🌱 🍂 🌱 🍂 🍂 🍃
🍂 🌱 🍃 🍎 🍃 🍎
🍃 🍎 🍂 🍂
🍂 🍎 🍎
🍎
سـ🥰✋ـلام
صبح قشنـگــــــ زمستونیتون بـخیر 🕊🍎
لحظه هاتون سرشارازآرامش🕊🍎
امروز از خـــدا میخـواهم🕊🍎
هـر آنچه بـهترین هـست🕊🍎
برایتان رقم بزند
روزی فراوان دلی خـوش🕊🍎
چـهارشنبـه پـر از مـوفـقـیـت ....🕊🍎
🕊 ∩_∩
(„• ֊ •„)🕊
┏━━━∪∪━━━┓
🍎 @childrin1 🍎
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
"پند پارسی"
(احترام به سالمندان)
💕
✨💕
╲\╭┓
╭ ✨💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
40.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
♤پهلوانان♤
(نور پسر میر صلاح)
💕
⭐️💕
╲\╭┓
╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارذستی
کاردستی مرغ و جوجه با استفاده از تخمه آفتابگردون و پوست بادام زمینی 😁❤️
کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید.
✂️ ∩_∩
(„• ֊ •„)✂️
┏━━━∪∪━━━┓
🐥 @childrin1 🐔
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_انگلیسی
"Sports song for kids"
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛
#نکته_تربیتی
دوران کودکی، دوران کودکی کردن و تمرین زندگی است؛ دوران بزرگسالی نیست.
وقتی لباسهای مجلل و گران قیمت تن کودک می کنیم، دائما او را تحت فشار می گذاریم
که لباست رو کثیف نکنی.
چرا لباس بچه ها را راحت انتخاب نمی کنیم که اگر کثیف شد حرص نخوریم که همه چیز در زندگی حول محور رشد (تحول) است بازی کردن و کثیف کردن به رشد کودک کمک میکند.
🟢 پس لباس پوشیدن بچه ها را دقت کنیم.
🐭 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐭
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5850271367307462364.mp3
7.63M
#قصه_صوتی
درخت سحر آمیز
قسمت آخر
(با صدای پگاه رضوی)
👆👆👆
🎲
❤️🎲
🎲❤️🎲
╲\╭┓
╭❤️🎲 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
3.67M
🍃❤️ لالایی کویر ( گل و ماهور) ❤️🍃
بخواب ای گل، گل زیبا
لالا لالا، لالا لالا
گل سوسن، گل کوکب
گل مریم، گل مینا
به روی مثل ماه تو
ستاره می زنه سو سو
بخواب ای ماه تابانم
لالا لالا گل شب بو
بگو آهسته زیر لب
خدای مهربان من
به امید تو می خوابم
لالا لالا گل لادن
#لالایی
╲\╭┓
╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌈🌼 مبعث حضرت رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله و سلم)✨
گوشه غار حرا
هست مشغول نماز
می شود درهای عرش
سوی او آهسته باز
غار را پر می کند
ناگهان فرمان وحی
با طراوت می شود
قلبش از باران وحی
باز می گردد به شهر
بر لبش پیغام دوست
می رود تا پر کند
شهر را از نام دوست
🌼عید مبعث حضرت رسول(اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم) بر شما دُردونه های عزیز🌻 تبریک عرض می گوییم.🌼
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌼🍃🌼🍃🌸
🌸🍃🌼🍃🌸
🍃🌼🍃🌼
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
پنج شنبه قشنگتـون بخیر 🌸🍃
ان شاءالله
بـه یمـن این روز مـبـارکـــــ🌸🍃
از آسـمـان و زمـیـن نــور 🌸🍃
و رحـمـت الهـی
روزی فـراوان ،مـهربـانی🌸🍃
دلخوشی و خوشبختی🌸🍃
ببـاره بـه زنـدگیتـون🌸🍃
عیدتـون مـبارک🌸🍃
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌼 @childrin1 🌼
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.گل🌼، بوی بهشت را ز احمد ✨دارد
این بوی خوش🌺 از خالق سرمد دارد
گویند که گل🌺 عطر محمد✨ دارد
نور ✨و شعف از وجود احمد✨ دارد
گل🌼 گلی ها 💐 عید بزرگ مبعث بر همه شما مبارک باد.
صبح همگی بخیر و شادی
انشاالله که تو این روز بزرگ عید مبعث، باشه خنده روی لبهای همتون
🎉🎊🎉عیدتون مبارک🎉🎊🎉
سلام امروز به پیامبر مهربون که یکی از اسمهای ایشون
✨محمد✨
است.
بچهها جونم، ✨محمد✨ یعنی ستوده و بسیار ستایش شده. چون ایشون خیلی خدا را ستایش می کردند.
اما یادمون باشه هر موقع اسمشون رو شنیدیم، یه صلوات خیلی قشنگ هدیه بدیم به پیامبرمون. چون خدا و امامان مون اینجوری خیلی دوست دارند.
پس همه با هم بگیم:
🌟اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌟
🎉عیدتون مبارک🎉
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🍃 @childrin1 🍃
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولودی
مولودی کودکانه
مبعث حضرت ✨رسول اکرم
(صلی الله علیه وآله)
╲\╭┓
╭🌸 🌿 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
کاردستی (نقاشی کلاژ) مسجدالنبی به مناسبت عید مبعث.
کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید.
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━ ∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1⭐️
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺طعم صلوات🌺
یک روز که پیغمبر
ازگرمی تابستان
همراه علی می رفت
در سایه نخلستان
دیدند که زنبوری
از لانه خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را
دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش
صد بوسه دیگر زد
پیغمبر از او پرسید:
"آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هرچند که می دانم..."
زنبور جوابش داد:
"چون نام تو می گویم
گل می کند از نامت
صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در سینه عسل دارم
از قند و شکر، بهتر
خوش تر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست
طعم "صلوات" است این...
🌺✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸✨
┏━━━∪∪━━━┓
🐝✨ @childrin1 🐝✨
┗━━━━━━━━━┛
31.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
«#قصه_کوچولوها»
«با بازی سه بچه میمون قصه گو»
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
قسمت« 29»
🎞 ∩_∩
(„• ֊ •„)📺
┏━━━∪∪━━━┓
📺 @childrin1 🎞
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
🥳یک بازی رقابتی و هیجانی
👀دقت توجه و تمرکز
🏃♂تقویت سرعت عمل
🙌تقویت عضلات ظریف
🦵تقویت عضلات درشت
🟡 ∩_∩
(„• ֊ •„)🟡
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_آموزشی_انگلیسی
"days of the week"
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛
🟢بالش پر🟢
سه تا پرنده روی یک شاخهی زردرنگ نشستن و جیرجیر و جیکجیک کردن و پرهاشون رو نوک زدن و تمیز کردن.
اندرو توی لونهاش دراز کشید و لول خورد و وول خورد: «یک بالش تازه لازم دارم. این بالش دیگه کهنه و ناصاف شده.» خمیازه کشید و کشوقوس رفت: «من هم دیگه باید بلند شم. با این سروصدا و جیکجیک پرندهها نمیتونم بخوابم.» اندرو از لونهاش بیرون خزید و برای پیداکردن خردههای نون یا تکههای پنیر، دور آشپزخونه به راه افتاد. وقتی که به دنبال غذا حسابی به همه جا سر کشید، یک گوشه نشست و شکم پرشدهاش رو نوازش کرد.
پرندهها با سروصدای فراوون، اندرو رو که به این طرف و اون طرف میدوید نگاه میکردن. وقتی اندرو سرش رو بالا کرد و به پرندهها نگاه کرد، فکری به خاطرش رسید: «بگذار ببینم … پرندهها پر دارن. من اگه پرهاشون رو جمع کنم میتونم بالشم رو باهاشون پر کنم. همیشه دلم یک بالش پر میخواست. نمیدونم پرندهها یککم از پرهاشون رو به من میدن یا نه.» اندرو متوجه چند تا پر شد که روی زمین زیر پای پرندهها افتاده. اونها رو جمع کرد و به لونهاش برد: «هنوز کمه. باید بیشتر جمع کنم. آره.»
وقتی از لونه بیرون رو نگاه کرد، دید که هر سه پرنده رو به یک طرف نشستهان. «نمیدونم میشه یواشکی برم پشت سرشون و بترسونمشون؟ اینجوری جا میخورن و پرهاشون کنده میشه و میافته زمین.» و بعد از این فکر خودش، زیرزیرکی خندید: «چه فکر جالبی!»
پرندهها اون رو دیدن که داره از لونهاش بیرون میاد. اندرو براشون دست تکون داد و وانمود کرد که داره به دنبال خوراکی میگرده و مثل یک موش گرسنه، شروع کرد به اینطرف و اونطرف دویدن توی آشپزخونه. بعد از مدتی، پرندهها دیگه توجهی به اون نکردن و دوباره شروع کردن به آوازخوندن و چهچهه زدن. اینجا بود که اندرو فرصتی رو که میخواست به دست آورد. پرید روی میز، جهید روی کمد، و دوید روی رف. وقتی که درست به بالای سر پرندهها رسید، نعرهای زد و روی اونها پرید.
هر سه پرنده، از وحشت جیغ کشیدن و بالهاشون رو به هم زدن و پرهاشون همه جا پخش شد.اندرو با گرفتن سیمی که پرندهها روش نشسته بودن، خودش رو نگه داشت و بعد، سُر خورد و اومد روی زمین. پرهای زیادی روی زمین ریخته بود. اندرو پرید توی پرها: «آخجون … پر! میدونستم که نقشهام میگیره.» بعد بیاعتنا به پرندهها که با عصبانیت جیکجیک میکردن، پرها رو به لونهاش برد.
اون شب اندرو با بالش پر تازه و نازش، مثل یک بچهی کوچولو، راحت خوابید.
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
♥️ @childrin1 ♥️
┗━━━━━━━━━┛