eitaa logo
﴿شھیداحمدمحمدمشلب﴾
95 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
22 فایل
اَنتَ‌أَخٖی؛ لٰكِّني‌سَعيٖدَة لِأنَڪ‌َمُدافِع‌عَن‌ْضَريٖحِ‌أُختِ‌أبَوالفَضلْ[‌؏]♥️ #اخوے‌احمد #احمد_محمد_مشلب♡ ۞نـ ـ ـ ۅالقلـم↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/N_VALGHALAM ۞دࢪمسیࢪبھشټ↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/DAR_MASIR_BEHESHT
مشاهده در ایتا
دانلود
|•✨ سلام عطر خوش دلپذیر سجاده سلام دلبر سجده ، امیر سجاده سلام سفره پر نعمت دعا خوانی سلام سفره مهمان پذیر سجاده ولادت امام زین العابدین(ع) مبارک.
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 ملاقات من و امام سجاد علیه‌السلام 🎊 ❤️💥❤️
4_5848481791874173675.mp3
10.95M
۳۶ ❣ عاشق‌ها اهلِ توحیدها رفقای خُدا و در یک کلام، اهل ایمان؛ نشونه دارند، علامت دارند، شرح حال دارند! راحت میشه تشخیص‌شون داد ... 💥 به هر مسلمانی نمیشه گفت ؛ مؤمن! 📣📣📣
آمد از راھ امامِ دگری مثلِ علے(؏)💕 سر زد از خاڪ دوبارھ شجری مثل علے(؏)🌹 خانه‌ی ارباب شدھ رشگ جنان🌸 نور بارید ز روی قمری مثل علے(؏)✨ | (؏) مبارڪ🎊 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم ابراهیم چشات چقدر قشنگن خدا چیزای زیبا رو برای خودش برمیداره . .🙃🌸 سالروز شهادتت مبارک..✨💔 شهید محمد ابراهیم همت💚
🍀✨در خواست شهید همت از همسرش چه بود ؟✨🍀 مهمان آمده بود و بانو مشغول آشپزی بود که دلشوره ای عجیب بر جانش نشست و دیگر نتوانست خودداری کند. از مهمان ها خواست تا خودشان غذا را آماده کنند.😓 به گوشه ای از اتاق رفت و سجاده اش را پهن کرد و مشغول نماز و دعا شد و با گریه و التماس از خدا خواست که محمد ابراهیم سالم بماند تا او یک بار دیگر بتواند ببیندش.🤲😭 او که برگشت، قصه دلشوره اش را تعریف کرد. رنگ محمدابراهیم تغییر کرد و بعد از سکوتی، گفت: دقیقا همان لحظه که می خواستیم از جاده رد شویم، دسته ای از نیروهای بعثی از منطقه مین گذاری شده به وسیله خودشان، عبور کردند و اگر ما می رفتیم همه بچه ها شهید شده بودند.😨 بانو لبخندی زد😊 محمد ابراهیم گفت: تو سد راه شهادت من هستی و نمی گذاری من شهید بشوم. بگذر از من.😔🌷
4_5976417142361294567.pdf
1.74M
⚘به مجنون گفتم زنده بمان⚘ زندگینامه سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت
پدر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت درباره تولد پسرش میگفت: مي‌خواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع)، همسرم سه ماهه حامله بود، التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نمیاد. هر جوری بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتی رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر. دكتر گفت: احتمالا جنين مُرده..اگر هم هنوز زنده باشه، اميدی نيست.. چون علايم حيات نداره.. وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هرجوری كه ميتونی منو برسون به ضريح آقا.. زير بغل هاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح.. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه‌ای واسه زيارت. با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه برای نماز بيدارش كردم. با خوشحالی بلند شد و گفت: چه خواب شيرينی بود.. الان ديگه مريضی ندارم.. بعد هم گفت: توی خواب خانمی رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه بچه زيبا رو گذاشت توی آغوشم. بردمش پيش همون پزشک. ۲۰ دقيقه‌اي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چی؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مُرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردنی نيست، امكان نداره!؟ خانم كه جريان رو براش تعريف كرد و دکتر رفت توی فكر... وقتی بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. محمد ابراهيم. «محمدابراهيم همت» ... مادر حاج همت وقتي سر بچه‌اش جدا شد تو طلاییه... و خواستن پیکر رو داخل قبر بذارن؛ به س گفت: خانم امانتی ‌تان را بهتان برگرداندم..
🎞 🕊 اگر انسان در هر ۲۴ ساعت یک تذکر به خودش بدهد بد نیست. بهترین موقع برای چنین تذکری لحظه‌های بعد از پایان نماز و وقتی‌ست که سر به سجده می‌گذارید. همان وقت، اعمال خودتان طی صبح تا شب آن روز را مرور کنید. از خودمان بپرسیم؛ در این ۲۴ ساعتی که بر ما گذشت،آیا کارهایمان برای رضای خدا بود؟ ❤️شهید ابراهیم همت❤️ ‎‎‌⁦‎‎‌