پیر تفسیر را چو پرسیدم
از خطاهای قاری قران
گفت قطعاً نموده است ستم
او به آیات مصحف یزدان
گفتمش نیست این کتاب هدی؟
قاریش از چه اهل خبط و خطاست؟
گفت باشد هدایت و رحمت
از برای کسی که با تقواست
گفت حتی به خواندن قران
خویش فرموده فاستعذ بالله
باید از هر دسیسه ی شیطان
ببری بر خدای خویش پناه
گفتمش من شنیده ام از او
بارها خود اعوذ بااللهش
در قرائت ،به خطبه ی شیطان
از چه رو گم نمود پس راهش
گفت زیرا که قول بوده و بس
کار قلب است استعاذه ولی
باید از دل ز دیو دل بکنی
تاشوی در پناه رب جلی
بعد باید به حق نشان بدهی
که فراری ز کید شیطانی
می شوی همنشینِ با ابرار
از خودت اهل فسق می رانی
حال گوید زبان اعوذ به حق
کنز قلبت رسد به موضع قال
بر اعاذه اجازه داده شود
سائلان را فقط بدین منوال
چون اعوذ از زبان برآید و بس
نیست غیر از بیان کذب و ریا
گر شود بر جوارحت جاری
می شوی در حصار امن خدا
تا به ابلیس داده ای توعنان
"یک اعوذت اعوذ باللَّه نیست"
چون اعوذت به گفته ی جامی
"نیست الا اعوذ بالشیطان"
با زبان و به قلب و اعضایت
پس بزن دیو و نزد ایزد آ
اذن یابی به لمس آیاتش
گر بمانی تو از مطهر ها
با اعوذ حقیقیت یک دم
از قرائت نمی شوی مغرور
بعد قران نمی روی به خطا
بر شیاطین نمی شوی مزدور
می شوی در امان ز بد فهمی
متشابه شود تو را روشن
می شوی باعث مباهاتش
خود به قران نمی شوی دشمن
بر تو هشدار قاری قران
لعن قران نگرددت شامل
نامت آید چو همره قران
مشوی سوی دشمنش مایل
#سید_عسکر_رئیس_السادات
نهم تیر نود و شش
آخرین بازنگری
#قران #قاری #پند
گفت پیری در جهان هرگز مخور
حسرت مال و منال دیگران_
حق مردم را و از دنیا,فریب_
حسرت هر چیز, بگرفتت, زمان
چون ز حسرت می شوی بیمار دل
کی به دزدی می شوی اهل امان
محو دنیا، می شود از حق جدا
غصه ی ماضی، کند حالت خزان
غصه و حسرت تو را آنجا نکوست
تا به جبرانش نگیرد از تو جان
گر چه هر چیزی که حق منعت نمود
بایدت پرهیز بنمودن از آن
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۷ خرداد۹۹
آخرین بازنگری ۵ مرداد ۱۴۰۳
#پند
از اشتباه خود بزرگ انگارها مانده است
باقی هزاران رسم نامیمون در این عالم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
#اعتراض #پند
اینجا ایران است 🇮🇷 نه!! عربستان 🇸🇦
===============================
نقدِمنظومی از:
مهدی میرابی(جاجرم)
(مردهفت هنرایران)
بر داوود میرباقری
(کارگردان فیلم مختارنامه)
===============================
ای آنکه تو را نامِ داوود است
شِنوپندِمن را ،تو راسوداست
تویی بس هنرمندِ والا مقام
جسارَت نباشدچوگویم کلام
چه شیرین هنرآوری چون رُطَب
ولیکِن برای عزیزِ عَرَب
بسازی تو مجموعه ها ی بُلند
زِاحوال وشرحِ عَرَب تابه چند؟!
مگر کشورِ ما زِ اَعراب است؟!
دلت بهرِآنها چه بی تاب است؟!
زِسرمایه ی کشورِ ما مَساز
همی فیلمِ بسیار بهرِحِجاز
بسی فیلم سازی زِمُختارها
که درپخش باشدهمی بارها
بیا بیش از این ازعَرَبهامگو
بیا و زِ ایران بساز ای نکو
زِ شهنامه ساز،ای نکو،ای نگار
زِ رُستم بساز و زِ اسفندیار
بگواز دِرفشِ خوشِ کاویان
زِ تیغِ فریدون برآوَربیان
بیافیلمی از جشنِ جمشیدساز
زِ نوروزِایرانی،ازعیدساز
بیا وُ زِ شیرین و فرهاد گو
هنرآوری کن دلِ شاد جو
زِ آئینِ ایرانیان فیلم ساز
بِنِه پرچمِ کشوَرَت برفراز
بیا وُ زِ ایران تو شیرین بگو
زِ ایرانیان رسم و آئین بگو
زِ ایران زیاده بگوی و نه کم
ازآن چلستون وازآن تختِ جم
زِ کوروش بساز و زِ پورِ ولی
اگر در هنرمندیِ خود یَلی
گلستان سعدی به کارَت بِبَر
ز آثارِ ایران بَر آوَر اَثَر
که آثارِ ایران فراوان بُوَد
تورا جان من درهُنراین سِزَد
که اینجا بُوَد کشورِ پارسی
مگو از عَرَبها سخنها بَسی
بیا وُ هنر را در ایران بِجو
زِفرهنگ واندیشه ی ما بِگو
که ایران بُوَدمِلکی ازباستان
سزاوارباشدبه صدداستان
بگو از امامانِ ما ای نِکو
ولی گاهگاهی زِ ایران بِگو
مَنَم جان فدای علی وحُسَین
که هردو بُوَندَم مَرا نورِعَین
شنیدی زِ(مهدی) کنون این سرود
تو را ای هنرمندِ ایران درود
مهدی میرابی_جاجرم
(مردِهفت هنرایران)
(هفت هنرخراسانی)
چه خوب است عشاق مام وطن
نرانند حرف از حسین و حسن
از آنها سرایند از عشقشان
ز آرش ، سیاوش و یا تَهْمتن
گذارند اشعار آئینی و
برزمند همچون حکیم سخن
اگر چه بود شاه نامه همه
فسانه و مخصوص عهد کهن
و مختارنامه فقط فرصتی است
به شرح مقامات عاشق شدن
بهانه است مختار بر این پیام
بصیرت نگردد اسیر رسن
عربها کیانند ای بی مرام
علی شیر حق یا شه بی کفن
و یا شوذبی که بود در خیال
که گوید ز شاه و ز فوج محن
تو معصومیت را نهادی ز کف
شدی از شیاطین غرق لجن
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۶ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین #اعتراض #پند
#اعتراض به شعر میرابی
علقمه شکوه کرد از صادق آل مصطفی
خلق زند علیه ما تهمت وحرف ناروا
سینه شود از این سبب تنگ و دلم غمین شود
من چه کنم بر این ستم از چه مرا چنین شود
گفت که عاجزی تو ای علقمه مردم زمین_
را که زبان ببندی و جمله رضا کنی یقین
کی برهی سلامت از آنچه بسوخت انبیا
آنچه امان نداده بر هیچ کسی ز اوصیا
خلق مگر نبست بر یوسف پاک افترا
:قصد نموده تا کند جرم کبیره ی زنا
خلق مگر نگفت،ایوب که گشته مبتلا
از اثر گناه خود گشته مقدرش جزا
خلق نگفته اند داوود برای اوریا
نقشه کشید تا رود به جنگ تا شود فدا
چونکه نظر به همسرش داشت نبی خوش نوا
تا برسد به وصل آن یار که بود دلربا
خلق نگفت مصطفی کرده به حقِّ حق جفا
چونکه پسر عموی خود را بگزید بر هوی
تا که خدا دروغشان را بنمود بر ملا
وحی نمود چون 'و ما ینطق عن' رسول را
تهمت بر علی نزد خلق که میر اوصیا
طالب سلطنت بود فتنه کند به جمع ما
ریخته خون مسلمین خوب نبوده بر یقین
ابن ولید کی کند بر ره مرد حق کمین
خواسته تا به دخت بو جهل نماید ازدواج
گر چه به خانه داشت او همسر نیک همچو تاج
کرده میان مسلمین شکوه ز حضرت علی
تا بشود خطای اوخوب به جمع منجلی
گر چه بود کنار او فاطمه باز مرتضی
میل نموده همسر از خانه ی دشمن خدا
بعد بگوید او بود فاطمه پاره ی تنم
هر که اذیتش کند ظلم به من نموده هم
شاد کند اگر کسش شاد نموده قلب من
هر که به خشمش آورد خشم مرا خرد به تن
علقمه این تناقض سخت چرا شده است عیان
در سخنان مردمان بابت میر مومنان
خوانده یکیش کافر و خوانده یکی خدا علی
در نظر خودش ولی سهل تر است اولی
انگ ثلاث بر خداوند نبست خلق او
یا که نگفت مثل مخلوق بود صفات هو
یا که بود طبیعت و چرخ و فلک خدای ما
انگ تجسم به خدا خلق نبست از خطا
گر چه خدا منزه است از همه این قیاسها
گر چه که ذات او بود دورتر از حواس ما
آنکه به ذات اقدسش نسبت ناروا دهد
زو درامان نمی شوی، کس ز یدش نمی رهد
پس بنما فقط دعا تا بکند مدد تو را
صبر نما به خلق او تا که شود رضا خدا
ملک خدا ست این زمین می دهدش اگر به کس
آخر امر می شود قسمت متقین و بس
#سید_عسکر_رئیس_السادات
هفتم اسفند نود و چهار
آخرین بازنگری ۶ مرداد ۱۴۰۳
#امام_صادق #پند
خودت خوب می دونی
گذشتم از یک عالمه دنبالگرم
که از تو نگذرم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۷ مرداد ۱۴۰۳
#پند
گذشتم
از دنیا دنیا فالوورم
که از تو نگذرم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۸ مرداد ۱۴۰۳
#پند #عاشقانه #عارفانه
ای بسا اسب که ارزد به هزاران فرزین
گاه باید ز ره طی شده پیچید عنان
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
#پند
از آینه پرس عیب به سیمای خودت را
این ذوق تو از عکس که اغوای رتوش است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
#پند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور بود و منکر ایزد
از تصادف همیشه دم می زد
گفته بود این جهان و ما فیها
از حدوثی تصادفی خیزد
گفت روزی به او مسلمانی
طبق قول خودت چه نادانی
از تصادف نوشته ای تو کتاب
لیکن آنرا ز خویش می دانی
از لغت ها پدید آمده اند
واژه ها خود پدیده حرفند
از تصادف چنین ردیف شدند
متقلب مزن به ما ترفند
گفت توهین نموده ای تو به من
مبتلا بر جنون شدی حتماً
من که عمری برای کسب علوم
پاره کردم هزار پیراهن
روز و شب گر چو بذر افشانی
مشت مشت از حروف نتوانی
جمله ای از کتاب من آری
تو مرا اهل کذب می خوانی؟!
گفت بر او کتاب هستی را
خوانده ای حاصل تصادف ها
تو که از قول من براشفتی
شرم کردی خودت ز روی خدا؟
از نبود ژنی شود پیدا
ناقص الخلقه ای در این دنیا
ناقص الخلقه ها در این دنیا
از چه هستند عاقل استثنا؟
جمع ژنهاست چون وجود شما
صد نه صدها نه بلکه میلیونها
گشته ای گر ز عیب و نقص بری
شکر باید بری به نزد خدا
تو که عاجز ز خلق یک مگسی
کفر گفتی به ساحت چه کسی
من اگر جاهلم تو جاهلتر
که اسیری به دست جهل بسی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
چهارم تیر نود و شش
#خدا #پند
گر جوانی می کند خبط و خطا
می شود پیری برایش رهنما
وای بر خبطی که پیری می کند
می دهد ایمان خلقی بر فنا
می شود وقتی که یک خاطی وزیر
اهل کشور هم شود از حق جدا
وفق بیش از حد نباشد جز نفاق
جاذبه با دافعه باشد روا
عسکری باشی اگر در راه حق
از تو گردد دسته ی باطل جدا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
#اعتراض #پند
"قفس بهانه ی پرواز میشود گاهی "
خراب قصر عظیمی شود به یک آهی
شود بزرگ یتیمی به قصر دشمن خود
عزیز مصر شود برده ای ز یک چاهی
مگر خدا تو نداری که نا امید شوی
رسد به داد تو حتماً اگر از او خواهی
اگر که از ته قلبت بخوانیش حق را
به پیش پات گذارد همیشه یک راهی
گهی بهانه ی رازست یک نیاز بلی
که عسکری به تو گوید جدا ز اللّٰهی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و هشتم شهریور نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
#پند #مناجات