«ساره جوانمردی» طلا گرفت و در حرکتی اخلاقمدارانه در مراسم اهدای مدال با خم کردن زانوها سعی کرد با رقبای ویلچیرنشین همردیف شود.
ممنون خانم جوانمردی هم بابت مدال طلا و هم بابت این حرکت طلایی! 🇮🇷
🇮🇷| @Clad_girls
🔺هفت مرد سیاه پوست که سال ۱۹۵۱ به اتهام تجاوز به یک زن در آمریکا اعدام شده بودند، هفتاد سال بعد از مرگشان مورد عفو قرار گرفتند!
خدا وکیلی همچین عفوی توی ایران صورت گرفته بود تا ماه ها سوژه اول bbc فارسی، سعود اَنتَرنشنال و دلقک های ماهواره ای بود، ولی خب آمریکا نایسه!
💬عبدالرحیم انصاری
🆔@clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
🔺هفت مرد سیاه پوست که سال ۱۹۵۱ به اتهام تجاوز به یک زن در آمریکا اعدام شده بودند، هفتاد سال بعد از
واقعا بعد از این عفو ، هم روحشون شاد شد و هم یادشون بعد هفتاد سال گرامی😐🤦🏻♀🤦🏻♀
خدا میدونه مرده ها اون دنیا چقد به این هفتتا خندیدنو بخاطر اینکه عفو شدن ازشون شیرینی گرفتن😐😂
🌸 دختــران چــادری 🌸
📚#افتاب_در_حجاب ♥️#قسمت21 برو آرام جانم! برو قرار دلم! من از هم اکنون باید به تسلاى حسین برخیزم ! غ
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت22
صداى نفس نفسى از پشت سر توجهت را بر نمى انگیزد و وقتى به عقب بر مى گردى،... سجاد را مى بینى که با جسم نحیف و قامت خمیده از خیمه در آمده است ، با تکیه به عصا، به تعب خود را ایستاده نگاه داشته است ،
خون به چهره زرد و نزارش دویده است ، و چشمهایش را حلقه اشکى آذین بسته است:
شمشیرم را بیاور عمه جان ! و یارى ام کن تا به دفاع از امام برخیزم و خونم را در رکابش بریزم.دیدن این حال و روز سجاد و شنیدن صداى تبدارش که در کویر غربت امام مى پیچید،
کافیست تا زانوانت را با زمین آشنا کند، صیحه ات را به آسمان بکشاند...
و موهایت را به چنگهایت پرپر کند و صورتت را به ناخنهایت بخراشد...
اما اگر تو هم در خود بشکنى ،
تو هم فرو بریزى ، تو هم سر بر زمین استیصال بگذارى ، تو هم تاب و توان از کف بدهى ، چه کسى امام را در این برهوت غربت و تنهایى ، همدلى کند؟این انگار صداى دلنشین هم اوست که :خواهرم ! سجاد را دریاب که زمین از نسل آل محمد، خالى نماند.
فرمان امام ، تو را بى اختیار از جا مى کند... و تو پروانه وار این شمع نیم سوخته را به آغوش مى کشى...
و با خود به درون خیمه مى برى.
صبور باش على جان ! هنوز وقت ایستادن ما نرسیده است . بارهاى رسالت ما بر زمین است.تا تو سجاد را در بسترش بخوابانى و تیمارش کنى .
امام به پشت خیام رسیده است و تو را باز فرا مى خواند:
خواهرم ! دلم براى على کوچکم مى تپد، کاش بیاوریش تا یک بار دیگر ببینمش و... هم با این کوچکترین علقه هم وداع کنم.با شنیدن این کلام ، در درونت با همه وجود فریاد مى کشى که :
نه!اما به چشمهاى شیرین برادر نگاه مى کنى و مى گویى :
چشم!آن سحرگاه که پدر براى ضربت خوردن به مسجد مى رفت ، در خانه تو بود. شبهاى خدا را تقسیم کرده بود میان شما دو برادر و خواهر،...
و هر شب بالش را بر سر یکى از شما مى گشود.
تنها سه لقمه ، تمامى افطار او در این شبها بود و در مقابل سؤ ال شما مى گفت : دوست دارم با شکم گرسنه به دیدار خدا بروم.آن شب ، بى تاب در حیاط قدم مى زد، مدام به آسمان نگاه مى کرد و به خود مى فرمود:به خدا دروغ نیست ، این همان شبى است که خدا وعده داده است.آن شب ، آن سحرگاه ،وقتى اذان گفتند و پدر کمربندش را براى رفتن محکم کرد و با خود ترنم فرمود:
"اشدد حیازیمک للموت و لا تجزع من الموت، فان الموت لاقیکا اذا حل بوایکا" حتى مرغابیان خانه نیز به فغان درآمدند و او را از رفتن بازداشتند.نوکهایشان را به رداى پدر آویختند و التماس آمیز ناله کردند.
آن سحرگاه هم با تمام وجود در درونت فریاد کشیدى که : نه ! پدر جان ! نروید.
اما به چشمهاى باصلابت پدر نگاه کردى و آرام گرفتى : پدر جان ! جعده را براى نماز بفرستید. و پدر فرمود:
لا مفر من القدر... از قدر الهى گریزى نیست.کودك شش ماهه ات را گرم درآغوشت مى فشردى... سر و صورت و چشم و دهان و گردن او را غریق بوسه کنى و او را چون قلب از درون سینه در مى آورى...
و به دستهاى امام مى سپارى.
امام او را تا مقابل صورت خویش بالا مى آورد، چشم در چشمهاى بى رمق او مى دوزد و بر لبهاى به خشکى نشسته اش بوسه مى زند.پیش از آنکه او را به دستهاى بى تاب تو باز پس دهد،...
دوباره نگاهش مى کند، جلو مى آورد، عقب مى برد و ملکوت چهره اش را سیاحتى مى کند.اکنون باید او را به دست تو بسپارد... و تو او را به سرعت به خیمه برگردانى که مبادا آفتاب سوزنده نیمروز، گونه هاى لطیفش را بیازارد.
اما ناگهان میان دستهاى تو و بازوان حسین ، میان دو دهلیز قلب هستى ، میان سر و بدن لطیف على اصغر، تیرى سه شعبه فاصله مى اندازد...
و خون کودك شش ماهه را به صورت آفرینش مى پاشد. نه فقط هرملۀ بن کاهل اسدى که تیر را رها کرده است ....
#ادامه_دارد.....
🆔@clad_girls
🥇زهرا نعمتی: به برکت نام سردار دلها صاحب مدال طلا شدم
🔺دارنده 3 مدال طلای پارالمپیک پس از موفقیت در توکیو:
🔹خیلی خوشحالم. افتخار بزرگی بود که نصیب من شد. این یک لحظه تاریخی بود.
🔹در تیروکمان پارالمپیک تاریخ سازی کردیم و تنها ورزشکاری هستم در تاریخ تیروکمان که با سه طلا در سه دوره هت تریک کردهام.
🔹نمیدانم چگونه تیر طلایی را زدم. واقعا به خدا واگذار کرده بودم.
🔹نام کاروان به نام سردار دلها مزین شده و این موفقیت حتما به برکت نام سردار دلها بوده است و خوشحالم که به برکت این نام صاحب مدال طلا شدم.
🆔 @Clad_girls
امام سجاد (ع):
#حق_زن اين است كه بدانى.
خداوند عزّوجلّ او را مايه آرامش و انس تو قرار داده و اين نعمتى از جانب اوست.🦋✨
پس احترامش كن و با او مدارا نما، هر چند حق تو بر او واجب تر است اما اين حق اوست كه با او مهربان باشى💕
❤️|@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بی حرمـــــ❤️
چه با حرمـــــ🖤
🏴@clad_girls
دلانہ✨
خداجانم؟!
فرمان دادی،عمل نکردم .گفتی نکن، گوش نکردم!
نعمت دادی،ناشکر بودم .
با این حال تو انقد مهربـ💚ـون هستۍ که بازم روم بشه بیام در خونهت...
#دلانه
#خدایمن
🆔@clad_girls
علیکن بالفرار.mp3
12.59M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمودکࢪیمے
<َاۍواێقلبسجادبےقراࢪ...علیڪݩبالفرار...>ً
#توشھاربعیݩ
#امامزینالعابدیݩ
#تااربعیݩ26روز
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
↬♥️⃟😊↫
همه گویند به امید ظهورش صلوات📿
کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات🤩
#ریحانه
#جمعه
#امام_زمان
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅شما هم، حرفهای آموزش مجازی دهید😍
و درآمدزایی کنید....💶
🎬 #تیزر_معرفی دوره آموزش تخصصی صفر تا صد آموزش مجازی
👨🏻💻 #استاد_خوش_منظر
✨ما از اینکه در برگزاری دورههای آموزشی، شما با ما رقابت کنید، خوشحال میشویم😌 و حتما کمکتان هم میکنیم...❤️
✍🏻کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام با ارسال #عدد8 به:
🆔 @Esra_Support
💗کانال دختران چادری💗
@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت برچیـدن و نابودی اسـرائـیـل است✌️🏻
محو این غـده ی بی شـرم و حیا نزدیک است✌️🏻
#استوری
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روزشماراربعین
🔹-۲۵ࢪوزٺااربعیـــــــن😓💔
____¹⁵__________________⁴⁰
🏴@Clad_girls
✔ رنج زنده نگه داشتن خون شهید، از شهادت کمتر نیست
🔰 گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.
🗓 ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
🆔️ @clad_girls
🖤🌹🖤🌹🖤
سلام به اعضای گرام کانال دختران چادری
ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت امام زینالعابدین علیه السلام
به همین مناسبت با بانوشهربانو مادر بزرگوار این امام همام آشنا خواهیم شد .
🖤🌹🖤🌹🖤
🌸 دختــران چــادری 🌸
🖤🌹🖤🌹🖤 سلام به اعضای گرام کانال دختران چادری ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت امام زینالعابدین علیه السلام ب
بانو شهربانو
بر اساس قول مشهور شاهزادهای از دربار ایران و دختر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی بود
که درجنگ میان عجم و عرب به اسارت و سپس به ازدواج امام حسین (علیهالسلام) درآمد .
این بانوی بزرگوار در رویایی صادقه ، اسلام آورده و همچون نرجس خاتون مادر امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) توسط حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) برای فرزند عزیزش امام حسین (علیهالسلام) خواستگاری شده بود ، پس از سختیهای بسیاری که متحمل شد ، به مدینه آمد .
در قول های مشهور تاریخی آمده است که این بانوی صالحه ، چندی پس از وضعحمل حضرتسجاد علیهالسلام به ملکوت اعلی شتافت .
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
هدیه به پیشگاه مقدس این بانو ، صلواتی هدیه کنید🌹
#زنان_اسلام
#ام_الامام
#امام_سجاد
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاتاطعمجمعههایتقویمانعوض شود
Sᴛᴏʀʏ
🌱 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سرنوشت بسیار جالب «ژمی براون»
بانویی که در هالیوود تلاش داشت همکار مسلمانش را مسیحی کند...
ببینید! بسیار الهام بخش و جالب!
🆔 @Clad_girls
- قٺلگـاھاصلـےمـا ...
ڪوچـہهـاےشـــامبـود 💔(:
#شهادت_امام_سجاد !'
🏴 @Clad_girls 🏴
🌸 دختــران چــادری 🌸
📚#افتاب_در_حجاب ♥️#قسمت22 صداى نفس نفسى از پشت سر توجهت را بر نمى انگیزد و وقتى به عقب بر مى گردى،.
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت23
نه فقط هرملۀ بن کاهل اسدى که تیر را رها کرده است.. بلکه تمام لشکر دشمن ، چشم انتظار ایستاده است تا شکستن تو و برادرت را تماشا کند و ضعف و سستى و تسلیم را در چهره هاتان ببیند.امام باصلابت و شکوهى بى نظیر، دست به زیر خون على اصغر مى برد، خونها را در مشت مى گیرد و به آسمان مى پاشد....
کلام امام انگار آرامشى آسمانى را بر زمین نازل مى کند:
نگاه خدا، چقدر تحمل این ماجرا را آسان مى کند.این دشمن است که در هم مى شکند و این تویى که جان دوباره مى گیرى... و این ملائکه اند که فوج فوج از آسمان فرود مى آیند و بالهایشان را به تقدس این خون زینت مى بخشند،... آنچنان که وقتى نگاه مى کنى یک قطره از خون را بر زمین ، چکیده نمى بینى.
خودت را مهیا کن زینب....
که حادثه دارد به اوج خودش نزدیک مى شود... اکنون هنگامه وداع فرارسیده است.... اینگونه قدم برداشتن حسین و اینسان پیش آمدن او، خبر از فراقى عظیم مى دهد.خودت را مهیا کن زینب که لحظه وداع فرا مى رسد....
همه تحملها که تاکنون کرده اى ، تمرین بوده است ، همه مقاومتها، مقدمه بوده است... و همه تابها و توانها، تدارك این
لحظه عظیم امتحان !
نه آنچه که ازصبح تاکنون بر تو گذشته است ، بل آنچه از ابتداى_عمر تاکنون سپرى کرده اى ، همه براى همین لحظه بوده است.وقتى روح از تن پیامبر، مفارقت کرد... و جاى خالى نفسهاى او رخ نشان داد، تو صیحه زدى ،
زار زار گریه کردى و خودت را به آغوش حسین انداختى و با نفسهاى او آرام گرفتى...
شش ساله بودى که مزه مصیبتى را مى چشیدى و طعم تسلى را تجربه مى کردى.مادر از میان در و دیوار فریاد کشید که فضه مرا دریاب!خون مى چکید از میخهاى پشت در و آتش ستم به آسمان شعله مى کشید... و دود غصب و تجاوز، تمام فضاى مدینه را مى انباشت.حسین اگر نبود...
و تو را در آغوش نمى گرفت و چشمهاى اشکبار تو را به روى سینه اش نمى گذاشت،
تو قالب تهى مى کردى از دیدن این فاجعه هول انگیز.... وقتى حسن ، پدر را با فرق شکافته و خونین ، آماده تغسیل کرد و بغض آلوده در گوش تو گفت :زینب جان ! بیاور آن کافور
بهشتى را که پدر براى این روز خود باقى گذاشته است.. تو مى دیدى...
که چگونه ملائک دسته دسته از آسمان
به زمین مى آیند و بر بال خود آرامش و سکون را حمل مى کنند..
که مبادا طومار زمین از این فاجعه عظمى در هم بپیچد و استوارى خود را از کف بدهد. تو احساس مى کردى که انگار خدا به روى زمین آمده است ، کنار قبر از پیش آماده پدر ایستاده است..
و فریاد مى زند: الى ، الى ، فقد اشتاق الحبیب الى حبیبه . به سوى من بیاریدش ، به سوى من ، که اشتیاق دوست به دیدار دوست فزونى گرفته است.تو دیدى که بر طبق وصیت پدر، حسن و حسین، تو انتهاى جنازه را گرفته بودند و دو سوى پیشین جنازه بر دوش
دیگرى حمل مى شد..
و پیکر پدر همان جایى فرود آمد که آن دوش دیگر اراده کرده بود.
و دیدى که وقتى خاك روى قبر، کنار زده شد، سنگى پدید آمد که روى آن نوشته بود: (این مقبره را نوح پیامبر کنده است براى امیر مؤ منان و وصى پیامبر آخرالزمان.)ملائک ، یک به یک آمدند،...
پیش تو زانو زدند و تو را در این عزاى عظماى هستى ، تسلیت گفتند.
اینها اما هیچ کدام به اندازه سینه حسین ، براى تو تسلى نشد.
وقتى سرت را بر سینه حسین گذاشتى و عقده هاى دلت را گشودى،...
احساس کردى که زمین آرام گرفت و آفرینش از تلاطم ایستاد.
آرى ، سینه حسین هماره مصدر آرامش بوده است... و آفرینش ، شکیبایى را از قلب او وام گرفته است.حسن همیشه ملاحظه تو را مى کرد.
ابتدا وقتى نیش زهر بر جگرش فرو نشست،...
بى اختیار صدازد....
#ادامه_دارد....
🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این یک آزمایش واقعی است !
چرا تک فرزندی کودک را نابود می کند?
🆔@clad_girls