eitaa logo
سینما از سینما
80 دنبال‌کننده
161 عکس
70 ویدیو
1 فایل
نشانیِ مدیر کانال: @mhnasseri «سینما از سینما» یک تارنمایِ کاملا مستقل است. در صورت تمایل به حمایت مالی از آن، از طریق شماره کارت زیر اقدام فرمایید. ۶۰۳۷۹۹۷۱۳۸۶۹۸۱۹۷ محمدحسین ناصری
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از ظهر بخیر هر روز بعد از ظهر، آن زمان که روز دیگر تقریباً تمام شده و شب نزدیک می‌شود، می‌توانی بازگردی و به آن روز خیره شوی، آگاه به اینکه دیگر گذشته، تمام شده، رفته، هرگز باز نخواهد گشت و حالا عُمرت یک روز کوتاه‌تر شده، می‌توانی بازگردی و به آن روز خیره شوی، و دریابی که همه‌چیز، روابطِ انسانی، سیاست، هنر، همه‌چیز همبسته با دین است… چراکه همه‌چیز، مسئله‌ی مرگ و زندگی است «همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده» (قرآنِ کریم، آیه‌ی دوم سوره‌ی مُلک، ترجمه‌ی فولادوند) 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌خواهی چطور بمیری؟ یاسوجیرو اوزو برای من مورد جالبی است. کار او را به عنوانِ یک فیلمساز تحسین می‌کنم، فیلم‌های زیادی از او دیده‌ام، چند مستند درباره‌اش تماشا کرده‌ام، هنوز هم مشتاقم که از او بیشتر ببینم، و با این وجود، هیچ‌وقت هیچ یک از کارهای او را دوست نداشته‌ام. فکر می‌کنم همه‌ی آنها در نظرم رقت‌انگیزند. از این جهت که انگار او، ناتوان است در پذیرش زندگی به همان صورتی که هست و تغییرِ نقطه‌نظرشْ بر طبق آن. به نظرم می‌آید که او، حتی نمی‌خواهد تلاشی در این زمینه کند. او وقایعِ پیشِ پا افتاده‌ی زندگی را بزرگ می‌دارد؛ او حتی لحظاتِ پیشِ پا افتاده‌ی زندگی را بزرگ می‌دارد، مثلا به عنوانِ نمونه قدم زدنِ در میانِ یک کوچه را. اما حسی که منتقل می‌شود این است که او چنین می‌کند، تا بتواند از نگاهِ کُلّی به زندگی اجتناب کند، حتی اگر فرصتِ او برایِ این احتنابْ لحظه‌ای بیشتر نپاید. البته که در نهایت زندگی، در فیلم‌های او اتفاق می‌افتد، اما این اتفاقی است ناگزیر. او زندگی را به عنوانِ یک کُل بزرگ نمی‌دارد، تلاش نمی‌کند که شکوهِ درونِ آن را دریابد، وقوعِ زندگی فقطْ ناگزیر است. و این ظاهراً، نحوه‌ی مرگِ چنین فردی است. من نمی‌خواهم مانند او بمیرم؛ من می‌خواهم مانندِ یک مجاهدِ فلسطینی بمیرم؛ خواسته و آگاهانه. 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
«اَبله» نباش! 🗒برگه دوم او می‌پسندد انسان، تا آخرین دَم، به جای پذیرفتنِ مرگْ با غفلت از آن زندگی کند. او البته – همان طور که عنوان اثر به ما می‌گوید – «اَبله» است و به قول فروغِ فرخزاد «اَبلهانه می‌پندارد که حق زیستن دارد»: بر او ببخشایید بر او که گاه گاه پیوند دردناک وجودش را با آب های راکد و حفره های خالی از یاد می‌برد و ابلهانه می‌پندارد که حق زیستن دارد بر او ببخشایید بر خشم بی تفاوت یک تصویر که آرزوی دوردست تحّرک در دیدگان کاغذیش آب می‌شود زندگی یک فرصتِ کوتاه و رنج‌آور است برای پذیرفتن و طلبِ مرگ؛ آن را با غفلت از مرگْ تلف نکنیم: به خدا سوگند، دلبستگى پسر ابو طالب به مرگ از دلبستگى کودک به پستان مادر بیشتر است. (نهج‌البلاغه، خطبۀ پنجمِ، ترجمۀ آیتی) 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com
آمادۀ مرگ هستی؟ تا به حال با مرگ روبرو شده‌اید؟ اشاره‌ام به یک حادثۀ بخصوص در زندگیِ شما نیست؛ سوال من این است که آیا هیچ‌وقت به خود آمده‌اید و با خود گفته‌اید که خواهید مُرد و باید با آن روبرو شوید؟ فکر می‌کنم برای این امر، سینما یک محلِ عالی و «ارتشِ سایه‌ها» یک نمونۀ عالی است. فیلمْ دربارۀ مقاومتِ فرانسه است در برابرِ اشغالِ نازی‌ها. این فیلم بطور خاص، به حال و هوای این روزهای ما نزدیک است چراکه دقیقاً در همین لحظه، در دو نقطه با اِشغال‌گران درگیر هستیم: فلسطین و سوریه. می‌توانید فیلم را تماشا کنید، در «سینما از سینما» مطلبی را که در ارتباط با این فیلم نوشته‌ام بخوانید و نظرتان را به من بگویید: فیلیپِ بی‌جایگزین 👈 «کوتاه در بعد از ظهر» @cinemafromcinema_com