eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
13.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
138 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
23.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۳۷ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
20.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۳۸ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
" عنکبوت بی تار" با صدای (خاله شادی) 💗 ∩_∩ („• ֊ •„)💗 ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️ @childrin1 🌙 ┗━━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان مار (جان مادر) مازندرانی 👆👆👆 ❤️ ⭐️❤️ ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃    🍃     🌱    🌱     🌱    🍃    🌱 🌱    🌱     🍃    🌸     🍃    🌸    🍃 🍃    🌸     🌱              🌱            🌸 🌱              🌸              🌸            🌸              1403/3/7       دوشنبه 7 خرداد ماهتون عـالـی 🌸🍃 لحظه هاتون سرشارازآرامش🌸🍃 امـروز از خـــدا میخـواهم🌸🍃 هـر آنچه بـهترین هـست 🌸🍃 برایتان رقم بزند روزی فـراوان دلی خـوش🌸🍃 و موفـقیـت هـای پی در پی 🌸🍃 الهی امروزتون سرشار از بـهترین ها🌸🍃 🍃🌸   ∩_∩        („• ֊ •„)🌸🍃    ┏━━━∪∪━━━┓ 🍃  @childrin1 🍃    ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۳۹ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
37.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۴۰ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
‍ 💜قصه برای مستقل شدن کودکان💜 سلام بچه ها ، من بانسی هستم. امروز بهترین روز زندگی من است چون جایزه ی زرنگترین و شادترین گربه ی مدرسه را گرفتم . اگر میخواهید بدونید چطور پس با من همراه باشید ...... ماجرا از جایی شروع شد که برای خط کشی کردن دفترم ، دنبال یک خط کش میگشتم. هر چه مادرم را صدا زدم جواب نداد چون برای خرید بیرون رفته بود . اولش ناراحت شدم چون عادت داشتم همه ی کارهایم را مادرم انجام دهد ولی آن روز وقت نداشتم منتظر مادرم باشم برای اینکه با دوستانم قرار بازی گذاشته بودیم. بنابراین تصمیم گرفتم خودم خط کشم را پیدا کنم. به سراغ کشوی میز رفتم . خدای من ! انگار یک طوفان از کشو عبور کرده بود . شروع کردم به مرتب کردن کشو . هر وسیله را سر جای خودش گذاشتم . کاغذهای استفاده شده را در سطل مخصوص زباله های خشک انداختم. مدادها و خودکارها را در جای خودشان گذاشتم و مدادرنگی ها را در جعبه ، تا بالاخره خط کشم پیدا شد . وقتی کارم تمام شد و به کشوی مرتب شده نگاه کردم ، یک حس خوب و نشاط آوری بهم دست داد . احساس کردم الان قدرت بیشتری برای درس خواندن و انجام تکالیفم دارم این حس به قدری قوی بود که آن روز در همه ی بازیها دوستانم را بردم . چند روز بعد تصمیم گرفتم دوباره امتحان کنم و یک کاری را انجام بدهم . یک روز صبح که مادرم وارد اتاق شد تا تخت خوابم را مرتب کند فکری به ذهنم رسید سریع گفتم : مادر جون ! لطفا اجازه بدهید خودم تختم را مرتب کنم. مادرم لبخندی زد و از اتاق بیرون رفت. بالش ها را بالای تخت گذاشتم و ملافه ها را صاف کردم. درست است که کارم مثل مادرم نبود ولی هر چه بود خودم انجام داده بودم و می دانستم که با تمرین میتوانم بهتر و بهتر انجامش دهم. درست مثل یاد گرفتن الفبا و مشق نوشتن . بعد از اینکه تخت مرتب شد ، دوباره انرژی تازه ای پیدا کردم ، سرحال شدم و آن روز در مدرسه با تمرکز و دقت زیادی توانستم به درسها گوش بدهم و با بچه ها بازی کنم . این احساسهای خوبی که میگرفتم باعث شد ، هر روز کارهایم را خودم انجام دهم و سعی کنم هر روز یک کار جدید هر چند کوچک را امتحان کنم. مثلا صبحانه ی ساده ای درست کنم یا برای زنگ تفریح خودم و دوستانم لقمه بگیرم ، لباسهایم را تا کنم ، موهایم را شانه بزنم و هر روز یک مدل جدید را امتحان کنم . انجام این کارها علاوه بر احساس خوب و شادی که در من بوجود آورد باعث شد که روز به روز در درسهایم موفق بشوم و بتوانم به بچه های دیگر هم کمک کنم و تازه بازی های جدیدی را هم پیشنهاد بدهم . من تمام این کارها را برای حال خوب خودم انجام دادم ولی پدر و مادرم و معلم و مدیر مدرسه متوجه ی تغییرات من شده بودند و امروز سر صف اسمم را صدا زدند و هدیه ی زرنگترین و شادترین گربه ی مدرسه را به من دادند. بچه ها شما هم میتوانید مثل من باشید ، فقط کافی است تصمیم بگیرید و با انجام یک کار کوچک شروع کنید ، مثل من که با مرتب کردن کشوی میزم شروع کردم . پس هر روز یک قدم کوچک به سمت شادی . پایان... 🌻       ∩_∩        („• ֊ •„)🌻    ┏━━━∪∪━━━┓    💜 @childrin1 💜    ┗━━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💈قرقره ی مادر بزرگ💈 با صدای ماندگار (مریم نشیبا) 👆👆👆 🐞 🍃🐞 ╲\╭┓ ╭ 🐞🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
"با صدای عمو پورنگ" 👆👆👆 💜 🐞💜 ╲\╭┓ ╭ 🐞💜 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروزتون سرشار ز الطاف خـدا باد🌸🍃 جان و دلت از هـر غـم و انـدوه رهـا باد 🌸🍃 لبخـند بـه لـب در دلت امـید و پر از نـور🌸🍃 هر لحظه ات آمیخته با مهر و صفا باد🌸🍃 ســـلام مهربانان صبحتون بخیر و شـادی 🌸🍃 🍃🌸   ∩_∩        („• ֊ •„)🌸🍃    ┏━━━∪∪━━━┓ 🍃  @childrin1 🍃    ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۴۱ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
37.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «خاله ریزه» قسمت : ۴۲ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
اگه نمیخوای فرزندت برای حل مشکلاتش دروغ بگه این قصه رو واسش بخون در یک جنگل بزرگ و سرسبز بچه زرافه ای به نام "راکی" زندگی می کرد راکی عاشق بازی بود اما دوستانش او را بازی نمی دادند. راکی یک کار زشت یاد گرفته بود که به همه آسیب میزد، حتی به خود او دوستان راکی بخاطر همین کار زشتش با او بازی نمی کردند راکی به طرز عجیبی ایستاده بود و در حال فکر کردن بود. راکی فکر کرد و فکر کرد اما راه حلی به ذهنش نرسید. او کلافه شده بود که فکر خوبی پیدا نکرده است. در این زمان یک مار که کمی شبیه او بود او را دید مار به راکی نزدیک  شد، لبخندی زد و گفت: واااای خدایا دارم خواب میبینم؟ یه نفر پیدا شد که دقیقا شبیه منه خدایا شکرت!". راکی نگاه غم آلودی داشت. او هنوز ناراحت بود. با چشمانی خیس به مار نگاه کرد و گفت: راکی فکر کرد و فکر کرد اما راه حلی به ذهنش نرسید. او کلافه شده بود که فکر خوبی پیدا نکرده است. در این زمان یک مار که کمی شبیه او بود او را دید مار به راکی نزدیک  شد، لبخندی زد و گفت: واااای خدایا دارم خواب میبینم؟ یه نفر پیدا شد که دقیقا شبیه منه خدایا شکرت!". راکی نگاه غم آلودی داشت. او هنوز ناراحت بود. با چشمانی خیس به مار نگاه کرد و گفت: و بعد به مار گفت شما با من دوست میشی؟". مار خندید و با صدای بلند جواب داد: " الللللبته که دوست میشم تو دقیقا مثل خودمی حتما راکی از اینکه توانسته بود با دروغ دوست جدیدی پیدا کند خیلی خوشحال بود مار گفت خب! بگو ببینم خونتون کجاست؟" راکی اگر راستش را میگفت، مار متوجه دروغ او می شد برای همین تصمیم گرفت دوباره دروغ بگوید. راکی گفت : " اون کوه رو میبینی؟ اون که خیلی دوره یه گودال بزرگی داره که اون خونه ماست!". مار و راکی در حال حرف زدن بودند که ناگهان دوستان مار سر رسیدند مار از دیدن دوستانش خیلی ذوق زده شد. او خیلی سریع دوست جدیدش را به بقیه معرفی کرد. یکی از مارها گفت: " خب پس بریم کنار اون درخت بازی کنیم. زود باشید بریم!". اما اگر راکی از جایش تکان می خورد، همه می فهمیدند که او یک زرافه ست نه مار برای همین دوباره همان کار زشت را انجام داد راکی گفت مامانم گفته از اینجا تکون نخور. اگه میخوایم بازی کنیم همینجا بازی کنیم!". همه مارها موافقت کردند سپس یکی از مارها که توپش را آورده بود گفت: " پس سر بازی میکنیم نباید توپ بخوره زمین باید با سرمون توپ رو روی هوا نگه داریم.". همه بچه ها موافقت کردند و بعد شروع به بازی کردند تا اینکه توپ نزدیک راکی شد و به پایین افتاد یکی از مارها فورا سمت توپ رفت و پاهای راکی را دید. او ترسید و با صدای لرزان فریاد زد: وااای! بهمون دروغ گفته. این یه زرافه ست بچه ها مار نیست. و بعد توپ را با دهنش گرفت و بالا آورد همه مارها از کار زشت راکی خیلی ناراحت شده بودند راکی هم از اینکه دروغ گفته بود خیلی شرمنده بود همه مارها او را ترک کنند اما ماری که شبیه او بود روبرویش ایستاد مار واقعا ناراحت بود چون فکر میکرد که فریب خورده است اما راکی را ترک نکرد به او نگاه کرد و گفت: " دروغ گفتن راه خوبی نیست دروغ کار زشتیه که ما رو از بقیه دور میکنه. اگه مشکلی برات پیش اومد باید راستشو بگی. تا با پدر و مادرت بتونی اون مشکل رو حل کنی دروغ راهش نیست. پایان... ♥️        ∩_∩        („• ֊ •„)♥️    ┏━━━∪∪━━━┓ 🌿    @childrin1🌿    ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«کاردستی بره با استفاده از بطری» ✂️       ∩_∩        („• ֊ •„)✂️    ┏━━━∪∪━━━┓    ❤️ @childrin1❤️    ┗━━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
"موسی و مرد قصاب" با صدای (خاله شادی) 💗 ∩_∩ („• ֊ •„)💗 ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️ @childrin1 🌙 ┗━━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌛خواب پارچه ای🌛✨ دختر خوبم، ناز و عزیزم پسر ریز و تر و تمیزم  آفتاب سر اومد، مهتاب می‌تابه بچۀ کوچیک، آروم می‌خوابه لالا لالایی، لالا لالایی بادوم خونه، پستۀ خندون صورت ماهت، گل تو گلدون چقدر شیرینی، قند تو قندون برات می‌خونم، از دل و از جون لالا لالایی، لالا لالایی چیک و چیک وچیک، صدای بارون داره می‌باره، از تو آسمون شبنم می‌زنه، رو گل و ریحون خدای خوبم، ممنونم ممنون تیک و تیک و تیک، ساعت بی‌تابه خاله قورباغه، توی مردابه واسه بچه‌هاش، قصه می‌خونه خوابشون میاد، اینو می‌دونه لالا لالایی، لالا لالایی # لالایی ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)💚 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 @childrin1 ✨ ┗━━━━━━━━━┛