.

🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 سرگذشت ثریا..... 🍃🍂🍃

🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا آذر دختر آرومی بود ، از همون بچگی مشخص بود به هادی رفته و خبری از لجبازی و یک دندگی من توی وجود آذر نبود .خونه خانم جان بودم که خبر آوردن سیمزار دردش گرفته ، شکر با ناراحتی اخماشو توهم کشید و چیزی نگفت ولی خانم جان گفت گناه داره هر چی باشه بچه ما رو داره به دنیا میاره . آذر تو بغل شکر بود و سهراب براش شکلک درمی‌آورد و می‌خندید ، هیچکدوممون خبر نداشتیم سرنوشت بچه هامون چقدر بهم گره خورده ... خانم جان دلش طاقت نیاورد و گفت من میرم خونه سیمزار تا ببینم بچش چیه؟ اینو گفت و چادر سرش کرد و رفت . بچه دوم سیمزار پسر بود اسمشو گذاشتن قاسم ، خانم جان از همون اول می‌گفت گرچه بی اصل و نسبه ولی دوتا دوتا پسر زاییده و حقشه بهش احترام بزاریم. بعد از به دنیا اومدن بچه سیمزار شکر خیلی کم به خونه خانم جان رفت و آمد میکرد ، از همیشه ساکت تر و گوشه گیر تر شده بود . هادی می‌گفت هر کس رفته سراغ زندگی خودش فقط این وسط شکر زندگی نداره و پاسوز بچه هاش شده تو این مدت چند تا خواستگار برای شکر اومده بودن ولی می‌گفت از اولی چه خیری دیدم که دوباره شوهر کنم وقتی می‌دونم برای مال و منالم دندون تیز کردن .یه روز که تو خونه نشسته بودم بی‌بی اومد بهم سر زد عادت نداشت بی خبر بیاد خونم نشست رو سکوی تو حیاط و گفت نفسم سنگینه ثریا جان ، به خانوم جان هنوز نگفتم ولی به گمونم دوباره حامله شدم . با خوشحالی گفتم واسه این اومدی اینجا ؟ بی‌بی قیافش توهم بود گفت نه ثریا جان راضیه رو دیدم . اسم راضیه که اومد حالم بد شد انگار یکی تمام غمای گذشته رو از تو قبر برام در آورده گفتم بی‌بی من به راضیه چیکار دارم؟ با ناراحتی گفت پیر شده ثریا از من و تو کم سن تره ولی انگار عمری ازش گذشته دستاش پینه بسته بود صورتش سوخته بود ، خوشگلیش رفته الآنم داره سر زمین این و اون کار می‌کنه و وقتی کار نیست گدایی می‌کنه ،گفتم خودش کرد که هزار بار لعنت به قلب سیاهش ، با ناراحتی گفت سر زمینای آقا هادی هم کار می‌کنه . اسم هادی و راضیه که کنار هم اومد پشتم از ترس لرزید ، گفت نگران نشو خانم جان آقا هادی رو خودت خوب می‌شناسی ولی میگم خدایی نکرده از رو قلب سیاهش نیومده باشه پی تلافی کردن دندونامو روهم فشار دادم و گفتم این دفعه فرق داره بی‌بی ، این دفعه زندگیمو مثل گوشت قربونی نمیندازم جلوش. بی‌بی گفت ثریا زندگی راضیه همش نداری و بی کسی و بدبختی بوده صدقه سر زندگیی که داری ببخشش دستشو بگیر و بزار زندگی کنه 🌼🌼🌼🌼

🍁 ترجمه دلنشین آیه ۵٨ سوره مبارکه نساء. 🔎 جستجوی سوره: #نساء #مصحف‌فارسی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊

💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋ ❄️ روزتون پراز خیروبرکت ❄️ ☔️ امروز شنبه ☀️ ۲۹ دی ۱۴۰۳خورشیدی 🌙 ۱۷ رجب ۱۴۴۶ قمر 🎄 ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی 💯ذکر_روز ⛄️❄️یا رب العالمین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎❄️☃️  🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

⭐️با دقت ادم های توی‌زندگیت رو انتخاب کن 🌝♥️    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

قابل توجه کسایی که سرسون تو زندگی ماس😂👌 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ . ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟ بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم ♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787

❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 #زیارت_آل_یاسین_صوتی_با_صدای_دلنشین_علی_فانی التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 #آل_یاسین #امام_زمان #مهدی #یاس ❤️❤️❤️❤️❤️

ترفندهای جالب و کاربردی برای دوستان عزیزم 😍😍😍 ‎ ❤️❤️

✨﷽✨ ✨ #پندانـــــــهـــ کم‌کم یاد می‌گیری؛ همه‌ی دردها، همه‌ی مشکلات، و همه‌ی از دست دادن‌ها بد نیست! درست شبیهِ واکسن‌ که اولش کمی می‌سوزانَد ولی قوی‌ترت می‌کند... ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b