eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
154.9هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
18.4هزار ویدیو
286 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
به کسی که میگفتن اگر بیاد دیوار میکشه برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ورود زنان به ورزشگاه رو آزاد کرد مدیرکل حراست وزارت ورزش و جوانان: قرار است در مرحله نخست حضور زنان در رقابت‌های لیگ برتر، تعداد محدودی از زنان هواداران با تهیه بلیت از طریق سامانه فروش بلیت رقابت‌ها، دیدار تیم‌های استقلال و مس کرمان را از نزدیک تماشا کنند. ورزشگاه آزادی تهران آماده پذیرایی از زنان تماشاگر است، اما شرایط ورزشگاه‌های دیگر استان‌ها را هم بررسی می‌کنیم. 🆔@Clad_Girls
30.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎬 گزارش تصویری از فعالیت پویش در ایام ماه محرم، ایستگاه های متروی چهار شهر ⚠️ این تنها بخش کوچکی از لحظات زیبایی است که این روزها برای ما رقم خورده و اصلا قابل توصیف و به تصویر درآمدن نیست 🥺❤ 📌 با تشکر از مسئولین محترم مترو در هر چهار شهر که باهامون همکاری داشتن خداروشاکریم که تونستیم پاسخ اعتمادشون رو با تحویل دادن یه کار فرهنگی تمییز بدیم ✍ اگر تک تک اسم بزرگواران ذکر نمیشه، جسارت نشه خدمتشون! تمام افراد رو شناخت نداریم لذا "تشکر از مسئولین محترم" عنوان میشه 🌸 🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی 🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴🎬 گزارش تصویری از فعالیت پویش #فرشتگان_سرزمین_من در ایام ماه محرم، ایستگاه های متروی چهار شهر #تهر
🔴 گروه تشکیل شد ⚠️ ⛔️ شهرهای جانمونید ‼️ باید گروه تشکیل بشه ⚠️ خانم های بالای ۱۸ سال، دغدغه مند مسائل به خصوص بحث برای تشکیل گروه با این آی دی هماهنگ بشید👇 🆔 @rahbar1361
خانومای چادری ، مخلصیم (: 😇🌷 🆔@Clad_Girls
وقف‌نامهٔ گوهرشادآغا، هنوز جاری است. آپارتمــــ🏢ــــان‌های سر به فلک کشیدهٔ امروزی هم هنوز نشان از وقف‌نامهٔ تو دارند. چون جاری است، می‌ماند. مسجد تو، کتابخانهٔ تو، نه که چون تو زنِ شاهرخ شاه بودی، نه چون که عروسِ چهارمِ امیر تیمور گورکانیِ خون‌ریز بودی، نه چون که ندیمه‌ای به اسم پریزاد داشتی، نه چون که پسرانی به نام بایسنغر میرزا و ابراهیم میرزای خطاط و کاتب داشتی، نه چون که قوام‌الدین شیرازی، معمار و طراح مسجدت بود. نه❗️تنها و تنها، چون آقایمان رضا خواسته‌اند تو بمانی، پس می‌مانی؛ هم‌چنان که مانده‌ای! ➖➖➖➖ از وقتی شنیدی تلگرافی فوری برایت رسیده و به دفتر کارت رفتی و تلگراف را خواندی و برگشتی، ساعتی گذشته و تو دوباره اینجایی. عطر او را همیشه از میان آن همه دود سیگارهای برگ و عطرهای فرانسوی زنان دیگر و بوی الکل و شراب می‌توانی حس کنی. همان عطر روز اول که تو را کنار ساحلی در استانبول جذب خودش کرد. حالا اینجایی. در پاریس. در مولن روژ که به اصرار برای او باز کردی. نمی‌دانی دل‌کندن از اینجا و پاریس همان‌قدر که برای تو سخت است، برای او هم سخت خواهد بود؟ اما چاره‌ای نیست. اصلا دست خودت نیست. تو یک دیپلماتی و هر کجا دولت متبوعت بخواهد باید انجام وظیفه کنی. خوشحالی که پدر او، حسن خان، زمانی سفیر ایران در دولت عثمانی بوده، پس یقینا او خوب می‌فهمد که کار سیاست و صاحب منصبی دولتی بودن یعنی چه. هر چند پدرش را در سه سالگی از دست داده باشد... ✍🏻سعید تشکری /برشے‌‌از‌ڪتاب"اوسنه ی گوهرشاد" را خواندید👀/ 📗✨//@Clad_Girls
°📚•• مسجد گوهرشاد که به دستور گوهرشاد بیگم، در دوران تیموریان ساخته شد، در قرن معاصر شاهد یک اعتراض خونبار بود. در در تیر ماه سال ۱۳۱۴، مسجد جامع گوهرشاد شاهد کشتار وحشیانه مردمی بود که در اعتراض به دستور پذیرش کلاه شاپو تجمع کرده بودند. در آن زمان فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان بود. او معتقد بود که حکومت باید در برابر مقاومت مردم در پذیرش کلاه شاپو『که کلاهی فرنگی و بیگانه به‌شمار می‌رفت』با به‌کارگیری زور، ایشان را به این جایگزینی و دگرگونی وادارد. ➖➖➖➖➖ سعیدتشکری‌درکتاب "اوسنه‌ی‌گوهرشاد" با روایت‌های مختلف و متفاوت این واقعه تاریخی را به تصویر می‌کشد. او ابتدا سفری در دل تاریخ انجام می‌دهد و گوهرشاد بیگم را به سال ۱۳۱۴ دعوت می‌کند. بخش دیگر کتاب اوسنه‌ی گوهرشاد روایتی از زندگی فتح‌الله پاکروان است و این برخورد تاریخی میان این دو، به جذابیت کتاب اضافه کرده است. سعید تشکری در همان صفحات آغازین کتاب اوسنه‌ی گوهرشاد، با مخاطبان وارد گفتگو می‌شود و داستان را جذاب و متفاوت می‌کند. 📗✨//@Clad_Girls
دربه‌درم... جایی‌رو‌دیگه‌ندارم‌که‌برم جز‌درگهت‌کجا‌برم‌حسینِ‌فاطمه(ع)؟😭💔 اللهم‌الرزقنا‌توفیق‌الزیارة‌قبرالحسین‌‌فی‌الدنیا‌و شفاعةالحسین‌فی‌الآخرة.. | 🆔️ @clad_girls
🔴 کامنت قابل تامل یک خانم دکتر زیر پست یک ناخن کار 🔹شما ناخن‌کارها نماز رو از زنان این سرزمین گرفتید.. در پیشگاه خداوند چی میخواهید جواب بدید؟ 🔹درآمد حرام ناخن کاران و آرایشگران... نه غسل شما درسته نه نماز شما.. بچه های شما بدون غسل جنابت و حیض به دنیا می آیند... 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_شصتم به نظر صبحانه خوب و مفصلی بود بر
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» در برابر نگاه مهربانش، گل‌ها را از آرامشِ آب بیرون کشیدم، مقابل چشمانش گرفتم و در اوج ناراحتی ناله زدم: _من اینا رو برای تو گرفتم! از دیشب منتظر اومدن تو بودم! اونوقت تو همه چیز رو خیلی راحت خراب می‌کنی.. و قلبم طوری شکست که با سرانگشتانم گل‌ها را پَر پَر کردم و مثل پاره‌های آتش، به صورتش پاشیدم و دیدم گلبرگ‌های سرخ رز به همراه قطرات آب روی صورتش کوبیده شد و چشمانش غمزده به زیر افتاد. با سر انگشتانش، ردّ پای آب را از صورتش پاک کرد و خواست چیزی بگوید که به سمت اتاق خواب دویدم و در را پشت سرم بر هم کوبیدم. حالا فقط صدای هق هق گریه‌های بی‌امانم بود که سقف سینه‌ام را می‌شکافت و فضای اتاق را می‌درید. آنقدر دلم از حرفش رنجیده بود که نمی‌توانستم حضورش را در خانه تحمل کنم که در اتاق را باز کرد و همانجا در پاشنه در ایستاد. با دیدنش باز مرغ دلم از قفس پرید و جیغ کشیدم: _خیلی بَدی مجید! خیلی بَدی! و باز گریه امانم نداد. از کسی رنجیده بودم که با تمام وجودم عاشقش بودم و این همان حس تلخی بود که قلبم را آتش می‌زد. با قدم‌هایی سُست به سمتم آمد و مقابلم زانو زد. با چشمانی که انگار پشت پرده سکوت، اشک می‌ریخت، نگاهم می‌کرد و هیچ نمی‌گفت. گویی خودش را به تماشای گریه‌های زجرآور و شنیدن گله‌های تلخم محکوم کرده بود که اینچنین مظلومانه نگاهم می‌کرد و دم نمی‌زد تا طوفان گریه‌هایم به گِل نشست و او سرانجام زبان گشود: _الهه! شرمندم! بخدا نمی‌خواستم ناراحتت کنم! به روح پدر و مادرم قسم، که نمی‌خواستم اذیتت کنم! الهه جان... تو رو خدا منو ببخش! بغضم را فرو دادم و صورتم را به سمتی دیگر گرفتم تا حتی نگاهم به چشمانش نیفتد که داغ جراحتی که به جانم زده بود به این سادگی‌ها فراموشم نمی‌شد. خودش را روی دو زانو روی زمین تکان داد و باز مقابل صورتم نشست و تمنا کرد: _الهه! روتو از من بر نگردون! تو که می‌دونی من حاضر نیستم حتی یه لحظه ناراحتی تو رو ببینم! الهه جان... و چون سکوت لبریز از اندوه و اعتراضم را دید، با لحنی عاشقانه التماسم کرد: _الهه! با من حرف بزن! الهه جان! تو رو خدا یه چیزی بگو! و من هم با همه دلخوری و دلگیری، آنقدر عاشقش بودم که نتوانم ناراحتی‌اش را ببینم و بیش از این منتظرش بگذارم که آه بلندی کشیدم و با لحنی که بوی غم غریبگی می‌داد، شکایت کردم: _من نمی‌دونستم امروز چه روزیه، اگه می‌دونستم هیچ وقت یه همچین مراسمی نمی‌گرفتم. چون ما اونقدر به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و اهل بیتش ارادت داریم که هیچ وقت همچین کاری نمی‌کنیم. ولی حالا که من ندونسته یه کاری کردم، فکر می‌کنی خدا راضیه که تو با من اینجوری رفتار کنی؟ فکر می‌کنی همون امامی که میگی امروز شهادتشه، راضیه که تو بخاطر سالگرد شهادتش زندگی رو به خودت و خونوادت تلخ کنی؟ چشمانش عاشقانه به زیر افتاد و با صدایی گرفته پاسخ داد: _الهه جان! حالی که امروز صبح داشتم، دست خودم نبود... من بیست سال تو خونه عزیز همچین روزی عزاداری کردم و سینه زدم. امروز از صبح دلم گرفته بود. انگار دلم دست خودم نبود... مستقیم نگاهش کردم و محکم جواب دادم: _این گریه و عزاداری چه سودی داره؟ فکر می‌کنی من برای بچه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) احترام قائل نیستم؟ فکر می‌کنی من دوستشون ندارم؟ بخدا منم اونا رو دوست دارم، ولی واقعاً این کارا چه ارزشی داره؟ کلام آخرم سرش را بالا آورد، در چشمانش دریایی از احساس موج زد و قطره‌ای را به زبان آورد: _برای من ارزش داره! این را گفت و باز ساکت سر به زیر انداخت. سپس همچنانکه نگاهش به زمین بود و دستانش را از ناراحتی به هم می‌فشرد، ادامه داد: _ولی تو هم برام اونقدر ارزش داری که دیگه جلوت حرفی نزنم که ناراحتت کنه. از داغی که به جان چشمان نجیبش افتاده بود، می‌توانستم احساس کنم که حالا قلب او از این قضاوت منطقی‌ام شکسته و نمی‌خواست به رویم بیاورد که عاشقانه نگاهم کرد، با هر دو دستش دستانم را گرفت و با لحنی لبریز محبت عذر تقصیر خواست: _قربونت بشم الهه جان! منو ببخش عزیز دلم! ببخش که اذیتت کردم... و من چه می‌توانستم بگویم که دیگر کار از کار گذشته و تمام نقشه‌هایم نقش بر آب شده بود! می‌خواستم با پختن کیک و خرید گل و تدارک یک جشن کوچک و با زبان عشق و محبت، دل او را بخرم و به سوی مذهب اهل تسنن ببرم، ولی او بی‌آنکه بخواهد یا حتی بداند، به حرمت یک عشق قدیمی، مقابلم قد کشید و همه زحماتم به باد رفت! ادامه دارد... ✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد 🆔@clad_girls
شهادتت مبارک❤️ محمد اسلامی متولد دهه هشتاد در شیراز بوده پاسدار محمد اسلامی و شهید بسیجی محمد سجادی زاده که روز گذشته در طی عملیاتی در استان فارس به شهادت رسیدند 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حرکت عظیم زن ایرانی ♨️ چند سال قبل در یک جمع یک نفر از من پرسید که شما در قضیّه‌ی زن در مقابل غرب چه دفاعی دارید؟ من گفتم من دفاع ندارم، من حمله دارم! آنها باید دفاع کنند، آنها باید جواب بدهند. زن را تبدیل به کالا کردند. دفاع ؟ من دفاع نمیکنم. ما مدّعی هستیم در قضیّه‌ی زن. خب حالا مسئله چیست؟ اینکه شما می‌بینید ناگهان وسایل تبلیغاتی و رسانه‌های رسمی و دولتی آمریکا و انگلیس و بعضی جاهای دیگر و مزدورانشان و دنباله‌روانشان ناگهان هجوم می‌آورند در یک برهه‌ای سر قضیّه‌ی زن و یک بهانه‌ای هم پیدا میکنند [مثل] مسئله‌ی حجاب و مانند این چیزها، علّتش چیست؟ چرا این کار را میکنند؟ آیا اینها واقعاً میخواهند از حقوق زن، و زن ایرانی دفاع کنند؟ اینها مگر همان کسانی نیستند که اگر میتوانستند آب را به روی این ملّت ببندند می‌بستند؟ اینها دلشان برای زن ایرانی سوخته؟ اینها داروی کودکانی را که دارای بیماری پروانه‌ای هستند ــ کودکند ــ ممنوع کردند، تحریم کردند؛ تحریم همه‌جانبه‌ی ملّت ایران. اینها دلسوز زن ایرانی‌اند؟ کسی ممکن است این را باور کند؟ . . . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ امروز برای اولین بار در لیگ برتر فوتبال، هواداران زن به ورزشگاه رفتند و در جایگاه مخصوصشان استقلال را تشویق خواهند کرد. ۵۰۰ بلیت برای بازی امروز استقلال و مس به زنان اختصاص داده شده. معاون توسعه ورزش زنان وزارت ورزش هم گفته که زیرساخت استادیوم‌ها برای حضور زنان ایجاد می‌شود. ‌دیدار استقلال و مس کرمان ساعت ۱۹ در وزرشگاه آزادی آغاز می‌شود. ‌ 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز حس خوبش باهامونه... هنوز با وجودش احساس آرامش داریم... ‌ تو کتاب آسمونیمون گفته شده... " اونایی که در راه خدا کشته می شن... نمردند... اونا زندند و از خدا روزی میگیرن! " اینکه به یادشیم دلیلش میتونه این باشه که او هم به یادمونه ♡ حاج قاسم هَنوز پیشمونه :) 🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم‌ِمن‌خیره‌بہ‌عکسِ‌حرمت‌بند‌شده . . با‌چہ‌حالےبنویسم‌کہ‌دلم‌تنگ‌شده . . 💔 • • . 🆔@Clad_Girls
enc_16552485494718341913787.mp3
2.61M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ 🎼♥️|… 🎤 <َاصلاخبــر‌دارۍ‌کہ‌از‌دورے‌دارم‌ دق‌می‌کنم؟!..>ً 👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
حاج‌امیر_کرمانشاهی_عشق_بخشندۀ_من.mp3
10.57M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ 🎼♥️|… 🎤 <َیہ‌محل‌به‌ما‌بـــزار‌امشب...>ً 👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
بهترین‌راه‌براۍاینه‌ڪہ‌ابعادوجودۍزن،‌فدای‌ ظاهر‌و‌بدن‌او‌نشه! 🌱 🆔️ @clad_girls
کلیپ پسربچه گرسنه ای رو گذاشته که با ولع نون رو می گیره و می خوره و زیرش نوشته شنیدم ایرانه (سیستان و بلوچستان)، در حالی که مربوط به پاکستانه، اوف بر شما سلبریتی های دوزاری که نافتون رو با سیاه‌نمای و وطن فروشی بستن 🗣مارکو 🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻کارنامه شگفت‌آور رئیسی در کمتر از ۱ سال!() 🔹خطاب به تمام کسایی که میگفتن اینا همش وعده وعیده و باید دید دولت در آینده چه میکنه تا بشه حق داد و اعتماد کرد! 🆔@Clad_Girls
بازخوردای کارامون تو توییترم سر و صدا میکنه 😍 چی؟ درست شنیدم!؟😳 دختران چادری تو توییترم مگه هست!؟ بله درست شنیدی😎 دختران چادری نزدیک به دو هفته هست که شروع به فعالیت در توییتر کرده💢 حتی تو این مدت کم جذب زیادی داشتیم و داریم؛ایمپرشن هامون هم خیییلی بالاس خداروشکر😌♥️ ✍ پیج اول، سه سال پیش مسدود شد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ https://twitter.com/Clad_girls_
⚫️آیت‌الله ناصری دارفانی را وداع گفت ▪️آیت‌الله شیخ محمد علی ناصری از علما و استادان اخلاق مدتی قبل در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) یکی از مراکز آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بود که ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت. ▪️فاتحه ای نثار روحشان کنید. 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیه های شنیدنی مرحوم آیت الله ناصری درباره عظمت مقام مادر 🆔 @Clad_girls