🎥فروغ فرخزاد و «بیل را بکش»
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=216
#سینما
#نقد_فیلم
#فروغ_فرخزاد
#کوئنتین_تارانتینو
@cinemafromcinema_com
📄به لطفِ بیل
📌درباره «بیل را بکش» اثر کوئنتین تارانتینو
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=216
#سینما
#نقد_فیلم
#فروغ_فرخزاد
#کوئنتین_تارانتینو
@cinemafromcinema_com
به لطفِ بیل
درباره «بیل را بکش» اثر کوئنتین تارانتینو
#سینما
#نقد_فیلم
#فروغ_فرخزاد
#کوئنتین_تارانتینو
من اون لایهی محافظِ ژانر رو دوست دارم [...] در حال حاضر واقعا این رو دوست دارم که داستانم رو، حرفی که باید بزنم رو، زندگینامه های کوچیکِ خودم رو بردارم و بچسبونمشون داخل دنیاهای دیوانه وارِ ژانر. شاید وقتی پیرتر بشم این مسئله تغییر کنه، بگم بذار همه چی رو بیاریم روی سطح و آشکارا بسازیم: این درباره مردیه که عاشقه یا این یکی درباره مردیه که نمیدونه میخواد چیکار کنه یا درباره مردیه که فکر میکنه شکست خورده یا این یکی درباره مردیه که هیچوقت فرزند نداشته و آرزو میکنه که الان بچه میداشت. در حال حاضر، من میخوام که کاملا حقیقت رو به شما بگم و کاملا شخصی کار کنم، اما در داخل یک ژانر. «بیل را بکش» به شکل دیوانه واری شخصی بود؛ من لزوما نمیخوام که شما بدونید چرا تا چنین حدّ لعنتی ای شخصی بود و اینکه یک تکه از قلب و روحم بود که کنده شده بود. میخواستم ترفندِ کوچیکی خلق کنم برای استتار... اینطوری فقط این نیست که «این داستان کوئنتین تارانتینوی فیلمسازه و این اتفاقیه که داره تو زندگیش میوفته». بنابراین من داخل دستهای از چیزهای دیگه دفنش میکنم اما همچنان خیلی حقیقیه و همچنان از من نشأت میگیره.
کوئنتین تارانتینو
بی تصویر، صدای نفس نفس زدن زنی را میشنویم. «انتقام غذای است که در بهترین حالت، سردْ سِروْ شده ای ست». نوبت آمدن تصویر میشود و زن را در لباس عروس میبینیم؛ عروس (اوما تورمن) را آلوده به خون و زخمی میبینیم.
🗒برگ اول
@cinemafromcinema_com
🎥راجر دیکنز و «ارتش سایه ها»
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=289
#سینما
#نقد_فیلم
#ژان_پیر_ملویل
#راجر_دیکنز
@cinemafromcinema_com
📄فیلیپِ بی جایگزین
📌دربارهی فیلم «ارتش سایه ها» اثر ژان-پیر ملویل
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=289
#سینما
#نقد_فیلم
#ژان_پیر_ملویل
#راجر_دیکنز
@cinemafromcinema_com
فیلیپِ بی جایگزین
دربارهی فیلم «ارتش سایه ها» اثر ژان-پیر ملویل
#سینما
#نقد_فیلم
#ژان_پیر_ملویل
#راجر_دیکنز
آغاز
خودرو حمل زندانی که از مسیر منحرف میشود، افسر اونیفورم پوش از زندانیِ دستبند به دست میپرسد «ما یه انحراف کوچیک از مسیر داریم. عجله ای ندارید؟» و جواب میشنود «نه اصلا». اثر در همان دقایق ابتدایی شروع شده؛ با جملاتی که ردّ و بدل میشود ذهنیت ما را از زندانی و دستبند دگرگونه کرده، نوعی آسایش بنا میکند؛ آسایشی معلق. چراکه خودروی حمل زندانی هنوز به مقصد نرسیده و نگاهِ افسر مهربانِ انتقال زندانی پس از گفتگو، به سوی دستانِ دستبند زده شدهی زندانی کشیده شده، لبخندش به تلخی محو میشود. خودرو به مقصد میرسد و اینجا رئیس کمپ است که پروای زندانی دارد «از هویج استفاده کن (نه چماق) … آره واقعا. اما با احتیاط ازش استفاده کن». سپس زندانیِ ما فیلیپ ژِربیر(لینو ونتورا) وارد کمپی میشود که قرار است در آن زندانی باشد. این کمپ، بدون میله شباهت چندانی به زندان ندارد. ظاهرا محدودیت چندانی برای رفت و آمد و گشت و گذار در محوطه کمپ نیست و مسئولیت تعمیر و نگهداری از برق آن بر عهدهی یکی از زندانیان است. خبری از کار یا هرگونه دشواری نیست. همه ایستاده یا نشسته صحبت میکنند، بازی میکنند یا موسیقی مینوازند. فیلیپ نیز در یک زوم به عقبِ بدون قطعِ طولانی، در محوطه کمپ پرسه میزند و طولِ آن را در آرامش سیر کرده، زندانیان را از نقاط مختلف دنیا سیاحت میکند.
🗒برگ اول
@cinemafromcinema_com
🎥آلفرد هیچکاک در برابر آرون سورکین
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=307
#سینما
#نقد_فیلم
#آلفرد_هیچکاک
#آرون_سورکین
@cinemafromcinema_com
📄آرون سورکین و «استیو جابز»
📌دربارهی «استیو جابز» و نویسندهاش آرون سورکین
👈در بخش «نقد در بعد از ظهر»
cinemafromcinema.com/?p=307
#سینما
#نقد_فیلم
#آرون_سورکین
#آلفرد_هیچکاک
@cinemafromcinema_com
آرون سورکین و «استیو جابز»
دربارهی «استیو جابز» و نویسندهاش آرون سورکین
#سینما
#نقد_فیلم
#آرون_سورکین
#آلفرد_هیچکاک
اول از همه، باید بدونید من واقعا هیچ حساسیت بصری ای ندارم اصلا، من فیلما رو بیشتر میشنوم تا اینکه ببینمشون.
«یک شیوهی تئاتری» تمام چیزیه که من بَلدَم چه جوری انجامش بدم. چیزیه که براش مدرسه رفتم، همون طور که گفتم، چیزیه که با انجامش بَراومدم. من هنوزم این حس رو دارم که انگار تو فیلم و تلوزیون یه خارجی ام، که به نوعی تلاش میکنه تو فیلم و تلوزیون «نمایشنامه» رو پیاده کنه.
رُک و راست، من هیچوقت این تصور رو که «فیلم رسانهی کارگردانه» قبول نکردم؛ فکر میکنم هرکی این حرفو زده، یه کارگردان بوده.
آرون سورکین
«استیو جابز» یک مشاجره است. مشاجره ای با تزریق مادهی انرژی زا تقویت شده، با حذف لنگی ها و کندی ها سرِ ضرب شده و با تحقیق و بازنویسیِ آرون سورکینِ نویسنده و تمرین بازیگران، بی تُپُق و حاضرجوابانه شده؛ یک مشاجرهی رویایی است. راوی در دام لذتِ دو سویهی یک مشاجرهی ذهنی اثیر شده؛ لذتی ناشی از خشم و «ترحم برای خود». خشم و ترحمی ناشی از گرهی عقده ها. عقدهی رانده شدن یک کودک از سوی پدر و مادر و عقدهی برتریِ یک مرد بالغ بر دیگران.
🗒برگ اول
@cinemafromcinema_com