دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خداوند میگوید به فضل من فکر کن. فضل من عظیم است. همت خودت را بالا ببر و قوی باش. متقین آدمهای قوی
ضعیفها قویها را تحمل نمیکنند. به همین دلیل مستکبرها، قویها را به استضعاف میکشند. ضعیفها هر کار بتوانند برای حذف قویها میکنند. به خاطر همین مظلومترین آدمهای دنیا قویترینها هستند. ضعیفهای زیاد حمله میکنند برای قویهای کم. قویها وقتی هستند، بقیه تحت تأثیر آنها قرار میگیرند. ضعیفها ناراحت میشوند. چون وقتی قویها هستند، بقیه به آنها خیره میشوند. ضعیفها نمیتوانند خود را نشان دهند و بقیه را زیر پا بگذارند و بر آنها غلبه کنند. ابرهه را که یادتان هست. یکی از آن ضعیفها بود.
ضعیفترینهای زمان ما هم مستکبران هستند. آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه و زیردستانشان ضعیفترینها هستند. آدمهایی که بیشتر تکبر میکنند، ضعیفترند. مستکبرها خودشان حقارت خودشان را میفهمند؛ اما به شما نمیگویند. پنهان میکنند تا شما را منفعل کنند. آنها روی انفعال شما حساب ویژه باز کردهاند. اگر منفعل شوید زیر دست آنها خواهید رفت. زیر پای آنها قرار خواهید گرفت.
غزه را ببینید. چقدر قوی هستند. چقدر مستضعف هستند. چقدر عظیم هستند. ما ایرانیان را میدانید چرا تحریم میکنند، تهدید میکنند، تخریب میکنند؟! چون قوی هستیم. مستکبرین میترسند از قویها. قوت را نمیشود کاری کرد. قویها تو پر هستند. از بین نمیروند. نمیشکنند. له نمیشوند. فرار نمیکنند. از هم نمیپاشند. کم نمیآورند. چرا از دست ما عصبانی نباشند؟ حتما هستند. باید هم باشند و از عصبانیت بمیرند.
خداوند غیرت قویها را میکشد. ناراحت میشود ما قویها را اذیت کنیم و به پر و پای آنان بپیچیم. البته قویها معمولا از اذیتهای ضعیفها اذیت نمیشوند، اما از تضعیف دیگران خیلی اذیت میشوند.
دور و برتان اگر آدم قوی پیدا کردید به او احترام بگذارید و در صدر مجلس بنشانید. بگذارید قد و قامت مجلستان بالا برود. سقف مجلس که بالاتر برود جا برای رشد شما هم باقی میماند. ما در ایران این کار را کردهایم. کار را دادهایم دست خدا و پیامبر خدا و جانشینان پیامبر خدا و جانشینان جانشینان پیامبر خدا و آنها را گرامی داشتهایم. تا سقف کشورمان تا عرش خدا بالا رود و محدود نشود به قد یک عده مستکبر عیاش مستبد مثل پهلویها...
ما ولایت فقیه را بالای مجلس خود نشاندیم تا جا برای رشد آنان که میخواهند قوی باشند باشد. ما نمیخواهیم نظاممان کوتوله تربیت کند. سقفش کوتاه باشد و قویها را به استضعاف بکشد و آنان احساس کنند که اینجا جایشان نیست و زندان باشد ایران برایشان. ایران وطن اقویاست. هر کس هر چقدر میخواهد قد بکشد. در ایران کسی به خاطر قوی بودن تحقیر نمیشود. اینجا مستکبرین تحقیر میشوند و قویها تعظیم و تقدیر میشوند. شهداء با همت بلندشان خانه ما را بلندمرتبه ساختند. هر کس هر چقدر میخواهد رشد کند. مؤمنین با آدم قوی همراهی میکنند و به او کمک میکنند بیشتر رشد کند و بزرگتر و عظیمتر شود. اینجا کشور حسودهای حقیر نیست. کشور عصبانیهای ضعیف نیست. اینجا کشور شیطان کوتوله نیست. اینجا کشور امام زمان عظیم است.
شبکههای معاند خارجی کجا میروند؟!
دشمنیها تمام شده یا بهانهها یا پولها؟!
هیچ کدام. بلکه زمین تازهای باز شده برای فعالیت که هزینه سنگین و آشکاری ندارد.
مدتی پیش جمعبندی بررسی شرایط به اینجا رسید که دیگر نیاز نیست سرمایهگذاری عمدهای روی شبکههای خارجی صورت پذیرد. زیرا پس از فتنه ۱۴۰۱ شرایط داخلی ایران به کلی تغییر کرده است.
عملا آتش به جان افتاده و نیاز نیست کسی باد بزند. لذا سرمایهها به داخل منتقل میشود تا این آتش فروننشیند تا روزی که خاکستر ایران را به باد دهد.
در این مدت اگر زیاد باد بزنی نیروهای خیابانی تو دچار فشار اجتماعی خواهند شد. باید آرام آرام حرارت بدون شعله شهرها را دود کند.
تعطیلی شبکهها هیچ بشارتی با خود ندارد. دشمن خودی و خودمانی شده است. مأموریت انجام شد. جاهلیت دارد خیابانی میشود. جنود جهل را بیش از این خواهیم دید.
دشمن یک خاکریز را فتح کرد و سرزمین پس از آن را تا خاکریز بعدی پاکسازی میکند.
در این مدت حتی نگران اغتشاشات هم نباشید؛ مگر اینکه تغییر خارق العادهای رخ دهد که دشمن دچار توهم دوباره شود.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
ضعیفها قویها را تحمل نمیکنند. به همین دلیل مستکبرها، قویها را به استضعاف میکشند. ضعیفها هر کار
الله اکبر
نماز تمرین قوی شدن است. خداوند این قرار ملاقات را ترتیب داده تا انسان بلندقدتر از هر دیگری با خدا سخن بگوید. شاید در عرش؛ آن بالا نزد چهار رکن عرش: سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلّا الله
کلاس کار نماز بسیار بالاست. آنقدر بالا که از الله اکبر آغاز میشود. از همه جدا شو و منحصرا با من سخن بگو. در بالاترین سطح ممکن. با خدای بسم الله الرحمن الرحیم با خدای رب العالمین؛ با خدای مالک یوم الدین. تنها با او ببند. فقط او ایاک نعبد و ایاک نستعین. نزدیکترین راه را جستجو کن. صراط المستقیم. راه اقویا و نه راه ضعفا و مستکبران. با خدا بیشتر آشنا شو. خدای یگانه؛ بدون تکرار؛ شکست ناپذیر و بدون هیچ گونه سستی و خلأ. خدایی بدون شریک، بدون وارث، بدون تبدیل، بدون تکثیر. خدایی که زیر بلیط هیچ موجودی نیست.
وقتی تعظیم میکنی به موجودات پست خود را نشکن: سبحان ربی العظیم و بحمده
وقتی به خاک میافتی در برابر موجود حقیر به خاک نیافت: سبحان ربی الاعلی و بحمده
یادت نرود که قرار شد: ایاک نعبد و ایاک نستعین. کسر شأن توست که با چنین همصحبتی در برابر دیگران خوار و خفیف شوی.
پایان نماز هم بسیار با شکوه برگزار میشود. شهادت بر او. سپس بندهاش را معرفی میکند و شگفتانه اینجاست که ناگهان در سلامهایت میبینی که بزرگان نیز در مجلس حضور دارند.
یک دیدار در بالاترین سطح ممکن برای اینکه کنده شوی از آدمهای ضعیف و از هر ضعفی. نماز رفتار اقویاست...
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
الله اکبر نماز تمرین قوی شدن است. خداوند این قرار ملاقات را ترتیب داده تا انسان بلندقدتر از هر دیگری
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿٧٣﴾ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٧٤﴾
شیطان ضعیف است، مثل ویروس و قدرتمند است مثل ویروس.
میگویند ویروسها تا وقتی وارد بدن موجود زنده نشوند، کاری برای انجام دادن ندارد.
شیطان نیز بیرون از ما هیچ کاره است. او زمانی قدرت پیدا میکند که تو قوت خودت را تقدیم او کنی و در قبال جان گرفتن او ضعیف شوی. اما خداوند قوی و شکستناپذیر است. او ضعیف ناشونده است. اگر به جای پذیرایی از شیطان در وجودت، مهمان خدا شوی، قوی خواهی شد.
شیطنتها هم اینگونهاند. منافقان تا زمانی که نتوانند در ما نفوذ کنند، قدرتی ندارند. نفاق وقتی کارگر است که با ما عجین شود و درون ما را فریب دهد.
باید مواظب شیطنتها هم باشیم. آنها ما را تضعیف میکنند.
اگر شیطانها هم نباشند، شیطنتها همیشه هستند. همیشه ویروسها هستند. اما اگر من ضعیف باشم، آن ضعیف بر ما غلبه میکند.
اگر بخواهم نقاط ضعف را احصاء کنم باید اشاره کنم به حدیث شریف جنود عقل و جهل.
جنود عقل همان نقاط قوت شخصیت ماست و جنود جهل نقاط ضعف شخصیت ماست. کدام یک بیشتر نزد ماست؟!
اگر حواسمان جمع باشد و دچار وسوسه و وسواس خناس نشویم و با وجدان زندگی کنیم، یک بشارتی هست که میتواند نقطه عزیمت ما باشد:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿١٦﴾
این دلداری خداوند خیلی باشکوه است. خیلی مهربانی از آن میپراکند.
خودمانیهای خدا را اگر قدر بدانیم، غریبهها جرأت نمیکنند وارد حریم ما بشوند یا خودیها غریبگی کنند.
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه
خداوند به عنوان قوی عزیز نزدیکتر از ما به ماست. پاسخ متقابل متناسب این قرابت باشکوه شگفتانگیز شورآفرین تقرب است.
تقرب در واقع واکنش ما به حقیقت قرب است؛ نه تأسیس ابتدایی و پیشقدمی در خیر...
قرب مایه قوت میشود. ما شاء الله لاقوّة إلّا باللّه
آدم قوی نمیشود مگر به واسطه تقرب و تعبد خداوند متعال.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خداوند به عنوان قوی عزیز نزدیکتر از ما به ماست. پاسخ متقابل متناسب این قرابت باشکوه شگفتانگیز شورآ
خودسازی برنامه دین برای تقویت انسان است. بیشترین توصیههای دینی و معارف الهی و مفاهیم معنوی گرداگرد برنامه خودسازی قابل شناسایی و بهرهبرداری است. خودسازی مقدم بر هر اقدام دیگری در دین است.
آدم در خودسازی کدام هدف را دنبال میکند؟! غلبه بر خویش، مهار خود و هدایت و پیشبرد آن. قویترین انسان کسی است که زورش به خودش برسد. این انسان تمام ظرفیت خودش را فعال میکند و آنگاه با خدا هماهنگ میشود. هماهنگی با خدا یعنی قرار گرفتن در متن اراده و خواست او و ایستادن در کنار و شمار لشگریان آسمانها و زمین که همه در خدمت خداوند هستند. انسان این اجازه و امکان را دارد که در این مرحله در ردهبندی سپاه خدا، رتبه فرماندهی را به دست آورد و واسطه اجرای فرمان خداوند در جهان اسباب و علل باشد.
از این طریق انسان قدرت مشروع به دست آورده و به اقتدار معروف و مطلوب میرسد.
اما اگر چنین نشد و آدمی در تراز انسان قرار نگرفت، آنگاه بسته به تلاشی که دارد، طبقات پایینتر را جستجو خواهد کرد و با انصراف از طبیعت و فطرت انسانی خویش، به طبیعت شیطانی و حیوانی و گیاهی و جمادی دچار و مشغول خواهد گشت.
فاصله بین این دو مانند مرگ و زندگی است. یعنی انسان تا زمانی که در خودسازی به سکوی مورد نظر نرسیده و با ساختار عالم ارتباط انسانی نگرفته، هنوز مانند یک دستگاه در سطوح پایینتر کار میکند و حیات انسانی را درنیافته است.
همانطور که قبلا در آغوش رحم مادر جان نداشت و وابسته به جان گرامی مادر رشد میکرد؛ اما پس از مدتی آن هدیه ناب الهی واسطه میگردد تا توجه پروردگار بر ما تعلق گیرد و از روحش در ما بدمد و ما آنگاه به مرحلهای از تولد میرسیم. با این حال به تن پاک و مطهر مادر وابستهایم. پس از مدتی آن جهان مهر و محبت ما را با فدا کردن خویش وضع حمل میکند تا این بار در تن زمین به رشد خویش ادامه دهیم.
ساختارهای روی زمین همان مسیرهای رسیدن اراده رشد خدا بر انسان است. راههایی که به ما منتهی میگردد یا از ما آغاز میشود. ما از مادر زمین و پدر زمان ارتزاق میکنیم تا اینکه اگر رشد به حد مناسب رسید، روح الهی این بار در سطحی بالاتر بر ما نازل گردد و به ما حیاتی دوباره بخشد؛ اما همچنان از جهت تن وابسته به مادر این جهانی خویش هستیم تا بار دیگر هنگام وضع حمل در جهان آخرت فرارسد.
باید بدانیم که تولد در آخرت لزوما به معنی مرگ دنیایی ما نیست. هر چند از روی عادت ضعفا اینچنین به نظر میرسد. اقویا پیش از آن متولد میشوند. هر چند به اسباب ظاهری وفادارند و در رفتار و گفتار خود به ندرت خرق عادت میکنند. تولد و تشرف در آخرت محصول خودسازی است. در ادبیات دینی عملیات خودسازی را به نام تقوی میشناسیم.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خودسازی برنامه دین برای تقویت انسان است. بیشترین توصیههای دینی و معارف الهی و مفاهیم معنوی گرداگرد
تقوی دو بخش عمده سلبی و ایجابی دارد. چه کارهایی را نباید انجام دهیم و چه کارهایی را باید انجام دهیم.
مثل ورزش ماهیچهها که هم قدرت جمع کردنشان و هم استقامت باز شدنشان مهم است، نفس ما نیز گاهی در برابر نبایدها قوی است و گاهی در برابر بایدها و گاهی هر دو و گاهی هیچ کدام. تقوی به مناسبت ضعفی که داریم، ما را ورزش میدهد. لذا تمرین ترک حرام داریم و تمرین انجام واجب.
میتوانیم در خاطرات خود افراد و گروههایی را به یاد آوریم که به واسطه ضعف وجودیشان هر یک بخشهایی از واجب و حرام را که میل دارند مورد توجه قرار میدهند و یا از آن پرهیز میکنند. یعنی نوعی پرهیزکاری عمدی در برابر واجب و حرام دارند و نه در مسیر آن و با این کار خود را قوی به شمار میآورند. آنها با نفس امارهشان علیه نفس لوامه میجنگند و احساس قدرت میکنند. در نقطه مقابل مؤمن سعی میکند با غلبه دادن نفس لوامهاش مهار کند رفتار نفس اماره را و آن را در فرایند سازندگی خویشتن مدیریت کند تا انرژیاش هدر نرود و آسیب نبیند.
کسی که هوی نفس امارهاش را نداشته باشد، باعث خواهد شد آسیب ببیند.
اگر بخواهیم با مثال پیش برویم، میتوانیم فرض کنیم که نفس اماره حکم آن کودکی را دارد که حجم فراوانی از امکانات ارتباط و اتصال و تجربه جهان پیرامون دارد و این برانگیختگی او را از جا میکند و به هر سو میبرد؛ اما نفس لوامه میداند که لین گنج گرانبها را خظرهای فراوان که از سوی شیطنتها و شیاطین است تهدید میکند.
زبان نفس لوامه و اماره به همین دلیل یک تفاوتهایی دارد. نفس لوامه ما ناچار است به نوعی زبان نفس اماره را بیاموزد و مطلب را حالی او کند. نمیتواند منتظر بماند بزرگ شود یا انتظار داشته باشد که نفس اماره به زبان بزرگان بفهمد.
چونک با کودک سر و کارم فتاد
هم زبان کودکان باید گشاد
این از مجموعه باعث میشود تا انسان فرصتهای تکامل را پیدا کند. کودکانههای نفس اماره را میتوانیم در بسیاری مشاهده کنیم. حتی برخی به آن اعتراف میکنند. زمانی که کودکانههای نفس اماره مهار و تربیت نشود، میخواهد جهان را به شهر بازی بدل کند. محلی برای خوشگذرانی دائمی...
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
تقوی دو بخش عمده سلبی و ایجابی دارد. چه کارهایی را نباید انجام دهیم و چه کارهایی را باید انجام دهیم.
کودک با بازی رشد میکند؛ اما اگر بازی از مسیر رشد خارج شد و تبدیل به اصل و مقصد زندگی شد، آنگاه باید نگران باشیم که پس نفس لوامه و مطمئنه چه میشود؟! نفس اماره مانند سیالی در جریان است و نفس لوامه مانند ساز و کار مهندسی انتقال مؤثر و مفید نیرو عمل میکند.
اگر باز دست به دامن مثال شویم؛ میتوان با چشمپوشی فرض کرد که سوخت اتومبیل همان نفس اماره است که اگر خود به خود آتش ببیند، خطرناک و سوزنده خواهد شد؛ اما دانشمندان و مهندسان و فعالان بسیاری یک ساختار پیچیده و دقیق و ظریف تدارک دیدهاند تا سوخت در یک فرایند مهار شده جاری شود و طبق طبیعت خویش عمل کند؛ اما این بار یک اتومبیل و هواپیما و قطار و موشک و سفینه فضایی را پیش براند. قطعا آن سوخت در موفقیت این وسیله شریک است.
اما اگر تن به مهار سازمان تقوی نمیداد که توسط دانشمندان و مهندسان و کارگران تدارک دیده شده، این موفقیت نیز برای او حاصل نمیشد.
نفس لوامه، این فرصت را برای نفس اماره فراهم میکند که به تجربههای خارق العاده دست یابد. نفس مطمئنه نیز روشن است که نقش راننده و فرماندار این ساخته را دارد.
اگر وجود ما در هر یک از این مقامات دچار ناکارآمدی یا فقدان باشد آن حرکت نهایی صورت نخواهد پذیرفت و آخرت برای ما کشف نخواهد شد و تقدیر ما گره خواهد خورد به تقدیر طبیعت موجودات دون انسان.
حضور حکیمانه نفس مطمئنه و عملیات دانشبنیان نفس لوامه و رفتار جسورانه نفس اماره ترکیب مناسب برای پیادهسازی تقوی و پیشرفت در خودسازی را فراهم میکند.
این کار تیمی همان جهاد با نفس است. روبرو شدن با کاستیها و نادرستیها و ناراستیهای نفس که باید برطرف گردد.
اگر بخواهیم قوی شویم باید در این جهاد پیروز گردیم و از خویشتن محافظت کنیم.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
کودک با بازی رشد میکند؛ اما اگر بازی از مسیر رشد خارج شد و تبدیل به اصل و مقصد زندگی شد، آنگاه باید
بر خلاف نفس اماره که نفس لوامه و نفس مطمئنه را کنار میزند، نفس لوامه و مطمئنه آن را انکار نمیکند. تفاوت نگاه کریمانه و بزرگمنشانه اینجا خود را آشکار میکند و افقی که در آن قوی و استعدادهای انسان فهمیده میشود.
نفس مطمئنه با همین مهارت با تمام طبقات وجود رابطه برقرار میکند و به این ارتباطات سامان میبخشد و مقام بندگی خدا را کشف میکند و به آن نائل میآید. یعنی مقام ارتباط با خدا و ارتباط بخشیدن با خدا...
برخی بعضی از دین را میپذیرند و برخی دیگر را کنار میزنند. آنگاه هواپیما زمینگیر خواهد شد.
لذا بیشترین و اصلیترین برنامه دین همین خودسازی و ارتقاء خویشتن به مقام نفس مطمئنه و امامت و پیشرانی و فرماندهی عوالم پایینتر است.
طبیعتا آنهایی که شعار آزادی و کودکماندگی و تفریح دائم و خوشگذرانیهای بیحد و مرز و دمغنیمتی و روزمرگی و بیحافظی و بیتعلقی و بیقانونی و لاقیدی و لاابالیگری و بلانسبتی میدهند، به مصلحت و سعادت و سلامت انسان توجه و التفاتی ندارند و او را تحقیر میکنند. بگذارید کودک بمانند و کوچک بمیرند.
ایشان نه خود را ساختهاند و نه میتوانند جامعهسازی کنند. حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در مسیر خودسازی خویشتن، به مرتبهای دست یافت که دامنههای اجتماعی آن فعال شد.
او در سلسله مراتب خودشناسی و خودیابی و خودباوری و خودباروری و خودبرآوری، ایران را ملاقات فرمود و از آن نیز فراتر رفت.
آثار احیاگری جهانی انقلاب اسلامی محصول همین رشد ولیّ فقیه است که ادامه حیات او به شمار میآید...
شناسایی و شناساندن فرایندی دین، از مهمترین مأموریتهای مؤمن در مسیر اجتماعی شدن است.
چقدر این ماه عزیز شیرین و بابرکت است. وقتی مانند ذهن ماهی من در فضای دریایی قرآن آرام میگیرد، زیباییهایی نصیب میشود که پیش از این گمانش را نداشتم