▪️نقش گزارههای تاریخی در نقد محتوایی احادیث
مسمومیت براء بن معرور در خیبر
🔹بر طبق نقل تفسیر قمی، رسول خدا هنگام بازگشت از خیبر با زن یهودیهای مواجه شد که کتف گوسفند مسمومی را نزد حضرت آورد. براء بن معرور که در آنجا بود لقمهای از آن گوشت را در دهان گذاشت و مرد.
🔹براء از بزرگان صحابه است که به اتفاق مورخانْ قبل از هجرت از دنیا رفته است، در حالی که نبرد خیبر در سال ششم یا هفتم اتفاق افتاده است.
📗«بازکاوی نقش گزاره های تاریخی در نقد محتوایی احادیث»، نوشتۀ ناصر رفیعی.
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
#معرفی_کتاب
▪️بهرهمندی فقه از تاریخ
✍️نوشتۀ مصطفی صادقی کاشانی
🔹فقه دانشی است که پیوسته در میان مردم کارآمد بوده و پانزده قرن پیشینۀ این علم، آن را با تاریخ اسلام آمیخته است. از این رو فقیهان و مورخان در پی آن بودهاند از این تاریخچۀ دراز و پیشینۀ پرحادثه برای فهم بهتر احکام و شرایط آن از نزول آیات و صدور روایات بهره برند. در طرف دیگر برخی برآنند که اگر باید برای تاریخ از فقه بهره برد، فقه نیز خود را بسیار به تاریخ وابسته کرده و به عبارتی تاریخزده شده است.
🔹نوشتار حاضر که به عنوان رسالۀ دکتری تدوین شد در پی هدف نخست بود. راهنمای آن استاد مورخ جناب حجة الاسلام والمسلمین رسول جعفریان طرحی نو درانداخت و پیشنهاد کرد این وابستگی تاریخی فقه در رساله نشان داده شود تا روشن شود چقدر و چگونه احکام فقه اسلامی در بستر رویدادها و احوال و اوضاع زندگی و حکومت مسلمانان شکل گرفته است.
🔻اطلاعات کتابشناختی:
انتشارات المصطفی (ص)
چاپ دوم 1402
292 صفحه
پیشگفتار مؤلف و فهرست کتاب را از اینجا ببینید.
خرید کتاب از سایت ناشر
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️بستنشینی در حرم حضرت معصومه (س)
🔹نگارنده اطلاع دقیق و مستندی ندارد از اینکه بستنشینی از چه وقت معمول شده بود. نخستین کسی که در ایران بستنشینی را از میان برد تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد میرزا تقی خان امیرکبیر بود.
🔹بستنشینی در آستان حضرت معصومه (س) ظاهراً از قرنهای هفتم و هشتم معمول بوده است. در زمان صفویه بستنشینان حرم حضرت معصومه (س) بیشتر کسانی بودند که قدرت پرداخت قروض خود را نداشتند یا نمیخواستند قرضهایشان را پرداخت کنند.
🔹«کارری» که در زمان شاه سلیمان صفوی به ایران آمده و قم را دیده به موضوع بستنشینی اشاره کرده و چنین گفته است:
«در اطراف حرم چند حجره است که اشخاص قرضداری که نتوانند از عهدۀ پرداخت دین خود برآیند در آنجا متحصن میشوند و در طول تحصن به هزینۀ اوقاف [مقصود حرم حضرت معصومه (س) است] امرار معاش میکنند و طلبکاران نیز راه و اختیاری برای مطالبۀ طلب خود ندارند» (سفرنامۀ کارری، ص 55).
🔹در زمان قاجاریه جنایتکاران و متمردان نیز بست مینشستند. هانری رنه دالمانی در ضمن وصف قم میگوید:
«بزهکاران و جنایتکاران برای فرار از مجازات به این شهر [قم] میآیند و در زیر دیوارههای مقبره پناهنده میگردند» (از خراسان تا بختیاری، ص857).
🔹دوراند انگلیسی که حدود هفتاد سال پیش در ایران بوده چنین گفته است:
«قم برای پناهنده شدن و به قول خود ایرانیها «بست نشستن» مکان جالب توجهی است و سنت بست نشستن در این کشور توسعۀ عجیبی دارد» (سفرنامۀ دوراند، ص 31).
📗تاریخ مذهبی قم، ص 228
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️ماجرای دستگیری و به شهادت رسیدن برخی از اعضای خاندان حکیم به دست رژیم بعث
به مناسبت 16 جمادی الآخر، روز اعلام خبر کشتار ده تن از علمای حوزۀ نجف
🔹در پی تحمیل جنگ به ایران، صدام بسیاری از جوانان شیعه را بالاجبار به جبهه فرستاد تا بیشترین شمار تلفات را به شیعیان تحمیل کند. صدام تلاش کرد تا فتوایی مبنی بر حرمت سرپیچی از دستورات فرماندهان ارتش و این که این قبیل فراریان، محارب با خدا و شریعت هستند از علما اخذ کند. به همین خاطر علمای بزرگ و مراجع تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند. لذا مقامات حکومتی مقدمات برگزاری کنفرانسی را در بغداد فراهم کردند و افراد مختلفی را به نجف اعزام داشتند تا با علما صحبت کرده و آنها را راضی به حضور در این کنفرانس کنند.
🔹در این زمان پیغامهایی نیز برای خاندان محترم حکیم فرستاده شد تا در کنفرانس شرکت کنند. رئیس سازمان امنیت نجف به آیت الله سید محمدرضا حکیم اعلام کرد که در صورت عدم حضور در این کنفرانس، خاندان حکیم دشمن حکومت شناخته خواهند شد و هیچ عذری برای نپذیرفتن این خواسته نیست.
🔹وقتی از خاندان حکیم با تهدید خواسته شد در کنفرانس شرکت کنند، آنها میدانستند تبعات عدم پذیرش این خواسته چیست. لذا جلسه مهمی برپا کردند. ریاست خاندان در این مقطع با آیتالله سید یوسف حکیم است. در آن جلسه تصمیم نهایی خاندان حکیم این شد که: «ما تحت هیچ شرایطی در این کنفرانس شرکت نمیکنیم.» پیرو این تصمیم بود که در تاریخ 26 رجب 1403 قمری (برابر با 10 می 1983 میلادی و 19 اردیبهشت 1362 شمسی) بیش از هفتاد تن از خاندان حکیم از پیر و جوان شبانه بازداشت شدند.
🔹مأموریت از ساعت 11 شب با بازداشت بزرگ خاندان حکیم یعنی آیتالله سید یوسف حکیم شروع شد. بعد از آن به سراغ آسید محمدعلی حکیم (پدر سید محمدسعید حکیم که اخیراً رحلت کرد) رفتند و بعد از آن به سراغ آیتالله شهید سید عبدالصاحب حکیم رفتند. هر تیمی زیر نظر یک افسر وارد بیوت علما میشد. آنها وحشیانه درها را میشکستند و عدهای هم از بالای پشتبام و روی دیوار به دورن خانه می ریختند تا ترس و وحشت بیشتری را ایجاد کنند.
🔹درباره اعدامها باید گفت ابتدا شش نفر از خاندان حکیم را تیرباران کردند و به شهادت رساندند. فاصله بین دستگیری و شهادت این شش نفر تقریباً ده روز است. حجت الاسلام سید محمدحسین حکیم به همراه دو نفر از برادرانش یعنی سید عبدالصاحب و سید علاءالدین و سه نفر از نوه های سید حکیم در 7 شعبان 1403 برابر با 30 اردیبهشت 1362 تیرباران شدند.
🔹در نوبت دوم هم ده نفر را اعدام کردند. گروه ده نفری که از خاندان حکیم اعدام شدند عبارت بودند از: عبدالهادی محسن و دو فرزندش به نامهای حسن و حسین، عبدالمجید محمود که مجتهد بود، محمدعلی محمدجواد، عبدالصاحب محمدحسین، محمد محمدحسین، محمدرضا محمدحسین، ضیاءالدین کمالالدین و بهاءالدین کمال الدین. این دو نفر آخر نوههای آسید یوسف حکیم (بزرگ خاندان) هستند که همه تیرباران شدند. سه پسر آقای محمدحسین حکیم جلوی چشم پدر تیرباران شدند. در حالی که در این مقطع زمانی آسیدمحمدحسین حدود هفتاد سال سن داشت. جمعا شش نفر از فرزندان مرجع راحل – سید محسن حکیم – به شهادت رسیدند که در تاریخ نهاد مرجعیت شیعه بی سابقه است.
🔻برگرفته از:
مصاحبۀ مرکز اسناد انقلاب با دکتر دکتر صفاءالدین تبرائیان
🔗در این باره بخوانید: پیام امام خمینی درباره جنایت رژیم بعث در کشتار اعضای خاندان حکیم در 16 جمادی الآخر 1405 پس از اعلام خبر شهادت آنها
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️ماجرای کشته شدن قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث
به مناسبت 18 جمادی الآخر سالروز شهادت قاضی نورالله شوشتری
🔹قاضی نورالله شوشتری متولد سال 956 در شوشتر در سال 992 یا 993 و در زمان سلطنت اکبرشاه به هند رفت و در آنجا قاضی القضات شد. مقبرۀ این عالم شیعی در شهر «اگرا» در هند قرار دارد.
🔹شیخ علی حزین در کتاب تذکرۀ خود (معروف به تذکرۀ حزین) درباره قاضی نورالله شوشتری مینویسد:
🔹سید جلیل همیشه مذهب خود را از مخالفین مخفی میداشته و طریق تقیه که مذهب آباء گرام خود بوده میپیموده و به مسائل فقهیۀ مذاهب اربعۀ اهل تسنن احاطۀ تمام داشت. بدین جهت سلطان اکبرشاه و سایر مردم او را در عداد علما و فقهای اهل تسنن میدانستند و چون احاطه و کثرت تبحر و لیاقت و علم و عمل او مشاهده شد منصب قاضی القضاتی از طرف اکبرشاه به او تفویض شد. سید قبول فرمود به شرط آنکه چون خود را صاحب نظر و رأی و اجتهاد میداند در هر موردی هرچه مؤدای اجتهاد اوست حکم کند و خارج از یکی از مذاهب اربعه نیز نباشد.
🔹سلطان این شرط را قبول نموده و سید در تمام موارد به مذهب امامیه حکم میفرمود و اگر کسی اعتراض مینمود او را ملزم میساخت که بر یکی از مذاهب اربعه است.
🔹مدتی بدین نحو قضاوت میفرمود و در پنهانی مشغول تألیف و تصنیف بود تا اینکه سلطان اکبرشاه بدرود حیات گفت و پسرش جهانگیرشاه به جای او نشست و سید همچنان به منصب قضاوت باقی بود تا آنکه بعضی از علمای مخالفین که با دربار آن روز مراوده داشتند و قول آنها نزد سلطان مسموع بود متفطن تشیع او شده بنای سعایت را گذاردند و اشتهاد بر تشیع سید نموده به اینکه او خود را ملزم به یکی از مذاهب اربعه نمیداند و در تمام موارد بر طبق یکی از مذاهب که با فتوای امامیه تطبیق مینماید حکم میکند.
🔹جهانگیرشاه این موضوع را دلیل بر امامی بودن او ندانست زیرا او قبلاً شرط کرده بود که طبق اجتهاد خود حکم کند.
🔹بالاخره چون از این راه نتوانستند، به حیلهای متشبث شده شخصی را واداشتند که به عنوان تلمذ نزد سید مراوده و اظهار تشیع نماید. شخص مزبور پس از آمد و شد بسیار و اطلاع او بر تصانیف سید تقاضای کتاب مزبور نمود. سید شهید پس از اطمینان کتاب را به او داد. او نیز استنساخ نمود بیشرمانه نسخه را به آن گمراهان و طواغیت زمان داد و کتاب مزبور را وسیلۀ اثبات تشیع سید نموده تقاضای اجرای حد از سلطان نمودند. جهانگیرشاه امر را واگذار به آنها نمود. آن ناکسان سید را به ضرب تازیانه از پای درآورده و شهید نمودند. گویند با چوب خاردار آنقدر بر او زدند که بدنش قطعهقطعه شد.
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️تصاویری از مزار قاضی نورالله شوشتری در شهر آگرا، کشور هند
هجده جمادی الآخر سالروز شهادت این عالم شیعی در کشور هند است.
🔻در این باره بخوانید:
🔹ماجرای کشته شدن قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️سال تولد حضرت زهرا؛ آیا حضرت زهرا در نُه سالگی ازدواج کرد و در هجده سالگی شهید شد؟
استاد یوسفی غروی در گفتوگو با مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام:
🔹در میان اهل سنت مشهور این است که حضرت پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده است. اما ما این دیدگاه را قبول نداریم. چراکه مثلاً روایاتی داریم درباره انعقاد نور حضرت زهرا (س) از میوههای بهشتی. روایات متعددی داریم که جبرئیل به پیامبر میوهای بهشتی داد (برخی این میوه را سیب دانستهاند، برخی گلابی و برخی ثمرۀ رطب) و حضرت آن را تناول کرد و نور حضرت زهرا از این میوه منعقد شد و لذا وقتی پیامبر ایشان را میبوسید میفرمود: «من میوۀ بهشتی را از او بو میکنم». این روایات ناظر به معراج پیامبر بعد از بعثت بوده و احدی پیش از بعثت قائل به معراج نیست. لذا این دلیلی است که تولد حضرت پیش از اسلام نبوده است.
🔹اما در میان شیعه مشهور است که حضرت زهرا (س) پنج سال بعد از اسلام به دنیا آمده است. در نتیجه در نُه سالگی ازدواج کرد و در هجده سالگی شهید شد.
🔹شیخ مفید ایشان را متولد سال دوم بعد از اسلام میداند و من نیز همین را ترجیح میدهیم. در این صورت حضرت هنگام ازدواج سیزدهساله و هنگام شهادت حدود بیست و چند سال داشته و نه کمتر.
🔹جالب است با وجود اختلاف درباره سال تولد حضرت در روز تولد ایشان اختلافی نیست و همه بیستم جمادی آخر را روز تولد دانستهاند.
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
▪️آیا حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بود؟
استاد یوسفی غروی:
🔹یکی از مطالبی که امروزه در محافل و مجالس ما رایج شده این است که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده است. عدهای میگویند خواهران دیگر ایشان (زینب، امکلثوم و رقیه) در واقع خواهر حضرت نبودند بلکه ربائب پیامبر (ص) بودند، یعنی دخترانی که در دامان پیامبر (س) پرورش یافتند. حال باز اختلاف است که اینها دختران خود حضرت خدیجه (س) از شوهر سابقش بودند و همراه با حضرت خدیجه به خانۀ پیامبر آمدند یا اصلاً ارتباطی با حضرت خدیجه نداشتند و حضرت آنها را از باب رحمت و مهربانی پذیرفته بود و پرورش میداد. لذا وقتی به همسری پیامبر (ص) درآمد آنها را به خانۀ پیامبر آورد و در آن خانه بزرگ شدند.
🔹کهنترین نوشتۀ تاریخیای که این مطلب را بیان کرده کتابی است به زبان عربی به نام «الاستغاثة فی بدع الثلاثة» یعنی داد و فریاد از بدعتهای سه تن (خلفای نخستین). نویسندۀ این کتاب شخصی است به نام «ابوالقاسم کوفی زیدی». در این کتاب در بحث از اینکه آیا خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) بوده یا خیر در مقام پاسخ گفته شده خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) نبوده زیرا باید ثابت شود که آن دختران، دختران پیامبر بودند در حالی که چنین نیست.
🔹اما به این حرف نمیشود اعتنا کرد. اولاً در هیچ کتاب شرح حالی یا نام این شخص (ابوالقاسم کوفی زیدی) اصلاً ذکر نشده یا اگر ذکر شده همه با کلمهای واحد از او تعبیر کردهاند و او را کوفی غالی فاسد المذهب معرفی کردهاند. ابوالقاسم کوفی زیدی در سال 370 هجری در راه شیراز فوت شده است.
🔹پس اولین ضعف این باور (که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده) غالی بودن کهنترین قائل آن است. اما همچنین اخبار متعددی از امام باقر و صادق (ع) در کتاب «قرب الاسناد» و «بصائر الدرجات» درباره فرزندان پیامبر (ص) از خدیجه (س) داریم که نام آن سه دختر آمده است. در تعبیری آمده «هن بنات رسول الله من خدیجه» و در تعبیر دیگر آمده «هن بنات خدیجه من رسول الله». همچنین در کتاب خصال مرحوم شیخ صدوق نیز آنها جزو دختران پیامبر شمرده شدهاند.
🔹در نتیجه، حضرت زهرا (س) چهارمین دختر پیامبر (ص) است. فاطمه (س) چهارمین و کوچکترین دختر حضرت خدیجه (س) است. سه دختر دیگر پیش از بعثت به اسلام و چهارمی پس از بعثت به اسلام به دنیا آمدهاند.
🔹لذا کسانی که میگویند حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده اخبار معتبر ائمه (ع) را رها کردهاند و سراغ ابوالقاسم کوفی زیدی غالی المذهب رفتهاند.
برگرفته از مصاحبۀ استاد با سایت شفقنا
@chsiqs
▪️کتاب مَولد فاطمة (علیها السلام)
استاد یوسفی غروی در گفتوگو با مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام:
🔹نجاشی در کتاب رجال خود هنگام شمارش کتابهای شیخ صدوق از کتابی با عنوان «مَولد فاطمه (علیها السلام) نام میبرد. اما این کتاب مفقود است.
🔹چند سال پیش مؤسسۀ دارالحدیث از من درخواست کرد که اگر درباره میراث حدیثی شیعه مطلبی داشتم برای آنها ارسال کنم تا در مجموعۀ «میراث حدیث شیعه» به چاپ برسد.
🔹من هم تصمیم گرفتم این کتاب را بازسازی کنم. با اینکه کتاب «مولد فاطمه» مفقود است، اربلی در «کشف الغمة في معرفة الائمة» (693 ه.) بیشتر اخبار آن کتاب مفقود را گزارش کرده و بخش دیگری از اخبار کتاب نیز در «مناقب آل ابی طالب» ابن شهرآشوب (558 ه.) موجود است. من نیز این اخبار را جمعآوری و تنظیم کردم و بعضاً تعلیقههایی نیز افزودم و تحت عنوان رسالۀ «مَولد فاطمه» در شمارۀ نوزدهم «میراث حدیث شیعه» به چاپ رسید.
🔹هرچند نام کتاب «مَولد فاطمه» است، فقط مشتمل بر اخبار تولد حضرت فاطمه (س) نیست بلکه شش باب دارد که به ترتیب از این قرار است: مولد فاطمه، فضائلها، تزویجها، ظلامتها، وفاتها و محشرها.
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
مولد فاطمه.pdf
1.97M
▪️ متن رسالۀ «مولد فاطمه علیها السلام»؛ رسالهای از شیخ صدوق درباره حضرت زهرا (س)
جمعآوری و تحقیق: استاد محمدهادی یوسفی غروی
🔹چاپشده در شمارۀ نوزده «میراث حدیث شیعه»، دارالحدیث
🔹توضیحاتی درباره این رساله از زبان محقق
🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs