزی به بغل پدرش دوید و با خوشحالی گفت :موشی بابای نازنینم. لنگه نداره رو زمین. قربون بابای خودم. دوباره دخترش شدم . ╲\╭┓ ╭🐭🐀🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼جمعه تون زیبـا 🌈و روزتـون گلباران 🌼دوستان خـوبم 🌈امیدوارم 🌼یه روز عالی را کنار 🌈خانواده و عزیزانتون 🌼 سپری کنید 🌈لحظه هاتون شـاد و 🌼زندگیتون پـراز محبت 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♤یکی بود یکی نبود♤ (این قسمت قصه حسن ) 💕 ⭐️💕 ╲\╭┓ ╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎾غلتاندن توپ و گرفتن هدف 👀دقت توجه و تمرکز 🙌تقویت حرکت ظریف 🤩سرعت و ابتکار 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
مثل همه🌈🌼 بابای من آقای نانواست او هست یک انسان عاقل بر صورتش یک ماسک دارد در جیبِ خود، محلول و یک ژِل هنگام کار خود هميشه یک دستکش مخصوص دارد بهداشتی، با دقت و خوب در کیسه نان را می‌گذارد در خانه باشد یا سرکار او هم مواظب، هم دقیق است مثل همه با آب و صابون این روزها خیلی رفیق است 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
"بله" را جانشین "نه" کنید ... مثلا وقتی فرزند شما میگه: "می تونیم بریم بازی؟" به جای " نه تو هنوز ناهار نخوردی" بگویید: " بله، البته بعد از اینکه تکالیفت رو انجام دادی 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🎨 گام به گام این قسمت: گربه ملوس با اموزش ساده و گام به گام نقاشی روش ساده نقاشی کردن را به فرزندانتان بیاموزید. ╲\╭┓ ╭ 🌈🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت: تخم مرغ رنگی با آموزش های ما همراه باشید و تو این روزهای با کوچولوهاتون کاردستی های ساده درست کنید. 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🐘🌿 فیل به درد نخور 🌿🐘 (قسمت اول) تا حالا فیل دیده‏ ای؟ اگر دیده‌‏ ای که می‏دانی و اگر هم ندیده‏ ای، حتماً شنیده‏ ای که فیل‏ها خیلی بزرگ هستند. ولی روزگاری یک بچه فیل کوچولو زندگی می‏کرد که از هر چه فیل وبچه فیل تو دنیاست کوچولوتر بود. برای همین، همه فیلچه صدایش می‏زدند. فیلچه هر چه رو انگشت‏های پایش بلند می‏شد، گردن می‏کشید و خرطومش را بلند می‏کرد، باز هم قدش به کوتاه‏ترین شاخه‏ ی درخت‏های کوتاه جنگل نمی‏رسید. وقتی نزدیک غروب، همه‏ ی فیل‏ها به پایین رفتن خورشید در پشت کوه‏ها نگاه می‏ کردند، فیلچه هر چه سرک می‏کشید و به آسمان نگاه می‏کرد، فقط زانوی فیل‏های دیگر را می‏دید. روزی رهبر گلّه به همه خبر داد که امروز به حمّام می‏ رویم. فیلچه از مادرش پرسید: حمّام کجاست؟ مادرش تعریف کرد: حمام فیل‏ها کمی دورتر از این‏جاست. ولی من نمی‏توانم تو را ببرم، چون می‏ ترسم که زیر دست و پا، له بشوی. فیلچه بغض کرد. آخر خیلی دلش می‏خواست مثل فیل‏های دیگر به حمام برود. کاش این‏قدر کوچک نبود. فیل‏ها رفتند و رفتند تا به آب رسیدند. مادر درختی را به او نشان داد و گفت: تو برو و زیر آن درخت بنشین تا من برگردم. فیلچه با سری آویزان، در حالی که خرطومش را روی خاک می‏کشید، رفت و همان جا نشست. از دور بچه فیل‏هایی که با شادی با خرطومشان به هم آب می‏پاشیدند و آب بازی می‏کردند را نگاه کرد و آه کشید در این هنگام، ناگهان صدای نازکی شنید: آهای، تو دیگه کی هستی؟ چرا اینجا نشستی؟ فیلچه به اطرافش چشم انداخت. نه این طرف، نه آن طرف کسی نبود. صدا دوباره گفت: اگر درختی، کی از زمین در آمدی؟ اگر کوهی ...   ..
‍ 🐘🌿 فیل به درد نخور 🌿ر🐘 "قسمت دوم" فیلچه خوب دقت کرد. چشمش به یک موش کوچولو افتاد. با بغض گفت: من یک بچه فیل کوچولوی به درد نخورم. موش با تعجب پرسید: تو به این بزرگی، کوچولویی؟ من که از همه‏ ی موش‏ها بزرگ‏ترم، قدم حتی به مچ پای تو هم نمی‏رسد! فیلچه با غصه نگاهش کرد و گفت: آره! اما ... موشی ناراحت شد: چی گفتی؟ من یکی از به درد بخورترین و خوش‏بخت‏ ترین موجودات دنیام. فیلچه به او خیره شد: تو که خیلی کوچکی! موش بادی به غبغبش انداخت: من هر جا که بخواهم، می‏توانم بروم. جاهایی را دیده‏ ام که هیچ کس ندیده. این ها از فایده‏ ی کوچکی است. فیلچه، چینی به پیشانی اش انداخت و زیرلب زمزمه کرد: فایده‏ ی کوچکی! موش لگدی به پای او زد و گفت: بسه دیگه! بلند شو تا باهم همبازی کنیم. - چه بازی‏ای؟ - قایم موشک، دوست داری؟ فیلچه بلند شد و خندید: پس تو چشم بگذار تا من قایم بشوم. موشی چشم گذاشت و فیلچه پشت درخت قایم شد. موشی زود او را پیدا کرد. دفعه‏ ی‏ بعد، فیلچه چشم گذاشت و موشی قایم شد. فیلچه هر چی گشت، پیدایش نکرد. مادرش از راه رسید و گفت: بیا برویم. وقت رفتن است. فیلچه در حالی که با دقت به دور و برش نگاه می‏کرد، داد زد: خداحافظ موشی. من باز هم میام که با هم بازی کنیم. مادرش پرسید: با کی حرف می‏زنی؟ فیلچه جواب داد: با دوست جدیدم، موشی! در این هنگام موشی فریاد زد: یادت باشه که تو خیلی ازحیوان‏های دنیا بزرگ‏تری فیلچه گفت: درسته، ممنونم. مادرش خندید: بله عزیزم، تو چه کوچک باشی و چه بزرگ، یک فیل و بچه‏ ی عزیز منی.   پایان ╲\╭┓ ╭🐘 🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.m4a
6.32M
"قصه ی عجیب پیرمرد" (قسمت اول) باصدای (پگاه رضوی) 👆👆👆 🎗 ✨🎗 🎗✨🎗 ✨🎗✨🎗 Join🔜 @childrin1
@childrin1.کانال دُردونه..mp3
3.99M
"با صدای عمو پورنگ" 👆👆👆 💜 🐞💜 ╲\╭┓ ╭ 🐞💜 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🌸الهی که 🌾🌸امروزتون 🌾🌸 پر از شادی 🌾🌸و آرامش باشه روزتون زیبا🌸 ╲\╭┓ ╭ 🌸🌾 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
یا زینب صبور 💚دختر علی، زینب(س) پیرو امامش بود 💚یا حسین و یا زهرا بین هر کلامش بود امروز روز رحلت عمه مهربان بچه هاست حضرت زینب، بانوی قهرمان کربلاست روز ماتم آسمان ها و زمین هاست امروز غم و غصه بچه شیعه هاست امروز، حضرت مهدی مهربان☀️ شال سیاه به گردن دارند و عزادار عمه زینب (سلام ) هستند 🏴 این روز غمناک رو به همه شما عزیزان تسلیت می گوییم. ╲\╭┓ ╭ 💚 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
مواد لازم:😍 ⚅آب مرغ 3 لیوان ⚃گشنیز نیم کیلو ⚄ماست 3پیمانه ⚀سیر 1 حبه ⚂بلغور جو 1 پیمانه ⚁هویج دوعدد طرز تهیه:😘 جو رو از شب قبل.خیس کنید و بعد با کره تفت بدید و بعد بزارید با آب مرغ پخته بشه پس از 1 ساعت هویج رو به صورت نگینی خردکنید و به آن اضافه کنید خوب که پخت ماست و سیر رنده شده رو اضافه میکنیم و خوب مخلوط میکنیم و اجازه میزاریم تاجا بیفته سپس گشنیز خرد شده رو اضافه میکنیم. join🔜 @childrin1
‍ 🌳🐘 پُز بازی🐘🌳 یک روز فیل گوش گنده و فیل گوش کوچولو تصمیم گرفتند به هم پز بدهند. گوش گنده گفت: «گوش من بزرگ است، مثل بادبزن است. باد می‌زند، خنک می‌کند؛ اما گوش تو چی؟» گوش کوچولو گفت: «گوش من کوچولو است، وقتی بار می‌برم، لای دست و پام گیر نمی‌کند، جلوی راهم را نمی‌گیرد.» گوش فیلی‌ها هی پز دادند و پز دادند تا اینکه از پز بازی خسته شدند. گوش گنده گفت: «بریم یه بازی جدید؟» گوش کوچولو پرید تو آب و گفت: «آب‌بازی چطوره؟» گوش گنده گفت: «عالیه!» شلپ شولوپ، شلپ شولوپ 🐘 🌳🐘 🐘🌳🐘 join🔜 @childrin1
⛔️وقتی آرام با فرزندتان حرف می زنید، مغز او آرام می گیرد و فرزندتان حرفهای شما را می شنود و به مرور سرلوحه رفتارش خواهد شد. ⛔️زمانی که داد می زنید، مغز کودک وارد مرحله جنگ و گریز می شود و ممکن است در ابتدا در اثر ترس کوتاه بیاید اما به مرور دیگر صدای شما را نخواهد شنید. با فرزندتان با صدای آرام و و جملات شفاف و کوتاه حرف بزنید و به مرور معجزه آن را در فرزندتان ببیند. ╲\╭┓ ╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
الگویابی دشوار اما بسیار سرگرم کننده و مفید 🧐افزایش دقت و تمرکز 😍توجه به جزییات ╲\╭┓ ╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ ⭐️🌈 حجاب من 🌈⭐️ دل و جرئت پیدا کردم و رفتم توی کوچه. لبه‌ی چادرم را سفت زیر گلویم گرفتم و راه افتادم طرفِ خانه‌ی مادربزرگم «ننه‌خانم». ناگهان یک نفر داد ‌زد: «یک دختر چادری آن‌جاست!» من پا به فرار گذاشتم؛ اما دوتا اَمنیه به سرعت به من رسیدند. یکی از آن‌ها چادرم را از سرم کشید و گفت: «مگر نمی‌دانی به دستور شاه کسی نباید چادر سر کند.» چارقدم را سفت گرفته بودم و می‌لرزیدم. می‌خواستم بگویم که من دختر آقای بخشدار هستم که رئیس امینه‌ها رسید و گفت: «این‌که دختر آقای بخشداره... چرا چادر به سرت است دخترم؟» با ترس گفتم: «خب نمی‌خواهم بی‌حجاب باشم. گناه دارد.» رئیس خندید و گفت: «چون دختر آقای بخشدار هستی این دفعه می‌بخشمت؛ اما اگر دفعه‌ی بعد چادر سرت باشد تنبیه می‌شوی.» چادرم را گرفتم و با گریه به خانه رفتم. شب ماجرا را به آقاجانم گفتم. آقاجان گفت: «از دست من کاری ساخته نیست دخترم. این دستور رضاشاه است که زن‌های ایرانی باید بدون چادر باشند. بهتر است تو هم مثل مادرت و خیلی از زن‌های دیگر از خانه بیرون نیایی تا ببینیم چه می‌شود...» نوه‌ی گلم، ساراجان! این حکایت برای خیلی از زنان و دختران زمان رضاشاه اتفاق افتاده است. شاید آن‌ها گرفتار امنیه‌ها شده‌اند و کتک هم خورده‌اند؛ اما دستور خدا و پیامبر را کنار نگذاشته‌اند. حالا تو برایم بگو که چه‌طوری به حجاب علاقه‌مند شدی؟ مادربزرگت، فخرالسادات آن روز... وقتی پا به حیاط گذاشتید توی بغل‌تان پریدم. مثل همیشه بوی دشت و صحرا می‌دادید. شما برایم یک چادر زیبا دوخته بودید. چادری که پارچه‌اش را از کربلا آورده بودید. من تازه به تکلیف رسیده بودم و نُه سالم بود. آن را به سرم انداختید و گفتید: «جشن تکلیفت مبارک نوه‌ی خوشگلم!» من یک دنیا خوش‌حال شدم. مامان صورتم را بوسید من احساس غرور کردم و از آن به بعد خودم را یک خانم عاقل و دانا دیدم. خدا هم در همه‌ی کارها کمکم کرد. من به خوبی به آن چادر عادت نداشتم؛ اما نمازم را می‌خواندم. روزه هم می‌گرفتم. سال بعد، روزی ما و شما به یک عروسی دعوت شدیم. پیش از رفتن، من چادرم را سر کردم و نماز خواندم. توی عروسی، جلوی داماد کمی از موهایم پیدا بود. شما صورتم را بوسیدید و گفتید: «سارای گلم، تو که به آن خوبی سرِ نماز حجاب داشتی، فقط برای خدا موهایت را پوشانده بودی؟ اما حالا برای بنده‌های خدا مثل این آقاداماد که نامحرم است نمی‌خواهی خودت را بپوشانی تا خدا دوستت داشته باشد؟» من به فکر فرو رفتم. فوری موهایم را پوشاندم و از آن به بعد تصمیم گرفتم حجابم کامل باشد. مثلِ حضرت زهرا (س). حالا می‌خواستم به شما بگویم که آن حرف خوب شما خیلی روی من اثر داشت و من همیشه دعای‌تان می‌کنم. خیلی دوستت دارم، سارا 1. در زمان رضاشاه به مأموران پلیس، اَمنیه می‌گفتند. ╲\╭┓ ╭⭐️🌈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1 کانال دُردونه.m4a
7.65M
"قصه ی عجیب پیرمرد" (قسمت دوم) باصدای (پگاه رضوی) 👆👆👆 🎗 ✨🎗 🎗✨🎗 ✨🎗✨🎗 Join🔜 @childrin1
کانال دردونه... ... .mp3
4.67M
"گل نرگس" 👆👆👆 🌺 ✨🌺 🌺✨🌺 ╲\╭┓ ╭ 🌺✨ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈يک سبـد عشـق 🌼يک دنيـا زیبـایی 🌈يک آسمان لطف خداوند 🌼یک لب خنـدان 🌈یک دل شـاد 🌼یه خونه ی دل پر از صفا 🌈آرزوی قلبی من برای شما 🌼یکشنبه تــون شــاد شــاد 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲