eitaa logo
ستویا | ctoia
298 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
241 ویدیو
64 فایل
چنل عمومی دیوان مرکزی هنرمندان برای شما کاربران ایتاکه بتونیدبه چنل ها و محتوای زیر مجموعه های ستویا دسترسی داشته باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قصر شگفت انگیزଘ(੭ ᐛ )━☆゚.*・。゚
🏞[Vandi Starnight's Adventures]🥕 قسمت یک چشمانم را باز کردم.درحالی که پلک زدم،اطراف را مشاهده کردم.لب یک ساحل افتاده بودم وافتاب زیبا روی چشمانم می‌تابید.گرم و لطیف بود.درست مثل یک اغوش گرم از طرف یک دوست آشنا.ناگهان به خودم آمدم و یهو نگاهم به ساحل افتاد:"ودهک..کیفم کجاس؟؟؟😨" به سرعت جیغ زدم و شن هارا گشتم و داشتم خودم را میکشتم:"نهههه کیفمممم کجاسسسوینبتمساثنث..." که ناگهان دیدم کیف بنده روی یک لاک‌پشت شوت شده روی درخت آویزان است.خندیدم و کیف و لاک‌پشت را به پایین اوردم و کیفم را بغل کردم و بوسیدم:"ای شیطون کجا بودی؟"قهقهه ای زدم و کیفم را چندین بار بغل کردم که دیدم لاکپشته نگاهی پر انزجاری به من داشت به طوری که انگار حالش از این حرکت چندش من بهم خورده بود.حق هم داشت بنده خدا*(استلار:حالم حال لاکپشته😂)*آها راستی دوستان..یادم رفت خودم را معرفی کنم..من وندی استارنایت هستم!یک ماجراجو!✨ولی خودمونیم ماجراجو که نیستم فقط یه ولگرد سگ‌گرد ام🦦 و شماها قراره بخونید چه بلاهایی سرم قراره بیاد.. موفق باشید🤓👋 ادامه دارد... نویسنده: ~💫 https://eitaa.com/joinchat/1911620031C1421d552b5