eitaa logo
سینما از سینما
63 دنبال‌کننده
133 عکس
61 ویدیو
1 فایل
نشانیِ مدیر کانال: @mhnasseri «سینما از سینما» یک تارنمایِ کاملا مستقل است. در صورت تمایل به حمایت مالی از آن، از طریق شماره کارت زیر اقدام فرمایید. ۶۰۳۷۹۹۷۱۳۸۶۹۸۱۹۷ محمدحسین ناصری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(The following text is mostly from this Instagram page: PanahianEN) There is a video of the ceremony of Renunciation of the Polytheists by Iranian pilgrims, which has received much attention. But there is one thing about this video that it must be mentioned. This is not the first year that Iranian pilgrims are holding this ceremony. Rather, it’s about 40 years now that they’ve been holding the ceremony of Renunciation of the Polytheists during Hajj. This is a ceremony that Imam Khomeini, inspired by Prophet Ibrahim’s Hajj, recommended that all pilgrims participate in. He introduced this ceremony as a pillar of a true Hajj. Iranian pilgrims have suffered greatly for this ceremony during these years. Just one example of these sufferings was in 1987 when the Saudi government, a strong supporter of I$r@el, attacked the Iranian pilgrims’ Renunciation of the Polytheists march and martyred 350 pilgrims in an unparalleled crime. But finally now after many years, the truth, correctness, and beauty of this ceremony by Iranian pilgrims has been seen throughout the world, and everyone has admired and been inspired by it. This truth shows that being active on the straight path may take time, but it will definitely be effective. God has guaranteed the effectiveness of the martyrs’ blood and continuing on their path.
🎥ایرانِ ما، از زبانِ آن‌ها توی این هشت ماه، صحبت‌های زیادی رو از غیرِ ایرانی‌ها درباره‌ی ایرانِمون شنیدم. از بینشون این مجموعه رو آماده کردم. 👈در بخش «با ربط و بی ربط به سینما» cinemafromcinema.com/?p=1072 @cinemafromcinema_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"Oh, Gaza! Corpses are being brought from all sides. The blood of the 6-month-old flows in our veins. Where is Abu Mahdi? Where is Uncle Qasim? Oh, Gaza! My child is sleeping in their blood like a baby. An unlimited oppression, the call of death, there is no food or water in Gaza..."
بعد از ظهر بخیر هر روز بعد از ظهر، آن زمان که روز دیگر تقریباً تمام شده و شب نزدیک می‌شود، می‌توانی بازگردی و به آن روز خیره شوی، آگاه به اینکه دیگر گذشته، تمام شده، رفته، هرگز باز نخواهد گشت و حالا عُمرت یک روز کوتاه‌تر شده، می‌توانی بازگردی و به آن روز خیره شوی، و دریابی که همه‌چیز، روابطِ انسانی، سیاست، هنر، همه‌چیز همبسته با دین است… چراکه همه‌چیز، مسئله‌ی مرگ و زندگی است «همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده» (قرآنِ کریم، آیه‌ی دوم سوره‌ی مُلک، ترجمه‌ی فولادوند) 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌خواهی چطور بمیری؟ یاسوجیرو اوزو برای من مورد جالبی است. کار او را به عنوانِ یک فیلمساز تحسین می‌کنم، فیلم‌های زیادی از او دیده‌ام، چند مستند درباره‌اش تماشا کرده‌ام، هنوز هم مشتاقم که از او بیشتر ببینم، و با این وجود، هیچ‌وقت هیچ یک از کارهای او را دوست نداشته‌ام. فکر می‌کنم همه‌ی آنها در نظرم رقت‌انگیزند. از این جهت که انگار او، ناتوان است در پذیرش زندگی به همان صورتی که هست و تغییرِ نقطه‌نظرشْ بر طبق آن. به نظرم می‌آید که او، حتی نمی‌خواهد تلاشی در این زمینه کند. او وقایعِ پیشِ پا افتاده‌ی زندگی را بزرگ می‌دارد؛ او حتی لحظاتِ پیشِ پا افتاده‌ی زندگی را بزرگ می‌دارد، مثلا به عنوانِ نمونه قدم زدنِ در میانِ یک کوچه را. اما حسی که منتقل می‌شود این است که او چنین می‌کند، تا بتواند از نگاهِ کُلّی به زندگی اجتناب کند، حتی اگر فرصتِ او برایِ این احتنابْ لحظه‌ای بیشتر نپاید. البته که در نهایت زندگی، در فیلم‌های او اتفاق می‌افتد، اما این اتفاقی است ناگزیر. او زندگی را به عنوانِ یک کُل بزرگ نمی‌دارد، تلاش نمی‌کند که شکوهِ درونِ آن را دریابد، وقوعِ زندگی فقطْ ناگزیر است. و این ظاهراً، نحوه‌ی مرگِ چنین فردی است. من نمی‌خواهم مانند او بمیرم؛ من می‌خواهم مانندِ یک مجاهدِ فلسطینی بمیرم؛ خواسته و آگاهانه. 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
بُگذار تو را زخم زَنَد نکته همین است؛ «زخم». هنر باید زخم بزند و حد و مرزِ واقعیتِ درونیِ خواستنی شده‌ی ما را به چالش کشد. ما خیلی زود تعلق پیدا کرده، عادت می‌کنیم، و این‌گونه بخشی از واقعیت بُرون را به نفع واقعیت درونیِ آشنای خویش نادیده می‌گیریم. چالشی که هنر باعث می‌شود می‌تواند حد و مرز واقعیت درونیِ خواستنی شده‌ی ما را جا به جا کرده، به آن وسعت ببخشد، چرا که آن از غفلت، کوته‌نظری و ضعف ما خواستنی شده است؛ چالشی تکان‌دهنده و شورانگیز که قوت قلب و آرامش می‌بخشد. و همچنین، این چالش ما را یاری می‌کند که نقطه‌نظرِ دیگران را کمی بیشتر درک کُنیم. همان‌طور که می‌بینید این چالش، به وضوح در کُنشگریِ دینی و سیاسی کمک‌کننده است. چراکه نه تنها ما را در ادراکِ نقطه‌نظرِ دیگران یاری می‌کند، بلکه فهم و قدرتی را در اختیارمان می‌گذارد تا بر حق پافشاری کُنیم. 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
به امید خدا قراره از تدوین بگم. ان شاء الله که کارگاه مفیدی از آب در بیاد:
🪂ورکشاپ فیلمسازی 🎥در رشته های کارگردانی، تهیه کنندگی، تدوین،عکاسی،تصویربرداری،فیلمنامه نویسی و مستندسازی 🎬 🧕🧓ویژه دختران و پسران 🕌در شهر کرج 🌍امکان حضور از سراسر کشور 🗣مدرسان : استاد سهیل سلیمی تهیه کننده /کارگردان / آهنگساز و استاد ناصری فیلمساز ،استاد فلاح فر کارگردان / مستند ساز و خانم مرادوندی نویسنده 📡 حضوری ⏳زمان ثبت نام: تا ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ ⌚️زمان برگزاری ورکساپ:۱۹ الی ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ ✅ سن شرکت کنندگان: ۱۴سال و بالاتر ☎️شماره تماس ثبت نام : 09336832339 برادران 09035414456دختران 📱آی دی سوالات: @Fostat_ghoran لینک فرم ثبت نام: https://formafzar.com/form/ipuck 🟣‌ مجموعه تربیتی فرهنگی مزرعه آفتابگردان👇 https://eitaa.com/zeynaabi https://eitaa.com/zeynaabi
حقیقت دموکراتیک نیست 🗒برگه اول گزارش شده این دختر که اهلِ کُره جنوبی است، به مدت صد و نَود روز، مقابلِ سفارتِ رژیمِ اشغالگر، به تنهایی به اعتراض ایستاده است. نمی‌دانم که این گزارش تا چه اندازه دقیق است، نمی‌دانم که آیا به واقع او، در تمامِ صد و نود روز تنها بوده است یا نه، اما بیایید تصور کنیم که تنها بوده؛ از این زیباتر؟ ایستادن برای حق، حتی اگر مجبور شدی، کاملاً تنها. حقیقت دموکراتیک نیست، و این دخترِ اهلِ کُره جنوبی، دارد این واقعیت مسلّم رو به یاد همه‌‌مان می‌آورد. حقیقت ریاضی‌گونه است؛ به این معنی که فقط یک حقیقت وجود دارد. «تو» هستی که باید خود را با آن سازگار کنی، نه بالعکس. و اندیشه‌ی بُنیانیِ «یک» دین، بر مبنای اندیشه‌ی بُنیانیِ حقیقت بنا شده است. تو نمی‌توانی میانِ دستوراتِ «یک» دین، هر کدام را که می‌پسندی انتخاب کُنی. اما بیایید تصور کنیم که تو می‌توانی میانِ این دستورات، هر کدام را که می‌پسندی انتخاب کُنی؛ بیایید تصور کنیم که تو، تحت نظامِ مدیریتیِ لیبرال دموکراسی زندگی می‌کنی. در این صورت چطور معین می‌کنی «خوب» چیست؟ تحتِ نظامِ مدیریتی لیبرال دموکراسی، «خوب» محلِ گفتگو است و بنابراین، همان‌طور که در غرب شاهدید، ارزش‌های «ثابت»ـی وجود ندارد. ارزش‌هایی وجود دارد و شاید این ارزش‌ها شباهت‌هایی نیز با ارزش‌های دینی داشته باشند، اما در نهایت این ارزش‌ها «ساخته‌ی دستِ بشر» هستند. @cinemafromcinema_com
حقیقت دموکراتیک نیست 🗒برگه دوم ...تنها مشروعیتی که این ارزش‌ها می‌توانند کسب کنند، مشروعیتی است که حمایتِ اکثریت مردم می‌تواند به آن‌ها بدهد. و بنابراین عاملِ تعیین کننده، چیزی است که مردم «می‌خواهند». و همان‌طور که مشاهده می‌کنید مردم متفاوت هستند؛ بعضی از آن‌ها خواستارِ حقوقِ مربوط به سقطِ جنین‌اند، بعضی دیگر می‌خواهند جهان را به زیر سلطه خود در آورند. بدونِ خدا، تمامِ داراییِ شما هوا و هوس‌های شماست و این هوی و هوس‌ها، خدای شما می‌شوند «پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده‏ اش پرده نهاده است آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت‏ خواهد کرد آیا پند نمى‏ گیرید» (قرآن کریم، سوره‌ی الجاثیه، ترجمه فولادوند). حقیقت این قابلیت را دارد که بسیار بحث‌برانگیز باشد، و نیز هنر. به باور من هنر باید براَنگیزاننده باشد، اما نه به این خاطر که هنجارهایِ اجتماعی را تضعیف می‌کند؛ باید براَنگیزاننده باشد، چراکه هنر به حقیقت اشارت دارد، و گاهی این اشارت، مترادف با هنجارشکنی است. 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
یک بارِ دیگه توفیق شد و این‌بار در کرج، که درباره نقشِ بُنیانیِ تدوین در سینما صحبت کنم.
مُهَیّای آتش بِبارَد یا نبارَد، خود را برای آتش مُهیّا کنیم… ما پیروانِ آیینِ ابراهیم هستیم: امام خامنه‌ای (مدّ ظلّه العالی): هنر آن است که زیبایی‌ها را درک کند. این زیبایی‌ها لزوماً گل و بلبل نیست؛ گاهی اوقات، انداختن یک نفر در آتش و تحمّل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید. (در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر) سیدِ مقاومت زنده است و نزد پروردگارش روزی داده می‌شود؛ مُردگانِ عالمِ خاک را دریابیم… 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
باید به این تهدیدِ «تیوال» به «زدودنْ» به چه شکل نگاه کنم؟ با حُسنِ ظن یا سوء ظن؟ آیا صرفاً بخاطر بی‌دقتی یا اختلافِ سلیقه این اخطار صادر شده؟ یا اینکه با سیدِ مقاومت، امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) یا (خدایِ ناکرده) قرآن مشکلی دارن؟ آیا از نظر قانونی میشه در ارتباط با این موضوع به جایی شکایت بُرد یا نه؟ اگر اطلاع دارین، لطفا به من اطلاع بدین. سپاسگزارم. 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
هدایت شده از نهضت اجتماعی جوانان
🔸فراخوان جذب نیروهای جهادی هنری و رسانه ای 🔸اگر شما هم مثل ما دغدغه‌ فعالیت خبری ، هنری و رسانه‌ای مردمی دارید در کنار هم باشیم. ما در نهضت اجتماعی جوانان به دنبال افراد فعال و خلاق هستیم تا با هم در مسیر روشنگری ، آگاهی‌بخشی و اطلاع‌ رسانی فعالیت های امید بخش مردمی واجتماعی گام برداریم. 🔸دفتر کتاب و روایت نهضت اجتماعی جوانان در نظر دارد تا از میان برادران و خواهران متخصص و باتجربه برای انجام فعالیت های خبری، هنری و رسانه ای در طول سال فعال با رویکرد نذر رسانه ای جذب کند 🔸🔸 برای آگاهی بیشتر ، اطلاعات کامل در پوستر فراخوان قابل مشاهده است . برای ثبت نام از طریق لینک زیر اقدام نمایید لینک ثبت نام https://B2n.ir/n52591 🆔@nehzate_javanan
آزادی «حق» است یا «تکلیف»؟ شهید سید مرتضی آوینی در ارتباط با این نقلِ قول از کامو می‌گوید: کامو می گوید که جامعۀ بازرگانی، آزادی را به مثابه «حقی از آن خویش» تلقی می کند نه «تکلیفی در برابر دیگران»، و این سخن است که نگارنده را جذب کرده است: اختیار و آزادی انسان فراتر از آنکه حقّ او باشد، تکلیف اوست. ما می‌گوییم «تکلیف در برابر خدا»؛ ماکسیم گورکی در «هدف ادبیات» می گوید «تکلیف در برابر مردم»… (ترجمۀ نقل قولِ کامو از مصطفی رحیمی، به نقل از کتابِ «رستاخیزِ جان») 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
تا این لحظه منابعِ رسمیِ ما، خبر شهادتِ برادرِ مجاهدمانْ یحیی سنوار رو تایید نکردن؛ اما خبرِ شهادتِ این مردِ بزرگْ سال‌هاست که تایید شده. تجسم مظلومیت و اقتدار رو تماشا کنیم و اشک بریزیم... تجسمِ اطمینانِ دل رو ببینیم و اشک بریزیم... تجسم ذکرِ خدا رو ببینیم و با اطمینانْ اشک بریزیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈پیامِ سید محمدحسین خیرالامور (سیدنا) از قلبِ ضاحیه و بیروت به تک‌تکِ ما. تماشا و اطلاع‌رسانی کنین. ⚠️مبادا کم بذاریم.
📣 اولین جلسۀ نمایشِ عمومیِ مستندِ بلندِ «تبادل آتش: گفتگویی با دختران طرفدار زن، زندگی، آزادی»با حضور سازنده اثر 📆 چهارشنبه، ۱۶ آبان ⏱ ساعت ۱۵ 📍حسینیه‌ هنر: تهران، خیابان ۱۶ آذر، روبروی پورسینا ⚠️ ظرفیتِ محلِ نمایش محدود است توضیح: آبان‌ماهِ سالِ 1401 ساختِ این فیلم رو شروع کردم. شناختم از غرب - که نتیجۀ دمخور بودنْ با آثار رسانه‌ایِ متنوعی بود که در فضای فرهنگیِ غرب تولید میشه - به هدفم از ساختِ این فیلم شکل داد: رَدگیری، طرح و مداقه در بُنیان‌هایی که شعارها و اتفاقات اون سال، بر اون‌ها بنا شده بود؛ بُنیان‌هایی که درک مشترک از اون‌ها، در درجۀ اول می‌تونست خیلی از سوء تفاهم‌ها رو برطرف کنه و در درجۀ دوم، یک تاثیرِ اساسی بر جهان‌بینی و ایدئولوژی همۀ ما بذاره. قضاوتِ میزانِ موفقیتِ این اثر در نیل به این هدف با شما. 👈 «فیلم» @cinemafromcinema_com
38.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥«قطب‌نمای اخلاقیِ خود»، تکه‌ای از فیلمِ «تَبادُلِ آتش» در صورتِ تمایل به اکران دانشگاهی و غیرِ دانشگاهیِ مستندِ بلند «تبادُلِ آتش: گفتگویی با دختران طرفدارِ زن، زندگی، آزادی »، درخواستِ خود را از طریق نشانیِ مدیرِ کانال اعلام کنید. مخاطبِ فیلم: بزرگسال توضیح: آبان‌ماهِ سالِ ۱۴۰۱ ساختِ این فیلم رو شروع کردم. شناختم از غرب – که نتیجۀ دمخور بودنْ با آثار رسانه‌ایِ متنوعی بود که در فضای فرهنگیِ غرب تولید میشه – به هدفم از ساختِ این فیلم شکل داد: رَدگیری، طرح و مداقه در بُنیان‌هایی که شعارها و اتفاقات اون سال، بر اون‌ها بنا شده بود؛ بُنیان‌هایی که درک مشترک از اون‌ها، در درجۀ اول می‌تونست خیلی از سوء تفاهم‌ها رو برطرف کنه و در درجۀ دوم، یک تاثیرِ اساسی بر جهان‌بینی و ایدئولوژی همۀ ما بذاره. قضاوتِ میزانِ موفقیتِ این اثر در نیل به این هدف با شما. 👈در بخش «فیلم» @cinemafromcinema_com
«اَبله» نباش! 🗒برگه اول «اَبله» نوشتۀ داستایفسکی یکی از اولین رمان‌هایی است که خوانده‌ام و طبق آنچه در خاطر دارم، بهترین رُمان. در همان صفحاتِ ابتدایی، پرنس میشکین (شخصیتِ اصلی) در میانۀ یک گفتگو این جملات را بر زبان می‌آورد: «من به این اعتقاد دارم، به قدری که رُک و راست می‌گویم: مجازات اعدام به گناه آدم‌کُشی، به مراتب وحشتناک‌تر از خود آدم‌کُشی است. کشته‌شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته‌شدن به دست تبهکاران ندارد. آن کسی که مثلاً شب، در جنگل یا به هر کیفیتی به دست دزدان کشته می‌شود تا آخرین لحظه امیدوار است که به طریقی نجات یابد، هیچ حرفی در این نیست. مواردی بوده است که کسی که سرش را گوش تا گوش می‌بریده‌اند هنوز دلش به فکر فرار گرم بوده یا التماس می‌کرده است که از خونش بگذرند. حال آنکه اینجا همین امیدی که تا آخرین دم دل را گرم می‌دارد و مرگ را ده بار آسان‌تر می‌کند بی‌چون و چرا از محکوم گرفته می‌شود. اینجا حکم صادر شده و همین که حکم است و قطعی است و اجباری‌ست و هولناک‌ترین عذاب است و بدتر از آن چیزی نیست. سربازی را در میدان جنگ جلو توپ بگذارید و شلیک کنید. او تا آخرین لحظه امیدوار است. ولی حکم ‘قطعی’ اعدام همین سرباز را برایش بخوانید، از وحشت ناامیدی دیوانه می‌شود یا به گریه می‌افتد.» کسانی که رُمان را خوانده‌اند از عاقبت چنین شخصیتی خبر دارند؛ کسی که امیدِ به زندگی را چنان بها می‌دهد که مجازاتِ اعدامِ یک آدم‌کُش را از خود آدم‌کُشی «به مراتب وحشتناک‌تر» می‌داند! @cinemafromcinema_com
«اَبله» نباش! 🗒برگه دوم او می‌پسندد انسان، تا آخرین دَم، به جای پذیرفتنِ مرگْ با غفلت از آن زندگی کند. او البته – همان طور که عنوان اثر به ما می‌گوید – «اَبله» است و به قول فروغِ فرخزاد «اَبلهانه می‌پندارد که حق زیستن دارد»: بر او ببخشایید بر او که گاه گاه پیوند دردناک وجودش را با آب های راکد و حفره های خالی از یاد می‌برد و ابلهانه می‌پندارد که حق زیستن دارد بر او ببخشایید بر خشم بی تفاوت یک تصویر که آرزوی دوردست تحّرک در دیدگان کاغذیش آب می‌شود زندگی یک فرصتِ کوتاه و رنج‌آور است برای پذیرفتن و طلبِ مرگ؛ آن را با غفلت از مرگْ تلف نکنیم: به خدا سوگند، دلبستگى پسر ابو طالب به مرگ از دلبستگى کودک به پستان مادر بیشتر است. (نهج‌البلاغه، خطبۀ پنجمِ، ترجمۀ آیتی) 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com