eitaa logo
دانش حیاتی
342 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
497 ویدیو
9 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الرب الحکیم الغیاث المستغیثین ✍️ تحلیل فلسفی-الهیاتی از مد شلوار پاره یک را به تحلیل اجتماعی بالا از کانال خرمگس اضافه می‌کنم. پوشیدن شلوار پاره به وضوح عملی نابهنجار است. انسان فطرتاً از چیز ناقص و معیوب گریزان است مثل لباس پاره یا غذای فاسد یا صدای خشن و تند. حالا اگر لباس نابهنجار و صدای خشن تند (مثلاً در موسیقی‌های هِوی متال) عادی شده اما غذای فاسد نه، دلیلش این است که دومی برای طبع نامطبوع و بیمارزا است اما دو تایدیگر مستقیماً در طبع انسان اثر سوئی ندارند. اما چرا چنین چیزی در مد و جذاب می شود؟ این را بر اساس فرهنگ الحادی/مادی‌گرای مدرن می‌شود خیلی منطقی توضیح داد. انسان ذاتاً دنبال امر جدید است. به عبارت دیگر انسان جدید طلب یا نو طلب است. امور تکراری برای انسان ملال‌آور هستند. البته امور جدید باید به نحوی لذت‌بخش هم باشند اگر نه مثلاً یک نوع درد یا بیماری جدید برای انسان مطلوب نیست. با این حال حتی امور لذت‌بخش، خصوصاً لذاتی که کمتر به تن وابسته هستند (بر خلاف غذا) به هر حال ملال‌آور و تکراری می‌شوند. البته غذا هم اگر در یک وعده زیاد بخوریم ملال‌آور می‌شود لذا برای لذت بردن از بهترین غذا در یک وعده هم محدودیت وجود دارد. این مقدمه اول. دنیا و هر چه در آن هست به هر حال برای انسان تکراری می‌شود. مقدمه دوم. نتیجه: انسان دنبال لذت‌های جدید و غیرتکراری است (در عرف از این تعبیر به تنوع‌طلبی می‌شود) اما چون همه چیز در دنیا تکراری می‌شود، لذت‌های مشروع نیز بعد از مدتی تکراری و ملال‌آور می‌شود. وقتی لذت‌های مشروع تکراری می‌شوند انسان فقط در لذت‌های نامشروع می‌تواند لذت جدیدی بیابد! نتیجه این که پوشیدن لباس نابهنجار لذت‌بخش می‌شود. اما چه لذتی در پوشیدن یک شلوار پاره و زشت ممکن است وجود داشته باشد! شلوار پاره گرچه زشت هست اما بخشی از بدن صاحب آن را نشان می‌دهد که باعث لذت تنانه می‌شود. اما لذت دیگری هم دارد که حکماء از آن تعبیر به لذت وهمی می‌کنند. لذت جلب توجه!‌ انسان دارای حب نفس است و از این که مورد توجه قرار گیرد لذت می‌برد. به علاوه چنین انسانی از شجاعت شکستن کلیشه‌های دیگران لذت می‌برد چون شجاعت لذت‌بخش است. می‌ماند که البته چنین شجاعتی حکیمانه نیست و مصداق تهور است و شکستن کلیشه‌های اخلاقی هم نوعی سرشکی و طغیان اخلاقی. نتیجه الهیاتی: مادی‌گرایی و فقر معنوی ناگزیر سر از نابهنجاری در می‌آورد. انسان مؤمن اگر ایمان زنده‌ای داشته باشد همیشه در معرض تجلیات رحمانی حق است و در تجلیات حق به قول عرفا هیچ تکراری نیست پس انسان مؤمن هیچ وقت از ایمان و خدا خسته نمی‌شود چون خدا به عنوان مبدأ کمالات بی‌نهایت هیچ وقت تکراری نمی‌شود! نتیجه اخلاقی: بدون معنویت زندگی اخلاقی پایدار نخواهد بود! انسان از فرط تنوع‌طلبی ناسوتی و دنیایی همه رفتارهای احمقانه را برای نو بودن آن انجام خواهد داد یا از موضع لذت‌هایی بالاتر این لذت‌های پست‌تر را ترویج خواهد کرد. نتیجه فلسفه تاریخی: انکار مبدأ بی‌نهایت هستی، ناگزیر انسان یا تمدن را در مسیر انحطاط بیشتر از یک انحطاط ایستا قرار می‌دهد. به عبارت دیگر هر چه قدر از زمان جدایی بشر از دین بگذرد، انحطاط بیشتر می‌شود. طبق این معیار می‌توان پیش‌بینی کرد ده سال دیگر از اکنون انحطاط بیشتری وجود خواهد داشت مگر علت این انحطاط یعنی فقر معنوی درمان شود. نکته سیاسی: مبدأ سیاسی اصلی این انحطاط در دنیای مدرن فعلاً ایالات متحده است که از طریق قدرت رسانه مظاهر این انحطاط الحادی را در دنیا پخش می‌کند. می‌دانیم که رسانه‌ها و صنایع فیلم‌سازی امریکا عمدتاً دست افراد لیبرال، سکولار و ملحد هست؛ اغلب هم ملحد لیبرال! پس می‌بینیم اینجا هم ملازمه بین فقر معنوی و انحطاط اخلاقی مشهود است. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی