eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
17.2هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت راهی حرم میشویم... و بین الحرمین.. تو بین الحرمین جیغ زدم و گریه کردم😭 من یک بار با ابراهیم هادی اینجا آمدم.. من میدانم در کربلا چه گذشت.. من چادری شدم.. چون دیدم حتی تو اسارت میان گله گرگان تکانی نخورد محمد : عطیه جان عزیزم حواست باشه تو عزاداریات صدات به گوش نخوره😊 دفعه دوم که رفتیم حرم خیلی آرومتر بود محمد : خانمم یه خبر خوب بهت بدم -چی شده ؟😳 محمد : محسن و خواهرِ حسین نامزد شدن.. الانم رفتن مزار شهید دهقان😊 -واااااای خدا عزیزدلم😍 محمد : الان عزیز دلت کی بود؟خواهر حسین یا محسن؟🤔 -عه سید اذیت نکن🙃 "کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود" و اهالی این سرزمین غافل میماندن اگر نبودن ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
🔥 نمی توانم را کنترل کنم! ✍یک جوان ازعالمی پرسید: من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به نگاه نکنم...بگو چاره چیست؟ ❇️ آن مرد عالم کوزه ای پر از به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را بزند! جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... عالم از او پرسید: چند سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم بخورم وخار و خفیف بشوم... ❇️ عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه را برکارهایش می بیند... و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد... 👈آیا انسان نمی داند که خدا او‌‌ را می بیند!! (سوره علق) http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ سد صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد _این تکفیری با چندتا از مرز عراق وارد سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و داریا رو کرده انبار باروت!😡🗣 نحس ابوجعده😈👹 مقابل چشمانم بود.. و خجالت میکشیدم به این مرد بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، خون میبارید..😞😭 و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیده ام که گلویش را با تیغ غیرت بریدند و صدایش زخمی شد _اون مجبورتون کرد امشب بیاید حرم؟😡😡 با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم،..😭😭 دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم.. و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و مردانه امانم داد _دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید! کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛.. شش ماه پیش سعد 🔥از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود.. و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظه ای که در آرامش منزل زیبا و دلبازشان🏠 وارد شدم... دور تا دور حیاط گلکاری🌸🌼 شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه🌱🍃متصل میشد...هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شب بوها در هوا میرقصید.. که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند _مامان مهمون داریم! تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا می‌آمد.. و پس از چند لحظه زنی میانسال🌺 در چهارچوب در خانه پیدا شد.. و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت.. ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ سپس به سمت صورتم خم شد،.. چانه ام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه میلرزید...😣😖😰😭 که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد _فکر نمیکردم سپاه پاسداران جاسوس زن داشته باشه!👿😏😈 از چشمانشان به پای حال خرابم خنده میبارید.. و تنها حضرت زینب(س) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت این همه تشنه به خونم جان ندهم.. که در حلقه تنگ محاصره شان سرم پایین بود و بیصدا گریه میکردم... ایکاش به مبادله ام راضی شده بودند😣 و هوس تحویلم به ابوجعده بی تاب شان کرده بود... که همان لحظه با کسی تماس گرفتند..📲و مژده به دام افتادنم را دادند... احساس میکردم از زمین به سمت آسمان آتش میپاشد.. که رگبار گلوله لحظه ای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای مقاومت به جانشان افتاده بود.. که پشت موبایل به کسی اصرار میکردند _ما میخوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!😈😏👿 صدایش را نمیشنیدم.. اما حدس میزدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم تعیین میکند...😱😰😭 و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند... پیکرم را در زمین فشار میدادم.. بلکه این سنگ ها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانه ام را با تمام قدرت کشید و تن بی توانم را با یک تکان از جا کَند...😭😭😖😖😖😖 با فشار دستش شانه ام را هل میداد تا جلو بیفتم،.. میدیدم دهانشان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه میکشیدند..که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود... پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که چشمم ندید، پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم...😖😖😖😖 ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹 يکى از عادات هاى مردان که باعث و زنان مى شود ، اين است که از حرف زدن با همسر خود طفره مى روند و اغلب مى گويند: 🤨 " وقت مناسبى براى نيست " انگار گرفتارترين مرد روى زمين هستند!🙁 در اين ميان زن به نوعى احساس مى کند ، در منزل است و هيچ کس به حرف هاى او گوش فرا نمى دهد ، لذا کم کم هايش را درونى مى کند و با ناراحتى خود درگير مى شود ؛😖 آنگاه مرد متوجه مى شود ، ديگر حال و حوصله ى را ندارد و نسبت به زندگى دلسرد شده است و در نتيجه، اين دلسردى ، و نشاط را از زندگى تان خارج مى کند ؛😞 پس او را دريابيد و به نيازهايش پاسخ دهيد ، چون او دارد با شما کند.🗣 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
✅سه دام شیطان شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است. موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!! سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند. 1. به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم. 2. به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم! 3. بترس از این که با زن خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم! در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص. در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند. 📚اثر استاد حسین انصاریان. ‌‌http://eitaa.com/cognizable_wan
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙊❌راهنمای چت با نامحرم! هروقت خواستی به یه نامحرم پیام بدی ،اول این سوالاتو از خودت بپرس... ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سزای کسی که با می‌کنه چیه؟ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
• رفیقش می‌گفت: تو تهران یه بار یه خانمی که وضع خوبی هم نداشت از عباس آدرس پرسید، عباس تا وقتی که آدرس رو کامل گفت، سرش پایین بود، تا حدی که خانومه صداش در اومد و گفت بابا یه دقیقه منو نگاه ببینم چی میگی! بعدش من به عباس گفتم: چرا یه لحظه نگاهش نکردی؟! اینجور جوابمو داد: حَظّ و لذتی که تو نگاه نکردن به هست، تو بقیه عبادت ها نیست...! ‌‌ ‌‌─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan ‌‌
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ❄️ا﷽ا❄️ 🗣🔰 🔴خیلی از به و را در جایی که باید خوانده شود، و در جایی که باید خوانده شود، می خوانند و فکر می کنند ندارد.❗️ 🟥⚠️در صورتی که این باعث می گردد. 1⃣ "بر است که و را در نمازهاى و و بخوانند و در نمازهای و ، . 2⃣ و می توانند بخوانند و ، ولى اگر را ، است بخوانند. 3⃣اگر در که را بخواند، بخواند یا در جایی که بخواند، بخواند، نمازش است، ولی اگر از روی یا باشد، است. 📚1. مراجع، ج 1، مسأله 993 📚2. رسالهْ، نُه مَرجع، ص 563 📚3. همان مسأله 995 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیامبر اکرم (ص ) : ⛔️ هر ارتباطی با داشته باشی با محارم خودتون این ارتباط رو خواهند داشت! ✅ این جزو قواعد الهی است... ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan