eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوے عطیه (توسڪا)🍀 صبح ۲۲ بهمن همراه زینب،خانم رضایی و دوستانشون برای اولین بار رفتم راهپیمایی🙈 خیلی برام جالب بود. آخرین مسیر راهپیمایی میدان آزادی بود. سے و هفتمین سالگرد باشڪوه پیروزے انقلاب اسلامے مبارڪ🎈🎉🎊 بعداز راهپیمایی خانم رضایی گفت : _بچه ها من میرم معراج الشهدا مواظب خودتون باشین😊 _عه ماهم بریم دیگه خب زینب!🙁 زینب: نه ما ڪار داریم..😊بهار مواظب خودت باش یاعلے _عطیه تو پیتزا میخوری؟؟😅 _وایییی آره عاشق فست فودم😋 زینب: پس بزن بریم ڪه باید با مترو 🚄بریم خیییلیی شلوغه سر راهمون یڪ پیتزا خونواده گرفتیم. ساعت ۳ بود ڪه زینب گفت: _عطیه پاشو باید بریم جایی😉 _ڪجا میریم؟🤔 زینب: _جایی ڪه تا الان نرفتی ولی از این به بعد عاشقش میشی😍 _چادرتو میدی سر کنم؟☹️ زینب: نه پاشو دیرشد😇 دلم شکست😔 زینب: _ناراحت نشوو بدوووو☺️ بعد از حدود یڪ ساعت _ززززیییینب داریم میریم بهشت زهرا؟؟😳 زینب: بلی😁 وارد قطعه ۵۰ شدیم از اونجا رفتیم قطعه ۲۶ با انبوهی از جمعیت روبرو شدیم. زینب: _امروز سےوسومین سالگرد شهادت دوست شهیدت 🌹 تا آخر مراسم شوڪ بودم😧 ولی شوڪ جدیدترر...... واون... خواهر شهید ابراهیم هادے: _خواهرای عزیزم من اینجام تا خودم با دستای خودم ✨ به ده خواهر ابراهیم تقدیم ڪنم اسم.. اسم من بود.... وقتی تو باڪس 💎 دیدم از حال رفتم😭😣 ادامہ دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت داشتیم کنار دریا قدم میزدیم که عطیه گفت: _خانم صفری تبار من شنیدم ازدواجتون خیلی عاشقانه بود درسته؟ خانم صفری تبار دست عطیه رو گرفت تودستش و گفت: _من حجابمو از طریق بهتر کردم طوری که وقتی باهاش ازدواج کردم روسرم گذاشتم وروی عقایدم وحجابم بیشتر کار کردم با کمک کمیل... من وکمیل نذر امام حسین بودیم طوری که برای اولین بار صحبت کمیل شد ایام 🏴 بود و من سر دیگ آقا امام حسین گفتم‌ "اگه این پسر آقا قسمت من هست و به دردمنوزنگیم میخوره خودتون درستش کنین وگرنه بهمش بزنین خودتون، بعد ها کمیلم گفت" چه جالب! آخه منم همون شب همینو از آقا بالاسردیگ خواستم.. عطیه: _چقدرعاشقانه☺️منم تازه محجبه شدم یعنی محجبه ام کرد.😍 خانم صفری تبار: _ان شاءالله یه همسرالهی نصیبت بشه عزیزم😊 عطیه: ممنون☺️ دیدار ما باخانم صفری تبار کوهی از بود. تصمیم گرفتیم یه دیداری هم باخانواده داشته باشیم. خانواده شهیدی که پیکرش .. وحالا باچهار فرزند هست...😓 ادامہ دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan