جنگ اسرائیل و ایران: پایان یافته اما حل نشده (بخش اول)
#ترجمه
نویسنده :راز زیمت
مدیر برنامه تحقیقاتی ایران و محور شیعه در موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) است. او همچنین سردبیر مشترک مجله این موسسه، ارزیابی استراتژیک، است. علاوه بر این، او به عنوان پژوهشگر در مرکز اتحاد برای مطالعات ایرانی در دانشگاه تل آویو فعالیت میکند.
آتشبس شکنندهای که در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل اعلام شد، پایان مرحلهای بسیار شدید و بیسابقه از رویارویی مستقیم دو کشور را رقم زد. اسرائیل میتواند این دور از درگیری را یک موفقیت عملیاتی بزرگ تلقی کند، چرا که توانست برنامه هستهای ایران را بهطور قابل توجهی به عقب براند. هرچند ایران همچنان بخشی از ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی خود را حفظ کرده و ممکن است آن را به سایتهای مخفی منتقل کرده باشد، اما حملات اخیر موجب آسیب جدی به تأسیسات کلیدی از جمله نطنز و فردو شد. همچنین، حذف دستکم ده دانشمند ارشد هستهای روند توسعه سلاح هستهای ایران را حداقل برای آینده نزدیک مختل کرده است. با وجود این، کارشناسان معتقدند ایران همچنان میتواند مواد شکافتپذیر لازم برای ساخت سلاح هستهای را در بلندمدت تولید کند، هرچند هنوز مشخص نیست آیا این توانایی بهتنهایی برای تولید بمب کافی خواهد بود یا خیر.
از سوی دیگر، ایران همواره تلاش کرده است نتیجه این نبرد را، فارغ از واقعیتهای میدانی، بهعنوان یک پیروزی جلوه دهد. مقامات ایرانی با برجستهکردن خسارات اسرائیل و تأکید بر تلفات انسانی، سعی در نمایش توانمندی نظامی خود و القای این تصور داشتند که جمهوری اسلامی توان تحمل یک جنگ طولانی و فرسایشی را دارد. تجربه شکست حزبالله در سال گذشته هم در رسانههای ایران بهعنوان «پیروزی» معرفی شد، با این ادعا که این گروه توانست اسرائیل را مجبور به پذیرش آتشبس کند. در این دور نیز انتظار میرود تهران روایت مشابهی ارائه دهد.
اهداف کلیدی استراتژیک ایران از ابتدا عبارت بودند از: بقای (رژیم) (که بالاترین اولویت ملی به شمار میرود)، حفظ برنامه هستهای (بهعنوان بیمه بقای (رژیم)) و تداوم زیرساختهای استراتژیک شامل توان موشکی، شبکههای اطلاعاتی و سامانههای فرماندهی و کنترل. در سطح داخلی، (رژیم) موفق شد انسجام نسبی را حفظ کند و افکار عمومی را به سمت دشمن خارجی سوق دهد، تا خشم و نارضایتی داخلی بهطور موقت مهار شود. کنترل شدید رسانهها و بهرهبرداری از احساسات ملیگرایانه به این روند کمک کرد.
از منظر آمریکا، ورود مستقیم به عملیات نظامی علیه ایران یک تحول مهم محسوب میشود. این تصمیم پیام روشنی درباره آمادگی آمریکا برای استفاده واقعی از قدرت نظامی در مقابله با تهدید هستهای ایران به جهان مخابره کرد. چنین اقدامی میتواند بهعنوان یک سابقه تاریخی، راه را برای اقدام دولتهای آینده آمریکا هموار کند.
با وجود ضربات سنگین، بعید به نظر میرسد تهران از جاهطلبیهای هستهای خود دست بکشد. حتی ممکن است شکستهای اخیر، عزم ایران را برای دستیابی به «بیمه نهایی» یعنی تسلیحات هستهای تقویت کند. نشانههایی وجود دارد که بخشی از حاکمیت ایران به این نتیجه رسیده که برای بازیابی
بازدارندگی، تغییر در دکترین هستهای و حتی عبور از آستانه تسلیحاتی اجتنابناپذیر است. بنابراین، پایان عملیات نظامی احتمالاً باعث تضعیف این گرایشها نخواهد شد، بلکه ممکن است آنها را شدت بخشد.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستاگرام
جنگ اسرائیل و ایران: پایان یافته اما حل نشده (بخش دوم)
در اسرائیل، بنیامین نتانیاهو تأکید کرده که دستیابی به اهداف استراتژیک، چه از طریق دیپلماسی و چه از راههای نظامی، ادامه خواهد یافت. او بهویژه مدل «حفظ دستاوردها از طریق عملیات مداوم» را مطرح کرده و اشاره کرده است که در صورت فقدان توافق، اسرائیل همانند اقداماتش در لبنان، بهطور دورهای دست به عملیات پیشگیرانه و خرابکارانه خواهد زد.
مسئله توافق هستهای، اسرائیل را در شرایط دشواری قرار داده است. از یک سو، یک توافق بهبودیافته میتواند موجب افزایش شفافیت، امکان بازرسیهای سرزده و کاهش نیاز اسرائیل به اتکای مطلق به اطلاعات محرمانه شود. از سوی دیگر، هر توافقی که منجر به کاهش تحریمها شود، میتواند به (رژیم) ایران جان تازهای ببخشد و آزادی عمل بیشتری برای ادامه سیاستهای منطقهای و بیثباتکننده خود فراهم آورد. همچنین، چنین توافقی ممکن است دست اسرائیل را برای اقدامات مستقل محدود کند، مگر اینکه از قبل تفاهمات امنیتی محکمی با آمریکا حاصل شود.
آینده این بحران تا حد زیادی به تصمیمات تهران و واشنگتن در هفتهها و ماههای آینده بستگی دارد. در صورت عدم حصول توافق، اسرائیل باید یک کمپین بلندمدت متشکل از حملات نقطهای، عملیات مخفی، خرابکاری سایبری و فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را ادامه دهد تا پیشروی ایران در مسیر تسلیحات هستهای را مهار کند. در مقابل، توافق میتواند این روند را کند کرده یا شفافتر سازد، اما هرگز تضمینکننده توقف کامل پروژههای مخفی ایران نخواهد بودچالش اصلی این است که اسرائیل نمیتواند تنها با عملیات نظامی از پس تمام تهدیدات ایران برآید. تهدید ایران بهطور کلی ترکیبی از برنامه هستهای، برنامه موشکی، شبکههای نیابتی در منطقه (محور مقاومت) و سیاستهای بیثباتکننده در خاورمیانه است. اسرائیل و آمریکا در حال حاضر تا حدی درباره ضرورت مقابله با ایران همنظر هستند، ولی مشخص نیست این هماهنگی در آینده — بهویژه با تغییرات احتمالی سیاسی در واشنگتن — ادامه یابد یا خیر.
در سطح راهبردی، برخی ناظران معتقدند راهحل نهایی برای حذف تهدید ایران علیه امنیت ملی اسرائیل، تغییر (رژیم) در تهران است. با این حال، چنین تغییری عمدتاً به تحولات داخلی ایران، اعتراضات مردمی و رویدادهای پیشبینیناپذیر وابسته است. غرب و اسرائیل میتوانند از طریق حمایت از جریانهای آزادیخواه، کمک به دسترسی آزاد به اطلاعات، پشتیبانی علنی از معترضان و آمادهسازی برای کمکهای فوری در زمان وقوع خیزشهای بزرگ، این روند را تسهیل کنند.
با وجود امید به تغییر (رژیم)، در کوتاهمدت و میانمدت، اسرائیل باید آماده ادامه کارزار همهجانبه علیه ایران باشد. این کارزار باید بر جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، مهار توسعه برنامه موشکی و تضعیف شبکههای نیابتی ایران در منطقه متمرکز شود. این اهداف نیازمند ترکیبی از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و عملیات نظامی دقیق است. در نهایت، حتی اگر توافقی حاصل شود یا عملیات موفقی اجرا شود، نباید فراموش کرد که تهدید ایران بهعنوان یک چالش مستمر برای اسرائیل، منطقه و غرب باقی خواهد ماند.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
🔶 چگونه ترکیه به ایران و اسرائیل مینگرد؟
🖌 سونر چاپتای
پژوهشگر ارشد مؤسسه واشنگتن،
مدیر برنامه پژوهشهای ترکیه
ترکیه در سیاست خارجی خود نسبت به ایران و اسرائیل، رویکردی پیچیده، عملگرایانه و غیردوقطبی را در پیش گرفته که برخاسته از الزامات تاریخی، رقابتهای ژئوپلیتیکی و دغدغههای امنیتی امروز این کشور است. اگرچه روابط ترکیه با ایران ریشه در قرنها رقابت و برخورد امپراتوریهای عثمانی و صفوی دارد، این دو قدرت منطقهای از قرن هفدهم میلادی تا امروز مرزهای نسبتاً ثابتی داشته و از درگیری مستقیم نظامی اجتناب کردهاند.
در دوران معاصر، علیرغم رقابت شدید در بحران سوریه و اختلاف در مواضع ایدئولوژیک، آنکارا و تهران یکدیگر را قدرتهایی هموزن تلقی کرده و همواره تلاش کردهاند از تقابل آشکار پرهیز کنند. از همین رو، احتمال تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای برای ترکیه تهدیدی بنیادین تلقی میشود، زیرا نهتنها توازن تاریخی قدرت را به نفع تهران برهم میزند، بلکه میتواند به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن بزند. با این حال، ترکیه در عین مخالفت با برنامه هستهای ایران، با اقدام نظامی گسترده و یکجانبه اسرائیل علیه تأسیسات هستهای این کشور نیز مخالف است، چرا که چنین اقداماتی ممکن است موجب بیثباتی شدید در همسایگی شرقیاش شده و تهدیدات تازهای علیه امنیت داخلی و منطقهای ترکیه ایجاد کند.
آنکارا بهشدت نگران آن است که فروپاشی یا تضعیف شدید جمهوری اسلامی منجر به ایجاد خلأ قدرت در مناطق غربی و شمالغربی ایران شود؛ مناطقی که در آنها گروههای کردی نظیر پژاک فعال هستند. ترکیه در حال حاضر نیز درگیر مذاکراتی برای خلع سلاح پ.ک.ک است و بیثباتی در ایران میتواند این روند را با تهدید جدی مواجه سازد. همچنین تجربه ظهور داعش در خلأ قدرت عراق و سوریه برای آنکارا نشان داده که گروههای غیردولتی و مسلح در چنین شرایطی میتوانند بهسرعت تقویت شوند و تهدیدات مرزی را به عمق خاک ترکیه بکشند.
علاوه بر تهدیدات امنیتی، نگرانی دیگر ترکیه موج جدیدی از مهاجرت احتمالی از ایران است. ترکیه در حال حاضر میزبان نزدیک به چهار میلیون پناهجو، عمدتاً از سوریه، افغانستان و عراق است و با توجه به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی داخلی، توان جذب و مدیریت مهاجران جدید را ندارد.
در چنین شرایطی، همکاری میان ترکیه و ایالات متحده، بهویژه در دوران ریاست جمهوری ترامپ، از اهمیت دوچندان برخوردار شده است. روابط شخصی خوب میان اردوغان و ترامپ، بهویژه پس از تصمیم ترامپ برای تعلیق تحریمها علیه سوریه که به نفع امنیت مرزی ترکیه بود، بستر مناسبی برای هماهنگی بیشتر دو کشور فراهم کرده است. ترکیه احتمالاً از تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و مذاکرات دیپلماتیک آمریکا برای مهار برنامه هستهای ایران حمایت میکند، مشروط بر آنکه هدف این فشارها نه فروپاشی کامل حکومت ایران، بلکه وادار کردن آن به عقبنشینی از برنامه هستهای باشد.
از سوی دیگر، آنکارا بههیچوجه آماده نیست با اقدامات نظامی مستقیم علیه ایران همراه شود، چراکه معتقد است چنین رویکردی نهتنها به نتیجه نمیرسد، بلکه امنیت ملی ترکیه را در معرض تهدیدات بیسابقهای قرار خواهد داد.
در نهایت، آمریکا برای حفظ توازن منطقهای و جلب حمایت ترکیه، باید حساسیتهای امنیتی آنکارا را درک کرده و از ابزارهایی چون دیپلماسی رهبر-با-رهبر، هماهنگی اطلاعاتی، و تعامل منطقهای استفاده کند. همچنین کاهش تنش میان ترکیه و اسرائیل، بهویژه در پروندههای مرزی در سوریه، میتواند به ایجاد محور همکاری مشترک میان این سه طرف برای مقابله با تهدیدات فرامنطقهای کمک کند. این نگاه چندلایه و پراگماتیک از سوی ترکیه نشان میدهد که آنکارا بهدنبال ایفای نقش فعال و مستقل در تعیین نظم امنیتی خاورمیانه است، اما این نقشآفرینی را نه از راه تقابل نظامی، بلکه از مسیر دیپلماسی، توازنسازی و حفظ منافع ملی دنبال میکند.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_Ir#تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
طرح پدافند هوایی خاورمیانه (MEAD) و نقش آن در جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل
طرح پدافند هوایی خاورمیانه
(Middle East Air Defense)
طرح پدافند هوایی خاورمیانه یا MEAD یک طرح استراتژیک و چندلایه برای مقابله با تهدیدات موشکی و پهپادی ایران است که طی سالهای اخیر و بهویژه پس از سفر بایدن به منطقه در ۲۰۲۲، وارد مرحله عملیاتی شد. هدف اصلی MEAD ایجاد یک سپر منطقهای و هماهنگی دفاع هوایی کشورهای عربی و اسرائیل از طریق شبکهسازی اطلاعاتی و تبادل دادههای راداری است، بدون نیاز به پایگاههای فیزیکی مشترک. این طرح ریشه در توافقهای ابراهیم و نشست نقب دارد که در آن اسرائیل، آمریکا، امارات، بحرین، مصر و مراکش برای مقابله مشترک با ایران تصمیمگیری کردند.
این طرح بر پایه فناوریهای اسرائیلی بنا شده و بهعنوان یک «معماری دفاعی مجازی» شناخته میشود. در همین راستا، آمریکا نیز حمایت قانونی از یکپارچهسازی پدافند منطقهای را مطرح کرد تا از حملات مستقیم یا نیابتی ایران (مثل حوثیها و حزبالله) جلوگیری شود.
نقش عملی این طرح در جنگ ۱۲روزه بین ایران و اسرائیل به اوج خود رسید. در این جنگ، اسرائیل برای اولینبار خاک ایران را هدف قرار داد و ایران نیز با موجی از موشکها و پهپادهای انتحاری پاسخ داد. کشورهای عربی از جمله اردن، با باز کردن حریم هوایی و ارائه سامانههای پدافندی خود، به اسرائیل کمک کردند. اردن در رهگیری مستقیم برخی موشکها نقش داشت و دیگر کشورهای عربی نیز دادههای راداری و هشدار زودهنگام ارائه دادند. آمریکا از پایگاههایش در منطقه و ناوهای خود برای نابود کردن بخش زیادی از موشکها استفاده کرد.
این همکاری نشان داد که MEAD یک پروژه صرفاً سیاسی نیست و در میدان واقعی جنگ مؤثر است. در عمل، اسرائیل و کشورهای عربی پشت پرده علیه ایران متحد شدند و توانستند بخش مهمی از حملات ایران را خنثی کنند.
با وجود این، ایران موفق شد ضرباتی به اسرائیل وارد کند، اما تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داد ایران باید نسبت به این اتحاد جدید و ساختار دفاعی منطقهای هوشیار باشد و بپذیرد که معادلات امنیتی خاورمیانه دگرگون شده است.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگ
🔶 جنگ ایران و اسرائیل: ضربهای به جایگاه چین در خاورمیانه
🖌 ساموئل رمانی
پژوهشگر وابسته در اندیشکده (RUSI) و مدیرعامل شرکت تحلیل ریسک ژئوپلیتیکی «پانجئا» (Pangea Geopolitical Risk)
جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل محدودیتهای نفوذ چین در خاورمیانه را آشکار کرد و نشان داد که پکن همچنان در تبدیل قدرت اقتصادی به نفوذ ژئوپلیتیکی در منطقه با دشواری مواجه است. در اجلاس ۶ و ۷ ژوئیه بریکس در ریو دو ژانیرو، درگیریهای خاورمیانه در صدر دستور کار قرار گرفت و اعضا در بیانیهای مشترک خواستار پایان «چرخه خشونت» و محکومیت حملات نظامی علیه ایران شدند. گرچه در این بیانیه نامی از آمریکا و اسرائیل برده نشد، اما آشکارا مورد انتقاد قرار داشتند.
موضعگیری چین علیه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا با ایران نیز در همین راستا قرار داشت. چین در شورای امنیت سازمان ملل بههمراه روسیه و پاکستان قطعنامهای برای آتشبس فوری در خاورمیانه ارائه داد و با لحنی تند، اقدامات اسرائیل را نقض حاکمیت ایران خواند و از حق تهران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای دفاع کرد. با این حال، واکنش چین صرفاً در حد بیانیههای سیاسی باقی ماند و نشان داد که نفوذ عملی پکن در منطقه همچنان محدود است. گرچه شکست سامانههای پدافندی روسی و ایرانی ممکن است چین را بهعنوان تأمینکننده جایگزین مطرح کند، اما بعید است پکن نقش اصلی در تسلیح ایران ایفا کند.
چین از سه جهت بهشدت مخالف جنگ بود: نخست، به دلیل سنت مخالفت با مداخلات نظامی غرب؛ دوم، بهمنظور القای تصویر افول آمریکا و نمایش خود بهعنوان قدرتی مسئول؛ و سوم، نگرانی عمیق اقتصادی از تداوم جنگ. چین روزانه ۵.۴ میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز وارد میکند و بسته شدن این مسیر، میتواند آسیبی شدید به اقتصادش وارد کند.
با وجود مخالفتهای شدید لفظی، چین حاضر به کمک مادی به ایران نشد. پکن سیاست «دوستی با همه، دشمنی با هیچکس و اتحاد با هیچکس» را در منطقه دنبال میکند و از ورود به ائتلافهای پرریسک پرهیز دارد. بسیاری در ایران از این رویکرد ناامید شدند و برخی از تحلیلگران معتقدند که چین میتوانست فشار دیپلماتیک بیشتری علیه اسرائیل و آمریکا اعمال کند.
در فضای رسانهای چین، ایران پس از حملات اولیه بهعنوان کشوری ضعیف، ناکارآمد و نفوذپذیر معرفی شد. مقالاتی در چین ایران را با سوریهی تحت رهبری بشار اسد مقایسه کردند و از ضعف استراتژی بازدارندگی هستهای تهران انتقاد کردند. با این حال، با ادامه حملات و افزایش مقاومت ایران، این دیدگاه تغییر کرد و برخی از سقوط احتمالی نتانیاهو سخن گفتند، اما حتی این خوشبینی نیز منجر به حمایت عملی از ایران نشد.
چین با وجود شایعاتی درباره احتمال فروش جنگندههای J-10C یا سامانههای دفاع هوایی به ایران، تاکنون از هرگونه معامله عمده تسلیحاتی با تهران از سال ۲۰۰۵ به اینسو خودداری کرده است. بهگفته ناصر التمیمی، پژوهشگر روابط چین-خاورمیانه، اگر کمکهایی صورت گیرد، احتمالاً به فناوریهای دوکاربرده یا تجهیزات غیررسمی محدود خواهد بود.
در نهایت، جنگ ۱۲ روزه ضعفهای صعود ژئوپلیتیکی چین در خاورمیانه را بهروشنی نمایان کرد. پکن حتی تلاشی برای میانجیگری میان طرفین نکرد و تصویری که از توافق ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ شکل گرفته بود، خدشهدار شد. در حالی که آمریکا با شدت به صحنه بازگشت، روسیه و چین در حاشیه قرار گرفتند و برخی تحلیلگران خلیج فارس، این وضعیت را پیروزی استراتژیک آمریکا و شکست چین و روسیه میدانند. اکنون، چین با چالشی جدی برای بازسازی اعتبار خود در خاورمیانه روبهروست؛ منطقهای که همچنان میان مذاکرات هستهای و شعلهور شدن دوباره جنگ معلق مانده است.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
🔶 در ایران، حمله اسرائیل هرگونه اعتماد به غرب را از میان برد — حتی در میان کسانی که با جمهوری اسلامی میانهای ندارند
🖌 حسین حمدیه
دارای دکترای مشترک جغرافیا و انسانشناسی از دانشگاه هومبولت برلین و کینگز کالج لندن و پژوهشگر اجتماعی
پس از آتشبسی لرزان که موقتا صدای انفجارها را در تهران متوقف کرد، مردم این شهر ۱۲ روز پشت سر هم شاهد حملات گسترده اسرائیل بودند. این حملات منجر به کشتهشدن همسایگان، تخریب ساختمانها و ایجاد اضطرابی عمیق و پایدار در چهره مردم شد. پیش از این، جنگ برای نسل من چیزی از گذشته به نظر میرسید؛ اما تابستان امسال همه چیز تغییر کرد. ایرانیان دیدگاههای متفاوتی درباره جنگ دارند. اما بسیاری از ایرانیان، حتی مخالفان، با مداخله خارجی مخالفت کردند.
با گذشت زمان و افزایش تلفات غیرنظامی و خشونتهای بیهدف، نگرشها تغییر کرد و مفهوم «وطن» و میهنپرستی بار دیگر جایگاه ویژهای یافت. در این دوران، شاهد همبستگیهای متعددی بودیم؛ از لغو اجارهبها توسط مالکین تا پذیرش آوارگان توسط مردم مناطق خارج از تهران. رفتار مردم نشان داد که بحرانها میتوانند مردم را در شرایط سخت کنار هم قرار دهند.
نقش کشورهای اروپایی در این تغییر نگرش قابل توجه است. بسیاری از دولتهای اروپایی و گروه سهگانه E3، با حمایت از اسرائیل و توجیه حملات به ایران، باعث شدند اعتماد به غرب بیش از پیش از بین برود. بهانههایی چون برنامه هستهای ایران یا حمایت آن از تروریسم بارها تکرار شد، مردم خاورمیانه اما از این حرفها آگاهند و شاهد ویرانیهای پیدرپی در منطقه از لیبی تا سوریه، عراق و افغانستان هستند که هیچ کدام نتیجهای جز ادامه درگیریها نداشتند.
انتظار میرفت که غرب همانطور که روسیه را برای حمله به اوکراین محکوم کرد، حملات اسرائیل را نیز بهشدت محکوم کند تا منطقه بار دیگر درگیر جنگ نشود. اما سکوت یا واکنش ضعیف غرب باعث شد مردم ایران حس کنند که جان آنها کمارزشتر از دیگران است. این تبعیض آشکار، خشم بسیاری از ایرانیان را برانگیخت و موجب شده است که حتی ایده ساخت سلاح هستهای که پیشتر در حاشیه سیاست مطرح بود، اکنون در میان مردم عادی نیز مورد توجه قرار گیرد.
اعتماد به اسرائیل برای پایبندی به آتشبس سخت است، زیرا این کشور سابقه نقض توافقها را دارد. حتی پس از کاهش صدای انفجارها، سایه تهدید بر تهران باقی است. فقدان میانجی قابل اعتماد برای پایان دادن به جنگ، وضعیت را بغرنجتر کرده است. بسیاری از ایرانیان به غرب، بهخصوص اروپا، که یا سکوت کرده یا از اسرائیل حمایت کرده، دیگر اعتماد ندارند. این مسئله اعتبار اخلاقی اروپا را به شدت زیر سؤال برده و تصویری از تبعیض و دورویی ارائه داده است.
این بحران، دوران سختی را برای مردم ایران رقم زده و آینده سیاسی و اجتماعی کشور نامعلوم است. اما چیزی که قطعی است این است که خاطره این روزهای تلخ، در ذهن ایرانیان باقی خواهد ماند و هر حکومتی که در آینده ایران را اداره کند، نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
🔍 تحلیل راهبردی از روابط اسرائیل و دروزیها؛ از سویدا تا تلآویو
✍️دکتر محمدرضا صادقی
پژوهشگر و عضو هیات موسس اندیشکده اسرائیل شناسی
در شرایطی که تحولات جنوب سوریه، بهویژه استان سویدا، وارد مرحلهای جدید شده، مداخلات نظامی و بشردوستانه اسرائیل با ادعای حمایت از دروزیها افزایش یافته است. اما آیا این حمایت صرفاً انسانی است یا بخشی از یک راهبرد پیچیده ژئوپلیتیکی؟
🧠 یادداشت جدید ما با نگاهی عمیق به ریشههای تاریخی، جایگاه استراتژیک و دگردیسی هویتی جامعه دروزی، نشان میدهد که اسرائیل چگونه تلاش میکند از نقش «محافظ اقلیتها» برای تقویت امنیت مرزی، مدیریت شکافهای داخلی و حفظ مشروعیت خود بهرهبرداری کند.
⚖️ در شرایطی که سیاستهای داخلی اسرائیل مانند «قانون دولت-ملت» به شکاف در مدل «اقلیت وفادار» دامن زده، حمایت از دروزیهای سوریه میتواند تلاشی برای احیای همان روایت قدیمی در میان نسل جوان دروزی باشد که امروز بیش از گذشته خود را فلسطینی میدانند.
📌 بخوانید: چرا دروزیها برای اسرائیل مهماند؟ از نقش در ارتش تا نماد بحران در هویت
📥 لینک یادداشت کامل در کانال👇
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
نظم نوین منطقه و پرونده های روی میز:
نویسنده: دکتر مجتبی قنبر دوست تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین المللی
منطقه غرب آسیا با توجه به جایگاه ژئواستراتژیک خود، همواره محل رقابت جریانهای قدرت شامل ایران (جریان مقاومت)، ترکیه (جریان ترکی) و عربستان (جریان عربی) بوده است. در این میان، رژیم صهیونیستی بهرغم فقدان اشتراکات فرهنگی، زبانی و دینی با کشورهای منطقه، با حمایت بیقید و شرط آمریکا بهدنبال تثبیت نفوذ خود از طریق تطمیع، تهدید و تجزیه کشورهای منطقه بهویژه سوریه است. سقوط دولت بشار اسد و تشکیل دولت احمد الشرع، آغاز پروژهای صهیونی – آمریکایی برای تقسیم سوریه به سه منطقه حائل (شمال برای کردها، مرکز برای تحریرالشام و جنوب برای دروزیها) با هدف تضعیف جریان مقاومت و ساخت کریدور داوود بوده است. در کنار آن، پروژههایی مانند خلع سلاح حزبالله و حشدالشعبی، بیثباتسازی کشورهای مقاومت و عادیسازی روابط با اعراب در دستور کار نظام سلطه قرار دارد. در این شرایط، ایران میتواند با ایفای نقش هوشمندانه، از منافع مشترک با جریانهای عربی و ترکی در حفظ یکپارچگی سوریه بهرهبرداری کند و وحدت منطقهای علیه رژیم صهیونیستی را در قالب جریان مقاومت تقویت نماید.
برای مشاهده کامل متن این مقاله به سایت موسسه به آدرس زیر مراجعه نمایید.
نظم جدید وقدرت های منطقه ای
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz اینستاگرام#
آیا اسرائیل پس از ایران، پاکستان را هدف قرار خواهد ؟
نویسنده:فیصل حنیف
میدل ایست ای ، تاریخ انتشار: ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵
فیصل حنیف تحلیلگر رسانه در مرکز نظارت بر رسانهها است و پیش از این به عنوان خبرنگار و محقق خبری در تایمز و بیبیسی فعالیت داشته است.
این مقاله نگاهی انتقادی به سیاستهای غرب، بهویژه اسرائیل، در قبال کشورهای مسلمان دارای قدرت هستهای دارد و هشدار میدهد که پس از ایران، پاکستان ممکن است هدف بعدی باشد. نویسنده با اشاره به هشدار خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، تأکید میکند که تلاش برای مهار کشورهای مسلمان به بهانه "امنیت جهانی" الگویی تکراری است که حالا در قالب جنگهای اطلاعاتی، رسانهای و اقتصادی ادامه دارد.
نویسنده بنیامین نتانیاهو را کسی میداند که به صراحت با گسترش قابلیتهای هستهای در کشورهای اسلامی مخالف است. تجربه عراق، لیبی و اکنون ایران نمونههایی از این رویکرد هستند. پاکستان بهعنوان یک جمهوری اسلامی، قدرت هستهای و متحد چین، از نظر غرب و اسرائیل تهدیدی راهبردی تلقی میشود، حتی اگر رفتار تهاجمی نداشته باشد.
رسانههای غربی و اندیشکدهها، پاکستان را کشوری بیثبات و مستعد افراطگرایی جلوه میدهند. در حالی که در تاریخ پاکستان هیچ حزب مذهبی هرگز به قدرت نرسیده، در مقابل، هند بارها به حزب حاکم فعلی رأی داده است که متهم به رهبری یا چشمپوشی از کشتار مسلمانان است. با این وجود، رسانههای غربی هند را دموکراتیک و منطقی معرفی میکنند، در حالی که پاکستان را تهدیدی وجودی میدانند.
نویسنده تأکید میکند که این عدمتوازن، تنها بیعدالتی رسانهای نیست بلکه به بیثباتی منطقهای دامن میزند. روابط عمیق پاکستان با چین، بهویژه از طریق کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، و موقعیت ژئوپولیتیک آن، جایگاه این کشور را از یک بازیگر منطقهای به یک محور جهانی ارتقا داده است، که این نیز حساسیتهای غرب را برمیانگیزد.
نویسنده با یادآوری دیدار فرمانده ارتش پاکستان با دونالد ترامپ، موقعیت دوگانه و متزلزل پاکستان در نظم جهانی را برجسته میکند: کشوری که همزمان مورد نیاز و بیاعتماد است. در نهایت، هشدار میدهد که مشکل غرب با پاکستان نه به دلیل عملکردش، بلکه به دلیل هویتش بهعنوان یک جمهوری اسلامی، یک قدرت هستهای و یک متحد چین است—سه ویژگی که در نظم جهانی غربمحور غیرقابل پذیرش تلقی میشوند.
.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
«زنگزور؛ خط قرمز مشترک ایران و ارمنستان در برابر اتحاد آشکار اسرائیل–جمهوری آذربایجان»
نویسنده: #دکتر_هیراد_مخیری، دکتری روابط بین الملل، پژوهشگر حوزه اوراسیا و قفقاز
در خاورمیانه و قفقاز جنوبی، نقشهها روی کاغذ ثابت میمانند اما مرزها همیشه در میدان سیاست و قدرت جابهجا میشوند. ارمنستان، کشوری کوچک و محصور در خشکی، در این میان شبیه یک جزیره تنهاست که بدون دریا، بدون مسیر امن و بدون متحدی بزرگ، باید برای بقا بجنگد.
اما یک چیز هست که ایروان را هنوز سر پا نگه داشته: یک مرز باریک با ایران که میتواند سد راه برنامههای بازیگرانی باشد که رؤیای محاصره کامل این کشور را در سر دارند.
اتحاد آشکار باکو–تلآویو؛ واقعیت عیان:
شاید در دهههای قبل همکاری امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان موضوعی در سایه بود؛ اما امروز دیگر نیازی به پردهپوشی ندارد. این اتحاد کاملاً علنی است: باکو خریدار بزرگ پهپادها، سامانههای جاسوسی و فناوری نظامی اسرائیل است. نقش این تسلیحات در پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ انکارناپذیر است.
این همکاری فقط نظامی نیست؛ یک شبکه اطلاعاتی–امنیتی فعال، درست در شمال ایران، با حمایت مستقیم تلآویو شکل گرفته است. برای ارمنستان، این یعنی یک همسایه پرقدرت که از یک شریک امنیتی قدرتمند بهره میبرد — شریکی که دشمن اصلی تهران است.
مرز کوتاه اما حیاتی با ایران:
در تمام این معادلات، ارمنستان تنها یک پنجره تنفسی دارد: مرزی حدود ۴۰ کیلومتر با ایران. اگر این گذرگاه بسته شود، ایروان نه دسترسی به جنوب خواهد داشت، نه جای مانوری برای فرار از محاصره ژئوپلیتیکی ترکیه و آذربایجان.
همین مرز کوتاه است که تهران را هم به ارمنستان پیوند میزند. ایران نمیخواهد اسرائیل در چند کیلومتری شمالش پایگاه اطلاعاتی دائم داشته باشد — و ارمنستان میداند بدون ایران، عملاً خفه میشود.
پروژه زنگزور؛ حلقه محاصره تازه:
کریدور زنگزور، راهرویی است که باکو و آنکارا آن را «پیوند ترکهای جهان» میخوانند. هدف ساده است: نخجوان را از طریق خاک جنوب ارمنستان به خاک اصلی آذربایجان متصل کنند.
اما در دل این پروژه، یک بازیگر دیگر هم ذینفع است: اسرائیل. چرا؟ چون با تکمیل این کریدور، خط ترانزیت انرژی خزر به ترکیه و مدیترانه کوتاهتر میشود. این یعنی نفت و گاز دریای خزر بدون عبور از خاک ایران یا ارمنستان، بهطور مستقیم به ترکیه و بعد به اسرائیل میرسد — سریعتر، امنتر و با نظارت مستقیم باکو–تلآویو.
انرژی؛ بازی پنهان اما واقعی:
خیلیها فکر میکنند نقش اسرائیل در قفقاز فقط امنیتی است؛ اما انرژی، داستان را پیچیدهتر میکند. تلآویو یکی از مصرفکنندگان مهم نفت خزر است. هر مسیری که دسترسی انرژی را از مسیر ایران و ارمنستان دور کند، برای اسرائیل یک مزیت امنیتی و اقتصادی است.
این یعنی حمایت اسرائیل از کریدور زنگزور، حتی اگر آشکارا اعلام نشود، در سطح لابیگری و همکاری با باکو کاملاً واقعی است.
چرا ارمنستان به ایران نیاز دارد؟
حالا ارمنستان در برابر یک نقشه دوگانه ایستاده است: اتحاد آشکار باکو–اسرائیل از شمال و غرب، فشار ترکیه برای اتصال ترکزبانان، و پروژهای که اگر اجرایی شود، تنها مرز حیاتیاش با ایران را بیاثر میکند.
در این وضعیت، تهران تنها کشوری است که هنوز میتواند «موازنهگر» باشد. این یک اتحاد رسمی نیست؛ بلکه شراکتی مبتنی برخ یک واقعیت ساده است:
ارمنستان بدون ایران محصور و خفه میشود.
ایران بدون ارمنستان، با اسرائیل در مرز شمالیاش روبهرو میشود.
جمعبندی؛ مرزی باریک، خط قرمزی بزرگ:
از قرهباغ تا زنگزور، معادله قفقاز برای ایران و ارمنستان ساده ولی حساس است: یک مرز باریک، یک خط قرمز استراتژیک.
هم ارمنستان به ایران نیاز دارد — برای بقا در محاصره — و هم ایران به ارمنستان نیاز دارد — برای سد کردن نفوذ آشکار اسرائیل.
در این بازی، شطرنج قفقاز جنوبی هر روز پیچیدهتر میشود؛ اما در نهایت، این مرز کوتاه ایران و ارمنستان است که میتواند مسیر پیروزی یا شکست پروژههای بزرگتر را تعیین کند.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
دفاع فرا مرزی، اسرائیل و بازتعریف ژئوپلتیک سوریه در مسیر رؤیای نیل تا فرات
نویسنده: دکتر سجاد قیطاسی تحلیلگر سیاسی مسائل غرب آسیا
تحولات اخیر در جنوب سوریه، بهویژه در استان سویدا، نه فقط از یک بحران داخلی در این کشور حکایت دارد، بلکه بازتابی از سیاستهای منطقهای اسرائیل است که پس از ۷ اکتبر وارد فاز جدیدی شدهاند. اجازه ورود محدود نیروهای امنیت داخلی سوریه به سویدا از سوی تلآویو ماهیت حکومت و محیط امنیتی سوریه رو به وضوح نمایان می کند ، اقدامات اسرائیل با ظاهر انساندوستانه و در جهت حمایت از دروزی ها به صورت نمادین است اما در واقع بخشی از استراتژی جدیدی است که به نام «دفاع فرا مرزی» شناخته میشود. این سیاست، اساساً بر گسترش حضور و نفوذ امنیتی ـ نظامی اسرائیل در فراتر از مرزهای رسمیاش بنا شده است.
در دل این تحولات، اسرائیل در حال مهندسی ژئوپلتیکی پیچیدهای در جنوب سوریه است؛ منطقهای که از نظر قومی، مذهبی و جغرافیایی، بستری مناسب برای اجرای سناریوهای تجزیهطلبانه به شمار میرود. سویدا، که اکثریت جمعیت آن را دروزیها تشکیل میدهند، بهتازگی صحنه درگیریهایی میان نیروهای محلی و قبایل بدوی بوده است. اسرائیل با ادعای دفاع از «حقوق اقلیت دروزی»، نهتنها مداخلات نظامی خود را توجیه میکند، بلکه زمینه را برای تبدیل این منطقه به نقطه اتکایی جهت پیادهسازی «کریدور داوود» باز میگذارد؛ مسیری از بلندیهای جولان تا شمال سوریه و کردستان سوریه که میتواند اسرائیل را به عمق استراتژیک جدیدی متصل کند.این کریدور، بخشی از رؤیای دیرینه اسرائیل تحت عنوان «نیل تا فرات» تعبیر میشود؛ ایدهای که در اسناد برخی جریانهای صهیونیستی از دهههای گذشته مطرح بوده و بر گسترش نفوذ اسرائیل از رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق تأکید دارد. اگرچه این شعار دیگر به صورت رسمی تکرار نمیشود، اما سیاستها و تحرکات میدانی اسرائیل نشان میدهد که این رویا همچنان بهصورت نرم و خزنده پیگیری میشود. سوریه، بهویژه مناطق جنوبی و شمالشرقی آن، در این سناریو نقش حیاتی دارند.
نکته قابل تأمل این است که اسرائیل با بهرهگیری از خلا قدرت در سوریه، وضعیت نابسامان در مناطق کردی سوریه توانسته پروژهای را پیاده کند که بر مبنای تجزیه، تضعیف و خودمختاری مناطق خاص تنظیم شده است. واگراییهای مذهبی، قومی و قبیلهای ابزاری در دست اسرائیل برای تثبیت نفوذ خود در عمق سوریه هستند. اسرائیل با حفظ رابطه غیررسمی و گاه صمیمانه با برخی از رهبران کرد در شمال سوریه، و همزمان با نشان دادن چهرهای حامی اقلیتهای مذهبی چون دروزیها در جنوب، خود را به عنوان بازیگری «بیطرف» و «مصلح» معرفی میکند، در حالی که به شکل خزنده در حال ساختن کمربند امنیتی حائل در امتداد مرزهای شمالی فلسطین اشغالی تا مرزهای شرقی سوریه است.نقش چهرههایی چون احمد شرع در مشروعیتبخشی به این پروژه غیرقابل انکار است. شرع با حمایت از عادیسازی روابط با اسرائیل، بازگرداندن وسایل ایلی کوهن (جاسوس اسرائیلی) و حتی سخن گفتن از پیوستن سوریه به توافق ابراهیم، عملاً چراغ سبزی به اسرائیل داده است. از آن فراتر، چشمپوشی ضمنی بر ادعای سوریه بر بلندیهای جولان، بخش دیگری از این پازل است که با سکوت تلخ بخشی از کشورهای منطقه همراه شده است.
در چنین شرایطی، اسرائیل سیاست دفاع فرا مرزی را به عنوان یک دکترین امنیتی جدید انتخاب کرده که دیگر تنها به واکنش در برابر تهدیدات مستقیم بسنده نمیکند، بلکه فعالانه وارد میدانهای جنگ نیابتی و عملیاتهای پیشگیرانه در عمق خاک کشورهای دیگر میشود. این سیاست، در کنار سکوت و مماشات کشورهای عربی و ترکیه، به نظامی شدن بیشتر فضای خاورمیانه دامن زده است.
شاید بتوان گفت که آنچه امروز در سوریه در حال وقوع است، نتیجه یک عقبنشینی بزرگ از اصول مقاومت و دفاع از تمامیت ارضی کشورهای عربی است. اسرائیل، با اتکا بر قدرت هوایی خود، ضعف کشورهای منطقه، و حمایت برخی بازیگران بینالمللی، توانسته نقشهای عملیاتی برای تجزیه سوریه، ایجاد کریدور نفوذی و حتی حذف موضوع جولان اشغالی برای همیشه از دستور کار سیاسی دمشق اجرا کند.
در نهایت، دفاع فرا مرزی اسرائیل یک چالش صرفاً سوری نیست، بلکه تهدیدی برای کل ساختار امنیتی و وحدت منطقه است. تا زمانی که کشورهای عربی و ترکیه به این روند بیتفاوت باقی بمانند یا صرفاً واکنشهای نمادین نشان دهند، رؤیای اسرائیل برای تغییر مرزهای ژئوپلتیکی منطقه به نفع خود، روز به روز به واقعیت نزدیکتر خواهد شد. مهار این پروژه تنها با وحدت منطقهای، بازگشت به گفتمان مقاومت و پایان دادن به سیاستهای تسلیمطلبانه ممکن خواهد بود.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
از نگاه کشورهای عربی؛ بقای ایران بهتر از پیروزی اسرائیل است
در تحلیلی که به تازگی توسط محمد حسن سویدان پژوهشگر مسائل غرب آسیا در پایگاه تحلیلی The Cradle منتشر شده است
به یکی از تغییرات جدی در محاسبات راهبردی کشورهای عربی پرداخته شده است به باور ،نویسنده در پی درگیریهای اخیر میان ایران و اسرائیل که با یک آتش بس موقت به واسطه میانجیگری آمریکا متوقف شد کشورهای عربی به این جمع بندی رسیده اند که تضعیف یا حذف ایران نه تنها برای آنان سودمند نیست بلکه تهدیدی مستقیم علیه موجودیت و امنیتشان محسوب میشود. بر اساس این تحلیل کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همواره ایران را به عنوان رقیب راهبردی میدیدند اکنون در حال بازنگری در معادلات امنیتی خود هستند از نگاه آنها یک ایران مقاوم و دارای قدرت بازدارندگی بهتر از اسرائیلی است که بدون مانع به دنبال تحقق پروژه های توسعه طلبانه خود در منطقه باشد
نکات کلیدی تحلیل
۱ تغییر در ارزیابی راهبردی جهان عرب : بر اساس تحلیل ،سویدان کشورهای عربی دریافته اند که تضعیف کامل ایران مساوی است با حذف آخرین مانع بازدارنده در برابر توسعه طلبی اسرائیل این تغییر نگاه ناشی از تجربه عینی حملات اخیر تل آویو به ایران و محور مقاومت است که نشان داد اسرائیل در صورت نبود مانع سیاست تجاوزگرانه خود را به کل منطقه تعمیم خواهد داد
۲ پیروزی ،اسرائیل مساوی با تهدید موجودیتی برای کشورهای عربی: گزارش تاکید دارد که یک اسرائیل پیروز میتواند به سرعت پروژههای اشغال تغییر مرزها و فشار بر کشورهای عربی را دنبال کند؛ از الحاق کامل کرانه باختری گرفته تا اشغال بخشهایی از سوریه و لبنان و حتی تهدید به تغییر وضعیت اردن و
عراق
۳-نقش بازدارنده ایران فراتر از شعار :به روایت نویسنده نقش ایران در حفظ موازنه منطقه ای کاملاً عینی و ملموس است توانمندی ایران در حفظ برنامه هسته ای علی رغم حملات و همچنین توانایی در پاسخ موشکی به مراکز حساس مثل پایگاه العدید ،قطر نشان میدهد که ایران نه تنها شعار بازدارندگی میدهد بلکه در عمل توان تحقق آن را دارد
۴ تضعیف ایران کاهش قدرت چانه زنی اعراب : نویسنده: هشدار میدهد که اگر ایران تضعیف یا حذف شود، کشورهای عربی عملاً تمام قدرت چانه زنی خود در برابر آمریکا و اسرائیل را از دست خواهند داد . در این شرایط نه تضمینهای امنیتی باقی میماند و نه امتیازات اقتصادی و سیاسی قابل مطالبه خواهد بود
۵- جایگزینی محور واشنگتن-تل آویو به جای محور واشنگتن-ریاض: در صورت مهار ایران ایالات متحده دیگر نیازی به تداوم شراکت راهبردی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد داشت. این کشورها از شرکای امنیتی به مشتریان و تابعان بی اختیار در نظم جدید منطقه ای تبدیل میشوند که ، محور آن واشنگتن و تل آویو است
۶ پیامدهای میدانی برای کشورهای عربی: لبنان با تهدید اشغال جنوب و دست اندازی به منابع آبی مثل رودخانه (لیتانی مواجه خواهد شد سوریه نیز بخشهایی از جنوب خود را عملاً در معرض اشغال اسرائیل میبیند مصر تحت فشار برای پذیرش آوارگان غزه قرار میگیرد و اردن با تهدید الحاق کرانه باختری و
موج های جدید آوارگان روبه رو خواهد شد.
۷-وابستگی انرژی و فشار اقتصادی: گزارش اشاره دارد که همزمان با درگیریها، اسرائیل جریان گاز صادراتی به مصر را متوقف کرد؛ گازی که ۲۰ درصد مصرف داخلی مصر را تامین میکند. این موضوع عملاً نشان داد که در نظم ،جدید کشورهای عربی حتی در تامین انرژی هم به شدت آسیب پذیر خواهند بود. ۸-نقش محور مقاومت در حفظ موازنه: سویدان تاکید میکند که شکست یا تضعیف ایران به معنای سقوط کامل محور مقاومت خواهد بود بدون ایران توانمندیهای حزب الله ،انصار الله حشد شعبی و گروههای
فلسطینی به شدت کاهش مییابد و دست اسرائیل برای اقدام علیه هر یک از این جبهه ها باز خواهد شد.
۹- گرایش به نظم چند قطبی به جای وابستگی به آمریکا نویسنده با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجیگری ،چین مینویسد که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده اند که تنها راه حفظ امنیت و استقلال نسبی فاصله گرفتن از انحصار آمریکایی و حرکت به سمت ترتیبات امنیتی چند قطبی با مشارکت قدرت هایی مثل چین و روسیه است.
۱۰- نتیجه گیری راهبردی: برای کشورهای عربی یک ایران مقاوم و دارای ظرفیت بازدارندگی، گرچه رقیب است اما به مراتب بهتر از اسرائیلی است که بدون هیچ مانعی با حمایت کامل ،آمریکا به دنبال تحمیل سلطه ،سیاسی، نظامی و حتی جغرافیایی بر کل منطقه باشد
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#