eitaa logo
دفتر شعر من
108 دنبال‌کننده
6 عکس
7 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
هست اگر با شهادت او مانوس چیست پس بغض و گریه و افسوس اضطرابی عمیق و بی پایان بام دار الاماره را محسوس نفسش تنگ و قلب نا آرام آه سوزان به سینه اش محبوس اشک تر کرد روی عالم را ناله آمد ز عمق اقیانوس دل مسلم به فکر مولایش «گفتمش کوفه باشدت پابوس» وای از ماجرای آن خبری که فرستنده شد از آن مایوس حال مسلم به جستجوی وفا پی دشمن فتاده با فانوس به حسینم رسان که حرف شرف رفته از اهل کوفه در قاموس ۲۷ تیر ۱۴۰۲
. عید قربان است قربانی کنیم نفس را در بحر حق فانی کنیم چون تولد یافت نفسی بس نفیس عید باشد دست افشانی کنیم بعد قربان می شوی مأذون به حلق از ظواهر این چنین باید گسست تا نسازی نفس را قربان بدان می خوری در گام دوم هم شکست گفت زین العابدین هنگام ذبح ذبح کن در خویشتن حلقوم آز غیر این گر نیتی داری خطاست این نه قربان است بر فعلت مناز عید قربان عید فاتح گشتن است راه را بر نفس آمر بستن است عید پیروزی دل در امتحان عید از قید علائق رستن است عید تبدیل صغیری با عظیم عید لا گفتن به شیطان رجیم عید افعل بر سر ما تومر است عید صبر عبد بر حکم رحیم حال عید است و مبارک باشدت از زمین و آسمان گل باردت هرچه می خواهی طلب کن ازخدا چون دعا کردم همان را آردت سیزده مهر نود و سه آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
آنرا که فرِّ آن قد و بالا گرفته است کار دلش ببین که چه بالا گرفته است در عشق ناب کار به دست زبان که نیست کار دلست و آنچه در آن جا گرفته است عاشق چو شیخ جعفر تبریزیش خوش است آن کس ز یار منصب منّا گرفته است گوید به عشق خویش ندارد صداقتی عاشق اگر که رنگ ز الّا گرفته است باید خضاب خون بزند بر محاسنش آن کس که عشق خون خدا را گرفته است عاشق فدایی ره معشوق می شود در راه عشق گر ره مولا گرفته است من را که اهل شعر و شعارم همین بس است گویند شعر او چه ثناها گرفته است ای عسکری بکوش به شعرت خبر رسد از دست پیر میکده امضا گرفته است هفتم تیر نود و شش
از مدینه تا کربلا قسمت دهم بود در شهر مکه ابن عمر عمره ای تا گزارد او از پیش تا به مکه رسید ابن علی کرد آهنگ رفتن از آن کیش رفت پس خدمت امام حسین ظاهراً او به قصد دلسوزی گفت او را بیا و بیعت کن چون شنیدم من از نبی روزی کشته گردد حسین پس از من نکند نصرتش اگر امت مبتلا می شود در آینده به زبونی و خواری و خفت چونکه داده است دست بیعت را این جماعت به درهم و دینار دشمنی یزید و آلش هم با شما نیست قابل انکار ترسم این است بیعت اَر نکنی بر سَرِ کار خود گذاری جان می شوندت به جرم همراهی کشته بسیاری از مسلمانان پس بیا با یزید بیعت کن تو به مانند مردم دیگر بگزین راه صلح را و بترس که رود خون مسلمین به هدر گفت او را مگر نمی دانی که چه پست است و خوار این دنیا که برد پیش زانی و نا پاک هدیه و ارمغان سرِ یحیی باز گفتش مگر نمی دانی اول صبح قوم اسرائیل بعد هفتاد قتل پیغمبر می شدند از برای کار گسیل مثل ایام عادی پیشین رخ نداده جنایتی گویا داد پروردگارشان مهلت تا که افزون کنند عصیان را تا گرفت انتقام سخت و شدید منتقم، بستشان مسیر مفر پس بیا از خدای خویش بترس مکن از یاریم ابا و حذر چونکه گفتار او نتیجه نداد مسألت کرد از امام چنین تا زند بوسه بر محلی که بارها بوسه زد نبی امین جامه اش را امام بالا زد تا به صدرش سه بار بوسه زد او گفت با گریه اش خداحافظ بود الحق دروغگو و دورو و خداحافظی نمود از او گفت او را سپردمت به خدا تو در این راه کشته خواهی شد رفت از مکه مرد پر ز ریا او که بیعت نکرد با حیدر کی شود یار از بَرِ پسرش او برای یزید نامه نوشت تا سپارد به دیو دل وَ سرش چونکه حجاج رو به مکه نمود در مدینه به نزدش آمد شب گفت حجاج این شتاب از چیست؟ گفت آمد به یادم این مطلب از رسول خدا شنیدم من مرگ چون آورد کسی را رو نشناسد اگر امامش را مرده چون اهل جاهلیت او ترس بر من بگشت مستولی بروم امشب اَر که از دنیا و نباشد امام من معلوم به جهالت روم به نزد خدا پای خود از لحاف بیرون کرد گفت حالا ببوس پایم را دست یاری نداد او به حسین تا بیفتد به پای بی سر و پا چهارم آذر نود و پنج آخرین بازنگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
معشوق را هر آنچه که که خوشنودی آورد بر جان خویش عاشق سرگشته می خرد راضی ز درد نیست به درد حبیب هم هر چند از رضای خود اینگونه بگذرد از اینکه کل دهر نیرزد به اخم او با هر مرارتش ز رخ یار می برد در روز قهر هست اگر یار بی خیال او از جنون غبن به خود جامه می درد او داد می زند که فلانی نبینمت این داد می زند که به او یار بنگرد ای عسکری نمی شکند قلب یار را عاشق مگر دمی که از این بام می پرد ۲۶خرداد ۱۴۰۱
تعجب ندارد خدا سه آیه به توصیف اهل نفاق و الد الخصام بپردازد و سپس از علی گوید و مباهات سازد به او پیش کروبیان سپس از لجاجت پس از پندِ "از حق بترسید "و بعد بگوید که با پیروی از خدا رسد خلق عالم به صلح مپویید پس راه دیوی که باشد شما را عدو مبین که با خطوه هایش شما را به بند هواها کشد گام گام بگوید رعایای شیطان چه دارند از رب خود انتظار که با جمع کروبیان به ظلِ سحاب و غمام به دیدار ایشان رسد و لابد بگوید به یک صیحه ی آسمانی علی ۲۵ مرداد ۹۷ آیات ۲۰۴ تا۲۱۰ بقره اَلَدُّ الخِصام؛سرسخت ترین دشمنان عدو مبین؛دشمن آشکار خطوه ؛گام سحاب و غمام ؛ابرها
جمع گردیدند در صحرای سوزان صد هزار پیش و پس هر کس که رفت امت کشیدش انتظار حاجیان خسته می کردند از هم هی سوال حتما امری بس مهم آمد ز سوی کردگار بعدحج دردشت سوزان،وقت گفت وبحث نیست زین اشترها چرا آید به روی هم سوار می رود بر روی آن احمد به همراه علی تا بگوید دوستدارم، مرتضی را دوست دار؟! وحی را باید بجوییم، آخرین آیات را تا به ما روشن شود مقصود حق و سِرّ کار آنچه از نا گفتنش ، امر رسالت ناتمام ماند و هرگز نباشد ، مرضی و مطلوب یار دوستی را جشن می گیرنداخوان از چه رو؟ جانشین را می نمایاند پیمبر پس ، عذار گوید او؛ آن را که مولایم، علی مولای اوست بعد من باید که بنمایید علی را اختیار بی علی حق نیست راضی بر کسی اسلام را آنکه در علم و عمل بوده است فحلی نامدار از کراماتش نمی گویم قلم را تاب نیست دفتری باید مرا با برگهای بی شمار با علی ای عسکری ختم است راهت بر سلام بی علی خواری به دنیا آن جهان هم زار زار عید غدیر سال نود و سه  آخرین باز نگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
چون رود پیغامبر باید به حیدر تکیه کرد هست ایزد را نظر، باید به حیدر تکیه کرد آنکه پیش افتاده را گویید برگردد عقب بشنود تا این خبر باید به حیدر تکیه کرد آنکه در ره مانده هم باید رساند خویش را تا بیابد این گوهر باید به حیدر تکیه کرد پس بمان پا در رکاب او نمان در پیش و پس تا میفتی در خطر باید به حیدر تکیه کرد تکیه گاه اوسط است این میر و شاه مومنان منکر او قد کفر باید به حیدر تکیه کرد می رسی با غیر او تنها به چاه قهقرا وارهان هر فتنه گر باید به حیدر تکیه کرد راه او تنها صراط المستقیم است و جز او نیست بر قربش گذر باید به حیدر تکیه کرد عسکری تنها به مولا می شوی اهل نجات بهر نارست او مفر باید به حیدر تکیه کرد ۲۱تیر۹۹
گفته بودم گفته ام گویم و خواهم گفت هم جز سرودن از تو مولا نیست بر من هم و غم آنقدر من از تو گویم تا شناسندم به تو آن چنانکه شد علم جمشید در دنیا به جم تا که ای مولای من من را بگردی دستگیر بد بود بر چون تو مولایی غلامش در الم با گدایی بر درت من پادشاهی می کنم شاه شاهان هم بیفتد در طمع از آن کرم چون صراط حق بود نهجت به قرآن، نمسکه دین فقط راه تو باشد یا علی بی بیش و کم حبل حق تنها تو هستی ای امیر المومنین تو فقط شایسته ای بر آنکه گردی معتصَم عسکری هرکس که مردم را ز دورت دور کرد یا علی لعنت نماید لحظه لحظه دم به دم هفدهم دی نود و چهار آخرین بازنگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ 
بهر هر مشکل کلید ام الکتاب بی علی دارد ولی بر رخ نقاب هر که دارد رهنمایی جز علی لابد افتاده است دنبال سراب چون علی تنها مسیر احمدی است شهر علم است احمد اما اوست باب هر که بر جایی کند قصد ورود آید از دیوار اگر گردد عتاب اهل سنت اوست تنها چونکه گفت راه پیغمبر فقط باشد صواب سنت غیر نبی را وانهم سنت او را نمایم انتخاب عسکری بر او فقط کن اقتدا گر که می خواهی تو را باشد ثواب یازدهم بهمن نود و چهار آخرین بازبینی ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ 
دینم نبوی و مذهب من علوی است جز سب نرسد ز من به هر کس اموی است "در خانه اگر کس است یک حرف بس است" هر مسند ما سوا برایم بدوی است عشقم نجف و مدینه و کرب وبلا بین الحرمین و بست و صحن رضوی است ارباب و پناه من حسین بن علی است غیر از ره او ز جنس اصلاً نروی است بیزار شوم ز هر که جز او گوید هر چند از آنکه او برایم اخوی است هر لقمه که حاصلش جدایی از اوست آلوده بود بسان مال ربوی است هر کس که حسین رهنمایش نشود از اهل نفاق است، یکی چون رجوی است هر کس ک نباشدش علی بی پدر است زیرا که بر امت او وَ احمد ابوی است نفدیک به غیر آل احمد گوییم ؟! هیهات بر آنکس که به غیرش فدوی است ما بر سر عهد خویش پا بر جاییم ما بیعتمان به هر که چون اوست قوی است ۲۰ خرداد۹۹ آخرین بازنگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۹
ناد علی مرتضی مظهر بر عجائب آنکه مدد دهد به ما در تعب و نوائب آنکه برای قرب ایزد ره مستقیم است غیر رهش ثمر دهد فقط نفوس خائب غیر نبی کسی به شأنش نبود در عالم اطهر و اطیب است بر قاطبه ى اطائب  بی مددش نمى شود قرب به حق ميسر امر محال باشد اين امر، نه امر صائب  عسکری از مكارم وفضل علی چه دانی؟ قطره که بحر می کند فهم خود از غرائب  فروردین نود و چهار  آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ خائب : نا امید نوائب :حوادث
اگر به عالم آرایه ها سری بزنی گلی به گوشه ی وجه پیمبری بزنی به چشم خویش ببینی که هرچه خوبی هست کنایه هست ز او گر به هر دری بزنی همان که گفت به امت مدینه العلم است علی بود دَرِ آن پس سزد دری بزنی اگر که ختم رسل را تو پیروی نسزد به سینه ات به خدا سنگ دیگری بزنی سزد از آنکه نبی گفت وال من والاه که قید غیر علی را چو عسکری بزنی شبیه حضرت احمد به جز علی نبود اگر به لوح دلت رنگ باوری بزنی بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری۳فروردین۹۹
می رود میخ آهنین در سنگ رحم اما به قلب بعضی نه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
ای مرشدان ره دین اولاد ام النجبا ای خاندان نبوی مصباح لیل عرفا داروی درد بشر گم گشته در دار فنا ای هادیان بر ره هو ویرانگر بتکده ها سلمٌ لمن سالمکم، حربٌ لمن حاربکم جمله اولی الامر پس از حق برِ آدم شده اید بهر شریعت همگی وقف مسلم شده اید بهر رضا الله همه اهل شهادت شده اید ای که خدا را همگی ذکر دمادم شده اید سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم پروانه ی نور خدا اسطوره بین شهدا کیسه به دوشان شب تاریک کوی فقرا شمس شما نور دهد بر قلب درویش و غنی اسوه به صلحید همه، جمله ز جمع صلحا سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم دٰر درخشنده حق بر عرش حق آل علی عشق شما در دل هر ذره بگشته است جلی مقبول حق گشته اگر توبه ز آدم به یقین برده است اسماء شما بر درگه لم یزلی سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم ما دوستدار علی و به فوز ملحق شده ایم بین تمامی فرق فوج موفق شده ایم گر چه به تاریخ جهان بسیار اذیت شده ایم راضی از آنیم که ما همراه با حق شده ایم سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم هشتم اسفند نود و چهار آخرین بازنگری ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ 
بر نفوس خلق ، نفس احمدی باشد اولی تر ، به حکم ایزدی زشت باشد ای بدن ، تا سد شوی در مسیر عاشقی و رد شوی نفس احمدچون به حق نفس علی است عشق او، در عشق حیدر منجلی است جان من مولا ، فدای جان تو تا چه باشد ، یا علی فرمان تو یا علی ، مطلوب هر طالب تویی من غلام قنبرت ، صاحب تویی ای حقیقت جوی ، ای نیکی طلب ای تکامل جو ، ز امر ما کتب گشت نازل قول حق، مجمل ولی کامل ار خواهی ، بجویش از علی درک اعجاب کتابش را خدا کرده است الهام، بر مولای ما فیض فوز الفائزون خواهی اگر نیست غیر راه او ، راهی دگر دین حق ، با مهر مولا اکمل است با ولایت دین خدا را اقبل است اَکمل و اَتمم شده دین با علی زین سبب خشنود از آن رب جلی بی ولایت، هر که از اسلام گفت شعر ناقص، یا که بر اوهام گفت ای خدا ما را سعادت کن نصیب مدعا گیرد ز حول دل لهیب تا به راه مرتضی سالک شویم وا نهیم افراد افاکٌ اثیم هر که بر این آستان سر آورد می رهاند حقش از افکار بد می کند هر تار مویش زمزمه حبّ حیدر را و حب ّ فاطمه دم زند تا آن که هر سلول او عشق هو و عشق هو و عشق هو بر علی و یازده سبط علی گشت راز و رمز قرآن منجلی علم تفسیر کتاب آخرین ارث شد در بیت خیر الوارثین وحی و تنزیل از خدا بر مصطفی تکیه بر الهام دارد مرتضی علم تفسیر از زبان غیر چیست؟ جهل باشد جهل هرگز علم نیست فلسفه بگذار همراهی گزین همره مولا امیر المومنین هر کجا استاده استادت بمان بیش از آن غبن است وحرمان و زیان سالک توحید را ره بایدی راه احصاء الصفات ایزدی نفی و انکار است در پایان کار نفی آن اوصاف از پروردگار قفل مشکل را کلیدست این کتاب بی علی دارد ولی بر رخ نقاب یا علی دستی گشا بهر مدد تا نقاب از این کتابم بگسلد گفت بی قرآن علی، نهج نجات امر لا تُکشف بگیرد مبهمات هر كجا احمد ز حکم یار گفت عترت و قرآن سفارش کرد جفت لیک صد افسوس بعد از رحلتش قدر این گوهر ندانست امّتش پیروان نفس را گمراهتر هرگز آیا هست در نوع بشر؟ گر چه قرآن ها ندارند اختلاف باشد امت را هزاران انحراف چون که استاد حقیقی ترک شد رطب و یابسهای مهمل سبک شد بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 
بگذار که من رای بگیرم حتی اگر از حرکتم آزرده شود قلب حقیقت حتی بشود تیز اگر پنجه گرگی یا شیر شود دسته ی کفتار تا آنکه درد از سخنم مام وطن را ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۱ گفت احمد نیست راهی هادیه الا علی نیست مولا مثل من در آتیه، الا علی از زبان احمد مرسل نبوت را مکید گشته کس از عین پاکی تغذیه، الا علی؟ در میان جمله اخوان، هست مرز و حاشیه کس نباشد با اخش بی حاشیه، الا علی آن که باشد همره حق، نیز حق همراه او با مسیر حق ندارد زاویه، الا علی؟ آن امیر با محبت کیست، گر میرد یتیم بر پدر گیرد دوباره تعذیه، الا علی؟ از همه اسطوره های عفو شخصی کی کند، از برای قاتل خود توصیه، الا علی؟ وقف سازد بینوایان را کدامین خیری، بعد کندن چاه را در بادیه، الا علی؟ آن خلیفه کیست بیت المال را بر اقربا، نسپرد حتی به رسم عاریه، الا علی؟ گر ز بیت المال کابین زنان بنهند که می کند آن را تماما تعدیه، الا علی؟ پس که زد امر خلافت را ز خویش و نیک ٫گفت سنت و قرآن، نه رسم جاریه ، الا علی خصم هم از او مدد می جوید و اصلاً مدد قوت خود از که دارد عاریه، الا علی؟ من برای زینت شعرم، کدامین در ناب را گذارم در ردیف و قافیه، الا علی؟ بهتر از مولا نباشد کس، لسان عسکری از کمالات که باشد راویه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
بر معاویه، رسانیدند جاسوسان خبر ابن عباسی کند تفسیرِ قرآن سر به سر گفت او باشد،پسر بر عمّه ی احمد بگو هست بر تفسیر این مصحف که لایق تر از او؟ جملگی گفتند ،قولش شرح فضل حیدر است این چنین تفسیر را قطعا شکایت در بر است گفت آنها را،که خودشخصاً به او سر می زنم می روم در مجلسش، آتش به منبر می زنم چون به مجلس گشت وارد دید برهانی نکو هیچ جای اعتراضی نیستش، ازهیچ سو گفت تفسیر است، یا مدح علی را می کنی زاده ی عباس، از حق هیچ پروا می کنی؟ گفت او را ابن عباس ای معاویّه، علی در کتاب حق، کجا فضلش نباشد منجلی؟ چون نبی منذِر که باشد،کیست بر هر قوم هاد؟ گفت علی، اما به مصحف حق همین آیت نهاد؟ آیه ی تطهیر را پرسید از او در شأن کیست؟ گفت علی، اما به قرآن، غیر این آیات نیست؟ گفت آن راکع بگو کیست به یؤتون الزکوة گفت علی،اما نما جایی دگر را التفات  گفت بنما آن خبرچیست، که باشد بس عظیم؟ گفت علی،اما همین را گفت باید مستقیم گفت در قرآن که باشد حبلِ حق بر اعتصام؟ گفت علی، اما چرا گویی از این آیت مدام؟ گفت این قرآن که را گوید کفی بِلَّله شهید؟ گفت علی و علم او، باید جز این را هم بدید گفت از قرآن بگو نفس پیمبر را که کیست؟ گفت علی،اما به قرآن، غیر بَهل آیات نیست؟ باز پرسید، از چه سائل را عذاب آمد فرود؟ گفت از بغض علی، اما جز این آیت نبود؟ مصطفی مامور شد تنها به تبلیغ چه کس؟ گفت علی، اما تو بر آیات دیگر هم برَس گفت اکملت لکم را حق به امت از چه رو؟ گفت علی اکمال دین باشد، ولی این را مگو ابن عباس ایستاد و گفت من را خود بگو؟ از کجای این کتاب حق، نمایم گفتگو گفت پس تفسیر فرما سوره ی زلزال را گفت معذورم که این هم، دارد آن منوال را گفت عجب! با سوره زالزال دارد او چه کار؟ گفت نشنیدی به امرش، ارض را آمد قرار گفت پس راحت بگو، تا دارد این قرآن وجود هست با آن حیدر و بر فضل او سازد ورود عسکری آن را که بر فضلش عدو دارد وقوف کی توان توصیف آوردن به دنیای حروف؟! فروردین نود و سه  آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
یا علی شیعه را تو باش مجیب دوره اش کرده اند قوم فریب گویی افسار پاره کرده عدو گیر آورده است چون تو غریب اهل تکفیر فی سبیل الله می کشد آنکه هست بر تو حبیب آنکه بر زعم خود نمی گذرد از خطای جماعت تقریب غرب از یک طرف کشیده قشون تا به اعمالمان کند تادیب هر زمان قدرتش به ما نرسد می کند قطعنامه ای تصویب هر که بر ما جنایتی سازد به سکوتی روند سخت عجیب تا که بر پیروان حضرت گاو دم نیاورد این جهان نجیب در مقام دفاع بر آییم بر سر ما کشند جمله نهیب ما ز خلخال چون نمی گذریم می شود شعبمان دوباره نصیب شیعه خاری به چشم دشمن توست دل او را ز اوست سوز و لهیب یا علی از خدای خویش بخواه بر خطاییم اگر شویم منیب برساند ظهور مهدی را اوست بر درد ما یگانه طبیب عسکری گر چه هی به خود گوید نیست آیا طلوع فجر قریب ۲۱ اردیبهشت۹۹
الا علی ۷ بعد پیغمبر که بود آراسته الا علی؟ بر ریاست هرکسی برخاسته الا علی؟ بعد پیروزی چه فحلی آن چنان مردانگی می کند با خصم جند آراسته الاعلی؟ از همه اسطوره های عفو شخصی کی شود عفو را بر قاتل خود خواسته الا علی در زمین باشد کسی کز حیث فضل و معرفت پیش دشمن هم بود پیراسته، الا علی چون محک باشد چه کس بر حب و بغض بر نبی تا بگردد رنج احمد کاسته الا علی عسکری را خود بگو خواهیم یا رب از چه کس تا شود امر فرج را واسطه! الا علی   هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۸ در احد بر کوه چون بز تاخته الا علی چنگ بر دامان دهر انداخته الاعلی دست خویشان گر دراز آید به بیت المال که سوزدش با آهن بگداخته الا علی عاقل طاهر دل و نیکوسرشت ذوقمند گفت جَبران بر که شد دلباخته الا علی در جهان باشد کسی کز حیث فضل و معرفت برترش یار و عدو بشناخته الا علی عاشقی در این جهان یابد خودش را رستگار بر سرش بارد چو تیغ آخته الا علی با همه قدرت برای دین حق سازد سکوت عسکری این از که باشد ساخته الا علی هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۹ بر حریم حق که نفسش لایقه الا علی؟ جمله ی درها به مسجد مغلقه، الا علی از میان جمله اصحاب وفادار و شفیق مصطفی را هیچ کس شد عانقه، الا علی در شب قدری که باشد هر عمل مضروب الف کس برد فوزی چنان بی سابقه، الا علی؟ همره موسی بیامد بر لب دریا چه کس تا که او آمد به آن هم فائقه، الا علی؟ صیحه زد جبریل در قتل چه کس ای عسکری آسمان نالید چونان صاعقه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۲۴ اردیبهشت۹۹
الاعلی ۱۰ آن که باشد حب و مهرش واجبه الا علی کیست از او جند شیطان هاربه الا علی آیه ها چون بر پیمبر وحی می گردند او بر چه کس خواند نخستین مرتبه، الا علی گفت باش عمار همراه علی دائم ولو سوی دیگر باشد امت قاطبه، الا علی پای بر دوش نبی بنهاد، تا بنهد حجر پای ندهد بر کسی این مرتبه، الا علی دشمن خصم خدا و دوست با یاران او دافعی باشد چنین پر جاذبه، الا علی؟ از برای امر بر معروف و نهی از منکرات کس نمی کوشد چنین پر شائبه، الا علی عسکری آن کیست معصومی که میباشد ولی نفس خود را هر دمی او حاسبه، الا علی؟ هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۱۱ آمد این دنیا که این سان معرکه، الا علی؟ هست بیت کعبه زایشگاه که، الا علی؟ لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار بر چه کس نازل شد اندر معرکه، الا علی؟ آن که باشد، بر عدو آن گه که تکذیبش نمود ز آسمان بارید سنگ هالکه، الا علی؟ آنکه بود از سوی پیغمبر برای امتش همره قرآن دو ثقل تارکه الا علی؟ حب و بغضش بی گمان باشد بر ایمانها محک نیست دل عشق کسی را مالکه الا علی بهر دین ای عسکری، آن کیست بی چون و چرا خویش را افکند اندر تهلکه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳