📸 درس بزرگ شهید مهدی باکری برای تاریخ
🔹وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نامآور لشکر ۳۱عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جملهای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی برای هر کسی گفته ام متأثر شده است.
🔹خاک بر سرت مهدی آدم شدهای که بیتالمال را به زیر پایت انداختهاند؟
#شهادت
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#صداقت ممکن است
دوستان زیادی به تو ندهد
اما قـطعا
باکیفیت ترین و
بهترین نوع را ميدهد..!!
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که ،
اشتباهات خود را قبول کند ...
آنقدر باهوش باشد که ،
از آنها سود ببرد ...
و آنقدر قوی باشد که ،
آنها را اصلاح کند ....
#انگیزشی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست؛
شاید آن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هرکجاخندیدیم،
زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن بخداست
خنده کن بی پروا
خنده هایت زیباست
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼خوشخلقی
سرمایه بی هزینهای است که با بودنش زندگی، آرام و گوارا، ودر نبودنش زندگی، پر از تنش و تلخی است.
احساس رضایت ار زندگی، وابستگی بسیاری به خوش اخلاقی زن و شوهر دارد. با وجود اخلاق خوش، انس زن و شوهر، هر روز بیش از پیش خواهد بود.
کتاب_تا_ساحل_آرامش
🌹
🧕 #همسرانه 🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #تعمیر_وسائل_خانه
💠 مردها بدانند باید برای #تعمیر وسایلی که در محیط خانه #خراب شده وقت بگذارید تا همسرتان را اذیت نکند.
یا خودتان تعمیر کنید یا به تعمیرگاه ببرید.
💠 اینگونه وقت گذاشتنها برای لحظات و اوقات زندگیتان، #آرامش و لذت زناشویی را به ارمغان میآورد.
💠 و در همسرتان روحیه #امید را زنده میکند.
🧕 #همسرانه 🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #تفریح_سالم
💠 یکی از سفارشات اسلام، توصیه به #تفریح است.
💠 در طول هفته، کار و مشغله و گرفتاریها، باعث میشود روح انسان #خسته شود.
💠 گاهی با یک تفریح ساده و کوتاه، #انرژی همسرتان افزایش یافته و تقویت میگردد.
💠 حتما در آخر هفته چند ساعت را برای تفریح خانواده اختصاص دهید تا در طول هفته آینده با انرژی و #نشاط کافی به برنامههای خود ادامه دهند.
🧕#همسرانه🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
💫🔅💫🔅💫🔅💫🔅💫
#داستان_آموزنده
🔆آسوده بخواب
🔺دو همشهرى به سفر مىرفتند . يكى هيچ نداشت و ديگرى پنج دينار با خود آورده بود . آن كه هيچ با خود نداشت، هر جا كه مىرسيد، مىنشست و مىخفت و مىآسود و هيچ بيم نداشت. آن ديگر، پيوسته مىهراسيد و يك دم از همشهرى خود جدا نمىشد.
🔺در راه بر سر چاهى رسيدند .جايى ترسناك بود و محل حيوانات درنده و دزدان . صاحب دينارها، نمىآسود و آهسته با خود مىگفت:
🔺((چكنم چكنم؟ )) از قضا، صداى او به گوش همراهش كه آسوده بود، رسيد . وى را گفت:اى رفيق!دينارهاى خود را دمى به من ده تا بنگرم. دينارها به دست او داد . دينارها را گرفت و همان دم در چاه انداخت و گفت:
🔺(( اكنون آسوده باش و ايمن بخسب و بيم به دل راه مده .)) صاحب دينارها، نخست بر آشفت و خواست كه رفيق راه را عتاب كند و غرامت بخواهد؛ اما چون به خود آمد، آرامشى در خود ديد كه بسى ارزندهتر از آن دينارها بود . پس سنگى به زير سر گذاشت و آسوده بخسبيد.
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
💚🌿بدانیم که برای موفق شدن تنها باسواد بودن کافی نیست!!
باید اطلاعات و تجربه کافی کسب کرد..."
چوپانی را فرزندی بود زیرک و کاردان...
این پسر به پدر در (احصاء) شمارش و آمارگیری از گوسفندان کمک میکرد.
هر غروب پسر گوسفندان را میشمرد و چند و چون کار را به پدر گزارش میداد تا پدر از نتیجه کارش با خبر شود.
تا اینکه پسر بزرگ شد و به دنبال کسب مدرک راهی شهر شد...
بعد از چند سال تلاش و کوشش و جد و جهد بالاخره پسر باسواد شد و به خدمت پدر بازگشت.
پدر در کمال مسرت روزی از او خواست تا باز در شمارش گوسفندان به او کمک کند؛ فرزند هم با تمام اشتیاق قبول کرد.
گوسفندان وارد آغل شدند، اما گویی کار پسر به انجام نرسیده بود، چون معلوم بود که هنوز نتوانسته آنها را بشمرد.!!
به همین دلیل از پدر خواهش کرد که بار دیگر گوسفندان را برگرداند و از نو وارد آغل کند؛ ولی مثل این که پسر نتوانست برای بار دوم و... بار... هم موفق شود و نصفِ شب شد.!
پدر که تا آن موقع حوصله کرده و چیزی نگفته بود از کوره در رفت و با عصبانیت از پسرش پرسید:
قبلاً بار اول گوسفندان را دقیق می شمردی و آمارش را به من تحویل می دادی، اما الان تا نصفِ شب هم از عهده این کار بر نیامدهای؟!
علت چیست؟!
پسر گفت:
قبلاً که با سواد نبودم و ضرب و تقسیم و توان نمیدانستم کله گوسفندان را میشمردم...
اما الان با سواد شدهام، پای گوسفندان را میشمرم و تقسیم بر ۴ میکنم ولی نمیدانم چرا جور در نمیآید...!!
💚🌿 نتیجه!
گاهی انسان به علت داشتن "یک سری اطلاعات سطحی" فکر میکند که با این اطلاعات باید تمام سوالات را جواب دهد یا آنها را به گونهای پیچیده و در هم کند!!
اما دوستان عزیز همیشه به یاد داشته باشیم که؛ هر سوال جواب آسانی دارد و نیازی نیست آن را "عجیب و غریبتر" کنیم.!
چون شما بارها "تجربه" کردهاید که جواب سوالات بعد از حل آنها چهقدر آسان بوده است..."
* پس یادمان باشد؛ "علم و سواد" قدمی است رو به جلو، نه پیچیده کردن دانستههای قبلی!
#دانش
#ضرب_المثل
http://eitaa.com/cognizable_wan
نقل است:مرد ثروتمندی به پسرش وصیت کرد:
پس از مرگم جورابی به پایم ، میخواهم در قبر به پایم جوراب باشد...
وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی سنگ شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالم حاضر در قبرستان اظهار کرد، ولی عالم مانع شد و گفت: هیچ میّتی را بجز کفن با چیزی دیگری نمیپوشانند!
ولی پسر میّت بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سرانجام برخی علمای شهر جمع شدند و روی این موضوع مشورت میکردند که...
ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که (وصیت نامه) پدرش است، آن را با صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و این همه امکانات، حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه بردن یک کفن بیشتر نخواهند داد....
پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام و خودت به دست میاوری خوب استفاده کنی؛ یعنی در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری؛ زیرا یگانه چیزی که با خودت به قبر خواهی برد، همان اعمالت است.
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️⚡️⚡️« معجزه امام زمان - داستان شگفت آور سعید چندانی»
🎥استاد رائفی پور
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan