eitaa logo
دفتر شعر من
100 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد صاحب خلق عظیم است محمد رحمة ً للعالمين است عبث گویان عالم را بگویید عبس دور از مرام فخر دین است
از حق به ما ندا شده در حجةالوداع تشریح ماجرا شده در حجةالوداع شأن نزول مائده ،اوفو به اولش۱و۲ گوید به ما چه ها شده در حجةالوداع از ذكر سمع و بعد، اطعنا به مردمان۳ اصرار بر وفا شده در حجةالوداع در عين بغض و كينه ز افراد، بهرشان۴ انذار از جفا شده در حجةالوداع دعوت شده است سوى عدالت جميع خلق۵ دعوت به مرتضى شده در حجةالوداع از قول" آگهست ز اسرار سینه ها"۶ صد راز، برملا شده در حجةالوداع در بين حكمِ لحم و حرام و حلالها۷ اكمال دين به ما شده در حجةالوداع خواهى نقيب بهر هدايت ار عسكرى۸ اثني عشر عطا شده در حجةالوداع ۸ آبان ۹۷ آخرین بازنگری ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ ۱در تفاسیر سوره مائده را آخرین سوره نازل شده می دانند که در حجه الوداع بر پیامبر نازل شده است ۲ آیه اول سوره مائده ؛اَوفو باالعقود ۳ آیه ۷ اذ قلتم سمعنا و اطعنا ۴ آیه ۸ لا یجرمنکم شنئان قوم ... ۵ آیه ۸ کونو قوامین بالقسط ۶ آیه ۸ ان الله خبیر بما تعملون ۷ آیه ۳ اایوم اکملت لکم ... ۸ آیه ۱۲ اثنی عشر نقیبا ..
چو دیدار ارباب با عاشقان میسر شود پیش باب جنان وسیق الذین اتقوا ربهم شود معنیش بر خلایق عیان کجا بگذرد چشم از سیر او که خون در غمش کرد از خود روان عزیزان زهرا سر از یوسفند بر این حظ محبان گذارند جان که ای عسکری وجه حق دیدنی است تمام جهان هیچ در پیش آن ۵ فروردین ۱۴۰۳
همواره آتش می زند جهلی مرکب گون چون علم با صبر و تامل می شود مقرون وقتی ندارد پاسخی در چنته اش جاهل بر سخره رو آرد شود دیوانه و مجنون منطق توقع نیست از مجنون زنجیری سوزاند و کوباند و ریزد ز خلقی خون قرآن کلام حق بود شیطان سفیر جهل عاقل ز قرآن سوزی شیطان شود محزون باید ببیند این کتاب آخر چه می گوید تا حاصل از آنش شود صد گوهر مکنون ای عسکری ای کاش عاقلها فزون گردند آنگاه می گشتند بر قران حق مفتون ۸تیر۱۴۰۲
لطف تو از ازل ، به جهان پرتو افکن است هم بر تو تا ابد دل هر ذره مسکن است گفتی که ای بشر تو گواهی به رب خویش؟ گفتیم اینکه خالق مائی مبرهن است پیمان گرفتی از همه وقتی که بر رسل احمد نخست در صف تایید کردن است پس نیست بی سبب که بود فخر انبیا در بین خلق مرتبه اش خوب روشن است بعد از رسل تو عهد گرفتی بر اوصیا در دل مکان ناب علی هم معین است نوبت رسید تا به تمام امامها بر آنکه روشنی دو چشم تر من است بر ماجرا گواه گرفتی ملائکت تا سد کنی خدا ره آن کس که رهزن است از این سبب نهاد بشر در پی خداست دل مرکب است بر ره و عشقش چو توسن است چون عسکری نبود که مهرت به او رسید از آن به وصف لطف تو این گونه الکن است سال نود و سه آخرین بازنگری۴ مرداد۹۹
آن آیه از دل را که می گوید تلاوت کن از آیه های ناب قرآن هر چه بتوانی جز درک حق و مهر حیدر چونکه بی از آن صد قرن قرآن هم بخوانی نا مسلمانی ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
بر معاویه، رسانیدند جاسوسان خبر ابن عباس آورد تفسیرِ قرآن سر به سر گفت او باشد،پسر بر عمّه ی احمد بگو کیست در تفسیر آن دانا و لایق تر از او جملگی گفتند ،قولش شرح فضل حیدر است اینچنین تفسیر را قطعا، شکایت در بر است گفت آنها را،که خود شخصاً به اوسر می زنم می روم در مجلسش، آتش به منبر می زنم چون به مجلس گشت وارد دید برهانی نکو هیچ جای اعتراضی نیستش، از هیچ سو گفت تفسیر است، یا مدح علی را می کنی زاده ی عباس، از حق هیچ پروا می کنی؟ گفت او را ابن عباس ای معاویّه، علی در کتاب حق، کجا فضلش نباشد منجلی؟ چون نبی منذِر که باشد،کیست بر هر قوم هاد؟ گفت آخر دست بر این آیه می باید نهاد؟ آیه ی تطهیر را پرسید از او در شأن کیست؟ گفت علی، اما به قرآن، غیر از این آیات نیست؟ گفت آن راکع بگو کیست به یؤتون الزکوة گفت او ، اما نما جایی دگر را التفات  گفت بنما آن خبرچیست، که باشد بس عظیم؟ گفت او،اما همین را گفت باید مستقیم گفت در قرآن که باشد حبل بهر اعتصام؟ گفت او ، اما چرا گویی از این آیت مدام؟ گفت این قرآن که را گوید کفی بِلَّله شهید؟ گفت علی و علم او، باید جز این را هم بدید گفت از قرآن بگو نفس پیمبر را که کیست؟ گفت او، اما به قرآن، غیربَهل آیات نیست؟ باز پرسید، از چه سائل را عذاب آمد فرود؟ گفت از بغض علی، اما جز این آیت نبود؟ گفت بلِّغ بر نبی دادار در حق چه کس؟ گفت او، اما تو بر آیات دیگر هم برَس گفت بر دین ایزد اکملت لکم را از چه رو؟ گفت علی اکمال دین باشد، ولی این را مگو ابن عباس ایستاد و گفت من را خود بگو؟ از کجای این کتاب حق، نمایم گفتگو گفت پس تفسیر فرما سوره ی زلزال را گفت معذورم که این هم، دارد آن منوال را گفت عجب! با سوره زالزال دارد او چه کار؟ گفت نشنیدی به امرش، ارض را آمد قرار گفت پس راحت بگو، تادارد این قرآن وجود هست با آن حیدر و بر فضل او سازد ورود عسکری آن را که بر فضلش عدو دارد وقوف می توان توصیف آوردن به دنیای حروف؟! فروردین نود و سه  آخرین بازنگری ۱۱ خرداد ۱۴۰۳
چون پیمبر حج آخر را نهاد دو جواهر را به امت هدیه داد گفت تا وارد به حوضم می شوند این دو تا دارند با هم اتحاد چنگ بر دامان آنها گر زنید جمله می مانید از اهل رشاد با امانتهای او امت چه کرد؟! بود با آنها مداوم در تضاد دسته ای گفتند قرآن کافی است سخت ورزیدند با عترت عناد داشتند آنها تو گویی از رسول حکم تا آرند بر اهلش جهاد گفت روی نیزه ها قرآن به ما بی علی برگی بود در دست باد دسته ای هم گفت عترت کافی است برد ثقل اکبر احمد ز یاد غافل از اینکه گشاید راز را عترت از قرآن که یابیمش مراد غافل از اینکه کتاب حق عدیل در غیاب شاه، باشد بر عباد عسکری دلتنگ مولایی اگر پس به قرآن ساز قلب خویش شاد ۳۱ فروردین۹۹
بر نفوس خلق ، نفس احمدی باشد اولی تر ، به حکم ایزدی زشت باشد ای بدن ، تا سد شوی در مسیر عاشقی و رد شوی نفس احمدچون به حق نفس علی است عشق او، در عشق حیدر منجلی است جان من مولا ، فدای جان تو تا چه باشد ، یا علی فرمان تو یا علی ، مطلوب هر طالب تویی من غلام قنبرت ، صاحب تویی ای حقیقت جوی ، ای نیکی طلب ای تکامل جو ، ز امر ما کتب گشت نازل قول حق، مجمل ولی کامل ار خواهی ، بجویش از علی درک اعجاب کتابش را خدا کرده است الهام، بر مولای ما فیض فوز الفائزون خواهی اگر نیست غیر راه او ، راهی دگر دین حق ، با مهر مولا اکمل است با ولایت دین خدا را اقبل است اَکمل و اَتمم شده دین با علی زین سبب خشنود از آن رب جلی بی ولایت، هر که از اسلام گفت شعر ناقص، یا که بر اوهام گفت ای خدا ما را سعادت کن نصیب مدعا گیرد ز حول دل لهیب تا به راه مرتضی سالک شویم وا نهیم افراد افاکٌ اثیم هر که بر این آستان سر آورد می رهاند حقش از افکار بد می کند هر تار مویش زمزمه حبّ حیدر را و حب ّ فاطمه دم زند تا آن که هر سلول او عشق هو و عشق هو و عشق هو بر علی و یازده سبط علی گشت راز و رمز قرآن منجلی علم تفسیر کتاب آخرین ارث شد در بیت خیر الوارثین وحی و تنزیل از خدا بر مصطفی تکیه بر الهام دارد مرتضی علم تفسیر از زبان غیر چیست؟ جهل باشد جهل هرگز علم نیست فلسفه بگذار همراهی گزین همره مولا امیر المومنین هر کجا استاده استادت بمان بیش از آن غبن است وحرمان و زیان سالک توحید را ره بایدی راه احصاء الصفات ایزدی نفی و انکار است در پایان کار نفی آن اوصاف از پروردگار قفل مشکل را کلیدست این کتاب بی علی دارد ولی بر رخ نقاب یا علی دستی گشا بهر مدد تا نقاب از این کتابم بگسلد گفت بی قرآن علی، نهج نجات امر لا تُکشف بگیرد مبهمات هر كجا احمد ز حکم یار گفت عترت و قرآن سفارش کرد جفت لیک صد افسوس بعد از رحلتش قدر این گوهر ندانست امّتش پیروان نفس را گمراهتر هرگز آیا هست در نوع بشر؟ گر چه قرآن ها ندارند اختلاف باشد امت را هزاران انحراف چون که استاد حقیقی ترک شد رطب و یابسهای مهمل سبک شد بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 
دنیال تغییریم اما بر نمی گردیم بیراهه هایی را که در آن راه پیمودیم تغییر اول باید از مردم شود آغاز در غیر این صورت اسیر وضع موجودیم ۱ تیر ۱۴۰۳
پیر تفسیر را چو پرسیدم از خطاهای قاری قران گفت قطعاً نموده است ستم او به آیات مصحف یزدان گفتمش نیست این کتاب هدی؟ قاریش از چه اهل خبط و خطاست؟ گفت باشد هدایت و رحمت از برای کسی که با تقواست گفت حتی به خواندن قران خویش فرموده فاستعذ بالله باید از هر دسیسه ی شیطان ببری بر خدای خویش پناه گفتمش من شنیده ام از او بارها خود اعوذ بااللهش در قرائت ،به خطبه ی شیطان از چه رو گم نمود پس راهش گفت زیرا که قول بوده و بس کار قلب است استعاذه ولی باید از دل ز دیو دل بکنی تاشوی در پناه رب جلی بعد باید به حق نشان بدهی که فراری ز کید شیطانی می شوی همنشینِ با ابرار از خودت اهل فسق می رانی حال گوید زبان اعوذ به حق کنز قلبت رسد به موضع قال بر اعاذه اجازه داده شود سائلان را فقط بدین منوال چون اعوذ از زبان برآید و بس نیست غیر از بیان کذب و ریا گر شود بر جوارحت جاری می شوی در حصار امن خدا تا به ابلیس داده ای توعنان "یک اعوذت اعوذ باللَّه نیست" چون اعوذت به گفته ی جامی "نیست الا اعوذ بالشیطان" با زبان و به قلب و اعضایت پس بزن دیو و نزد ایزد آ اذن یابی به لمس آیاتش گر بمانی تو از مطهر ها با اعوذ حقیقیت یک دم از قرائت نمی شوی مغرور بعد قران نمی روی به خطا بر شیاطین نمی شوی مزدور می شوی در امان ز بد فهمی متشابه شود تو را روشن می شوی باعث مباهاتش خود به قران نمی شوی دشمن بر تو هشدار قاری قران لعن قران نگرددت شامل نامت آید چو همره قران مشوی سوی دشمنش مایل نهم تیر نود و شش آخرین بازنگری