eitaa logo
پژوهش‌های تاریخ اسلام
2.9هزار دنبال‌کننده
219 عکس
29 ویدیو
9 فایل
مرکز پژوهش های تاریخ اسلام لینک دعوت به کانال: @chsiqs قم، خیابان دورشهر، کوچۀ 15، پلاک 4 تلگرام: https://t.me/chsiqs جهت ارتباط با ادمین: @Chsi_qs لینک آپارات: www.aparat.com/chsiqs
مشاهده در ایتا
دانلود
عجّل اللّه فرجه 3 🖍زيارت ناحيه از جانب امام زمان(عج)، به عنوان يك سند از اهل بيت(ع) است. سند اين زيارت را چگونه ارزيابي مي‏كنيد؟ ✍🏼 خوب است بگوييم 3 نوع زيارت ناحيه وجود دارد. 3 قطعه‌ي متداخل است كه با هم متناسب نيست. اجمالاً يكي از نقاط ضعف زيارت ناحيه اين است كه خلاف مسلمات تاريخ و خلاف مسلمات اخبار معتبر مقتل است. ضعف ديگر آن كه خود به آن توجه داشته، اين است كه قطعه‌ي زيارتي كه به اسم ابوالحسن ضراب اصفهاني به نقل از ناحيه‌ي مقدسه آمده است، در مقدمه‌ي خبر آمده كه سال «خرج الينا من الناحية المقدسه»، سال 252 هجري است. لذا مرحوم مجلسي خبر را تمام مي‌كند و بعد به عنوان بيان مولف مي‌گويد «ناحيه‌ي مقدسه در سال 252 است، اما اين سال قبل از ولادت امام زمان(عج) است و هنوز ايشان متولد نشده بود. امام زمان(عج) در سال 255 متولد شده است، چگونه 3 سال قبل از امام زمان(عج)، چنين زيارتي به دست ما رسيده است؟ مگر اينكه كسي بگويد زيارت ناحيه‌ي مقدسه، ناحيه‌ي امام زمان(عج) نيست، بلكه مثلاً ناحيه‌ي امام حسن عسکري(ع) است و منظور از «خرج الينا من ناحية المقدسه»، امام حسن عسکري(ع) است.» در صورتي كه اين توجيه خوبي نيست و احدي مدعي نشده است. اصلاً ناحيه‌ي مقدسه كنايه از ناحيه‌ي غيبت امام زمان(عج) و تقيه‌ شديد است. در اخبار (ع) احتياجي به اين نبود. خبر ديگري از امام حسن عسگري(ع) نداريم كه در آن از زيارت ناحيه‌ي مقدسه‌ تعبير كرده باشد. به همين دليل خود مرحوم مجلسي به عنوان غواص بحار اخبار ائمه‌ي اطهار(ع) ترجيح داده كه زيارت ناحيه مقدسه نظم مرحوم باشد. خود ايشان در ايام حزن و عزاداري، زماني كه مي‌خواسته به ياد (ع) باشد، اين زيارت را براي خود تنظيم كرده است. اين مطلب هم در حد يك توجيه است. بالاخره قدر متيقن براي من اين است كه براي ناحيه بوده، اما نه ناحيه‌ي مقدسه‌ي امام زمان(عج). ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون حوزه های علمیه سراسر کشور به پاسداشت مقام شهادت و احترام سردار سرافراز اسلام (طاب ثراه)، همراهان آن شهید والامقام و سردار اسلام (قدس سره) و به منطور اعلام همبستگی با جبهه مقاومت شنبه چهاردهم دیماه است. ✍🏼به همین مناسبت فردا حضرت آیت الله یوسفی غروی در مدرسه فیضیه تعطیل می باشد. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
علیهم السلام سلام الله علیها براساس گزارشات دقيق بايد گفت كه حمله به خانه حضرت زهرا(س) بلافاصله پس از رحلت پيامبر صورت نگرفته و اين حمله همان روز هفتادم انجام شده و در فاطميه اول حضرت محسن به شهادت رسيدند و در نيز شهادت حضرت واقع شده است. به همين منظور آنچه امروز در ايام به عنوان ايام مطرح شده هم از نظر علما و هم از نظر تاريخي نيز نمي‎توان آن را درست دانست. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ نقل شده است وقتي به زيارت عتبات رفتند و وارد نجف شدند، شيخ طريحي را به عنوان يكي از علماي عرب شيعي و اديب و به مرحوم مجلسي معرفي كردند. مرحوم مجلسي در جلسه از گله كرده بود كه «با وجود شما، ما بايد براي بيانات لغوي كتاب بحار، ناچار كتاب‌هاي اهل سنت را ببينيم؟!» اين سبب مي‌شود كه در همان سال، مرحوم شيخ فخرالدين طريحي به حج مشرف شود و در حج كتاب‌هاي لغت را به دست ‌آورد و بعد كتاب « في لغات ثقلين الخطيره» يعني قرآن و عترت را بنويسد. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
علیهم السلام سلام الله علیها 🖍فاطميه اول چرا برپا مي شود و از نظر تاريخي چه وقايعي در اين زمان رخ داده است؟ ✍🏼از نيمه جمادي‌الاول كه در واقع زمان آخرين مراجعه و فراخوان (ع) براي بيعت بوده است كه منجر به ورود قهرآميز به منزل حضرت شد. به اين معنا كه طبعا درب خانه شكسته شده يا اگر قفل و كليدي بر در بوده به شكل غيرطبيعي باز شده نه اينكه كسي درب خانه را به روي مهاجمان باز كرده باشد، سپس افراد وارد خانه شده و حضرت را براي بيعت به مسجد بردند و جرياناتي كه در محافل و مجالس نقل مي‌شود در اين اثنا واقع شده است. يك بيعت اجباري از امير المومنين (ع)گرفته شد يعني حضرت علي (ع) را با دست بسته و به حالت دوان دوان به نزد خليفه اول بردند در حالي كه خليفه در مسجد پيامبر و بر منبر (ص) نشسته بود. اميرالمؤمنين (ع) را پاي منبر آورده و چون حضرت از ابا داشتند، دستان حضرت را با همان حالت دست بسته، بر دست ابوبكر كشيدند و قال و قيل راه انداختند كه بايع علي بايع علي ... علي (ع) بيعت كرد! در حالي كه مردم مي‌ديدند كه حضرت از روي اختيار بيعتي انجام نداده است. فاطميه اول (نيمه ) در واقع ابتداي بيماري و بستري شدن حضرت زهرا (س) است كه تا ۳ يعني تقريبا ۲ هفته ادامه پيدا كرد و مسئله سقط جنين حضرت مرضيه (س) در اوايل اين دوران اتفاق افتاد. 👈ادامه دارد 👇🏻 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
علیهم السلام سلام الله علیها از جمله مسائلي كه بعد از درگذشت مطرح شده اين مسئله است كه: (ع)، چهل شب حضرت فاطمه كبري(س) را سوار بر درازگوشي مي‌كردند و بر درِ خانه­هاي مهاجر و انصار مي‌بردند. البته از نظر طول زمان در اين مسئله اخير، قدري مبالغه شده و به نظر مي‌رسد چند شب بيشتر نبوده است. 👈ادامه دارد 👇🏻 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
بسم الله الرحمن الرحیم وبسم الله القاصم الجبارین پس از عرض سلام خدمت همراهان گرامی و تسلیت بابت فقدان شهید سعید بزرگ پاسدار جبهه مقاومت اسلامی سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی اسکنه الله فسیح جناته والهمنا الصبر والسلوان بدین وسلیه بابت وقوع اشتباه از سوی یکی از ادمین های کانال در بازنشر سهوی یک پست از کانالی دیگر از شما بزرگواران عذر خواهی میشود. اداره کانال
علیهم السلام سلام الله علیها يكي از شيوه‌هاي امام صادق(ع) در جلب نظر مردم به سوي اهل‌بيت(ع) عصمت و طهارت،‌ تشويق به نامگذاري به نام پيامبر و ائمه اطهار بود. مثلاً فردي در ميان شاگرداني كه در مجلس درس امام صادق عليه‌السلام حاضر مي‌شد، ناگهان با پرسش امام عليه‌السلام مواجه شد كه نامش را چه گذاشتي؟ او فهميد كه حضرت متوجه شده كه خداوند فرزندي به او عطا كرده است. آن مرد گفت نام او را حُميرا گذاشتم. حضرت فرمود غَيّر إسمُها؛ يعني نامش را تغيير بده. او رفت و مجدد برگشت. حضرت پرسيدند نامش را چه گذاشتي؟ گفت نامش را فاطمه نهادم. عليه‌السلام اشكش بر گونه‌شان جاري شد و سه بار به احترام نام جدشان (س) خم شدند. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
علیهم السلام سلام الله علیها سنّ حضرت سيده نساء العالمين (س) در زمان شهادت درباره تاريخ ولادت آن حضرت، نقل دو سال پس از بعثت پيامبر (ص) منقول از (ره) ترجيح دارد كه بر اين اساس، آن حضرت در سن 13 تا 14 سالگي ازدواج كردند و در سن 22 تا 23 سالگي به شهادت رسيدند. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
عجّل اللّه فرجه 4 حديث معروفي از رسول الله(ص) رسيده است كه فرمود: "لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطوّل اللهُ ذلك اليوم حتي يلي رجل من أهل بيتي، يُواطئ اسْمُهُ‏ اسْمِي‏"؛ يا "لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطوّل الله عزوجل ذلك اليوم حتي يبعث فيه رجلا من ولدي اسْمُهُ‏ اسْمِي‏"؛ يعني: "اگر تنها از دنيا يك روز باقي ماند البته خدا آن روز را آنقدر طولاني فرمايد تا مردي از اهل بيت من كه اسم او برابر اسم من است حكومت كند". 🖍همچنين احاديث زيادي وارد شده است كه پيامبر(ص) فرمود: "المَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ‏ اسْمِي‏ وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتي..." يعني "مهدي از اولاد من است. نامش نام من و كنيه‏ اش كنيه من است..." ؛ اما جاعلان، جمله "اسمُ ابيه اسمُ ابي" يعني "نام پدرش، نام پدر من است" را بر آن اضافه كردند تا با «محمد بن عبدالله محض» منطبق شود! ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
سلام علیکم درس تاریخ استاد از یکشنبه 10/22 ادامه می یابد.
علیهم السلام سلام الله علیها 🖍آيا طبق منابع و شواهد تاريخي زمان شهادت حضرت زهرا(س) است؟ ✍🏼بله!نقلي كه شهادت حضرت را ۴۰ روز پس از رحلت نبي مكرم اسلام (ص) مي‌داند چندان قابل اعتنا نيست. فاطميه اول كه ۷۵ روز پس از رحلت (ص) است زمان اين بانوي بزرگوار نيست بلكه آغاز بيماري و بستري شدن حضرت و در واقع زمان هجوم به خانه ايشان براي بيرون بردن به منظور بيعت است كه به سقط جنين صديقه طاهره (س) و بيماري او منتهي شد. شهادت حضرت در اصل روز سوم جمادي‌الثاني يعني حدود ۳ ماه پس از رحلت پدر بزرگوارشان بوده است كه به فاطميه دوم در كشور ما معروف و مشهور است. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
آیین نکوداشت علامه سید جعفر مرتضی عاملی رحمه الله با حضور حضرت آیت الله یوسفی غروی حفظه الله ساعت 10 الی 12 چهارشنبه 1398/10/25 سالن همایش شیخ طوسی رحمه الله پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
باسمه تعالی باتوجه به برگزاری نکوداشت مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی رحمه الله درس حضرت استاد فردا چهارشنبه 1398/10/25 تعطیل میباشد.
آیت الله یوسفی غروی در بزرگداشت مرحوم علامه سید جعفر مرتضی: پس از دوره تاریخ اسلام مرحوم علامه مجلسی در سه قرن پیش، جای کتاب "جامع" پیرامون تاریخ شیعه در حوزه شیعی خالی بود و مرحوم سید جعفر مرتضی با کتاب تاریخ اسلام خود این خلأ را پر کرد. https://fa.shafaqna.com/news/872884/ @Yusufi_Gharawi
آیت الله یوسفی غروی در بزرگداشت مرحوم علامه : در دوران بعثی ها، سید جعفر مرتضی مدت کمی به نجف مشرف شده بودند و بعثی ها نسبت به طلاب عرب زبان بویژه طلاب لبنانی فشار وارد می کردند و توقع همکاری را داشتند و لذا ایشان از حوزه نجف به قم مشرف شدند. در همان ایام شش روزه ای که بعثی ها به آقایان مهلت داده بودند که با آنها همکاری کنند یا از عراق بروند، دیدم که طلاب برای استخاره نزد مرحوم سید عبد الاعلی سبزواری می رفتند، استخاره ایشان هم قرآنی بود و من خیلی این جمله را از ایشان شنیدم؛ بویژه بعد از گذشت شش روز مهلت که وسیله خروج از نجف به راحتی مهیا نبود و عده زیادی بدون اختیار جا ماندند، که می گفت: «چون اکثر استخاره ها خوب آمده بنظرم رسیده است کسانی در این دو حوزه بوده و هستند که نمی خواهند جدا شوند و به حوزه دیگری بروند اما خداوند خواسته است که میان این دو حوزه تلاقی افکاری انجام گیرد». بنابر این کلمه ایشان آثار و برکاتی بر حوزه ها مترتب شد و عده ای از حوزویان نجف به قم مشرف شدند و منشا آثار و برکات فراوانی شدند بنابراین خوب است ای در مورد تاریخ و آثار و برکات حوزه ها بنویسد. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
سخنرانی آیت الله یوسفی غروی درنکوداشت علامه سید جعفر مرتضی عاملی ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
▪️عیادت شیخین از حضرت زهرا(علیها السلام) بعنوان حلالیت طلبی، اما بدون آنکه حاضر به برگرداندن حق و پایان دادن به غصب باشند! شیخ صدوق به دو سند از امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهما السلام) روایت کرده که فرموند: هنگامی که بیماری حضرت زهرا(س) شدت گرفت زنان مهاجرین و انصار گرد ایشان آمدند و جویای حال ایشان شدند. حضرت در پاسخ بیاناتی فرمود که گویای شدت نارضایتی ایشان از سستی و کوتاهی مردانشان بود. زنان بیانات حضرت را به مردانشان رساندند، و در نتیجه عده‌ای از مردان مهاجرین و انصار جهت عذرخواهی نزد حضرت آمدند و گفتند: ای سرور بانوان، اگر ابوالحسن این امر را پیش از آنکه این حکومت تثبیت شود و استحکام یابد به ما میگفت هرگز از او به دیگری عدول نمیکردیم! حضرت(س) فرمود: از من دور شوید! که با این عذر آوردنهای دروغینتان پذیرش عذری نیست، و با این سستی شما چاره‌ای نیست و کاری از پیش نمیرود. و شاید همین قضایا بود که شیخین را به تلاش برای ملاقات و عیادت حضرت برانگیخت. خبر عیادت را سُلیم بن قیس هلالی از ابن عباس، و شیخ صدوق با سلسله سندش از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده که همراه با جزئیات بیشتری است. امام(ع) فرمود: هنگامی که فاطمه بیمار شد.. آن دو برای عیادتِ حضرت اذن خواستند اما حضرت نپذیرفت به آنها اذن دهد. پس ابوبکر با خدا پیمان بست که سقف خانه‌ای بر او سایه نیاندازد تا آنکه نزد فاطمه برسد و از وی رضایت بطلبد! و یک شب را در بقیع گذراند! پس عُمر نزد علی(علیه السلام) آمد و گفت: بدرستی که ابوبکر همراه پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله) در غار بود پس یار پیامبر است، و او پیرمردی دل نازک است! و چندین بار آمدیم که از فاطمه اذن ورود بگیریم تا رضایت بطلبیم! اما او نپذیرفت که به ما اذن ورود دهد. پس اگر مصلحت میدانی برایمان از او اذن ورود بگیر. حضرت گفت: باشد. پس علی بر فاطمه وارد شد و به ایشان گفت: ای دختر پیامبر خدا، از این دو نفر کارهایی سر زده که خود شاهد بوده‌ای، و چندین بار آمده‌اند و ردشان کرده‌ای و بهشان اذن نداده‌ای، و از من خواستند که برایشان اذن بگیرم. حضرت زهرا گفت: بخدا به آنها اذن نخواهم داد و کلمه‌ای با آنها سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت و دادخواهی از این دو را نزد او برم بخاطر آنچه انجام دادند و نسبت به من مرتکب شدند! علی(علیه السلام) گفت: پس من برایشان ضمانت کردم که اذن بگیرم! حضرت گفت: اگر چیزی را برایشان ضمانت کرده‌ای خانه خانۀ توست و زنان تابع مردانند، در چیزی با شما مخالفت نمیکنم، پس به هرکه خواهی اذن بده! پس علی(علیه السلام) خارج شد و به آن دو اذن داد، [پس وارد شدند] و هنگامی که چشمشان بر فاطمه(علیه السلام) افتاد بر وی سلام کردند، اما حضرت جواب سلامشان را نداد بلکه رویش را از آن دو برگرداند. پس آن دو به سمت روی حضرت رفتند.. پس حضرت(س) به علی(علیه السلام) گفت: جامه را از من بگردان! و زنانی در اطراف حضرت بودند پس حضرت به آنها گفت: صورتم را بگردانید! پس هنگامی که روی حضرت را برگرداندند آن دو نیز به سمت روی حضرت رفتند و ابوبکر گفت: ای دختر پیامبر خدا، جز این نیست که نزدت آمده‌ایم برای حلالیت طلبی و دوری از خشم و غضبت، از شما میخواهیم که ما را ببخشی و از آنچه از ما نسبت به شما رخ داده بگذری! پس حضرت(س) به آن دو گفت: هرگز یک کلمه با شما سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت شما دو نفر را نزد او برم و از آنچه کردید و انجام دادید و نسبت به من مرتکب شدید دادخواهی کنم! آن دو گفتند: پس ما برای عذرخواهی آمده‌ایم و رضایتت را میطلبیم؛ ببخش و از ما در گذر و ما را به آنچه از ما سر زده مؤاخذه مکن! پس حضرت بسوی علی(علیه السلام) رو نمود و به ایشان فرمود: من با این دو نفر کلمه‌ای سخن نخواهم گفت تا از آنها دربارۀ چیزی که آنرا از پیامبر خدا شنیده‌اند بپرسم، پس اگر با صداقت پاسخم را دادند میبینم نظرم چه میشود! آن دو گفتند: خدایا!، باشد!، و ما جز حق نخواهیم گفت و گواهی نخواهیم داد مگر به صداقت! پس حضرت گفت: شما را به خدا قسم میدهم آیا شنیدید پیامبر را که میگفت: «فاطمه پارۀ تن من است و من از اویم، هرکه او را بیازارد پس حقا که مرا آزرده و هرکه مرا بیازارد پس به حق که خدا را آزرده، و هرکه او را پس از مرگم بیازارد همچون کسی است که او را در حیاتم آزرده، و هرکه در حیاتم او را بیازارد همچون کسی است که پس از مرگم او را آزرده»؟ گفتند: خدایا، بله. حضرت گفت: الحمد لله. سپس حضرت گفت: خدایا من تو را گواه میگیرم -و شاهد باشید ای کسانی که در اینجا حاضرید- که این دو مرا در حیاتم و در هنگام مرگم آزردند! بخدا کلمه‌ای با شما دو نفر سخن نگویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و شکایتتان را از آنچه کردید و نسبت به من مرتکب شدید نزد او برم! پس ابوبکر گفت: ای وای بر من! ای کاش مادرم مرا نزاییده بود! اما عمر .. (ادامه در ص2) 1️⃣ @Yusufi_Gharawi
(ادامه از ص1) 2️⃣ پس ابوبکر گفت: ای وای بر من! ای کاش مادرم مرا نزاییده بود! اما عمر به او گفت: عجب از مردم، چطور ولایت امورشان را به تو داده‌اند در حالی که تو پیرمردی هستی که خرفت و کودن شده‌ای!؛ از خشم یک زن اندوهگین و بی قرار میشوی و از رضایتش خوشحال! مگر چه کرده کسی که زنی را خشمناک کند؟! و برخاستند و خارج شدند. این خبر را ابن قُتیبه با این تتمه روایت کرده: حضرت گفت: پس من خدا و فرشتگان را گواه میگیرم که شما دو نفر خشمناکم کردید و راضی و خشنودم نکردید، و هنگامی که پیامبر را ملاقات میکنم شکایتتان را نزد او میبرم! پس ابوبکر گفت: من پناه میبرم به خدای تعالی از خشمش و خشم تو ای فاطمه. سپس ابوبکر گریۀ سختی کرد و گریان خارج شد در حالی که حضرت به او میگفت: بخدا در هر نمازم نفرینت میکنم. و در پیام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرستادۀ عمویش عباس در آخرین روزهای حیات حضرت زهراء(علیها السلام) اینگونه آمده است: «.. و بدرستی که فاطمه دختر پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله) هنوز همچنان ستمدیده است، از حقش محروم، و از میراثش رانده شده. به سفارش پیامبر خدا(صلّى الله عليه وآله) دربارۀ وی عمل نشد، و حق و احترام پیامبر و حق خدای عزّ وجل نسبت به او مراعات نشد؛ و کفایت میکند که خدا حاکم است و کیفر دهنده و انتقام گیرنده از ظالمین!». 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي 4: 142- 148. از: - الإحتجاج (الطبرسي، 548ق) 1: 149. و برای منابع خطبه، رک: موسوعة 4: 144. مرحوم مجلسی نیز این خطبه را از بیشتر این منابع در بحارالأنوار 43: 158- 163 آورده، و سپس تا ص170 به شرح آن پرداخته. - كتاب سليم بن قيس الهلالي العامري(76ق): 391. - علل الشرائع (الصدوق، 381ق) 1: 220- 223، ب149. - الإمامة والسياسة (ابن قتيبة الدينوري، 276ق) 1: 14. - الأمالي (الطوسي، 460ق): 155- 156، ح258. @Yusufi_Gharawi
وقعة الطف، کتابی است بازسازى‌شده از کتاب مفقود ابومخنف ازدى (متوفای 157ق) درباره واقعه کربلا که توسط نویسنده و محقق معاصر محمدهادی یوسفی غروی گردآوری شده است. این کتاب مهم‌ترین کتابی است که موجب شهرت ابومخنف گردیده و شامل دقیق‌ترین آگاهی‌ها از واقعه کربلاست. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ مؤلف، کتاب را تقریبا هفتاد سال پس از واقعه عاشورا؛ یعنی در دهه یک‌صدوسی هجری نوشته است و ازآن‌رو که خود از اهالی کوفه مرکز اخبار فاجعه عاشورا بوده است، غالباً حوادث را با یک و یا حداکثر با دو واسطه نقل نموده است. در برخی موارد حوادث را از کسانی چون عقبة بن سمعان و غلام عبدالرحمن بن عبدربه و ضحاک مشرقی نقل نموده که در روز عاشورا در کنار امام حسین(ع) بوده‌اند، ولی به شهادت نرسیده و زنده مانده‌اند و یا در پاره‌ای موارد از کسانی چون حمید بن مسلم و عفیف بن زهیر و کثیر بن عبدالله شعبی، اخبار روز عاشورا را نقل کرده که خود از شهود قتل امام حسین(ع) بوده‌اند. ازاین‌رو مقتل او که توسط شاگردش هشام بن محمد کلبی روایت شده است همواره منبعی مستند و موثق و اطمینان‌بخش محققین و مورخین اسلامی بوده و در کتب خویش از آن نقل می‌کرده‌اند[ برای مطالعه گزارش کتاب اینجا کلیک کنید http://wikinoor.ir/%D9%88%D9%82%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B7%D9%81 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @Yusufi_Gharawi
علم تاریخ را تعریف کنید. آیا تاریخ گرایش‌های مختلف دارد؟ مسئله تعریف، معرکه آرا است. من با قطع نظر و با چشم‌پوشی از تعریف‌هایی که شده است، در یک کلمه می‌گویم تاریخْ انعکاس جریان‌های قابل یادداشتِ بشر است. بشر نوشتن را آموخته و فهمیده است. بعضی از کارهایی که به دست بشر رخ می‌دهد یا حتی از حوادث کنونی پیش می‌آید، قابل یادداشت است؛ ممکن است به لحاظ آثار و نتایج و فوایدی باشد که بر آن مترتب می‌شود یا عبرتی که آیندگان از گذشتگان می‌گیرند. من در مقدمه تحقیق کتاب وقعه الطف در تعریف تاریخ همین یک جمله را نوشته‌ام که انسان کتابت را فرا گرفت و آنچه را که خود و دیگران انجام داده بودند منعکس کرد و همین تاریخ شد؛ البته همان‌طور که شما اشاره کردید، چنین تعریفی از تاریخ، سطح وسیعی را شامل می‌شود و طبعاً تقسیم‌بندی متعددی خواهد داشت؛ علاوه بر اینکه هر علمی هر چه زمان بر آن می‌گذرد، موجب انشعابات متعدد در آن می‌شود. وقتی یک علم توسعه پیدا کند، طبعاً در آن تقسیم‌بندی پدید می‌آید و هر قسمتش به یک جهت اختصاص پیدا می‌کند. تاریخ مضاف یعنی تاریخی که عنوانش مضاف‌الیه‌ای داشته باشد تا آن قسمت خاص را مشخص و معین کند. تاریخِ مضاف به‌تبع مضاف‌الیه‌اش اقسام مختلفی پیدا می‌کند. مضاف‌الیه‌اش گاهی جوامع بشری است، گاه مکان‌های متعدد و گاه مقاطع مختلف زمانی و گاهی هم علوم مختلف بشری است که می‌شود تاریخ علم. از سوی دیگر اینکه علم بشری تقسیمات متعددی دارد و طبعاً تاریخ هم به اضافه این علوم اقسام متعددی پیدا می‌کند و سپس تفسیر تاریخ وارد کار می‌شود؛ یعنی اینکه علل و عوامل و بواعث و محرکات تاریخ بررسی شود.