eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
771 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
336 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 حکم برگشت شخص روزه‌دار به وطن خویش ⁉️ اگر مسافر، قبل از اذان ظهر ماه رمضان، به وطن برسد، آیا واجب است روزه را بگیرد؟ ✅ انسان در ماه رمضان، می‌تواند در سفر (مشروط به اینکه از شب قبل، قصد سفر داشته باشد) روزه خود را افطار کند، هر چند که یقین دارد قبل از ظهر به وطن می‌رسد؛ اما اگر در سفر روزه خود را افطار نکرد، در صورتی که قبل از ظهر به وطن رسید، واجب است روزه را ادامه دهد.
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم: حدیث امروز : 🔅امام حسن مجتبی علیه السلام: 🌴هرکه به حُسن انتخاب خداوند تکیه کند، جز آن وضعی را که خدا برایش برگزیده است، آرزوی داشتن وضعی دیگر نکند. 📚میزان الحکمه ج ۴ ص ۴۷۳ تقویم امروز: 📌 چهارشنبه ☀️ ۸ فروردین ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۶ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 27 مارس 2024 میلادی ذکر امروز: یاحی ویا قیوم مناسبت روز: نداریم
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با هر ســـلام صبـح به آقــای بی کفن انگـــار روبـروی حــرم ایستــــاده ایم با رعیـتــی خــانـه اربــاب بــا وفـــــا احساس می کنیم که ارباب زاده ایم صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
سلام امام زمانم✋🌸 سلام تمام خوشبختی‌دنیا، مهدےجان❤️ دلم به یاد تو زنده است یاصاحب‌الزمان یعنی ... ماهی که در آن با هر نفس کشیدنم، می‌توانم دنیا را به خوشبختی نزدیکـ‌تر کنم!! پس حتی براے نفس‌هایم هم نیت ظهـــور می‌کنم... 🌤اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
دعای روز شانزدهم التماس دعا
🟨🟩 🟪🟥 احکــام.. 👇 ✍️ به گونه ‏ای که چشم نبیند و گوش نشنود موجب بطلان می‏شود. ✳️اقسام :👇 صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند: یا علی علیه السلام 4 گونه است👇 🌷 بر پشت، روبه آسمان 🌷 بر پهلوی راست 🌷 کافران ومنافقان برپهلوی چپ 🌷و که بر شکم و رویشان است. 🔹بهترین نوع :👇 است که انسان بر پهلوی راست و رو به بخوابد و دست راست را زیر صورت بگذارد.(مثل حالت میت در قبر) ❌ بدترین نوع : روی است که شومی است و بسیار مذمت شده است. روایت داریم که اگر دیدید کسی روی شکم او را بیدار کنید چون این ابلیس است.😳 ‼️زمان هایی که کراهت و ضرر دارد:👇 ۱- بین الطلوعین (بین اذان صبح و طلوع آفتاب) ۲- بین مغرب و عشاء ۳- بعد از نماز عصر ۴- بین نماز شب و نماز صبح 🛌 محل : ۱- تنها به شدت نهی شده تا حدی که اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند: کسی که تنها ملعون است. ۲- روی که دیوار نداشته باشد نهی شده است. ۳- با دست و کثیف و نشسته نهی شده است. ✳️ توصیه هایی در مورد : ۱- زمان پاها به سمت قبله باشد. ۲- را زیر گونه بگذارید ۳- خود را عادت دهید که هنگام لب ها را باز کنید تا از دهان خارج شود. ۴- گذاشتن در گوش ۵- به قبل از ۶- گرفتن قبل از ۷- زدن قبل از 📚منبع:علل الشرايع،ج ٢ ،ص ٢٨٤ 💖🍃💖🍃💖🍃💖 🌷مشاور احکام و معارف🌷 🌷رضازاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🌸ـلام روزتون پراز آرامش🌸🍃 الهی امروز چشماتون پراز برق شـادی باشه الهی خیر و برکت تو🌸🍃 زندگیتون چند برابر بشه وآسمون دلتون آفتابی ولبتون خندان باشه🌸🍃 روزتون پراز موفقیت 🌸🍃
می‌بینید شما در اين مهدكودک اين بچه‌ها مشغول بازی اند، سروصدا در مهدكودک زياد است، هر كس يكی از اين بچه‌ ها را صدا بزند، اين مشغول بازی است گوش نمی‌دهد؛ اما وقتی مادر يكی از اين كودكان آمد، اين كودک را به اسم صدا زد، اين كودک می‌بیند اين صدا آشناست، اين غريبه نيست فوراً برمی‌گردد نگاه می‌کند. صدای قرآن برای فطرت ما، گوش جان ما آشناست، حرف بيگانه نيست، حرفی می‌زند كه دل آن حرف را می‌پذیرد. درس اخلاق ٩۵/١/۲۶
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قسمت_ششم 🎬 رسیدم جلوی ساختمان سلمانی منتظرم بود. آومد جلو دستش
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ قسمت هفتم 🎬 از خدا و معنویات صحبت می‌کردند منم اینجور بحث‌ها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان می‌کردند که با اعتقادات مذهبی من سازگار نبود! مثلا می‌گفتن تو قرآن آمده نماز را برپا دارید نه اقامه کنید و نماز هر کار خوبی هست که ما انجام می‌دیم پس کار خیر بکنیم همون نمازه و احتیاج نیست رو نمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم!! یا این‌که پیغمبران و امامان هم مثل ما هستند و هیچ اجر و قرب بیشتری ندارند و ما می‌توانیم با اتصال بر قرارکردن باشعور کیهانی و عالم ماورایی به مرتبه‌ی پیغمبران و امامان برسیم😳 و حتی به شیطان می‌گفتند حضرت شیطان. من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟!! و فقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده روزی عزیز درگاه خداوند بوده ما نباید این امتیازات را نادیده بگیریم... (نعوذوبالله خودشان را یک پا خدا می‌دونستند) خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه با گیجی داشتم نگاه کردم رو گوشیم، وااای ساعت ۹شبه من تو عمرم شب تا این موقع بیرون نبودم😱 ۱۵ تماس از دست رفته که از بابا و مامان بودند، تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته.... بیژن نگاهم کرد و گفت:سه سوته می‌رسونمت نگران نباش...آینده از آن ماست... در حیاط را باز کردم مامان و بابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند.... یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱 وارد خونه شدم بابام با یک لحنی که تا به حال نشنیده بودم گفت: به‌به خانوم دکتر! الآنم تشریف نمیاوردید.....چرا تلفن‌ها را جواب نمیدادی هاااا؟؟ کجابودی؟؟ مردیم از نگرانی... تازگیا عوض شدی، چت شده ؟؟ مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه. با ترس وارد هال شدم نشستیم روی مبل. بابا گفت: حالا بفرما توضییییح... گفتم: به خدا با یکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود)کلاس بودم. بابا: که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب! تو که کلاسات صبح و عصره. حالا چرا گوشیت را جواب نمی‌دادی؟؟ من: روی ویبره بود به خدا متوجه نشدم عمدی درکار نبود. مامان یک لیوان آب دست بابا داد و گفت: حالا خدا را شکر اتفاق بدی نیافتاده. هما جان توهم کلاسایی را که تا این موقع هست بر ندار دخترم. یه نفس عمیق کشیدم و گفتم: کلاسش خیلی معنوی بود مطمئنم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد. بابا نگاهم کرد و گفت: مگه کلاس چی هست که ما هم با این سن و سطح سوادمون می‌تونیم شرکت کنیم. گفتم: یه جور تقویت روح هست و ربطی به سن و سواد نداره بهش میگن عرفان حلقه.... بابا یکدفعه از جا پرید و گفت: درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس را میری دختره‌ی ساده؟ با تعجب گفتم: مگه چه ایرادی داره؟ امشب اولین جلسه ام بود نفس عمیقی کشید و گفت: خداراشکر چند روز پیش یک زنی را سوار کردم می‌رفت تیمارستان، توی تاکسی مدام گریه می‌کرد می‌گفت دختری داشتم مثل دسته ی گل، یکی از خدا بی خبر فریبش میده و برای ارتباط بر‌ قرارکردن با عالم دیگه می‌برتش همین کلاسای عرفان و... بعد از چندماه کار دختره به تیمارستان می‌کشه، حتی یک بار می‌خواسته مادرش را با چاقو بکشه..... رو کرد به من و گفت:دیگه نبینم ازاین کلاس‌ها بری هااا اصلا از فردا خودم می‌برمت دانشگاه و برت می‌گردونم... پریدم وسط حرفش و گفتم: کلاس گیتارم چی میشه؟ بابا:اونجا هم خودم می‌برمت و خودم میارمت. تو را به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدم. تا خودت بچه دار نشی نمیفهمی من چی میگم دخترم.... آمدم تو اتاقم، وای خدای من بابا چی می‌گفت؟؟ شاید مادر دختره دروغ گفته، شاید دخترش روحش قوی نبوده... . کاش از این خاطره درس گرفته بودم و دیگه پام را تو این جلسات شیطانی نمی گذاشتم. اما افسوس..... ..
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ قسمت هفتم 🎬 از خدا و معنویات صحبت می‌کردند منم اینجور بحث‌ها را
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ 🎬 امروز صبح رفتم دانشگاه اما همه‌ی ذهنم درگیر حرف‌های بابا بود . باید عصر از بیژن می‌پرسیدم. اگه یک درصد هم چنین چیزی صحت داشته باشه خلاف عقل هست که انسان پا توی این وادیا بگذاره... بابا اومد دنبالم مثل ساعت دقیق بود هااا. رسیدیم خونه. نهارخوردیم. بابا کارش وقت و زمان نمی‌شناخت. خداییش خیلی زحمت می‌کشید. غذا که خورد راهی بیرون شد و گفت: هما جان عصری کلاس داری؟ ساعت چند تا چند؟ می‌خوام بیام دنبالت. گفتم: احتیاج نیست بابا، سمیرا میاد دنبالم. نه عزیزم من رو حرفی که زدم هستم محاله یک لحظه کوتاه بیام. من: ساعت یک ربع به ۵ تا ۶ بابا: خوبه خودم رو می‌رسونم. فعلاً خداحافظ بسلامت بابا یه مقدار استراحت کردم اما ذهنم درگیر اتفاقات این چند روز اخیر بود تا به بیژن و عشقش می‌رسید قفل می‌کرد ... آماده شدم بابا اومد و رسوندم جلو کلاس و گفت: من ۶ اینجا منتظرتم ... رفتم داخل. اکثر هنرجوها آمده بودند سمیرا هم بود رفتم کنارش نشستم. گفت: چرا زنگ نزدی بیام دنبالت؟ من: با پدرم اومدم ممنون عزیزم در همین حال بیژن اومد یک نگاه بهم انداخت انگار عشق خفته را بیدار کرد. دوست داشتم در نزدیکترین جای ممکن بهش باشم با کمال تعجب دیدم اولین صندلی کنار خودش را نشون داد و گفت: خانم سعادت شما تشریف بیارید اینجا بنشینید... کلاس تموم شد سمیرا گفت: نمیای بریم؟ گفتم: نه ممنون تو برو من از استاد یه سوال دارم ... ...
ارسالی دوستان همراه