6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تزیین_سالاد
😍👌🏻از این به بعد سالاد کاهو تو این شکلی تزیین کن
فقط احتیاج داری به:
کاهو
کلم سفید و بنفش
هویج
خیار و گوجه
ذرت
برای ریز کردن کلم بهتره از خوردکن استفاده کنید😉
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آوردهای؟
داستان قبول شدن عمل آیت الله عبدالله گلپایگانی با تغییر نیت...
#استاد_عالی
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ایده_پیام_به_همسر
اینجا پُر از
عطر نفس های "تو" شده
من مانده ام چگونه
به سرانجام برسدروزه های وقتی من
که هر نفس عطرتورادارد...♥️🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا مامان حرفی نزد و دست منو گرفت و اومد بیرون رسیدیم خونه رفت تو اتاق نشیمن و درو بست و
🍃🍃🍃🌸🍃
#ثریا
وارد مهمون خونه شدم که دیدم محمدحسین نشسته سلام کرد و حالمو پرسید گفتم مریضی که پی ناز کردنه احوال پرسیدن نداره محمدحسین خندید و نشست گفت از جهت دکتر و بیمار حالتون رو نپرسیدم یادمه برای تشکر بهم سنجاق سئنه ای داده بودین، کتشو باز کرد و از جیب داخل کتش سنجاق سینه رو بیرون آورد و گفت که سنجاقش کردیم به سینمون اومده بودم که هدیه ای رو بهتون بدم بعدشم یه جعبه کوچیک گذاشت جلوروم در جعبه رو که باز کردم یه لنگ گوشواره طلا با نگین قرمز دیدم گفت یادگار مادر بزرگمه که از مادرش بهش رسیده یه دونه گوشواره رو به مادر من داده و یکی به خاله خدا بیامرزم مادرم بعد من دیگه بچه ای نیاورد یعنی من که خیلی کوچیک بودم از پدرم جدا شدن به گوشواره توی دستم نگاه کردم و گفتم ربطش به من چیه؟
محمدحسین گفت یه چیزی منو کشوند سمت این خونه از روز اول اما جلوی خودمو گرفتم که عادت نشه که عادتم مرض نشه و طبیبم نخواد درمان باشه اما الان اینجام که اگر بشه گوشواره باشه براتون که اگر بشه گوشواره باشین برام از جاش بلند شد و گفت من سفرمو عقب میندازم و منتظر جواب شما میمونم
انقدری زبونم تو دهنم نمیچرخید که جواب خدافظی محمدحسین بدم مثل آدمایی که خشکشون زده سرجام نشسته بودم که فاطمه اومد بالا سرم جعبه رو روی میز دید و گفت این چیه خانم جان از کجا اومده؟جعبه رو محکم از دستش کندم و گفتم نمیشه یه جا فضولی نکنی فاطمه بعدشم پله ها رو دویدم سمت بالا که محکم خوردم به مامان
مامان گفت خیر باشه مثل لشکر رم کرده کجا به سلامتی ؟ کسی ندونه فکر میکنه رعیت این خونه ای که آداب راه رفتنم بلد نیستی برو چادر سرت کن بریم دنبال شکر دلم نمیخواد شب دور از اینجا باشه
پشت در خونه اسماسادات بودیم که دایهی شکر درو باز کرد سلام و احوال پرسی کرد و تعارفمون کرد داخل شکر اومد جلو و سلام داد اسما سادات بعد چند دقیقه از اتاقش بیرون اومد و گفت ناخوش احوال بودم مامان گفت نکنه از ما دلگیری و دلت نمیخواد مهمون خونت باشیم اسماسادات گفت این خونه گرچه مردش نیست اما احترامش هست اینجا خونه ی خودتونه پرگل جان
مامان گفت ظهری میخواستم بیام دنبال شکر ولی از وقتی رفتم و کلید خونهشو از اون زنیکه گرفتم وقت ناهارشد گفتم بهتره غروب برم پی شکر به سهراب که چشاشو بسته بود و خوابیده بود نگاه میکرد و گفت این بچه هم به شیر بیبی عادت کرده دلم نمیخواد کس دیگه ای شیرش بده
اسماسادات میخواست چیزی بگه که مامان گفت بگذر زن داداش از کوتاهی ما درحق دخترت بگذر نخواه که دشمن شاد بشیم
مامان رو به شکر گفت وسیله هاتو جمع کن که بریم خونه دخترم
🌼🌼🌼🌼🌼
👇تقویم نجومی سه شنبه👇
👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
(اولین و کاملترین مجموعه کانال تقویم نجومی ، اسلامی)
✴️ سه شنبه 👈20 آذر/ قوس 1403
👈8 جمادی الثانی 1446👈10 دسامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است.
✅خرید و فروش.
✅دیدار با روسا و مسولین.
✅رفتن پی طلب حوائج.
✅شروع به کسب و کار.
✅و میهمانی و ضیافت خوب است.
🚖سفر : مسافرت خوب و همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد متوسط الحال و عمرش دراز باشد.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر خوب است:
✳️ختنه نوزاد.
✳️دیدار با مقامات.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️خرید لوازم و ضروریات زندگی.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️و صید و شکار نیک است.
🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.
👨👩👧👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت برای سلامتی حدیث دارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث بیماری می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب درد سر می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 9 سوره مبارکه "توبه" است.
اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا...
و از معنای آن استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
شیشه پنجره را باران شست🌧️
از دل من اما چه کسی؟!
نقش تو را خواهد شست ؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من
باز از دست تو اي رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود🥀
╰
شبتون بخیر در پناه خدا باشید ❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا وارد مهمون خونه شدم که دیدم محمدحسین نشسته سلام کرد و حالمو پرسید گفتم مریضی که پی نا
🍃🍃🍃🌸🍃
#ثریا
شکر دوباره برگشت به خونه و همه چی به روال سابق برگشته بود از صبح مثل مرغ پرکنده بودم دلم میخواست برم بیرون برم جلوی مطب محمدحسین تا ببینمش بلکه آروم بگیره دلم ولی بهونه ای نداشتم انقد رفتم و اومدم که مامان عصبی شد و گفت ثریا چرا هی میری و میای مگه راه قرض داری ؟رفتم پیش فاطمه تو آشپزخونه از قیافش مشخص بود خستهس از وقتی به سهراب و حسین شیر میداد خیلی ضعیف تر شده بود گفتم خوبی فاطمه؟ سرشو تکون داد و گفت خوبم خانم جان
میدونستم ازم دلخوره گفتم چرا باهام سرسنگینی؟ چیزی نگفت و سرش پایین بود چشای خیسشو که دیدم دلم براش سوخت گفت خانم جان من اگر حرفی تو این خونه میزنم واسه خاطر خودتونه مردا رو قد یه شوهر و یه بچه از شما بیشتر میشناسم ،با لحن حق به جانب گفتم عجب من با مردا چیکار داشتم فاطمه چرا حرف درمیاری چیزی نگفت و اشپزیشو ادامه داد. اومدم تو اتاق، شکر سهرابو گذاشت تو بغلم و گفت یکم راهش ببر اروم بشه بچم دل درد داره نق میزنه مامان با غصه گفت این فاطمه هم که شیرش کفاف دوتا بچه رو نمیده اونم دوتا پسر از طرفی دلم نمیخواد کس دیگه ای نوهمو شیر بده ،فاطمه خیلی ساله تو خونه خودمه نون حلال خورده از همه مهم تر ساداته اینجوری که یکی از راه برسه سهرابو شیر بده معلوم نیست کی هست و کی نیست
گفتم مامان جان حداقل یکی رو بیار کمک دست فاطمه باشه این طفلی اینجوری رنگ به رو نداره سهرابم که مدام تو بغل ماها میچرخه بچه خودشم گریه میکنه هم یکیو بیار هوای سهراب داشته باشه هم کارای خونه رو بکنه ،مامان گفت تو فکرش هستم سپردم به خواهرم که یکیو پیدا کنه قرار شده امروز و فردا یکیو بیاره آخه آدم نمیتونه به هر کسی اطمینان کنه
رفتم تو اتاقم و نفس عمیق میکشیدم بلکه مغزم بهتر کار کنه ولی مگه میتونستم دلم آشوب بود دستام یخ کرده بود و صورتم داغ بود مدام یاد حرف محمدحسین میفتادم که میگفت گوشواره باشی برام تو اون تب و تاب از تنها چیزی که یادم نمیومد محمدرضا بود تو این چند وقته از زن عمو بازم خبری نبود جز یکی دو مورد اونم وقت تولد سهراب و دهمیه سهراب ؛مامانم انقد درگیر نادر و شکر بود که وقتی برای بی محلیای زن عمو نداشت .مدام دلم میخواست دراز بکشم چشامو ببندم و محمدحسین کنارم ببینم
محمدحسین هر لحظه کنارم بود حتی وقتی گلای محمدی رو از کنار حوض برمیداشتم سرشو نزدیک موهام میکرد و میگفت چه عطری داره موهات ثریا
عصری بود که خاله همراه یه دختر جوون اومد خونمون مامان سلام و احوال پرسی کرد و گفت مهناز کجاست؟خاله گفت یکم حال ندار بود گفت بمونم خونه بهتره .مامان اشاره کرد به دختری که همراه خاله بود
🕊🕊🕊🕊🕊🕊