eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 رزق، مثل ظرف آب مرغداری‌ است. کمی بالاتر از لبه ظرف آب خوری جوجه‌ها را کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب، داخل بشقاب زیرین جمع می‌شود. آب بشقاب وقتی مقابل سوراخ ظرف رسید می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خورند. یعنی وقتی آب مصرف شود می‌شود نه این که آب تولید می‌شود تا مصرف شود. اگر ده جوجه آب بخورند آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید. 💠 انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد. 💠 اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، هم بند می‌آید. 🔴 (ره) 👇👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 💠 رزق و روزی، مثل ظرف آب مرغداری‌ است. کمی بالاتر از لبه ظرف آب خوری جوجه‌ها را کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب، داخل بشقاب زیرین جمع می‌شود. آب بشقاب وقتی مقابل سوراخ ظرف رسید می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خورند. یعنی وقتی آب مصرف شود می‌شود نه این که آب تولید می‌شود تا مصرف شود. اگر ده جوجه آب بخورند آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید. 💠 انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد. 💠 اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، هم بند می‌آید. 🔴 (ره) 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
زبان سرخ مار را از سوراخ بیرون میکشد💠🌿 ✳️ «زبانِ خوش، مار را از سوراخ بیرون‌می‌کشد» (دربارهٔ قدمتِ این مَثَل) ◀️ در ادبیات فارسی، دربارهٔ مار، حکایت و مثل و تعبیر، فراوان پرداخته‌شده‌است. شاید مشهورترین و پرکاربردترین ضرب‌المثلی که در زبانِ فارسی دربارهٔ مار داریم، «مومن از یک سوراخ دوبار گَزیده‌نمی‌شود» باشد؛ مثلی که البته از عبارتی عربی به فارسی برگردانده‌ شده‌است. در تاریخ‌الوزراء نوشتهٔ نجم‌الدین ابوالرجاء قمی (سدهٔ ۶) که گنجینه‌ای سرشار از ضرب‌المثل‌ها و کنایاتِ زبانِ فارسی است، مثل‌ها و تعابیرِ گوناگونی دربارهٔ مار آمده، ازجمله: _ مار چون اژدها گشت، مردم‌خوار گردد (به‌کوششِ استاد محمدتقیِ دانش‌پژوه، موسسهٔ مطالعات و تحقیقاتِ فرهنگی،۱۳۶۳، ص ۱۰۱). _ مار را چون آخرِ کار باشد، در رهگذار خوابگاه سازد (همان، ص ۲۰۵). از دیگر ضرب‌المثل‌های مشهور پیرامونِ مار می‌توان به این نمونه‌ها اشاره‌کرد: _ مارگزیده از ریسمانِ سیاه و سفید می‌ترسد. _ به دستِ کسان مار باید‌گرفت. _ مار تا راست‌نشود، در سوراخ نرود. گرچه برخی از این ضرب‌المثل‌ها، امروزی می‌نماید، اما در متونِ کهن پیشینه‌ دارد. و در پیشینه‌پژوهی ضرب‌المثل‌ها بسیار باید محتاط بود. مثلاً مثلِ «موش به سوراخ نمی‌رفت، جارو به دُمبش می‌بست»، که بسیار امروزی به‌نظرمی‌رسد، در این بیتِ صائب آمده: موش با جاروب در سوراخ نتوانست‌رفت خواجه با چندین علائق چون به حق واصل شود؟! یا همان مثلِ «مار تا راست نشود، در سوراخ نرود» نیز، در این بیتِ صائب آمده: رسیده‌ای به لبِ گور، کجروی بگذار نگشته راست به سوراخ هیچ مار نرفت! ◀️ یکی از ضرب‌المثل‌های مشهور که با مضمونِ مار پرداخته‌‌شده، «با زبانِ خوش، می‌توان مار را از سوراخ بیرون‌‌‌کشید» است. تعبیرِ «مهرهٔ مار داشتن» (با زبانِ چرب و چاره‌اندیشی دیگران را مُجاب‌کردن و به‌مقصودِ‌خود‌رسیدن) نیز تاحدّی به این مثَل نزدیک است.‌ مثَلِ «با زبانِ خوش ...» نیز گرچه امروزی می‌نماید اما دست‌کم قدمتی هزارساله دارد. این مثَل در «آفرین‌نامهٔ» ابوشکورِ بلخی، که از کهن‌ترین منطومه‌های زبانِ فارسی است، آمده‌است. شهید به گواهی ابیاتی که از مثنویِ او بازمانده (به‌ویژه در «لغتِ فرس»)، هم‌چون بسیاری از شاعرانِ سدهٔ سوم و چهارم، شاعری است اندرزگو. به‌نظرمی‌رسد فردوسی، به‌ویژه در اندرزهای به‌هنگام و تأثیرگذارش، بسیار از او تأثیرپذیرفته‌باشد. در این دو بیت از آفرین‌نامه مثَلِ یادشده دیده‌می‌شود: شنیذم که باشذ زبانِ سَخُن* چو الماسِ برّان و تیغِ کَهُن سخن بفکنذ منبر و دار را ز سوراخ بیرون‌کشذ مار را (اشعارِ پراکندهٔ [قدیمی‌ترین شعرای فارسی‌زبان]، با تصحیح و مقابلهٔ ژیلبر لازار، انجمنِ ایران‌شناسیِ فرانسه در تهران، ۱۳۶۱، ص ۱۱۷). و گویا این ضرب‌المثل، اشاره‌ای دارد به شیوهٔ غریبِ مارافسایان که با عباراتی مار را افسون می‌کردند. و این همان شیوه‌ای است که بعدها ماربازها نیز از آن بهره‌گرفتند و با نواختنِ نی، ‌مار را از «سلّه» یا سبد بیرون می‌کشیدند. از حکایتی که در مصیبت‌نامهٔ عطار آمده، بهتر می‌توان با شیوهٔ افسون‌‌‌کردنِ مار و از سوراخ بیرون‌کشیدنش آشنا شد: مارافسایی یکی حربه به‌دست کرده بُد بر مارْسوراخی نشست هرزمان می‌ساخت معجونی دگر هرنفس می‌خواند افسونی دگر ناگهی عیسی بر آن‌جا برگذشت مار آمد پیشِ او در سرگذشت: گفت: «ای روح‌الله، ای شمعِ انام هست سیصد‌سال عمرِ من تمام مردِ سی‌ساله مرا افسون‌کند تا ز سوراخم مگر بیرون‌کند» رفت عیسی عاقبت زان جایگاه چون دگرباره فرودآمد به راه مرد را گفتا: «چه کردی کار را؟» گفت: «اندر سلّه کردم مار را» شد سرِ آن سلّه عیسی برگرفت چون بدید او را سخن ازسرگرفت گفت: «ای مار از چه طاعت داشتی؟ خاصه چندانی شجاعت داشتی، آن‌ همه دعوی که کردی ازنخست ازچه افتادی چنین در دام سست!» گفت: «من نفریفتم ز افسونِ او می‌توانستم که ریزم خونِ او لیک چون بسیار حق را نام‌بُرد نامِ حق خوش‌خوش مرا در دام بُرد چون به نامِ حق شدم در دامِ او صد چو جانِ من فدای نامِ او» (تصحیحِ استاد شفیعیِ کدکنی، انتشاراتِ سخن، چ دوم ۱۳۷۶، ص ۱۶۹). • در پیشاهنگانِ شعرِ پارسی، «زبان و سخن» آمده‌است (به‌کوششِ استاد دبیرسیاقی، شرکتِ سهامیِ کتاب‌های جیبی، چ سوم، ۱۳۷۰، ص ۸۵ http://eitaa.com/cognizable_wan