#تازههای_نشر
«شیخ طوسی و کتاب الفهرست»
درباره این کتاب:
کتاب «فهرست کتب الشیعة واصولهم واسماء المصنفین واصحاب الاصول» شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی (متوفی 460) یکی از چهار کتاب کهن شیعه در فن فهرست و رجالنویسی است. مباحث مختلفی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی قابل طرح و بررسی است اما در این وجیزه تنها از یک نکته درباره این کتاب سخن میرود و آن مسئلۀ چگونگی تألیف کتاب الفهرست است. کتاب حاضر در صدد مدلل کردن مطلب استاد ارجمند سید حسین مدرسی طباطبایی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی است که به گفتۀ ایشان، شیخ طوسی فهرست کهنتری را روزآمد و کامل کرده است. ایشان در اشاره به مدعای خود چنین نوشتهاند: «... کتاب فهرست شیخ طوسی ... بهروشنی تحریری از یک فهرست کهنتر شیعی است که برجا نمانده اما در دسترس نجاشی بوده و او اشتباهات آن را در موارد متعدد دریافته و به تصحیح آن همت گماشته است». مشترک بودن بسیاری از مطالب کتاب الفهرست شیخ طوسی و الفهرست نجاشی نیز شاهدی بر این مدعاست.
نویسنده: محمدکاظم رحمتی
ناشر: نگارستان اندیشه
چاپ بهار 1402
178 صفحه، قیمت: 120 هزار تومان
تهیه از: @ketabehshahr54 (آیدی تلگرام)
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش ششم: بلاتکلیفی زائران ایرانی
از جهت گرمی هوا ماندن در بیروت تا نزدیک موسم حج برای عموم مطلوب بود، ولی اجتماع روزافزون حجاج و محدود بودن کشتی و طیاره همه را نگران کرده بود.
وضع ایرانیها بسیار نامطلوب بود، نه زبان میدانستند و نه مأموران سفارت به حالشان میرسیدند. برای استمداد و گله به سفارت ایران رفتیم. آقای پوروالی سفیر و اعضای سفارتخانه هم نمیدانستند چه بکنند. سفیر عصبانی بود و میگفت من هر سال گزارشهایی از وضع حجاج دادهام ولی وزارت خارجه اعتنایی نکرده و امسال هم هیچ دستوری از طرف دولت نرسیده که وظیفۀ ما چیست.
قرار حرکت به سوی جده عصر شنبه شد. از بیروت کمکم اسمها و عناوین تغییر میکرد. حاج علی! ساعت حرکت شما کی است؟ حاج تقی! چقدر پول سعودی تهیه کردی؟ حاج حسین! ماست بیروت هم بردار. حاج بیبی! لباس احرام را دم دست بگذار.
در چند روز فرصت در بیروت بازار کتابهای مناسک مختلف و بحث مسائل گرم است؛ با هم میخوانند و عبارات را با دقت معنا میکنند و میپرسند. فتواهای مختلف را برای هم نقل میکنند. قرائت حمد و سوره را بیشتر اهمیت میدهند که نماز طواف نساء اشکال پیدا نکند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفتم: ورود به جده
میرویم به جده و میکوشیم خود را به نزدیکترین میقاتگاه برسانیم. وقت حرکت نزدیک است و بار و اثاث هم زیاد است. اول مغرب بود که اتوبوس شرکت طیاره به قرنطینه آمد. همه منتظرند تا نام چه کسانی را میخواند. چون نام ما را خواند از جا برخواستیم و با همان نظر حسرت که ما به قافلههای گذشته نظر میکردیم، دیگران به ما نظر میکردند. در حقشان دعا کردیم و اتوبوس حرکت کرد.
با اضطراب و عجله وارد طیاره شدیم. دستخوش امواج تاریک هوا هستیم. هواپیما که از نوع سربازبری زمان جنگ است، با غرش و نعره با امواج دست به گریبان است. صعود میکند و به پایین پرت میشود. در میان این قطعات آهن قرار گرفته و هستی ما ظاهراً بسته به چند پیچ و مهره سیم و مفتول است. چارهای جز انقطاع کامل نیست، باید فقط دل به او بست:
ما طالبان رویت، ما عاشقان کویت/ از غیر تو رهیدیم، غمها به دل خریدیم
ای رازدان دلها بپذیر سعی ما را/ عهدت به دل ببستیم، از غیر تو گسستیم
دست از حیات شستیم، بر موج ره نشستیم/ شاید که بازبینیم دیدار آشنا را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هشتم
اینجا اول از حاج، سراغ مطوّفش را میگیرند. یک قسمت مقدرات آینده در دست مطوف است. چنانکه از معنای کلمه برمیآید، مطوف برای راهنمایی به اعمال حج و نشان دادن مواضع و طواف دادن حجاج بوده است. ولی در این زمانها، بهخصوص امسال، کار مهم مطوف اداره کردن حجاج از جهت وسیلۀ حرکت و تهیۀ چادر برای عرفات و منا و تعیین زمان حرکت است. همین که حاجی وارد حجاز شد دیگر از خود هیچگونه اختیار ندارد. نمیتواند آزادانه هر وسیلهای بخواهد فراهم سازد و هر وقت بخواهد از جده به مکه و از مکه به مدینه حرکت کند. پس مطوفها باجگیران حجاند. همین که هنگام ورود حاجی نام مطوفی را برد، ششدانگ در اختیار اوست.
امسال اولین سالی است که باج حج (خاوه) لغو شده است. در انجمن شعوبالدین کراچی که چند ماه پیش از موسم حج تشکیل شد، تلگرافی از طرف نمایندگان ملل اسلامی به پادشاه صعودی شد و از وی درخواست الغای باج حج گردید. ما نمایندگان ایران هم تلگراف را امضا کردیم. پس از چند روز هم جواب آمد و به سفارتهای سعودی دستور داده شد که لطف پادشاه حجاز را به کشورهای اسلامی اعلام کنند. به این جهت امسال جمعیت حاج بیش از سالهای گذشته بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سند عهدنامۀ مالک.mp3
2.48M
از زبان استاد ابوالقاسم علیدوست خواهید شنید:
🔵 آیا فرمان مالک اشتر (عهدنامۀ مالک) سند معتبر و قابل اعتمادی دارد؟
#عهدنامۀ_مالک #علیدوست #رجال #نهج_البلاغه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان خود را به این کانال دعوت کنید🔽🔽🔽
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نهم
حجاج از مأمورین این دولت که خود را مظهر کامل تربیت اسلامی میدانند و همۀ مسلمانان را ناقص و منحرف میشمارند انتظار دارند با روی گشاده و اخلاق اسلامی از آنها پذیرایی کنند. در اولین ورود به سرزمین مقدس چون سراغ اثاث خود را گرفتیم مردی را نشان دادند که مدتی بالای سکویی نشسته بود. من چون چند کلمه عربی میدانستم، سپر بلای بعضی ایرانیان بودم. جلو رفتم و به رسم برادری اسلامی سلام کردم و از او پرسیدم: «اثاث ما چه خواهد شد و از که و کجا تحویل بگیریم؟». ناگهان چهرهاش برافروخت و چشمان سیاهش سرخ شد و با لحن تندی گفت: سید! ماکوهنا حرامزاده روح روح! سید اینجا حرامزاده نیست برو برو. مقصودش این بود اینجا دزد ندارد و کنایه به ما که دزدها حرامزاده هستند. مثل اینکه لغت حرامزاده را برای پذیرایی ما ایرانیها یاد گرفته بود. بعداً معلوم شد این مرد رئیس گمرک فرودگاه است.
شهر جده دو قسمت است؛ یک قسمت شهر جدید که محل سفارتخانهها و مأموران دولتی است. در این قسمت خانهها نوساز و دارای برق و آب است. قسمت دیگر شهر قدیم جده است که خانههای آن دارای دیوارهای بلند و درها و پنجرهها کهنه و فرسوده است و صحن و آب هم ندارد. ما را به اتاقکی در یکی از این خانهها راهنمایی کردند و گفتند بهتر از این پیدا نمیشود.
اینجا باید پول مطوف و کرایۀ ماشین داده شود تا در دفتر واردین وارد شویم و روز حرکت به طرف مکه معین شود. آن عده از ایرانیهایی که یکسره وارد جده شدهاند و مزاج خود را تطبیق ننموده، فشارشان بیشتر است ولی ما چون بهتدریج آمدهایم شاید راحتتر باشیم.
کسانی که به این سفر نرفتهاند اینگونه مشکلات را تصور نمیکنند. هر نفر باید 91 ریال سعودی (هر ریال تقریباً 25 ریال ایران است) به عنوان مطوف و کرایۀ کامیون تا مکه بدهد تا حق مطالبۀ وسیلۀ حرکت داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
اول ذیالحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار
بخشی از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آیندهای نزدیک از سوی مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام منتشر خواهد شد):
«پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار میگویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار میگویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد.
عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمیتواند انجام دهد، مگر من یا تو.
آن حضرت فرمود بر ناقهاش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم.
هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر میبرد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابیطالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش میآید. جابر بن عبدالله انصاری میگوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغامرسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم».
شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمدهای؟ برای همراهی با من آمدهای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات برائت را از تو بگیرم و با آن پیمانهای مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر برمیگردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمیتواند به جای من این کار را انجام دهد»».
#برائت #ذیالحجه #یوسفی_غروی #شأن_نزول #ابوبکر #امام_علی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دهم
صبح برخاسته و هیچ نمیدانیم تکلیف چیست چون اختیاری از خود نداریم. یکی از رفقا سخت از ما عصبانی است که چرا اقدامی نمیکنید؟ هزارها نفر مثل ما سرگرداناند، چه میتوان کرد؟ به فرض آنکه به وسیلۀ توسل به این و آن و توصیه، برای ما امتیازی در نظر گرفتند، این سفر برای الغای امتیازات است!
با فشار رفقا مجبور شدیم و به طرف سفارت ایران را افتادیم. معلوم شد از آنها هم کاری ساخته نیست. هوا گرم است و منزلها نامناسب؛ از سویی آب کم است و با زحمت تهیه میشود. معلوم نیست باید چند روز با این وضع به سر بریم. رفقا که متأثر و عصبانیاند چه کنند؟ اینجا زن و بچه نیست که به سر آنها داد و فریاد کنند تا هیجان خود را تسکین دهند.
تنها محل آسایش و سرگرمی مسجد است. اینجا ارزش مسجد بسیار محسوس است. مساجد نسبت به وضع خانهها بسیار نظیفترند و حصیرهای پاک در آنها گسترده است. وقت نماز پنکهها به کار میافتند ولی از نظر اقتصادی همین که وقت نماز تمام شد، بادبزنها از کار میافتد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش یازدهم: بحث با شیخ سعودی
به مسجد رفتیم. صفوف نماز بسته شد، و شیخی با لحن قوی و جذاب جلو ایستاده و نماز خواند؛ چون نماز تمام شد نزدیک رفته، سلامی کردم. جواب متکبرانه گفت. برای آنکه به سخنش آورم و از خشونتش بکاهم، گفتم: الحمدالله همه برادریم، و من هم با شما نماز گزاردم و از دیدن شما خرسندم. با خشونت عربی و تعصب مذهبی جواب خشکی گفت.
[میان ما بحثی در گرفت و ] برای آنکه به او بیشتر بفهمانم که غرور بیجا دارد، گفتم: شما خود را از جهت تمسک به دین و عمل به آن از تمام مسلمانان ممتاز میدانید و دیگران را اهل بدعت میپندارید، با آنکه بیشتر اعمال شما بهخصوص نسبت به حجاج به هیچ وجه با دین مطابق نیست. برآشفت و گفت برای چه؟ گفتم کتب فقهی و فتاوای علمای ما را بنگرید، به اتفاق میگویند ازالۀ نجاست از هر مسجدی بر هر مکلفی واجب است. مسلمانی از صدها فرسخ راه با عشق و علاقه برای انجام حج میآید، پولها خرج میکند، زجرها میکشد. از علمای خود تقلید میکند.این باورشدنی است که بیاید عمداً بیتالله را نجس کند؟! آن وقت که شما خود را نمونۀ کامل دین میدانید، به کشتن او فتوا میدهد و در ماه حرام آن هم در کنار خانۀ خدا، که یک مورچه را نمیتوان کشت، گردن او را میزنید! [اشاره به داستان سید ابوطالب یزدی در سال 1324].
چون سخن به اینجا رسید گفت اصلاً عجمها احترام مسجد را رعایت نمیکنند. صدا را با شدت بلند کرد و گفت: بنگر! بنگر! چطور با کفش وارد مسجد میشوند. قسمتی از مسجد که محل وضو و ادرار است واردین ایرانی و ترک در آن قسمت کفشها را میپوشیدند و چون نزدیک فرشها و محل نماز میرسیدند بیرون میآوردند. شیخ دست مرا گرفت و با پای برهنه به آنجا کشاند و مثل شیر به حجاجی که کفش به پا داشتند حمله کرد.
قدری که آرام شد باز دست مرا گرفت و با پاهای پرهنه که به طرف مستراح رفته بودیم مرا به مسجد کشاند. حالا میخواستم به او بفهمانم ما بول و ترشح را نجس میدانیم و اینها به احترام مسجد در آن قسمت کفش میپوشند. اما ابداً گوشش بدهکار نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی #ابوطالب_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟
در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طالقانی که در همین کانال منتشر شد، به داستان فردی اشاره میشود که به جرم نجس کردن بیتالله الحرام گردن زده میشود. به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به داستان این فرد تا مطلب گفتهشده در خاطرات مرحوم طالقانی روشن شود.
در سال 1322 جوان 22 سالهای به نام میرزا ابوطالب یزدی با همسرش از راه خرمشهر به کویت و از آنجا با شتر به سوی مکه میرود. او برای حج تمتع محرم میشود و پس از وقوف در عرفات و مشعر برای ادامۀ اعمال به مکه بازمیگردد. ابوطالب در یکی از قهوهخانههای مکه غذایی میخورد و پس از مدت کوتاهی وارد مسجدالحرام میشود و طواف میکند. گرمای هوا و احتمالاً فاسد بودن غذای مصرفی باعث میشود حالت تهوع پیدا کند و برای اینکه زمین مسجدالحرام آلوده نشود در لباس احرامش استفراغ میکند و لباس را طوری میگیرد که چیزی روی زمین نریزد.
عدهای از حجاج (که گویا برخی از آنان مصری بودند) با این پیشزمینه که شیعیان عمداً حرم را آلوده میکنند وقتی ابوطالب را در این وضع میبینند به او حمله میکنند و این باعث میشود ابوطالب دامن لباس رها کند و کثیفیها روی زمین بریزد. در این زمان عدهای جاروجنجال میکنند و شرطهها ابوطالب را دستگیر میکنند و به محکمه میبرند. در محکمه عدهای از حجاج علیه ابوطالب شهادت میدهند و او به جرم آلوده کردن حرم به اعدام محکوم میشود و در محل صفا و مروه و در حضور حاجیان ابوطالب را گردن میزنند.
با منتشر شدن خبر این اتفاق خشم شیعیان، علما و مراجع برانگیخته میشود، به طوری که آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه تلگراف میزند و تقاضای پیگیری قضیه را دارد. این اتفاق منجر به قطع روابط ایران و عربستان تا سال 1326 شد.
#ابوطالب_یزدی #قطع_روابط #آیتالله_اصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
تلگراف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه در ماجرای ابوطالب یزدی و پاسخ شاه به ایشان
تلگراف آیتالله اصفهانی به شاه
تهران حضور مبارک اعلحضرت اقدس شاهنشاهی عز سلطانه – بعد از دعوات صمیمانه بعرض اعلی میرساند سکوت ذات شاهانه از قتل دلخراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانۀ یک تهمت بیاساس روا نیست. لهذا اصدار اوامر مطاعه به تعقیب قضیه و مؤاخذۀ مرتکبین را منتظر و تمدید عصر جهانبانی ذات ملوکانه را از حضرت باری جل جلاله سائل.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ شاه
جناب حجةالاسلام آیتالله اصفهانی دامت افاضاته
از احساساتی که در تلگراف راجع بقضیۀ دلخراش طالب نام ایرانی ابراز داشتهاید امتنان داریم. در این باب از طرف ما سکوت اختیار نشده است و بهدولت دستور مؤکد دادهایم که قضیه را با کمال جدیت تعقیب نمایند تا احقاق حق بعمل آید و منافع ایرانیان و مسلمین محفوظ بماند.
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_اصفهانی #شاه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1