🌸 دختــران چــادری 🌸
📚#افتاب_در_حجاب ♥️#قسمت65 ملجاء و پناه من خداست و شکوه گاه من خداست... پس هر مکرى که مى توانى بساز
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت66
ابوبرزه اسلمى رو مى کند به یزید و مى گوید:_واى بر تو اى یزید! هیچ مى دانى چه کرده اى و چه مى کنى؟ به خدا قسم من شاهد بودم که بر همین لب و دندانى که تو چوب مى زنى ، پیامبر بوسه مى زد و خودم شنیدم که درباره او و برادرش حسن، مى فرمود:(شما هر دو سرور جوانان اهل بهشتید. خدا بکشد قاتلان شما را و لعنتشان کند و مقیم دوزخشان گرداند که بد جایگاهى است.)
خشم یزید از این کلام ابوبرزه اسلمى ، افزونتر مى شود....
و فرمان مى دهد که او را کشان کشان از مجلس بیرون ببرند.و او در آن حال که توسط ماموران بر زمین کشیده مى شود به یزید مى گوید:بدان که تو در قیامت با ابن زیاد محشور مى شوى و صاحب این سر، با محمد(صلى الله علیه و آله وسلم) یحیى بن حکم برادر مروان که همیشه از یاران و نزدیکان یزید بوده است، فى البداهه این دو بیت را براى یزید مى خواند:
آنان که در کربلا بودند، در خویشاوندى نزدیکترند از ابن زیاد که به دروغ، خود را جا زده است.آیا این درست است که نسل سمیه مادر بدکاره ابن زیاد به شماره ریگ بیابانها باشد و از دختر رسول االله، نسلى باقى نماند؟!
یزید، چوبى را که در دست دارد، به سوى او پرتاب مى کند و فریاد مى زند:
_ببند دهانت را.یحیى به اعتراض از جا بلند مى شود و به قهر مجلس را ترك مى کند و به هنگام رفتن فقط مى گوید:
_دیگر در هیچ کار با تو همراهى نخواهم کرد.
راس الجالوت، پیر مردى است از علماى بزرگ یهود که یزید براى به رخ کشیدن قدرت خود، او را به این مجلس ،
دعوت کرده است. اما اکنون شنیدن حرفهاى تو و دیدن رفتار یزید، او را دچار حیرت و شگفتى کرده است....
رو مى کند به یزید و مى پرسد:
آیا این سر، واقعا سر فرزند پیامبر شماست و این کاروان، خاندان اویند؟!
یزید مى گوید:آرى ، اینچنین است.
راءس الجالوت مى پرسد:به چه جرمى اینها کشته شدند؟
یزید پاسخ مى دهد:
_او در مقابل حکومت ما قد برافراشت و قصد براندازى حکومت ما را داشت.
راس الجالوت ، بهت زده مى گوید:
_فرزند پیامبر که به حکومت ،شایسته تر است. نسل من پس از هفتاد پشت به داوود پیامبر مى رسد و مردم به سبب این اتصال ، مرا گواهى مى دارند، خاك قدمهاى مرا بر چشم مى کشند و در هیچ مهم ، بى حضور و مشورت و دستور من عمل نمى کنند.... چگونه است که شما فرزند پیامبرتان را به فاصله یک نسل مى کشید و به آن افتخار مى کنید؟ به خدا قسم که شما بدترین امتید.
یزید که همه اینها را از چشم خطا به تو مى بیند،... خشمگین به تو نگاه مى کند و به او مى گوید، اگر پیامبر نگفته بود که : _اگر کسى، نامسلمانى را که در پناه و تعهد اسلام است بیازارد، روز قیامت دشمن او خواهم بود. هم الان دستور قتلت را صادر مى کردم.
راءس الجالوت مى گوید:_این کلام که حجتى علیه خود توست. اگر پیامبر شما دشمنى کسى خواهد بود که معاهد نامسلمان را بیازارد، با تو که اولاد او را کشته اى و آزرده اى چه خواهد کرد؟! من به چنین پیامبرى ایمان مى آورم.
و رو مى کند به سر بریده امام و مى گوید:_در پیشگاه جدت گواه باش که من شهادت مى دهم به وحدانیت خدا و رسالت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم).یزید دندان مى ساید و مى گوید:
_عجب! به دین اسلام وارد شدى. من که پادشاه اسلامم ، چنین مسلمانى را نمى خواهم.
و فریاد مى زند:...
#ادامه_دارد....
🆔@Clad_Girls