eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانما یاد بگیرید ، آقایون نبینن اين خانم بمدت١٠ ساله اينطوري از شوهرش استقبال ميكنه وقتي شوهرش از سركار مياد ! http://eitaa.com/cognizable_wan
Don’t abuse a kind heart, you may never be offered one again. از یه قلب مهربون سواستفاده نکن، شاید هیچوقت دیگه مثل اون گیرت نیاد. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
ضدعفونی سبزیجات در کرونا 🥬 میدونیم که الان دیگه همه‌تون تو ضد عفونی کردن انواع مواد غذایی برای از بین بردن ویروس کرونا استاد شدین، اما بهتره که روش‌های ضد عفونی سبزیجات برای از بین بردن کرونا رو یادآوری کنیم. 🥦 در این روزها برای شستن و ضدعفونی کردن سبزیجات نباید فقط به مواد طبیعی مثل سرکه، نمک و آبلیمو اکتفا کنین. بنابراین طبق شکل یکی از روش‌ها رو انتخاب کنین. ⁦☑️⁩ یک قاشق غذاخوری جوش شیرین یا محلول ضد عفونی رو در یک لیتر آب همراه ۲-۴ قطره مایع ظرفشویی کامل حل کنین، بعد سبزی‌ها رو داخلش بریزین. سه دقیقه بذارین بمونه و بعد دو سه بار آبکش کنین. تا حد امکان از ظرف یا تشت جداگانه برای شست‌وشو استفاده کنین. 🌸 برای عزیزانتان بفرستید ✅ 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ 👈گاهی ما کمبودهای خود را در کودکانمان میبینیم و انها را با محبت بی جا خفه میکنیم. ❌ 👈کودک، تمام روز نیاز اصلی و حقیقی اش محبــــــــــ❤️ـــــــــت، نوازش، و توجه پدر و مادر است. 👈مادر تمام روز این فرصت را دارد که به فرزندش محبت کند 👈 اما گاهی احساس تنهایی ما در کودکی موجب میشود، کودک را با محبت بی جا خفه کنیم، ❌ 🔻غذا در دهانش بگذاریم 🔻در انتخاب و پوشیدن لباسش دخالت کنیم 🔻بر خلاف میلش در حمام کنارش باشیم 🔻و او را در رختخواب کنار خود بخوابانیم. 👈کودک با این روشها اشباع نخواهند شد، خفه خواهند شد.❌ ❤️💫❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 جلوی رستورانی که قبلا مهدا حسابی ازش تعریف کرده بود و گفته بود دلش میخواد یه بار با خانواده بیان ، ایستاد . بعد از رزرو میز با فاطمه تماس گرفت تا هماهنگی های لازم را انجام دهد .‌ ــ سلام فاطمه خانوم ، احوال شما ؟ آقا هادی خوبن ؟ + سلام برادر فداکار ، الحمدالله ، شما چطوری ؟ خانواده خوبن ؟ - خوبن سلام میرسونن . فاطمه خانوم کلاستون کی تموم میشه با سجاد بیایم دنبالتون ؟ + ساعت ۱۱ آخریشه - خب پس بعد از کلاستون با مائده و سجاد میایم دنبالتون . + باشه موردی نداره ، مائده مدرسه نداره ؟ ـ زنگ آخر چیز مهمی نداشتن اصرار داشت اونم باخودمون ببریم . + ممنون مرصاد جان لطف میکنی ، مهدعلیا خیلی خوش شناسه تو رو داره . ـ لطف دارید . + حقیقته ، مرصاد جان استاد اومد من باید برم . ـ موفق باشید ، یا علی . + تو هم همین طور ، خدافظ . بعد از اینکه تماسش تمام شد ، دنبال امیر حسین و سجاد رفت تا با هم به نمایشگاه ماشین برن . امیر حسین بعد از اینکه نشست ، گفت : سلام عرض شد اخوی ، احوال جناب عالی ؟ ـ سلام ، بشین حرف نزن اینقدر + حالا بیا به این احترام بذار لیاقت نداری ـ امیر کاری نکن طوری بزنمت نتونی غذا بخوری + چته ؟ چرا وحشی شدی ؟ ـ من تو رو میبینم این شکلی میشم + خدا کمکت کنه بصورت وی آی پی . ـ یه زنگ به سجاد بزن بگو پایینیم + باشه دارم میگیرمش ، الو داش سجاد ؟ آره ما تو ماشینیم ، بیا . منتظریم ـ برو بشین عقب + خودم میدونم همان لحظه سجاد در را باز کرد و گفت : سلام برادر مرصاد زحمت شد واست ، این دوماد ما همیشه ماموریته وگرنه مزاحم تو نمیشدم . ـ سلام ، چه حرفا میشنوم ، بشین داداش تو رفیق یه روز دو روز نیستی مثل بعضی ها سجاد خندید که امیرحسین با اعتراض گفت : امروز یه چیزیت میشه مرصاد ! &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 بعد از قول نامه ماشین هر سه به دعوت سجاد به نزدیک ترین بستنی سرا رفتند . گارسون آمد و سفارش ها را گرفت ، سجاد رو به امیرحسین گفت : شنیدم داداشت اومده ! + آره ، یک هفته ای هست . ـ بسلامتی ، بیارش مسجد با جمع ما آشنا بشه ، شنیدم رفیق هادی ماست ، آره ؟ + آره هم کلاسی بودن تا دبیرستان دیگه بعدش محمد تهران قبول شد رفت ولی آقا هادی شما اصفهان موندن ظاهرا البته در ارتباط بودن ، عروسی خواهرتون هم اومد ـ آره ، الان یادم اومد راست میگی ، قد بلنده چشم آبیه نه ؟ + آره ، البته محمدرضا هم همین مشخصات داره ولی عروسی آقا هادی نبود ـ چه خبر از محمدرضا ؟ + خوبن الحمدالله ، بچش دو ماه پیش بدنیا اومد ـ آره شنیدم زنگ زدم بهش تبریک گفتم ، بهش گفتم وقتی زن گرفتم میام خونتون الان مامان و بابام که مشهد هستن ، فاطمه هم که گیر آسید هادیه وقتی این حرف را زد نگاهی به مرصاد کرد که بشدت اخم هایش را در هم کشیده بود . ـ آقا مرصاد شما چه خبر ؟ + ما هم سلامتی ‌، دانشگاه خونه مسجد بسیج ، همین فعلا. ـ خوبه ، الهی شکر . امیر حسین : راستی مرصاد ؟ + بله ؟ ـ من یه چیزی کشف کردم . + چی ؟ ـ خرج داره این طوری نمیگم دادا . + نگو ـ آخه تو چرا اینقدر بی حالی مرصاد لبخند تلخی زد و چیزی نگفت حرف های سجاد به مذاقش خوش نیامده بود ، با اینکه حاج رسول پدر سجاد و فاطمه بهترین رفیق پدرش و شریک او در فرش فروشی کسی که وقتی همه به پدرش پشت کرده بودند پای رفاقتش ایستاد و به کمک رفیقش آمد و از اصفهان زادگاهش نقل مکان کرده بود ، مهدا را عروس خودش می دانست اما مرصاد دوست نداشت سجاد همه چیز را تمام شده بداند ، دوست داشت برای بدست آوردن خواهرش مردانگیش را نشان دهد ، نمی توانست اجازه دهد خواهر و بهترین دوستش را به راحتی به او بسپارد . با صدا زدن های سجاد به خودش آمد : مرصاد جان کجایی برادر ؟ ـ ببخشید حواسم نبود + تلفنمه ، فاطمه ست ظاهرا قرار داشتین . ـ بله.. بله ، فراموش کردم از اینکه چرا به فاطمه گفته بود برای خرید سجاد هم با آنها می آید پشیمان شد ، میخواست او را از هر چه به مهدا مربوط میشد دور نگه دارد ، نمیدانست این تعصب از کجا آمده اما ... موبایل سجاد را از او گرفت و به فاطمه گفت : سلام فاطمه خانوم ، خسته نباشید . شرمنده یادم رفته بود گفتین ساعت ۱۱ کلاستون تموم میشه . ـ نه بابا این چه حرفیه میدونم شما مردا بهم میگیرین حواستون پرت میشه مرصاد با خودش گفت حواس پرتی را درست می گویی تک دختر حاج رسول ولی حواسی که پیش خواهرمه نه این جمع مردانه ... ـ من داخل کتابخونه میشینم وقتی رسیدین ، زنگ بزنین میام پایین . + باشه چشم . ـ چشمتون بی بلا ، من مزاحم جمع دوستانتون نمیشم ، فعلا . خدانگهدار . ـ مراحمید ، خداحافظ . گوشی را به سجاد داد و گفت : آقا سجاد ، شما امیرحسین رو میرسونین بی زحمت ؟ امیرحسین : نه من مزاحمتون نمیشم با یه تاکسی چیزی میرم . مرصاد : خودت لوس نکن ، یکم آقا سجاد هم نگه دار خونتون من بیام دنبالشون سجاد : خب میخوای من بیام دنبال تو ؟ برو ماشین بذار خونه شاید مادرت لازم داشته باشه ـ نه فقط قراره برم دنبال دخترا ، مامانم لازم نداره . + باشه ، پس امیرحسین بیا بریم هم تو رو برسونم هم محمدحسین و بعد از چندسال ببینم ‌ ـ قدمتون سر چشم ‌، مرصاد پس من رفتم فعلا . + برو بسلامت . &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 در کل راه رسیدن به مدرسه مائده با خودش فکر و خیال کرد ، دلش نمیخواست بهترین روز برای خواهرش اوقات تلخ باشد اما با حضور سجاد قطعا نمی توانست ناراحتیش را پنهان کند . بعد از برداشتن مائده از مدرسه به سمت شهرک محل سکونتشان رفت و جلوی بلوک ۳ آپارتمان های سازمانی ایستاد و به سجاد زنگ زد : الو آقا سجاد سلام ؟ بله ما پایین هستیم ، منتظرم . سجاد با امیرحسین و پسری دیگری که احتمال داد ‌، محمدحسین باشد از محوطه بیرون آمدند ، مرصاد و مائده پیاده شدند و سلام و علیکی کردند که امیرحسین گفت : داداش ، ایشون آقا مرصاد فاتح هستن رفیق پایه و بامرام . مرصاد و محمدحسین دست دادند که مرصاد فکر کرد بهتر است مائده را معرفی کند . ـ ایشون خواهرم هستن . محمدحسین با سری افتاده مجددا به مائده سلام کرد و گفت : بفرمایید داخل خواهرم بالا هستن ، بفرمایید ... ـ متشکرم ، لطف دارید . باید بریم بعدا حتما مزاحمشون میشیم + مراحمید ، خواهش میکنم . بعد از اضافه شدن فاطمه به جمعشان به پاساژی رفتند تا مائده هدیه اش را بخرد ، بعد بسمت بازار راه افتادند و مرصاد یک دستگاه موزیک پلیر جدید و فاطمه دو جلد از کتاب های استاد دینانی را برایش خرید . سجاد هم گفت ، هدیه اش آماده است . فاطمه : آقا مرصاد بریم کیک سفارش بدیم ؟ ــ نه اونو خود رستوران گفتم حاظر کنن فقط یکم وسایل تزیینی لازمه بریم تمش انتخاب کنیم ؟ تم وسایل رستوران خیلی گرون بود. + آره بریم ، مائده خسته نیستی ؟ ـ نه آجی . + خداروشکر پس بزنین بریم یه خرید مفصل . بعد از اتمام خرید ها به سمت شهرک راه افتادند ، فاطمه بخاطر شغل همسرش به اصفهان آمده بود و همسر پاسدارش یک واحد از خانه های سازمانی را اجاره کرده بود . چند ماه بعد از عروسی فاطمه تک دختر حاج رسول ، خانواده فتاح بخاطر دانشگاه نور چشمشان به اصفهان آمدند به اصلیتشان جایی که ۲۰ سال پیش خیلی چیز ها را جا گذاشته و به مشهد رفته بودند بعد از نقل مکان خانواده مهدا ، سجاد با قبولی در آزمون استخدامی مخابرات به اصفهان آمد زادگاهش . شهری که هر دو خانواده به آن تعلق داشتند ، شهری که برای خاندان فاتح پر از خاطره است خاطره ای که جوان تر ها از آن بی خبر بودند . &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞به آقا بگید حرف از رفتن نزنه؛ قلبم گرفت؛ والله قلبم گرفت 💞جمله یادگار مانده از جانباز شهید، زرین قلم که شب گذشته به جمع همرزمان شهیدش پیوست 💞خداوند توفیق سربازی ولایت و جانبازی در راه اسلام عزیز رو نصیب همه ما بگردانه، عجب صحنه‌ای رو از خودش به یادگار گذاشت این شهید... 🕊هدیه به ارواح مطهر شهدا و این شهید عزیز صلوات🌹 🚩 🚩
❤️💫❤️ *خانمهابخونن* درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازی نکنید❗ اگر بحثی شد آن را کش ندهید. کسی از احترام ضرر نکرده! مراقب آثار دعوا روی بچه هاتون باشید که بعدها پشیمانی سودی نداره! ❤️💫❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *اصول تربیت کودک برای والدین* *پرهيز از سرزنش کردن* شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش ميکنيد. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده اي!» يا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذيت کردي!» گاهي اين سرزنشها جاي خود را به جمله هاي حقارت آميز ميدهند. شما دقيقا همان کاري را به کودک خود ميگوييد که در آن لحظه انجام ميدهد؛ در صورتي که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است. آگاهي از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هيچ سودي ندارد. از نظر کودک، اين سرزنشها صرفا عيبجويي از سوي شماست. کودک مي انديشد: «او مرا دوست ندارد. پس بايد براي جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنشهاي شما با ابراز جمله هاي تحقيرآميز همراه باشد، اين احساس در کودکتان قويتر خواهد بود. ❤️💫❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️❤️🍂 ✍ توصیه‌ے به همسرش براے موفقیت در خانه‌دارے☺️❤️👇 از وقتی که ظرف تفلون خریده بودیم😕، چند بار بهم گفته بود: یادت نره! فقط قاشقِ چوبی بهش بزنیا😐! لایه‌ی تفلونش خراب نشه ها!!!😑 دیگه داشت بهم بر می‌خورد😒‌. با دلخوری گفتم: ! تو که اینقدر خسیس نبودی😒... برای این که سوء تفاهم نشه😊، سریع گفت: نه! خسیس نیستم؛ اما آدم تا جایی که می‌تونه باید همه چیز رو حفظ کنه👌؛ باید از اسراف جلوگیری کرد☺️؛ باید طوری زندگی کنیم که کوچکترین گناه هم نکنیم...☺️❤️ 📌 خاطره ای از زندگے سردار شهید محمّد ابراهیم همّت 📚منبع: یادگاران۲ « کتاب شهید همت» صفحه ۳۵ http://eitaa.com/cognizable_wan
🍋🍊 پرتقال، نارنگی و... 🍊🍋 در پاییز و زمستان باتوجه به بارندگیهای ناگهانی و كاهش دما و نظر به شیوع بیماریهای واگیردار ازجمله سرماخوردگیها، مقاومت بدن به شدت كاهش یافته و نیاز به انواع ویتامینها به خصوص ویتامین C دارد. 🌸 برای عزیزانتون بفرستید ✅ 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔰به کودکانتان آناناس بدهید تا قد بلند شوند ! 💢مصرف آناناس علاوه بر افزایش قد از ایجاد بیماری های عفونی جلوگیری میکند 💢منگنز فراوان موجود در آناناس به تقویت استخوان‌ها و بافت‌های همبند کمک می‌کند. 🌸 برای عزیزانتان بفرستید ✅ 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
👈 قبل از خواب ۱قاشق عسل بخورید فواید 🔹کاهش وزن 🔸پاکسازی کبد 🔹خواب راحت 🔸تقویت سیستم ایمنی 🔹احساس شادابی در صبح 🔸پاکسازی دستگاه گوارش 🌸 برای عزیزانتان بفرستید ✅ 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
خودم را دوست دارم همه جا همراهم بوده، همه جا یک ‌بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم آمد و هیچ نگفت حرف نزد گفتم و او شنید رنجش دادم و تحمل کرد خودم را سخت دوست دارم .. علیرضا روشن 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
صبر تنها عصبانی نشدن نیست! صبر یعنی اینکه قادر باشید هفت احساس تنفر علاقه لذت اضطراب خشم غم و ترس را در خود کنترل، مدیریت و مهار کنید! 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
۱۰ سوالی که خدا از تو نخواهد پرسید↓ ✅‍❶⇦خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود, بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟ ✅‍❷⇦خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباسهایی در کمد داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟ ✅‍❸⇦خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟ ✅‍❹⇦خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی میکردی, بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟ ✅‍❺⇦ خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟ ✅‍❻⇦خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟ ✅‍❼⇦خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟ ✅‍❽⇦ خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار میشدی, بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟ ✅‍❾⇦خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی, بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد. ✅‍❿⇦خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی, بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی میکردی!!😊🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
در یک پارک زنی با یک مرد روی نیمکت نشسته بودند و به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه می کردند. زن رو به مرد کرد و گفت: «پسری که لباس ورزشی قرمز دارد و از سرسره بالا می رود پسر من است.» مرد در جواب گفت: «چه پسر زیبایی» و در ادامه گفت: «او هم پسر من است» و به پسری که تاب بازی می کرد اشاره کرد. مرد نگاهی به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد: «سامی وقت رفتن است.» سامی که دلش نمی آمد از تاب پایین بیاید با خواهش گفت: «بابا جان فقط 5 دقیقه، باشه؟» مرد سرش را تکان داد و قبول کرد. مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند. دقایقی گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد: «سامی دیر می شود برویم. ولی سامی باز خواهش کرد: «5 دقیقه، این دفعه قول می دهم.» مرد لبخند زد و باز قبول کرد. زن رو به مرد کرد و گفت: «شما آدم خونسردی هستید ولی فکر نمی کنید پسرتان با این کارها لوس بشود؟» مرد جواب داد: «دو سال پیش یک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه سواری زیر گرفت و کشت. من هیچگاه برای تام وقت کافی نگذاشته بودم و همیشه به خاطر این موضوع غصه می خورم. ولی حالا تصمیم گرفتم این اشتباه را در مورد سامی تکرار نکنم. سامی فکر می کند که 5 دقیقه بیشتر برای بازی کردن وقت دارد ولی حقیقت آن است که من 5 دقیقه بیشتر وقت می دهم تا بازی کردن و شادی او را ببینم. 5 دقیقه ای که دیگر هرگز نمی توانم بودن در کنار تام از دست رفته ام را تجربه کنم. 🔘خیلی چیزها وقتی رفت دیگه برنمیگرده... 🍃 🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
انواع گوشت🏵 💎 بنا به فرموده پیامبر اکرم (ص) گاو گوشتش مرض و شیرش دوا و چربی اش شفاست. 💎 پیامبر اکرم (ص) درباره گوشت شتر می فرمایند: 1- از کمال مومن دوست داشتن گوشت شتر است. 2- گوشت شتر غذای دنیا و آخرت است و اگر از خداوند بخواهم که هر روز برای من مقدر کند می پذیرد. 3- گوشت شتر را نخورد مگر مومنی که دشمن یهودی است. 💎 خواص گوشت شتر 🐫🐪🐫🐪 1- تقویت اعصاب 🌷 2- دفع سردی بدن 🌷 3- رفع دردهای رماتیسمی 🌷 4- افزایش طبع صبوری 🌷 5- زیادی هوش و زکاوت 🌷 6- تقویت قوای جنسی 🌷 7- افزایش استواری و استقامت 🌷 💎 براساس روایت امام صادق (ع) جگر شتر برای بیماری کم خونی بسیار مفید است. 💎 مصرف گوشت گوسفند مفید و خورشتی که با گوشت گوسفند درست شده باشد باعث شفافیت پوست می شود. 💎 مصرف گوشت گاو و گوشت مرغ خوب نیست. خصلت مرغ بر روی انسان تاثیر می گذارد. 💎 مصرف گوشت خروس خوب است. 💎 مصرف گوشت گنجشک در درمان فشار خون بالا و گوشت کبوتر در درمان فشار خون پایین مفید است. 💎 خوردن ماهی که تخم دارد خوب نیست (خوردن گوشت حیوان حامله کراهت دارد.) بعلت ایجاد تغییرات هورمونی که در بدن آن حیوان اتفاق می افتد. 💎 بعداز مصرف گوشت ماهی حتماً باید بعد از آن هفت عدد خرما مصرف کرد تا سردی آن را از بین ببرد. 💎 گوشت نباید با ماست مصرف شود. شدیداً ممنوع. ولی دوغ را می توان با گوشت خورد، چون طبیعت آن عوض می شود. 💎 استفاده از کره هایی که با شیر گاو تهیه می شوند باعث پایین آمدن چربی می شوند. 💎 شیر گاوی که پوستش زرد است بهاری است. و مصرف شیر گاوهای سیاه و سفید زیاد خوب نیست. 💎 مصرف کله پاچه بسیار مفید و عالی است، برخلاف تصور چربی خون را افزایش نمی دهد. 💎 کبابی که روی گاز درست شود مرگبار است و سمی و کبابی که بر روی ذغال درست شود مفید است و شفابخش. 💎 گوشت را می توان با شیر خورد و یا حتی می توان آن را با شیر پخت. 💎 میوه شیر را فاسد می کند و معده را هلاک، نباید با شیر خورده شودمانند شیرکاکائو، شیرموز،..... 💎 بهترین چیزی که می توان آن را با شیر مصرف کرد عسل وخرما است جهت آگاهی دوستان نشر دهید ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ http://eitaa.com/cognizable_wan ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
❤️💫❤️ *درگوشی_های_مردانه در زندگی زناشویی* *همه بخونن* *چند شاخه گل* : روحیه خانم‌ها احساسی و لطیف است‌. به جرأت می‌توان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود‌. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانم‌ها به ودیعه گذاشته است‌. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه می‌روید برای همسرتان گل بخرید‌. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه می‌بخشد‌، نوعی حس تازگی و شادمانی است‌. هدیه‌های بی‌مناسبت : برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آنرا کادو کنید‌. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده‌، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد‌. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریده‌اید‌! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبت‌ها گشت‌!؟ ❤️💫❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
👈 ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎے ﻣﺠﺎﺯے ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ  ﺗﻘﻮﺍے ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ... 👈ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﮔﺎهے ﺑﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ے ﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... 👈 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻫﻢ " ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..." 👌ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ مے ﺁﯾﻨﺪ ﮔﻮﺍهے ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ... ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ... ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ے ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧــــــــــﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ !... 😓 👈 ﮔﺎهے ﺭﻭے ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ : " ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻤﻨﻮﻉ " 🚫🔥 ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳتے ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﭼﺸمے ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ، ﻭ ﮔﻮشے ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ... ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧـــــ❣ـــــﺪﺍ ... " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﺖ " 💠 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍از پیرمرد دانایی پرسیدند:🕊🌱 تا بهشت چقدر راه است؟🤔 گفت یک قدم.🗣 گفتند:چطور؟⚠️ گفت: یک پایتان را👣 که روے نفس شیطانی🦋 بگذارید پای دیگرتان در بهشت است♥️ ✨✨ 🌿🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅ جدیدترین نسل کشی در ایران: افشاگری نماینده مجلس از جنایت های پشت پرده طرح کنترل جمعیت 🎙 دکتر بانکی پور (نماینده مجلس): ✍️ به مراجع تقلید دروغ گفتند ✍️ ثابت میکنم نسل کشی در کشور رخ داد ✍️ بدون رضایت خانمها، آنها را مقطوع النسل کردند ✍️ عقیم سازی هایی کردند بدون رضایت مردم ✍️ روش های اجرایی سیاست تعدیل جمعیت جنایت بود ⭕️ دکتر علیرضا مرندی، برنده جايزه کنترل جمعیت سازمان ملل متحد است. ⭕️ نقطه اوج کنترل جمعیت ایران در سال 99 اتفاق افتاد یعنی در سایه غفلت علما و مسئولین، رشد جمعیت از 4 به کمتر از 1 درصد رسید .
👌 پدرم می گفت آدمها در دنیا سه دسته هستند: 1⃣ عدّه ای همۂ فکر و ذهنشان این است که دنیای خودشون رو آباد کنند. اینها با خوشی های دنیا شاد و با ناخوشی های آن غمگین و دیگران را برای نرسیدن به اهدافشان مقصر می دانند و تا جایی که بتوانند دیگران را فدا می کنند تا به خواسته های خود برسند. 2⃣ عده ای با دنیا میانه ای ندارند و تلاشی که از بهره های دنیایی استفاده کنند ندارند و فکر می کنند هرچه از نعمات دنیا فاصله بگیرند آخرت خود را آباد کرده و جزء نفرات اول بهشتی هستند. 3⃣ عده ی سوم انسان هایی هستند که هم برای دنیا تلاش می کنند و هم آخرت ✍ اینها باهوشانی هستند که از فرصت های دنیا برای آبادی خانه آخرت بیشترین بهره را می برند. در عین حالی که برای رسیدن نعمت های دنیا تلاش می کنند اما هیچ چیز را برای خود نمی خواهند و داشته های خود را با دیگران تقسیم می کنند. 💢 اینها از دو گروه اول برترند چرا که از مواهب دنیایی بهرمند هستند و در سختی های دنیا رنج نمی کشند زیرا دنیا را شناخته و آخرت خود را بیشتر از دنیاگریزان آباد کرده اند. 🔰 اشتباه گروه اول این است که خوشی را در دنیا می بینند و مرگ را پایان آن و اشتباه گروه دوم این است که خوشی را در ترک دنیا می بینند. ✳️ پسرم خوشی ها و ناخوشی ها هر دو در دنیاست. به دنبال آن باش که خوشی ها را کشف کنی و بر ناخوشی ها صبر کنی ✅ کشف خوشی ها جز در اطاعت خدا و صبر بر ناخوشی ها جز از شناخت دنیا حاصل نمی گردد. نتیجه این دو آبادانی زندگی آخرتی تو خواهد بود. 💠http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 مائده با سر و صدا و هیجان برای مادرش از خرید ها میگفت و مرصاد هنوز در افکاری که غیرت مردانه اش را فریاد میزد غوطه ور بود . همین که صدای اف اف بلند شد ، انگار از قفس آزاد شده باشد بسمتش پرواز کرد و در را برای پدرش باز کرد ، حرف های زیادی داشت و فقط میتوانست به او بگوید . در آپارتمان را باز کرد و پدرش را در آغوش گرفت : سلام بابا ، خسته نباشی . ـ سلام مرد خونه ، چطوری ؟ ـ خوبم بابا جان ، میدونم خسته ای ولی کار دارم باهات یه وقت واسه من بذار . ـ باشه بابا ، بذار من اول برم به فرمانده ادای احترام کنم ، چشم . ـ ممنون بابا . صدای انیس خانم از اتاق آمد که خطاب به مرصاد گفت : مرصاد در باز کردی ؟ کی بود ؟ ـ سلام بر انیس بانو ، چه حال ؟ چه احوال خانوم ؟ ـ اِ مصطفی تویی ، سلام حاجی جان . صفا آوردی یه سر به فقیر فقرا زدی ! ـ تیکه می اندازی خانومی ، دیگه باید پرونده ام تکمیل بشه . ـ من که میدونم میری اونجا برای کمک به نیروهای اونجا ولی حقوق دو جا هم میگیری ؟! حاج مصطفی با طرز خنده داری انگشت به دهان گرفت و گفت : انیس جان مگه من جن و پریم که در عین واحد دو جا کار کنم ، دو بار حقوق بگیرم ؟ ـ باشه حالا نمیخواد نمایش اجرا کنی شما همه جوره عزیزی . ـ میدونم ، میدونم ... بچه ها به این بحث پدر و مادرشان خندیدن و در دل ذوق زده از عشقی که بعد از چندین سال هر روز زنده تر میشد . &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 ناهارشان را در جمع خانوادگی با عشق خوردند و حاج مصطفی از احوال مهدا جویا شد و مجددا با نگرانی های انیس خانوم و بی تفاوتی های مرصاد مواجه شد ، میدانست این استخدامی مشکوک است اما هر چه از همکار هایش در اصفهان جویا شد به نتیجه ای نرسید ، میدانست وقتی مهدا در چشمش نگاه نمیکند و حرف میزند ، چیزی را پنهان میکند . ـ خسته نباشی خانومی خیلی خوشمزه بود ، منم که همیشه گرسنه ی این غذای خوش طعم شمام دو روزه غذا نخوردم . انیس خانم خندید و گفت : نوش جان عزیزم ـ مرصاد ؟ دو تا استکان چایی بیار تراس صحبت کنیم . مائده : چیکار کردی مرصاد ؟ بابا میخواد دستت رو کنه . ـ میبینم دختر بابا کنجکاویش هنوز فعاله من فکر میکردم عوض شدی مائده بهشتی مائده خندید و گفت : بابایی استادی واسه ساکت کردن من . با مرصاد به تراس رفتند و حاج مصطفی رو به پسرش گفت : من سر تا پا گوشم بابا ، فقط حواست به زمان باشه خواهرت نمونه اونجا . ـ ممنون بابا ، بله حواسم هست . ـ بفرما . ـ بابا حقیقتا راجب آقا سجادِ ، من حس میکنم خیلی همه چیزو تموم شده میبینه در صورتی که مهدا هیچ وقت از رضایت خودش نگفته ـ میدونم بابا ، یکم رسول تند رفته این پسر هم به حرفای باباش دل بسته. من همیشه بهشون گفتم تصمیم اول و آخر با مهداست من که نمیتونم مجبورش کنم اگه ازم نظر بخواد فقط میتونم بهش مشورت بدم ... ـ پس شما براش محدودیت قائل نمیشین ؟ آخه همیشه میگین ما خیلی به حاج رسول مدیونیم . ـ منظورت همون اجباره ؟ این قضیه فرق داره بابا ، مهدای من اینقدر عاقل هست که خودش بتونه بهترین تصمیم بگیره . ـ ببخشید بابا اینقدر راحت میگم ولی من حس میکنم به آقا سجاد علاقه نداره ـ اینقدر دختر نجیبی هست که نشه اینو فهمید ولی تو بهش نزدیکتری ، شاید بهتر از من نظرشو بدونی ولی بهتر از من نمیشناسیش ... ـ بله قطعا حق باشماست ولی من بابت این صمیمت خانوادگی نگرانم بابا . ـ درکت میکنم منم کمتر از تو نگران نیستم ولی علاوه بر توکل باید به خدا و حکمتش اعتماد داشت مرصاد ، امیدوارم هر چی صلاحه خودشه پیش بیاد ، نگران دِین منم نباش . ـ ممنون بابا آرومم کردین ، خیلی بهم ریخته بودم . &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan