eitaa logo
دفتر شعر من
109 دنبال‌کننده
6 عکس
7 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
بهر هر مشکل کلید ام الکتاب بی علی دارد ولی بر رخ نقاب هر که دارد رهنمایی جز علی لابد افتاده است دنبال سراب چون علی تنها مسیر احمدی است شهر علم است احمد اما اوست باب هر که بر جایی کند قصد ورود آید از دیوار اگر گردد عتاب اهل سنت اوست تنها چونکه گفت راه پیغمبر فقط باشد صواب سنت غیر نبی را وانهم سنت او را نمایم انتخاب عسکری بر او فقط کن اقتدا گر که می خواهی تو را باشد ثواب یازدهم بهمن نود و چهار آخرین بازبینی ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ 
دینم نبوی و مذهب من علوی است جز سب نرسد ز من به هر کس اموی است "در خانه اگر کس است یک حرف بس است" هر مسند ما سوا برایم بدوی است عشقم نجف و مدینه و کرب وبلا بین الحرمین و بست و صحن رضوی است ارباب و پناه من حسین بن علی است غیر از ره او ز جنس اصلاً نروی است بیزار شوم ز هر که جز او گوید هر چند از آنکه او برایم اخوی است هر لقمه که حاصلش جدایی از اوست آلوده بود بسان مال ربوی است هر کس که حسین رهنمایش نشود از اهل نفاق است، یکی چون رجوی است هر کس ک نباشدش علی بی پدر است زیرا که بر امت او وَ احمد ابوی است نفدیک به غیر آل احمد گوییم ؟! هیهات بر آنکس که به غیرش فدوی است ما بر سر عهد خویش پا بر جاییم ما بیعتمان به هر که چون اوست قوی است ۲۰ خرداد۹۹ آخرین بازنگری ۲۸ خرداد ۱۴۰۹
ناد علی مرتضی مظهر بر عجائب آنکه مدد دهد به ما در تعب و نوائب آنکه برای قرب ایزد ره مستقیم است غیر رهش ثمر دهد فقط نفوس خائب غیر نبی کسی به شأنش نبود در عالم اطهر و اطیب است بر قاطبه ى اطائب  بی مددش نمى شود قرب به حق ميسر امر محال باشد اين امر، نه امر صائب  عسکری از مكارم وفضل علی چه دانی؟ قطره که بحر می کند فهم خود از غرائب  فروردین نود و چهار  آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ خائب : نا امید نوائب :حوادث
اگر به عالم آرایه ها سری بزنی گلی به گوشه ی وجه پیمبری بزنی به چشم خویش ببینی که هرچه خوبی هست کنایه هست ز او گر به هر دری بزنی همان که گفت به امت مدینه العلم است علی بود دَرِ آن پس سزد دری بزنی اگر که ختم رسل را تو پیروی نسزد به سینه ات به خدا سنگ دیگری بزنی سزد از آنکه نبی گفت وال من والاه که قید غیر علی را چو عسکری بزنی شبیه حضرت احمد به جز علی نبود اگر به لوح دلت رنگ باوری بزنی بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری۳فروردین۹۹
می رود میخ آهنین در سنگ رحم اما به قلب بعضی نه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
ای مرشدان ره دین اولاد ام النجبا ای خاندان نبوی مصباح لیل عرفا داروی درد بشر گم گشته در دار فنا ای هادیان بر ره هو ویرانگر بتکده ها سلمٌ لمن سالمکم، حربٌ لمن حاربکم جمله اولی الامر پس از حق برِ آدم شده اید بهر شریعت همگی وقف مسلم شده اید بهر رضا الله همه اهل شهادت شده اید ای که خدا را همگی ذکر دمادم شده اید سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم پروانه ی نور خدا اسطوره بین شهدا کیسه به دوشان شب تاریک کوی فقرا شمس شما نور دهد بر قلب درویش و غنی اسوه به صلحید همه، جمله ز جمع صلحا سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم دٰر درخشنده حق بر عرش حق آل علی عشق شما در دل هر ذره بگشته است جلی مقبول حق گشته اگر توبه ز آدم به یقین برده است اسماء شما بر درگه لم یزلی سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم ما دوستدار علی و به فوز ملحق شده ایم بین تمامی فرق فوج موفق شده ایم گر چه به تاریخ جهان بسیار اذیت شده ایم راضی از آنیم که ما همراه با حق شده ایم سلمٌ لمن سالمکم حربٌ لمن حاربکم هشتم اسفند نود و چهار آخرین بازنگری ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ 
بر نفوس خلق ، نفس احمدی باشد اولی تر ، به حکم ایزدی زشت باشد ای بدن ، تا سد شوی در مسیر عاشقی و رد شوی نفس احمدچون به حق نفس علی است عشق او، در عشق حیدر منجلی است جان من مولا ، فدای جان تو تا چه باشد ، یا علی فرمان تو یا علی ، مطلوب هر طالب تویی من غلام قنبرت ، صاحب تویی ای حقیقت جوی ، ای نیکی طلب ای تکامل جو ، ز امر ما کتب گشت نازل قول حق، مجمل ولی کامل ار خواهی ، بجویش از علی درک اعجاب کتابش را خدا کرده است الهام، بر مولای ما فیض فوز الفائزون خواهی اگر نیست غیر راه او ، راهی دگر دین حق ، با مهر مولا اکمل است با ولایت دین خدا را اقبل است اَکمل و اَتمم شده دین با علی زین سبب خشنود از آن رب جلی بی ولایت، هر که از اسلام گفت شعر ناقص، یا که بر اوهام گفت ای خدا ما را سعادت کن نصیب مدعا گیرد ز حول دل لهیب تا به راه مرتضی سالک شویم وا نهیم افراد افاکٌ اثیم هر که بر این آستان سر آورد می رهاند حقش از افکار بد می کند هر تار مویش زمزمه حبّ حیدر را و حب ّ فاطمه دم زند تا آن که هر سلول او عشق هو و عشق هو و عشق هو بر علی و یازده سبط علی گشت راز و رمز قرآن منجلی علم تفسیر کتاب آخرین ارث شد در بیت خیر الوارثین وحی و تنزیل از خدا بر مصطفی تکیه بر الهام دارد مرتضی علم تفسیر از زبان غیر چیست؟ جهل باشد جهل هرگز علم نیست فلسفه بگذار همراهی گزین همره مولا امیر المومنین هر کجا استاده استادت بمان بیش از آن غبن است وحرمان و زیان سالک توحید را ره بایدی راه احصاء الصفات ایزدی نفی و انکار است در پایان کار نفی آن اوصاف از پروردگار قفل مشکل را کلیدست این کتاب بی علی دارد ولی بر رخ نقاب یا علی دستی گشا بهر مدد تا نقاب از این کتابم بگسلد گفت بی قرآن علی، نهج نجات امر لا تُکشف بگیرد مبهمات هر كجا احمد ز حکم یار گفت عترت و قرآن سفارش کرد جفت لیک صد افسوس بعد از رحلتش قدر این گوهر ندانست امّتش پیروان نفس را گمراهتر هرگز آیا هست در نوع بشر؟ گر چه قرآن ها ندارند اختلاف باشد امت را هزاران انحراف چون که استاد حقیقی ترک شد رطب و یابسهای مهمل سبک شد بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 
بگذار که من رای بگیرم حتی اگر از حرکتم آزرده شود قلب حقیقت حتی بشود تیز اگر پنجه گرگی یا شیر شود دسته ی کفتار تا آنکه درد از سخنم مام وطن را ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۱ گفت احمد نیست راهی هادیه الا علی نیست مولا مثل من در آتیه، الا علی از زبان احمد مرسل نبوت را مکید گشته کس از عین پاکی تغذیه، الا علی؟ در میان جمله اخوان، هست مرز و حاشیه کس نباشد با اخش بی حاشیه، الا علی آن که باشد همره حق، نیز حق همراه او با مسیر حق ندارد زاویه، الا علی؟ آن امیر با محبت کیست، گر میرد یتیم بر پدر گیرد دوباره تعذیه، الا علی؟ از همه اسطوره های عفو شخصی کی کند، از برای قاتل خود توصیه، الا علی؟ وقف سازد بینوایان را کدامین خیری، بعد کندن چاه را در بادیه، الا علی؟ آن خلیفه کیست بیت المال را بر اقربا، نسپرد حتی به رسم عاریه، الا علی؟ گر ز بیت المال کابین زنان بنهند که می کند آن را تماما تعدیه، الا علی؟ پس که زد امر خلافت را ز خویش و نیک ٫گفت سنت و قرآن، نه رسم جاریه ، الا علی خصم هم از او مدد می جوید و اصلاً مدد قوت خود از که دارد عاریه، الا علی؟ من برای زینت شعرم، کدامین در ناب را گذارم در ردیف و قافیه، الا علی؟ بهتر از مولا نباشد کس، لسان عسکری از کمالات که باشد راویه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
بر معاویه، رسانیدند جاسوسان خبر ابن عباسی کند تفسیرِ قرآن سر به سر گفت او باشد،پسر بر عمّه ی احمد بگو هست بر تفسیر این مصحف که لایق تر از او؟ جملگی گفتند ،قولش شرح فضل حیدر است این چنین تفسیر را قطعا شکایت در بر است گفت آنها را،که خودشخصاً به او سر می زنم می روم در مجلسش، آتش به منبر می زنم چون به مجلس گشت وارد دید برهانی نکو هیچ جای اعتراضی نیستش، ازهیچ سو گفت تفسیر است، یا مدح علی را می کنی زاده ی عباس، از حق هیچ پروا می کنی؟ گفت او را ابن عباس ای معاویّه، علی در کتاب حق، کجا فضلش نباشد منجلی؟ چون نبی منذِر که باشد،کیست بر هر قوم هاد؟ گفت علی، اما به مصحف حق همین آیت نهاد؟ آیه ی تطهیر را پرسید از او در شأن کیست؟ گفت علی، اما به قرآن، غیر این آیات نیست؟ گفت آن راکع بگو کیست به یؤتون الزکوة گفت علی،اما نما جایی دگر را التفات  گفت بنما آن خبرچیست، که باشد بس عظیم؟ گفت علی،اما همین را گفت باید مستقیم گفت در قرآن که باشد حبلِ حق بر اعتصام؟ گفت علی، اما چرا گویی از این آیت مدام؟ گفت این قرآن که را گوید کفی بِلَّله شهید؟ گفت علی و علم او، باید جز این را هم بدید گفت از قرآن بگو نفس پیمبر را که کیست؟ گفت علی،اما به قرآن، غیر بَهل آیات نیست؟ باز پرسید، از چه سائل را عذاب آمد فرود؟ گفت از بغض علی، اما جز این آیت نبود؟ مصطفی مامور شد تنها به تبلیغ چه کس؟ گفت علی، اما تو بر آیات دیگر هم برَس گفت اکملت لکم را حق به امت از چه رو؟ گفت علی اکمال دین باشد، ولی این را مگو ابن عباس ایستاد و گفت من را خود بگو؟ از کجای این کتاب حق، نمایم گفتگو گفت پس تفسیر فرما سوره ی زلزال را گفت معذورم که این هم، دارد آن منوال را گفت عجب! با سوره زالزال دارد او چه کار؟ گفت نشنیدی به امرش، ارض را آمد قرار گفت پس راحت بگو، تا دارد این قرآن وجود هست با آن حیدر و بر فضل او سازد ورود عسکری آن را که بر فضلش عدو دارد وقوف کی توان توصیف آوردن به دنیای حروف؟! فروردین نود و سه  آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
یا علی شیعه را تو باش مجیب دوره اش کرده اند قوم فریب گویی افسار پاره کرده عدو گیر آورده است چون تو غریب اهل تکفیر فی سبیل الله می کشد آنکه هست بر تو حبیب آنکه بر زعم خود نمی گذرد از خطای جماعت تقریب غرب از یک طرف کشیده قشون تا به اعمالمان کند تادیب هر زمان قدرتش به ما نرسد می کند قطعنامه ای تصویب هر که بر ما جنایتی سازد به سکوتی روند سخت عجیب تا که بر پیروان حضرت گاو دم نیاورد این جهان نجیب در مقام دفاع بر آییم بر سر ما کشند جمله نهیب ما ز خلخال چون نمی گذریم می شود شعبمان دوباره نصیب شیعه خاری به چشم دشمن توست دل او را ز اوست سوز و لهیب یا علی از خدای خویش بخواه بر خطاییم اگر شویم منیب برساند ظهور مهدی را اوست بر درد ما یگانه طبیب عسکری گر چه هی به خود گوید نیست آیا طلوع فجر قریب ۲۱ اردیبهشت۹۹
الا علی ۷ بعد پیغمبر که بود آراسته الا علی؟ بر ریاست هرکسی برخاسته الا علی؟ بعد پیروزی چه فحلی آن چنان مردانگی می کند با خصم جند آراسته الاعلی؟ از همه اسطوره های عفو شخصی کی شود عفو را بر قاتل خود خواسته الا علی در زمین باشد کسی کز حیث فضل و معرفت پیش دشمن هم بود پیراسته، الا علی چون محک باشد چه کس بر حب و بغض بر نبی تا بگردد رنج احمد کاسته الا علی عسکری را خود بگو خواهیم یا رب از چه کس تا شود امر فرج را واسطه! الا علی   هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۸ در احد بر کوه چون بز تاخته الا علی چنگ بر دامان دهر انداخته الاعلی دست خویشان گر دراز آید به بیت المال که سوزدش با آهن بگداخته الا علی عاقل طاهر دل و نیکوسرشت ذوقمند گفت جَبران بر که شد دلباخته الا علی در جهان باشد کسی کز حیث فضل و معرفت برترش یار و عدو بشناخته الا علی عاشقی در این جهان یابد خودش را رستگار بر سرش بارد چو تیغ آخته الا علی با همه قدرت برای دین حق سازد سکوت عسکری این از که باشد ساخته الا علی هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۹ بر حریم حق که نفسش لایقه الا علی؟ جمله ی درها به مسجد مغلقه، الا علی از میان جمله اصحاب وفادار و شفیق مصطفی را هیچ کس شد عانقه، الا علی در شب قدری که باشد هر عمل مضروب الف کس برد فوزی چنان بی سابقه، الا علی؟ همره موسی بیامد بر لب دریا چه کس تا که او آمد به آن هم فائقه، الا علی؟ صیحه زد جبریل در قتل چه کس ای عسکری آسمان نالید چونان صاعقه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۲۴ اردیبهشت۹۹
الاعلی ۱۰ آن که باشد حب و مهرش واجبه الا علی کیست از او جند شیطان هاربه الا علی آیه ها چون بر پیمبر وحی می گردند او بر چه کس خواند نخستین مرتبه، الا علی گفت باش عمار همراه علی دائم ولو سوی دیگر باشد امت قاطبه، الا علی پای بر دوش نبی بنهاد، تا بنهد حجر پای ندهد بر کسی این مرتبه، الا علی دشمن خصم خدا و دوست با یاران او دافعی باشد چنین پر جاذبه، الا علی؟ از برای امر بر معروف و نهی از منکرات کس نمی کوشد چنین پر شائبه، الا علی عسکری آن کیست معصومی که میباشد ولی نفس خود را هر دمی او حاسبه، الا علی؟ هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۱۱ آمد این دنیا که این سان معرکه، الا علی؟ هست بیت کعبه زایشگاه که، الا علی؟ لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار بر چه کس نازل شد اندر معرکه، الا علی؟ آن که باشد، بر عدو آن گه که تکذیبش نمود ز آسمان بارید سنگ هالکه، الا علی؟ آنکه بود از سوی پیغمبر برای امتش همره قرآن دو ثقل تارکه الا علی؟ حب و بغضش بی گمان باشد بر ایمانها محک نیست دل عشق کسی را مالکه الا علی بهر دین ای عسکری، آن کیست بی چون و چرا خویش را افکند اندر تهلکه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۱۲ بر چه کس اعجاز باشد ممکنه الا علی؟ در بلا صابر که با آن هیمنه الا علی؟ جنب الا الله، آری گر تو لفظ لا اله لا به خوبی جمع زن آن گه بنه، الا علی از که می گوید عمر، گر او نبودی من هلاک در دقایق می شدم هر آینه، الا علی؟ عایشه خیر الرجالش خواند او را عسکری فضل کس را گشته خصمش مذعنه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۱۳ کیست بر دلها کلامش نافذه الا علی؟ بعد پیغمبر که آرد معجزه، الا علی؟ در همه اصحاب پیغمبر به قول او چه کس شیعیانش فایزند و فایزه، الا علی؟ معجزات انبیا را بارها تکرار کرد حل کند دست که فعل غامضه، الا علی؟ آن که بودش خار در چشمان و تیغی در گلو تیر کینِ همه اش آمد به زه، الا علی؟ عسکری شعر تو شیوا نیست، اما از چه کس گشته معنی در بیوتش بارزه، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الا علی ۲ گر چه بعد از احمد آمد حاکمه الا علی دین احمد از که باشد قائمه الا علی می شود وقت خطر چون خیل مردان حازمه خیل دشمن را که باشد هازمه الا علی بارها پیغمبر حق گفت او جان من است حیف امت رفت دنبال همه، الا علی چون خبر آمد به بستر بارد احمد را سیوف، خلق از خفتن به بیم و واهمه، الا علی آن که باشد،دوستانش جزواصحاب الیمین دشمنانش جمله ازاَلمشأمه، الا علی؟ بر دو زین جنت اب،بر احمد اخ، بعل بتول حب که بر صدق ایمان لازمه الا علی؟ در میان جمع مردان خدا حتی نبی، کس ندارد همسری چون فاطمه، الا علی برکه درخم گفت عمر، بخٍ لَک ازاین پس تویی، سرور هر مسلم و هر مسلمه، الا علی؟ غصب شد حق از کسی با اینکه بودش از شهود ازدحام و اجتماع و همهمه الا علی کیست آن جمع الفضایل در میان خلق که دارد از حسن رسولان ملغمه الا علی؟ بر که با جرم عدالت حکم تنهایی زدند تا کند با چاه غم او زمزمه، الا علی؟ در جفای ناکثین و مارقین و قاسطین کس نیارد فتنه ها را خاتمه، الا علی شاه را با زیر دستان اختلافی ار بود کِی بَرد دعوای خود بر محکمه، الا علی؟ کیست آن مرد مسلمانی که غیرت می کند، بهر خلخال زنی نا مُسلمه، الا علی در میان عالمان باشد کدامین باب علم تا سلونی گوید او بی واهمه، الا علی؟ دوست چون دشمن کند فضلش نهان از بیم جان پر جهان از وصف که با این همه، الا علی؟ روز رستاخیز در بین تمام مردمان وجه یاران که باشد ناعمه الا علی ای خدا یاری نما بر دوست دارش عسکری تا نسازد مدح فردی زمزمه، الا علی هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۷ بهمن ۱۴۰۲ حازمه : دوراندیشی و تامل هازمه: ذلیل کننده اصحاب یمین و اصحاب المشأمه : رجوع به سوره واقعه و تفسیر آن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حُبُّ عَلِيٍّ إيمانٌ ، وبُغضُهُ كُفرٌ  بخ بخ : با تنوین جر :مبارک باد ناعمه : شاد رجوع به تفسیر سوره غاشیه
الا علی ۳ کیست منظور از نزول مائده الاعلی؟ کیست مصحف بر صفایش شاهده الا علی؟ گفت اوصاف همه مردان حق پتروفسکی، در که آمد جمع و باشد وارده، الا علی؟ نقطه اعلی شور و عشق و هم پابند دین صدق را الگو که آن هم حامده، الا علی؟ آن که باشد چون سلیمان، جمله عالم رام او برف می آرد به دشت تف زده، الا علی؟ چون ولایت، شرط بر پیغمبری باشد چه کس مهر تایید رسولان را زده، الا علی؟ کائنات از پنج نور آمد، ملائک را بگو از طفیل نور که خلق آمده، الا علی؟ جنت ار چون میکده، احمد اگر سالار آن پس که باشد ساقی این میکده، الا علی؟ زآب کوثر عسکری، در حشر سازد دست که تشنه را سیراب و دارد فایده، الا علی هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری۸ بهمن۱۴۰۲
الاعلی۴ جز نبی انفاس عالم قاصره الا علی آنکه باشد نهج نابش فاخره الا علی بر نماز اِستاد حیدر چون به پشت مصطفی جمله مردان نا مسلمان یکسره، الا علی گشته نازل قول حق، آن را کدامین سرِّ حق می کند تفسیر بر صدق و سَرِه، الا علی؟ پشت از دشمن کند هیهات زیرا در نبرد بی قفا فَحلی نمی پوشد زره، الا علی صحنه ی بدر و اُحُد را کرد جولانگاه خود قفل خیبر را که گردد کاسِره، الا علی؟ گر هجوم آرد رَجَز خوان کلِّ عالم حاربه مرد بگریزد ز در یا پنجِره، الا علی؟ بر چه کس گوید پیمبر، کلِّ دین اکنون به جنگ میرود با کلِّ باطل یکسره، الا علی؟ گر بیاندازد عَدو بر صورت هر کس خَدو تیغ را بدهد به نفس آمره، الا علی تیغ از بهر خدا می زد، نباشد کس چو او بهر حق آورد و صلحش ظاهره، الا علی گفت من قرآن ناطق هستم و حقاً نکو گفت و بر حق نیست جسمی حنجره، الا علی فرق لا بر ما سِوا فُزْتُ و ربُّ الکَعبه، لب گفت و توحیدِ که این سان باهِره، الا علی؟ سهم یکسان داد مردم را، ولیکن هر امیر بهر بیت المال سازد تبصره، الا علی کیست چون آیینه ی پاکی، که بی زنگار بود نور حق اندر وجودش ظاهره، الا علی؟ گر چه می دانند او را بعضی از مردم خدا کس دهد بر حق بدین سان تذکره، الا علی؟ کیست آنکه خواند عمر، کوهیش بر بالای آن طایری هرگز نیابد سیطره، الا علی؟ حلقه بنماید به دور گردن خالد فلز کس تواند باز سازد این گره، الا علی؟ در همه خُطّابِ تاریخ، که دارد این چنین در بلاغت خطبه‌های فاخره، الا علی؟ عسکری، در مجلس عشاق و اهل معرفت شمع عرفان را که باشد نایره، الا علی؟  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۸بهمن ۱۴۰۲
الاعلی ۵ با چه کس شد دین احمد کامله، الا علی؟ کس به منزلگه رساند قافله، الا علی؟ نسبت هارون به موسی، نسبت تو با من است داد پیغمبر به که این منزله، الا علی؟ غیر پیغمبر، ندارد در همه عالم کسی این همه اوصاف نیک و فاضله، الا علی شوق قدرت بعد احمد کرد طوفان پس چه کس، جمعْ قرآن آورد با حوصله، الا علی؟ نعره می زد عمرو در خندق به استهزاء دین، بود خلق از او به فکر فاصله، الا علی در نمازش عابدی باشد، که تیر از پای او بر کشند و ماند او بی زلزله، الا علی؟ ما نمی گوییم علی باشد خدا، اما به او نیست شخصی این چنین بی فاصله، الا علی بر مسلمانان بزرگ و بر مسیحی قطب زهد این بزرگی بر که باشد قابله، الا علی عسکری هستم، کمی گفتم ز الاهای او بر چه کس در محشر آرم مسأله، الا علی نام زیبایت علی شد آبروی سعر من پس نمی خواهم به اشعارم صله، الا علی   هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
الاعلی ۶ بر نکویی ها که باشد جامعه ، الا علی؟ جمع بدها را که دارد دافعه الا علی؟ چون دل کارلایل، جزحب علی نتوان گزید عشق باشد از چه گنجی واقعه الا علی؟ چونکه دعوت کرد خویشان را پیمبر سوی حق بود دستان که آنجا رافعه ، الا علی؟ بر نیاز سائلان ، باشد کدامین بحر جود تا دهد خاتم به حال راکعه ، الا علی؟ گفت عمر سوگند تو آن انتخاب نیک حق هستی ، امّا برگزیده جامعه الا علی از لب عیسی سخن گفته چه کس آن سان بلیغ تا کند زان قول مریم تبرئه ، الا علی؟ عسکری تنها به یک الّا شود هر آدمی قطب و قدّیسی میان جامعه ، الا علی  هجدهم خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دین احمد داشت قوت می گرفت دین حق در یثرب عزت می گرفت هر چه کوشیدند کفار قریش دین حق را هی فزون می گشت جیش مسلمی دلسرد از دینش نگشت زندگی هر چند سختش می گذشت جمع گردیدند آن ها دور هم تا که جمع مسلمین ریزد به هم یک نفر از هر قبیله منتخب شد برای کشتن محبوب رب تا بنی هاشم نسازد قصد جنگ خون بهایش را فقط آرد به چنگ جبرئیل آمد که ای احمد خبر آمده خصم تو با مکری دگر غافلان آرند اگر مکری به کار برترین مکار باشد کردگار در نخستین شب ز شب های ربیع گفت احمد بود حیدر هم سمیع مشرکان دارند من را قصد شوم آورندم تا که در بستر هجوم گر بیاسایی شبی را جای من می رهانم سوی غار ثور تن گفت آیا جان شما در می بری جانت از آسیب می گردد بری چون که آمد در جواب او بلی خنده کرد و سجده ی شکری علی چون که سر برداشت از روی زمین گفت من آماده ام ای شاه دین آن چه را مامور گردیدی بران ای فدایت قلب و گوش و دیدگان آن چه می خواهی بگو تا آن کنم کار را تا بر شما آسان کنم تا همان طوری که مقصود شما است کار را عامل شوم بی کم و کاست بی گمان هر امر در عالم به پاست حاصلش تنها به دستان خداست گریه ها کردند در آغوش هم از جداییشان جهان شد پر ز غم خواند احمد و جعلنا را و بست خالق او چشم دشمن های پست برکشید آن سوی، حیدر پرده ها بست آنگه جمله ی ابواب را بامدادان خصم چون یورش نمود دید حیدر، مصطفی اما نبود تیغ عریان عدو شد در نیام ریخت بر هم سخت آن سودای خام جای احمد را از او پرسان شدند از علی در خشم بی پایان شدند گفت دست من سپردیدش مگر از چه می گیرید از اویم خبر پس به نزد خویش جویید این جواب از شما چون شد گریزان با شتاب جای پیغمبر به حیدر تاختند حبس در بیت الحرامش ساختند چون علی خوابید بر جای رسول کرد کامل او شجاعت را فصول وحی شد جبریل و میکائیل را ای که می باشید بر هم چون اَخا حال از بین شما عمر یکی زان یکی سر باشد اما اندکی با فداکاری کدامین از شما می گزیند از برای خود فنا هیچ یک حاضر نشد از آن دو تن بر برادر ماندن و بر خود شدن وحی شد خوابید در بستر علی تا فدای اخ شود شادان ولی بر زمین اکنون فرود آیید پس حافظش باشید تا از پیش و پس بود جبرائیل بالای سرش سمت پا میکال پیش آمد برش گفت جبرائیل خوش بر حال تو آفرین بر جمله ی اعمال تو می نماید فخر بر کروبیان با وجودت ای علی رب جهان چون به خشنودی من، گوید خدا می کنندم مردمانی، جان فدا پس ز من یشری فقط کن اقتدا خویش را از غیر حیدر کن جدا بر کلام عسکری تدبیر کن با دعا از شعر او تقدیر کن فروردین نود و چهار  آخرین بازنگری ۱تیر ۱۴۰۳
مولا به مردم گفت سلمان رفت از دنیا باید برای دفن او مدین روم حالا دیشب رسول حق به من فرمود در خوابم باید که خود سازی علی این امر را اجرا گفتش عمر خلعت ز بیت المال پس بردار فرمود آماده است بهرش پیش از اینها رفته است سلمان غرق حیرت مدین از اینکه می گفت می آید برای دفن من مولا دیدند اما اهل مدین مرتضی آمد آمد به طی الارض مولا این همه ره را حتی به حیدر مرده ی سلمان تبسم کرد شاید اگر می خواست می شد از برش احیا حک می کند بر قبر او این شعر را آنگاه وارد شدم من کوی سلطان کریمی را بی هیچ زاد و توشه ای، قلبی سلیم و پاک نزد کریمان زشت باشد توشه بردنها فرمود حقم دور را نزدیک گردانید بر آنکه از اسرار آن پرسید از مولا ای عسکری دریای فضلش را کرانی نیست کافی است تا باشی تو تنها منصف و بینا ۲۵ خرداد ۱۴۰۲