eitaa logo
دفتر شعر من
101 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
گشت جویا ز حضرت سجاد سائلی از مصیبت عظمی آنکه در ماجرای کرب و بلا بیشتر سوخت سینه ی نجبا با صدایی عجیب حزن آلود گفت در پاسخش سه بار الشام گوییش داغ تازه گردید و شد مصائب مرور نزد امام بعد فرمود ای امان از شام تا اسارت حکایت ما بود هفت محنت به ما رسید در آن که فراتر نگشتمان مشهود خصم آوردمان احاطه به سیف سوی ما حمله می نمود مدام در شلوغی نگاهمان می داشت بین آواز و رقص مردم شام می نهادند بین هودجها سر پاک شهیدهامان را تا نمایند هر چه دلخون تر خاندان رسول پاک خدا پیش چشمان عمه ها بردند سَرِ بر نیزه ی عمو و پدر پیش چشمان خواهرانم نیز راس خونین قاسم و اکبر می گرفتند گه به بازیشان بس که بودند از آدمیت دور تا که از این جسارت آن سرها می فتادند زیر پای ستور آب و آتش نثارمان کردند جمع نسوان ز بام منزلها روی عمامه آتشم افتاد دستهایم به بند بود اما دست بودم حمایل گردن تا که بنشاند آتش دستار آتش عمامه را گذر کرد و سر گرفتار شد در این پیکار ظالمان از طلوع تا به غروب جمع ما را به شهر گرداندند مردمان را به ساز و با آواز به تماشای حال ما خواندند رو به جمع نظاره گر آنجا می نمودند این چنین اعلام بکشید این گروه را چون نیست حرمتیشان به عالم اسلام خصم ما را به یک رسن بست، از بین اهل کتاب داد عبور گفت این جمع بر شما دشمن بوده است از زمان خیلی دور پدران همین جماعت کشت سالها پیش از شما پدران یا که ویران نمود منزلشان پس رسیده است فرصت جبران برد بازارمان که بفروشد این جماعت به نام عبد و کنیز حق نفرمودشان چنین مقدور باز بر ما نمود راه گریز جای دادندمان در آنجا که هیچ سقفی نبود بر سرمان روزها گرم بود و شبها سرد هم عطش بود و هم هراس از جان ۱۵ شهریور۹۹ آخرین بازنگری ۲۱ تیر ۱۴۰۳