#خاطرات_شهید
کنارش ایستاده بودم،
شنیدم که میگفت:
[صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان]
بهش گفتم:
چرا الان به امام زمان سلام دادی..؟!
گفت:
شاید این وزشِ باد و نسیم
سلام منو به #امام_زمان برساند!
#السلامعلیكیابقیةالله
#شهید_ابومهدی_المهندس
#کوله_راوی
🕊🌸 کوله پشتی راوی
🆔 @cole_ravi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#خاطرات_شهید
●یکبار به اوگفتم تو ۵ سال در جبهه بودی؛ دیگر بس است. گفت؛ عمر دست خداست، ممکن است در شهر به دلائل دیگری بمیرم پس چه بهتر که مرگم ختم به شهادت شود.
●در یکی از عملیاتها مجروح شده بود او را به اصفهان منتقل کرده بودند. برادرم از اصفهان زنگ زد و گفت علیرضا اینجا پیش ماست. گفتم دلمان برایش تنگ شده بگویید بیاید. وقتی آمدند متوجه شدیم علیرضا مجروح شده و با عصای زیر بغلش آمد. هنوز کاملا خوب نشده بود که مجددا به جبهه رفت.
●پس از چند روز زنگ زد و از جراحتهایش پرسیدم، گفت: خودشان خوب میشوند؛ جای مردان جنگ، جبهه است، این جراحتها نباید ما را خانه نشین کند.
همیشه گله مند بود و میگفت من از همه بیشتر جبهه بودم ولی لیاقت شهادت ندارم.
هر وقت از او میپرسیدم در جبهه چکار میکند؟ برای اینکه من نگران نشوم، میگفت من در آشپزخانه خدمت میکنم. در صورتی که او فرمانده گردان رزمی ۴۱۳ لشکر ثارالله بود.
✍روای: مادربزرگوارشهید
📎پ ن: فرماندهٔ گردانرزمی ۴۱۳ لشگر ۴۱ثارالله
#شهید_علیرضا_اختراعی🌷
●ولادت : ۱۳۴۱ کرمان
●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۶ فاو
#کوله_راوی
🕊🌸 کوله پشتی راوی
🆔 @cole_ravi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💌 #خاطرات_شهید
موقعی که داشت میرفت پدرش یک اسکناس صد دلاری داد. خیلی ذوق کرد، آن را بوسید و در جیبش گذاشت وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد، تا این که در بازار حلب یک گونی بادمجان خرید، آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد تا هر کس هر چقدر که دلش خواست با آن غذایی درست کند، خودش بادمجان کبابی درست کرد. این کارش تعجب برانگیز بود، چون به شدت از بادمجان متنفر بود و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمیزد.
شهیدمدافعحرم #محمدرضا_دهقان_امیری♥️
🕊🌸 کوله پشتی راوی
🆔 @cole_ravi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💌 #خاطرات_شهید
زمانی که قصد داشتیم برای زیارت به کربلا برویم همزمان با اشغال عراق توسط آمریکاییها بود. آن زمان برای دستگیری حاج حمید جایزه گذاشته بودند. وی من و بچهها را تا مرز مهران رساند و در حالی که میخندید به شوخی گفت: «مراقب خودتان باشید که اگر شما را دستگیر کنند من برای کمک نمیتوانم بیایم.»
بچهها برای رفتن حتی یک لحظه هم تردید نداشتند زیرا میدانستند که اگر اتفاقی رخ دهد، حاج حمید برای نجاتشان یک لحظه هم صبر نخواهد کرد.
شهیدمدافعحرم سیدحمید_تقوی_فر♥️
🕊🌸 کوله پشتی راوی
🆔 @cole_ravi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄