#ضرب_المثل
#مرغ_ایشان_یک_پا_دارد_.
✳️ این ضرب المثل وقتی به کار می رود که کسی برای کار هایش دلایل غیر منطقی می آورد و روی آن پافشاری می کند و حرف دیگران را نمی پذیرد. این کارشان از روی لجبازی و یکدندگی است و حرف حق دیگران را قبول نمی کنند. یا از روی بی خبری و یا از روی قصد و غرض. در ادامه با داستان این ضرب المثل همراه ماگرتا بمانید.
❇️ داستان ضرب المثل« مرغ ایشان یک پا دارد.»
در گذشته اربابی مرغ بریانی را در دیس بزرگی می گذارد و به غلامش می دهد تا آن را برای قاضی شهر ببرد. ارباب چون کارش پیش قاضی گیر بود، چندین بار به غلام گوشزد کرد که حواسش به غذا باشد تا صحیح و سالم به دست قاضی برسد.
غلام هم قبول کرد. مسیر خانه ارباب تا خانه قاضی کمی طولانی بود. از طرفی هم بوی دل چسب غذا چنان هوش از سر غلام گرسنه برده بود که هربار وسوسه می شد که غذا را بخورد اما تا مرغ بریان را می دید، چهره ارباب جلوی چشمش می آمد و از ترسش دوباره دیس را بالای سرش می گرفت و به راهش ادامه می داد. کم کم ضعف شدیدی بر او غالب شد و نتوانست جلوی خودش را بگیرد.
دستش را داخل دیس برد و یکی از ران های مرغ را از جا درآورد و با ولع به دندان کشید. وقتی گرسنگیاش رفع شد تازه فهمید که چه اشتباهی کرده است!
مجبور شد قبل از رسیدن به خانه قاضی نقشه ای بکشد. وقتی نزد قاضی رسید و قاضی با آن غذای پس مانده و مرغ یک پا مواجه شد، فهمید که غلام دست درازی کرده و باید مجازات شود. قاضی شروع کرد به شلاق زدن او. غلام هم نقشهاش را اجرا کرد و با تمام جدیتش گفت: در شهر ما همه مرغ ها یک پا دارند. قاضی باور نکرد و به شلاق زدن غلام ادامه داد.
غلام از درد شلاق فریاد می کشید اما روی حرفش پافشاری می کرد و با هر ضربه شلاق، بلند داد می زد: باور کنید مرغ شهر ما یک پا دارد. خلاصه از قاضی کتک و از غلام انکار و دروغ! قاضی دید غلام همچنان اصرار دارد که مرغ های شهرشان یک پا دارند، با خود گفت: شاید این غلام بدبخت راست می گوید و مرغ های شهرشان واقعا یک پا دارند! این گونه شد که دست از سر غلام برداشت و او را رها کرد
#مرغ #پا #یک
#ضرب_المثل
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan