🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🔴 چیزهایی که باید رهاشون کنیم تا #آرامش داشته باشیم ...
1️⃣ سرکوب کردن احساسات
2️⃣ مقایسه کردن خود با دیگران
3️⃣ انتظارات غیر واقع بینانه
4️⃣ پشیمونی برای اتفاقات گذشته
5️⃣ سعی در کنترل کردن همه چیز
6️⃣ روابط سمی و ناسالم
•
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا تا وقتی طبیب اومد مامان از حال رفته بود مامان روی زمین دراز بود و طبیب داشت معاینش م
🍃🍃🌸🍃
#ثریا
انقد درگیر خونه و ماجراهای نادر بودم که یادم رفته بود ده روز گذشته و محمدحسین نیومده بهم سر بزنه و منو معاینه کنه با بیبی رفته بودیم بازار که از کنار مطب طبیب رد شدیم کنجکاو بودم بدونم محمدحسین رفته پیش مادرش یا نه به بیبی گفتم حالا که اومدیم تا اینجا به نظرت برم از طبیب بپرسم داروهامو بخورم یا نه فاطمه گفت ثریا خانم شما که بزنم به تخته حالتون خوب شده رنگ و روتونم باز شده آدم میره پیش این دکترا بیشتر مریض میشه مخصوصا این دکتر فرنگیه که ادمو میبینه یه مرضی بهش میچسبونه گفتم حالا ضرر که نداره من میرم تا بالا ازشون میپرسم تو هم بمون همینجا زودی برمیگردم پله ها رو تند و تند رفتم بالا به پله های آخر که رسیدم پاهام میلرزید رفتم بالا و دیدم کسی نیست یه آقایی نشسته بود گفتم دکتر نیستن سرش تو دخل بود و گفت کدوم دکتر گفتم همون دکتری که از فرنگ اومده گفت نه نیست نه این که نباشه الان نیست باید بشینی تو نوبت یه ساعت دیگه میان و نسخه میپیچن،داشتم از در اتاق میومدم بیرون که گفت نری یه ساعت دیگه بیای انتظار داشته باشی بگم بفرما تو ها این خبرا نیست باید بمونی تا نوبتت شه
از در مطب که اومدم بیرون فاطمه گفت چیشد ثریا خانم گفتم سرش شلوغ بود منم نرفتم دیگه فاطمه گفت پس بریم خونه دیگه گفتم حالا وقت زیاده بریم من چندتا پارچه ببینم بدم خیاط برام پیرهن بدوزه فاطمه با بی حالی یکم غرغر کرد و راه افتاد دوباره تو مسیر برگشت بودیم که از جلوی مطب رد شدیم گفتم بیبی دکتر الان باید سرش خلوت باشه من میرم بالا تو بمون همینجا وارد مطب که شدم پر از آدم بود اکثرنم با حال بد و سروصورت زخمی یه بچه ای به دلش چسبیده بود و یهو گوشه مطلب بالا آورد حالم بد شده بود دستمو گذاشتم جلوی دهنم و رفتم پیش اون مردی که پشت دخل نشسته بود گفتم به آقای دکتر بگین ثریا خانم اومده باهاشون کار داره مرده غرغر میکرد و گفت گرفتاری شدیم ها هرروزی یکی اینجا کار داره و سفارش داره بعدشم اومد بیرون و گفت مریض که اومد بیرون شما برو داخل ،نمیدونم این همه جرات از کجا آورده بودم حتی دست و پامم دیگه نمیلرزید وارد اتاقش شدم و سلام کردم محمدحسین پاشد و گفت بفرمایید گفتم نیومدین عمارت پدری برای معاینه گفتم حتما از خاطرتون رفته برای همین اومدم پیتون تا مطب محمدحسین صندلیشو یکم جلوتر کشید و گفت حالتون بهتر نشده مگه؟ گفتم چرا ولی شما که نمیدونستین مریضتون در چه حاله سرتکون داد و گفت مریض من از اولم چیزیش نبود فقط پی ناز کردن برای اهل خونه بود ،از حرفش ناراحت شدم و گفتم تو عمارت پدری من انقد ارزش و احترام دارم که نیازی به
#ثریا
🌼🌼🌼🌼🌼🕊🕊🕊🕊🕊🕊
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_یلدا
باورت نمیشه که کمتر سه دقیقه میتونی ی دیزاینی میلیونی بزنی
بسه دیگه تکراری دیزاین زدن 😉
با چندتا سیخ چوبی اسفنجت رو فیکس کن
از چه گل خشک هایی استفاده کنیم بجز جز و پامپاس🤔
از قمیش، گل خشک توت فرنگی و بابونه و عدسی و ریش بابا وبامیه و…….استفاده کنید🥰
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
روزگاری صبح اینطور غافلگیری داشت. 🥺❄️☃️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
05 - 05.mp3
455.8K
*🍃🍃🍃🌼🍃
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
🍃🍃🍃🌼🍃
دوستانهها💞
🍃🍃🌸🍃 #ثریا انقد درگیر خونه و ماجراهای نادر بودم که یادم رفته بود ده روز گذشته و محمدحسین نیومده ب
🍃🍃🍃🌸🍃
#ثریا
مامان حرفی نزد و دست منو گرفت و اومد بیرون رسیدیم خونه رفت تو اتاق نشیمن و درو بست و نشست گفت این دختره حامله نیست یه حیله ای تو کارشه گفتم مگه میشه حامله نباشه اصلا چرا باید دروغ بگه مامان گفت من میگم نادر دلش پیش سهراب و شکر بوده این زنیکه واسه این که نادرو پابند خودش کنه گفته حامله ام ،گفتم اونی که دل تنگ زن و بچهش باشه به چیزی کار نداره میاد و حداقل سهراب میبینه
بعدشم مگه میشه حامله نباشه؟ امروز و فردا نقش بازی میکنه چند روز بعدش که ماهیانه شد چی میتونه بگه ؟مامان گفت فکر اونجاشم میکنه زن حامله اونم شکم اول مگه میتونه فرش از رو زمین بلند کنه ؟ من میدونم یه حیله ای تو کاره امان از سادگی این پسر
رفتم تو اتاق نشستم و به حرفای محمدحسین فکر میکردم ظهری که بابا اومد سراغ شکر گرفت مامان گفت ماجرا از چه قراره بعدشم گفت رفته در خونه سیمزار و چیا دیده ،بابا گفت چرا رفتی مگه خودم بلد نبودم خونه رو ازشون بگیرم اون دخترم هر چی باشه آدمه یه زن حامله رو کی حیرون و سیرون میکنه مامان گفت من زنی که انقد مکار باشه و بیاد سر زندگی بقیه باید حیرون و سیرونم بشه الهی اون بچه تو شکمشم س..قط بشه تا شرش کنده بشه بابا محکم قاشقشو پرت کرد تو بشقابشو و گفت زمانی که گفتم نادر دختر برادرتو نمیخواد قهر کردی گریه زاری کردی که شکر باید عروس من بشه نادر گفت نمیخوام تو روش وایستادی و گفتی خطبه عقد بخونن مهرش به دلت میفته چیشد به سال نگذشته دختر یتیم مردم آواره خونه ما و مادرش شد مامان بغض کرده بود و گفت دستت درد نکنه آقا محمد اصلا تمام تقصیرات گردن منه پسرت بی تقصیره من بد بچمو نمیخواستم الآنم نمیخوام هنوزم میگم بهتر از شکر برای نادر پیدا نمیشه
بابا بلند گفت امان از تو و دلسوزیات که همه ما رو انداخته تو چاه بعدشم کتشو برداشت و گفت من زودتر میرم حجره مامان فین فین میکرد و دستمال بسته بود به سرش و زیر لبی زن نادر نفرین میکرد رفت سمت اتاقش و گفت من سرم درد میکنه اگر خوابم برد بیدارم نکنید بلکه خواب ابدیم باشه و راحت بشم
نشسته بودم و داشتم فکر میکردم کاش منم مثل سیمزار بودم نه خوشگلی شکر داشتم و نه مهر و محبت سیمزار با خودم فکر میکردم حتما بچه سیمزار زشت میشه ولی بختش مثل مادرش بلنده یکی دو ساعتی گذشته بود که فاطمه اومد تو اتاق و گفت ثریا خانم دکترتون اومده میگه میخواد شما رو معاینه کنه لباسمو مرتب کردم و گفتم بگو برن تو مهمون خونه فاطمه مردد بهم نگاه کرد و گفت میگم خانم جان لازم نیست پرگل خانمو بیدار کنم ناراحت نشن یه وقت نگاهش کردم و گفتم لازم نکرده نگران باشی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
این کلیپ خیلی جالب میگه🤍🥺☝🏻
حتما تا آخر نگاش کن ...💗🙂🌿
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💞در ازدواج ظاهر مهم تر است یا اخلاق؟
💠 عموماً در جلسات مشاوره قبل از ازدواج نیز اغلب افرادی که قصد ازدواج دارند مدام این حرف را تکرار می کنند که من بین چهره و اخلاق این آدم مانده ام..اخلاقش خیلی خوب است اما چهره اش به دلم نمی نشیند و یا اخلاق نسبتا تندی دارد اما چهره بسیار جذابی دارد و..
💠 در این مواقع روانشناس هیچگونه دخالتی بر تصمیم گیری شخص نمی کند اما این موضوع را یادآور می شود که زندگی مشترک بسیار متفاوت از دوستی های موقتی بوده و نیاز است که افراد به یکدیگر عطش و تمایل داشته باشند و با هر بار تماشای یکدیگر بیشتر احساس عشق و آرامش کنند.
👌بنابراین در می یابیم که هم #اخلاق و هم #قیافه در ازدواج بسیار مهم هستند و نمی توان ترازوی بین این دو را با اختلاف کمتر یا بیشتر، پایین تر و بالاتر دانست چرا که هر دو در جایگاه خود ارزش بالایی دارند و نمی توان یکی را جایگزین دیگری کرد و..چرا که اهمیت قیافه و ظاهر در ازدواج را نمی توان برتر از اهمیت اخلاق و تفاهمات دانست و بالعکس..
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂