eitaa logo
دفتر شعر من
105 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. من تشنه ترین تشنه ی تاریخِ جهانم من تشنه ی لب های شهِ تشنه لبانم از بینِ خلایق، همه محرومترینم آتش زده تحریم لبانش به روانم هی ملتهبم، مضطربم، همدمِ آهم حسرت شده رفعِ عطشش، بر دل و جانم زان دم که بشد، تشنه عزیزِ دلِ زهرا من آب ترین آبم و فریاد زنانم مهرم همه بر فاطمه بر فاطمه مهرم چون ملکِ فدک غصب، به دستانِ خسانم در حسرتِ دیدارِ تو دیوانه ترینم من منتظرِ منجیِ موعودِ زمانم چون عسکریم، گر چه ز اعمالِ خودم آب بگذار، که در پای رکابِ تو بمانم پنج خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷ خرداد ۲۴۰۳
. حسرتش نیست بر آن آب که بر لب نرساند آب بود آب که در حسرت لبهایش ماند آب را برد لب چشمه و باز آوردش تشنه و درد عطش را به تنش خوب نشاند ابتدا  محضر  عشقش   برسد  باید آب سر این بی ادبی اشک ز چشمش بچکاند او به دانشکده ی عشق  دهد درس ادب رهروان را چو قمر  کس به تعالی نرساند اعتنایی  ننمودش   بنمودش  در مشک چون رسانید به دندان تن او را لرزاند تیر بر قلب قمر خورد و یا بر مشکش؟ خون ز چشمان قمر ریخت و یا آب فشاند؟ عسکری  هیچ ندیدم به جهان مثل قمر یار دنبال خودش بی سر و سامان بدواند سوم مرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۱۸ تیر ۱۴۰۳
. لب تشنه نگویید حسین را به مَنِ آب او آب حیاتست و منم تشنه ی بی تاب این ولوله در جان من از حسرت آن است منعم بنمودند از آن گوهر نایاب عباس مرا کرد نگاهی به ملامت چون ریخت مرا ریخت دل من هم از آن باب بر دامن او چنگ زدم تا دهدم کام پر کرد ز من مشک و شدم زین همه شاداب می رفت و من از شوق به رقص آمده بودم شاداب تر از پیش چو بگرفت به انیاب دراند چو تیری دل مشک و جگرم را امید زمین خورد شدم نقشه ی بر آب ای عسکری از درد دل من شدی آگاه وقتی که تو را منع نمودند ز مهتاب ما منتظرانیم که یک روز بیاید در رجعت او بلکه بگردیم ز اصحاب بیست و هشتم مهر نود و چهار