#پشیمان_نباش
برای تمام رویاهای از دست رفته سوگواری #کن
اما پشیمان #نباش
پشیمانی فقط یک #دروغ رقّتانگیز است.
تو نمیتوانی گذشته را #تغییر دهی.
تو همانی بودی که بودی،
همه چیز همانی بود که بود،
هیچ چیز نمیتوانست غیر از چیزی که بود ،باشد. دوست من،
حرفم را #باور کن،
تو همیشه میتوانی دوباره #شروع کنی،
مهم نیست قبلا چه اتفاقی افتاده است، میتوانی دوباره شروع کنی،
امروز و اینجا برای #توست،
میتوانی یک قدم کوچک برداری،
یک تصمیم کوچک بگیری،
حرفی را بزنی که هیچگاه #جرات نکردی به زبان بیاوری،
بگذار آن خویش ِ قدیمی #بمیرد
بگذار خویشی جدید #متولد شود
آن الگوی بر مبنای ترس را در هم #شکن،
از منطقه امن خودت بیرون بیا،
اگر لازم است چیزی را اصلاح کن،
اگر لازم است عذرخواهی کن،
اما به لحظه حال #بازگرد
همیشه باید به این لحظه #برگردی،
باید در لحظه حال #نفس بکشی،
در لحظه حال #قدم برداری،
هر چه را در لحظه حال احساس می کنی، احساس کن،
در لحظه حال #بخند و #گریه کن،
در برابر لحظه حال #زانو بزن و زندگیات را به آن اختصاص بده….
گذشته #مُرده است دوست من،
و تو برای شروع دوباره، در #بهترین جا هستی…
#پشیمان_نباش
برای تمام رویاهای از دست رفته سوگواری #کن
اما پشیمان #نباش
پشیمانی فقط یک #دروغ رقّتانگیز است.
تو نمیتوانی گذشته را #تغییر دهی.
تو همانی بودی که بودی،
همه چیز همانی بود که بود،
هیچ چیز نمیتوانست غیر از چیزی که بود ،باشد. دوست من،
حرفم را #باور کن،
تو همیشه میتوانی دوباره #شروع کنی،
مهم نیست قبلا چه اتفاقی افتاده است، میتوانی دوباره شروع کنی،
امروز و اینجا برای #توست،
میتوانی یک قدم کوچک برداری،
یک تصمیم کوچک بگیری،
حرفی را بزنی که هیچگاه #جرات نکردی به زبان بیاوری،
بگذار آن خویش ِ قدیمی #بمیرد
بگذار خویشی جدید #متولد شود
آن الگوی بر مبنای ترس را در هم #شکن،
از منطقه امن خودت بیرون بیا،
اگر لازم است چیزی را اصلاح کن،
اگر لازم است عذرخواهی کن،
اما به لحظه حال #بازگرد
همیشه باید به این لحظه #برگردی،
باید در لحظه حال #نفس بکشی،
در لحظه حال #قدم برداری،
هر چه را در لحظه حال احساس می کنی، احساس کن،
در لحظه حال #بخند و #گریه کن،
در برابر لحظه حال #زانو بزن و زندگیات را به آن اختصاص بده….
گذشته #مُرده است دوست من،
و تو برای شروع دوباره، در #بهترین جا هستی…
#پشیمان_نباش
برای تمام رویاهای از دست رفته سوگواری #کن
اما پشیمان #نباش
پشیمانی فقط یک #دروغ رقّتانگیز است.
تو نمیتوانی گذشته را #تغییر دهی.
تو همانی بودی که بودی،
همه چیز همانی بود که بود،
هیچ چیز نمیتوانست غیر از چیزی که بود ،باشد. دوست من،
حرفم را #باور کن،
تو همیشه میتوانی دوباره #شروع کنی،
مهم نیست قبلا چه اتفاقی افتاده است، میتوانی دوباره شروع کنی،
امروز و اینجا برای #توست،
میتوانی یک قدم کوچک برداری،
یک تصمیم کوچک بگیری،
حرفی را بزنی که هیچگاه #جرات نکردی به زبان بیاوری،
بگذار آن خویش ِ قدیمی #بمیرد
بگذار خویشی جدید #متولد شود
آن الگوی بر مبنای ترس را در هم #شکن،
از منطقه امن خودت بیرون بیا،
اگر لازم است چیزی را اصلاح کن،
اگر لازم است عذرخواهی کن،
اما به لحظه حال #بازگرد
همیشه باید به این لحظه #برگردی،
باید در لحظه حال #نفس بکشی،
در لحظه حال #قدم برداری،
هر چه را در لحظه حال احساس می کنی، احساس کن،
در لحظه حال #بخند و #گریه کن،
در برابر لحظه حال #زانو بزن و زندگیات را به آن اختصاص بده….
گذشته #مُرده است دوست من،
و تو برای شروع دوباره، در #بهترین جا هستی…
🌸🌱🌸
🌸تقصیر ماست
غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم
#گریه می کنم....
جانم فدای دیده بارانی شما
تعجیل در ظهور
#امام_زمان۵صلوات
🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
•ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
هدایت شده از تبلیغات گسترده حنانه
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔
طفلی بچم دوسال بود #موهاشو_آلمانی میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩
دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو #موهاشو کلا #بتراشم تااینکه یه روز باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن #کچل😔
داشتم سکته میکردم از #گریه های بچم و دیدنِ #زخمای_سرش ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇
https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
هدایت شده از تبلیغات گسترده حنانه
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔
طفلی بچم دوسال بود #موهاشو_آلمانی میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩
دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو #موهاشو کلا #بتراشم تااینکه یه روز باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن #کچل😔
داشتم سکته میکردم از #گریه های بچم و دیدنِ #زخمای_سرش ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇
https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش ...
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم ...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش ...
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم ...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش و منم به خیال اینکه #ثواب میکنم #ممانعت نمیکردم
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا.😡..
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
💔سالگرد ازدواجمون بهم خیانت کرد💔
من هانیه هستم و یه ساله نامزد کردم.قرار بود همین یکی دو ماه آینده عروسی بگیریم. روز #عیدقربان رفته بودم خونشون مهمونی. گوشیشو گرفتم برم #اینستا که دیدم دو تا پیج دیگه هم داره رو صفحش. رفتم تو اون آیدیش. دیدم با ی نفر چت میکنه و کلی باهم حرف زدن😔 حالم خیلی بد شد. گوشیو گرفتم رو صورتش گفتم این چیه؟ سریع گوشیو ازم گرفت و من کلی گریه کردم. به تته پته افتاد گف این پیجو دادم به پسرداییم یادم رفته ازش خارج شم ولی من پیاماشونو خوندم و فهمیده بودم با همسرم دوستن. خیلی تحت فشار بودم و هر روز #گریه میکردم با خودم گفتم باید قضیه روشن بشه و تصمیم گرفتم که.......😱🙂❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/1941308184C18baec0390
چی برات کم گذاشته بودم که باهام اینکارو کردی؟!❤️🩹