eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
141 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
8 آبان سالروز شهادت بزرگ‌مرد کوچک شهید محمدحسین فهمیده است. نوجوان 13 ساله‌ای که در فضای انقلاب و شهادت به سرعت رشد کرد و در خط مقدم دفاع از ایران عزیز قرار گرفت. روزمرگی انسان‌ها را گنده می‌کند؛ اما برای بزرگ شدن نیازمند فضای بزرگ‌تریم. وقتی جامعه سقف کوتاهی دارد، اجازه رشد به افرادش نمی‌دهد. مهم‌ترین عامل به استضعاف کشیده شدن ملت‌ها کوتاه شدن انتظارات و همت‌ها و اراده‌هاست. این نوع از استکبار می‌تواند حیث عمومی داشته باشد. یعنی جماعتی هماهنگ یا همزمان، برای برآورده شدن امیال وسیع، متنوع، متلون و متکثر، اما کوتاه و پراکنده در سطح خود، فهم عمیق و نگاه بلند و اراده محکم و توجه خالص و حرکت خاص را کنار بگذارند و فرصت‌های خود را برای یافتن هویت جامعه شده هزینه نکنند. اگر جامعه‌ای سقف بلندی داشت؛ اما به تدریج افراد و آحاد جامعه از بزرگی انصراف دادند و گندگی پیشه کردند، تصور بیهودگی از سقف بلند و لوازم آن تعمیم پیدا خواهد کرد. البته بزرگان همواره تلاش خواهند کرد تا این سقف بلند بر سر اهالی فرود نیاید و امکان‌های رشد را از جامعه نگیرد؛ اما نمی‌توان به کلی مانع این نزاع شد. سرانجام هر جامعه‌ای انتخاب خواهد کرد که جایی برای بزرگان دارد یا خیر. مردم بزرگ ایران در جریان انقلاب اسلامی مبارزات پنهان و آشکار طولانی مدت خود را برای بالا بردن سقف جامعه ایران به ثمر نشاندند و به پیروزی رسیدند. جلوه و جبروت و جمال و جلال این فتح آشکار چنان بود که در تمام منطقه بلکه جهان جوش و خروش و حیرت و پرسش به وجود آورد. مردمان آگاه و متفکران آزاد بر آن بودند که این تغییر مهم را بشناسند و مبدأ و مسیر این تحول تاریخی را بیابند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
8 آبان سالروز شهادت بزرگ‌مرد کوچک شهید محمدحسین فهمیده است. نوجوان 13 ساله‌ای که در فضای انقلاب و شه
اگر نخواهیم در مورد فطرت ثابت انسان در تمام جهان سخن بگوییم که همواره تمنای بزرگی دارد و در دام گندگی، اسیر بهره‌برداری نابسامان انسان از غرایز مادی می‌گردد، سرزمین سبز و سترگ ایران گستره بسیار مستعد و قوی برای شکل‌گیری جامعه انسانی به معنی دقیق آن است. تاریخ علم و ادب و عرفان و فلسفه در ایران نشان می‌دهد که در پنهانی‌های این مرز و بوم ذخیره بسیار غنی از زندگی نهفته و هر گاه توانسته صورت‌های بی‌نظیری از خود آشکار ساخته است. بزرگ‌ترین آسیبی که حکومت‌های مستبد و خودکامه پادشاهی در طول زمان بر این سرزمین وارد کردند، کوتاه کردن سقف جامعه ایران برای مهار آن است. این استعداد هر چه بیشتر سرکوب می‌شد، توان خود را به ریشه‌های قوی‌تر می‌داد. تا اینکه در بهمن 57 این فشار فروخفته به شکوفایی نهایی رسید و ساختار پادشاهی پهلوی را به کلی از جا کند و ویران نمود. داستان انقلاب اسلامی، گویای یک روند واقعی و منطقی بر روی زمین است. اما مهم اینجاست که بتوانی تمام عوامل را درست بشناسی و در کنار هم قرار دهی و نتیجه منطقی را به دست آوری. نگاه شرق‌شناسانه به منطقه ما به ویژه ایران و تحمیل آن به ذهن و اندیشه ایرانیان، همواره باعث شده تا فهمی انفعالی و حداقلی از انسان ایرانی داشته باشیم. بسیاری از ما توان نگاه کردن از سوی خود به واقعیت‌ها را نداریم. بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان ما هر چند نام ایرانی بر پیشانی دارند؛ اما در فضای نگاه غربی به ایران گرفتارند. فقدان نگاه خودآگاهانه و خودشناسانه و خودباور به جهان از جمله ایران در بین بسیاری از مشاهیر و برگزیدگان ملّی و مذهبی، زخم کهنه چند قرن اخیر ماست که محل تولید فساد و تعفن و بیماری و درد و رنج بی‌پایان است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اگر نخواهیم در مورد فطرت ثابت انسان در تمام جهان سخن بگوییم که همواره تمنای بزرگی دارد و در دام گندگ
در زمانه‌ای که سلطه غرب به ویژه توسط نهاد علم و ساختار قدرت، سعی در وارونه کردن و ویران کردن فهم ایرانی از خویش بوده و هست، آنچه که به فریاد ایران رسید، جریان فطری امّی زلال ناخودآگاهی بود که با رهبری امام فرزانه و آگاه زمانه، پیوندی ذاتی و ارتباطی غیبی برقرار کرد و ناگهان تمام ظرفیت تغییر در جامعه ایران را فعال نمود. تغییری که آشکارترین صورت آن در علاقه و انس و عشق و محبت این ملت به امام خمینی رحمت الله تعالی علیه متجلی گشت. انگار این ملت خود گمشده خویش را در رمزواره‌های پیام آیت الله العظمی خمینی یافتند. همین استعداد پنهان شده و میل سرکوب شده بود که پدیده انقلاب اسلامی را به امری ناشناخته برای غرب و غربزدگان بدل کرد. نوع ارتباطی که دیگران می‌خواستند با انقلاب اسلامی مردم ایران بگیرند از جنس تحقیق بر روی اشیاء بود و است. غالبا تأمل بر مسئله چیستی و چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی با نوعی تنازل و تجزیه غیر اصولی همراه است. به این می‌ماند که براش شناختن یک انسان او را بکشی و شروع به تشریح جسد او کنی. حال پس از بریدن و دوختن جسد آنچه که در اختیار توست تنها یک جسد مرده رو به فساد و تعفن است. پس تو هیچ گاه آن انسان را نیافتی و نشناختی و نخواهی شناخت. عملیات شناسایی غرب و غربزدگان از ایران دچار چنین خطای فاحشی است. اصرار آگاهانه و ناآگاهانه عده‌ای برای ادامه و تکمیل این مسیر نیز نتیجه جز کشتن ملت ایران و از بین بردن هویت جامعه ایرانی ندارد. علاوه بر این هیچ نوع مسئولیت‌پذیری در قبال این نوع مواجهه با واقعیتی به نام ایران از سوی عاملان آن وجود ندارد و صرفا حرکتی علمی و کارشناسانه قلمداد می‌شود که در انتها هیچ حق پرسش‌گری را برای مردم ایران باقی نمی‌گذارد. در واقع مردم ایران در این نوع نگاه کارفرمای مسئله نیستند، سوژه و موضوع مسئله‌اند و پاسخ نه برای مردم ایران که برای غرب تهیه می‌شود. این یکی از عمیق‌ترین و جدی‌ترین خیانت‌ها و تجاوزات غرب و غربزدگان به ایران و ایرانیان است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
در زمانه‌ای که سلطه غرب به ویژه توسط نهاد علم و ساختار قدرت، سعی در وارونه کردن و ویران کردن فهم ایر
مردم ایران نیازمند بزرگانی بودند که آنان را به صورت جبلی و فطری و ذاتی و خودمانی بشناسد و بشناساند. ایرانیان این ویژگی شگفت را در امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف یافتند. آنها امام خود را باور کردند، همانطور که امام راحل نیز آنان را باور کرده بود. همان چهار باوری که باور مردم ایران نیز بود. امام و یارانش تلاش کردند مردم ایران را در طول 15 سال به یک نوع خودآگاهی فطری از خویشتن برسانند و این تقریبا تمام کاری بود که انجام دادند. پس از آن جامعه ایران خود را به صورت یک کلّ گسترده واحد یافت و حرکت نهایی برای رهایی از استبداد پهلوی و شکافتن بستر خشک و منجمد ضد رشد ستمشاهی و جوانه زدن در فضایی جدید که ارتفاع آن را ولیّ فقیه بالا و بالاتر برده بود. همین امر باعث شکفتگی شگفت‌انگیز استعدادهایی شد که همیشه وجود داشتند؛ اما فرصتی برای رشد نمی‌یافتند. آزمون‌های سخت و پیچیده روزگار از انسان ایرانی نشان داد که ایرانیان تا چه میزان ظرفیت و مهارت آفرینش زندگی و پاسبانی از آن را دارند. مردم ایران در جریان مبارزات پیش و پس از انقلاب اسلامی و فتنه‌ها و هجمه‌های پیش و حین و پس از جنگ تحمیلی تا امروز نشان داده‌اند که صاحب ذخیره بی‌پایانی از روح مقاومت و چیرگی بر مرگ و تولید زندگی و زایندگی در برابر مرارت‌ها و ملامت‌ها هستند. ایرانیان فراتر از حد تصور و درک ناظران جهانی توانایی تبدیل درد و رنج تحمیل شده به امکان‌های رشد را دارند. انعطاف مقتدرانه ایرانیان برای عبور از بن‌بست‌ها و ساختن مسیرهای جدید و ادامه زندگی برای بسیاری از مردمان جهان به معجزه می‌ماند. چگونه ممکن است ملتی اینچنین مورد بی‌مهری قرار گیرد؛ اما از اراده تهی نشود؟ ایرانیان ناچارند در زمانه‌ای که کوتاه‌ماندگی جوامع و کودک‌ماندگی انسان‌ها به امری عادی تبدیل شده، هم از ارتفاع زمانه خود دفاع کنند و هم از وسعت زمینه خود. برای اینکه جامعه ایرانی امکان پویایی شایسته خود را داشته باشد، باید بتواند سقف بلند انقلاب اسلامی را حفظ کند. رشد مدام و پویایی ممتد ایرانیان هر روز موانع بیشتری را از پیش رو و بالای سر برمی‌دارد و در مسیر مستقیم خویش قدم‌های بیشتر و قوی‌‎تری برمی‌دارد. روزگاری حضور منطقه‌ای برای ما شاید محال می‌نمود. دشمن ما را در خانه خودمان زیر فشار حکومت خودمان له کرده بود. اما امروز پس عقب راندن چندوجهی دشمن از میهن‌مان، انقلاب اسلامی ایران، در حال عقب راندن دشمن از فضای منطقه‌ آسیای جنوب غربی و شمال آفریقاست. انقلاب اسلامی جغرافیای جدیدی از زیست ایرانی را تدارک دیده و با فراروی هویتی و فراوری ماهیتی پیوندهای ذاتی خود با مردمان منطقه را بازیافته و گسترش می‌دهد.
احتمالا من ژاپنی هستم... میگه تو ژاپن اونایی که صبحها زودتر از بقیه میان سر کار ماشیناشونو دورتر پارک میکنن تا اونایی که دیرشون شده بتونن نزدیک تر پارک کنن و زود وارد محل کارشون بشن تا دیگه بیشتر از اون دیرشون نشه کاری که هر روز انجام می‌دهم.
🔴تابوی خاک 🔹تابوها مثل دومینو هستند. با یک خطای محاسبه یا سهو لامسه می‌ریزند و شکسته می‌شوند و با خیزی پیش‌رونده آوار می‌سازند. درست مثل قبح یک گناه یواشکی که اولش عذاب وجدان است و تکرارش به جسارتِ عریان می‌انجامد. دومینو به تلنگری فرو می‌ریزد و تابو گاهی گلوله‌ی برفی است که می‌افتد و می‌خزد و بهمن می‌سازد. انگار صغیره‌ای است که جرأت به آن و استمرار در آن کبیره می‌سازد. تابوهای مقدس را باید مثل بار شیشه با احتیاط از نسلی به نسل دیگر جابجا کرد. باید مثل آینه از ساحت آنها غبارروبی و ابهام‌زدایی کرد. 🔸تابو گاهی حریم است؛ مرز است، سد است؛ مثل پدافند است. باید قرص ایستاد و برای تابو ماندنش سینه سپر کرد. یک مشت خاک چه ارزشی دارد وقتی بالش میّتی می‌شود؟ اما یک وجب خاک، قیمت ندارد وقتی نام آن وطن است. سهم ما از خاک مستطیلی بیش نیست، اما وطن جان می‌دهد برای جان دادن. فلسطین می‌داند که با تابوی «خاک»، نمی‌توان شوخی کرد. برود، رفته است؛ چه یک وجب، چه صد وجب! مسلمانان، تابوی «امت واحده» را جدی نگرفتند و گسستند و تباهی پشت تباهی در ملل اسلامی به بار آمد. 🔹عملیات «روزهای توبه»، تابوشکنی بود. اسرائیل تلنگر اول را به دومینوی تعرض خاکی زد. به طمع بهمن، گلوله‌ای برفی سمت ایران انداخت. صغیره‌ای مرتکب شد که باب کبیره را باز کرد. تابوی خاک، سوژه‌‌ی فکاهی نیست. برای تابو ماندنش خون‌ها ریخته شده و خون دلها خورده شده. قواره‌‌ی مگس چه به هماوردی سیمرغ؟ فرمود «غلط اضافه» معادل تسطیح تلاویو و حیفا است. این باید در دایره‌ی محاسبه‌ی باند تروریستی می‌بود که نبود. چرا؟ چون ما بجای محاسبه‌گری، ملاحظه‌گری می‌کنیم و می‌خواهیم از جنگ حق و باطل مساوی بگیریم؛ این به آن در! چرا ملاحظه‌گری؟ چون به تاب‌آوری مردممان ایمان نداریم. چون برآورد ما از خودمان، ضعف است. به زبان نمی‌آوریم و گاهی خلاف آن را شعار می‌دهیم، اما بی تعارف، خمیرمایه‌ی مقاومت را در بافت جامعه‌ی ایرانی انکار می‌کنیم. خطای محاسباتی همین است. نقطه‌ی اتکای تابوشکنی اسرائیل، همینجاست. 🔸حال چه کنیم؟ باید زیراب این محاسبه را زد که زد و خورد ما و آنها پینگ‌پنگ‌وار ادامه می‌یابد و آخرش شخص ثالثی پرچم سفیدی بلند می‌کند و هر که رَود خانه‌ی خود. باید اسرائیل را از «روزهای توبه» به توبه کردن انداخت تا دیگر با خاک ما شوخی نکند. سخت است، اما باید این تابوی شکسته را رفو کنیم. برای خون‌خواهی ضربه نزنیم؛ به قصد خون‌ریزی قتال کنیم. موازنه‌ای در کار نیست. چشم در برابر چشم، موازنه‌ی حزب‌الله و حماس با صهیونیست‌هاست. ما آسیب ببینیم، با نابودی جبران می‌کنیم. دل‌نگران مردم نباشیم. عوام مردم کیلومترها از خواص سبقت گرفته‌اند. خسارت بزرگ، آسیب پدافند نیست؛ کوچک شمردن ایمان و توان مردم است. غفلت از مؤلفه‌های قدرت ایران است. باید محاسبات را اصلاح کنیم. باید تابوی خاک را بند بزنیم. ✍🏼زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
اسرائیل در عملیات تجاوزکارانه اخیر تلاش کرد شرایط محاصره شدن در تلاویو و حیفا را وارونه کند و ایران را در تهران محاصره کند. آنچه که عملیات اسرائیل را کامل می‌کند، تولید خطاهای شناختی از صحنه توسط جریانات منفعل و غربزده داخلی است. اگر ایران پاسخ قاطع و حساب‌شده و غافلگیرکننده چندوجهی به دشمن ندهد، نه در مرزهای ایران که در تهران محاصره خواهد شد. فهم این مسئله برای کسی که منطق دشمن و دشمنی و شرارت و جنگ آنان را می‌فهمد آسان است و پذیرفتنش برای آنان که بیش از سه دهه در تلاشند تا توبه خود را از انقلاب به غرب بفهمانند محال. منافقان تلاش می‌کنند اسرائیل را از زیر آواری که بر سر خویش خراب کرده بیرون بکشند. همان کاری که دولت‌های خودفروخته منطقه و جنایتکار اروپایی و آمریکایی در حال انجام آن به روش خود هستند. تحلیل صحنه جنایتکاران دوست‌نما نه برای ایران که برای سازگاری ایران با سازمان جنایت و تجاوز غرب است.
🔴 عراقچی خطاب به بورل: اروپا تنها نماد ریاکاری است 🔸وزیر امور خارجه خطاب به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: آقای بورل، وقتی می‌گویید زندگی و کرامت انسانی باید مورد حمایت قرار گیرد، دوست دارم باور کنم، ولی مسئله این است که همکاران شما در اروپا بدون هیچ شرمی از نسل‌کشی در غزه و کشتار در لبنان حمایت می‌کنند. در مورد «اتخاذ تدابیری از سوی اتحادیه اروپا» برای پایان دادن به کشتار بیش از ۵۰ هزار فلسطینی در غزه نظری ندارید؟ در مورد «اتخاذ تدابیری از سوی اتحادیه اروپا» برای پایان دادن به آواره گی ۱.۵ میلیون پناهنده در لبنان و بازگشت آن‌ها به خانه‌هایشان چه؟ یا «اتخاذ تدابیری از سوی اتحادیه اروپا» برای حمایت از خانواده‌های کسانی که توسط جمشید شارمهد کشته شده‌اند؟ اگر پاسخی ندارید باید گفت اروپا تنها نماد ریاکاری است. ❇️ @baamdadeno
وقتی آن حقیقت توحیدی از آسمانی به آسمانی نازل می‌شود، مؤلفه‌ها و عوامل ثابت و متغیر یک به یک تشخص پیدا می‌کنند و با ترکیبی قوی با هم بافته می‌شوند و آن حقیقت غیبی مطلق را به صورت معماهای دامنه‌دار در زندگی مخلوقات پنهان می‌کنند. حال زندگی یعنی حل این فرمول‌های پر مجهول چند وجهی و یافتن ثابتات و عددگذاری در متغیرها و رسیدن به صدق معادله. اعمال ما از هر جنسی که باشد تعیین مقدار یکی از آن متغیرهاست. آنگاه پاسخی شخصی و‌ پاسخی اجتماعی و پاسخی جهانی از آن عمل ثابت در آن فرمول‌ها به دست می‌آید. اگر فردی معادله خودش را درست حل کرد، به سطح تعادل و اعتدال و عدالت خودش می‌رسد و آن عدد ثابت وارد فرمول سطح جامعه‌ای و جهانی می‌شود. اگر مجموع عوامل آن سطح فرمول خودشان را درست حل کرده باشند، جوامع توحیدی مبتنی بر عدل نیز شکل خواهد گرفت. اما اگر در طول زمان و عرض مکان افراد بر اثر قصور یا تقصیر نتوانند به عدد درست خود برسند، فرمول سطح اجتماعی با همان تقدیر شکل می‌گیرد و دیگران را در معرض امتحانات سخت‌تر قرار می‌دهد. لذا ممکن است پاسخ‌ها تقریبی به دست آید و یا حتی فرمول‌ها به بن‌بست برسد و از مسیرهای طبیعی غیر قابل حل باشد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
وقتی آن حقیقت توحیدی از آسمانی به آسمانی نازل می‌شود، مؤلفه‌ها و عوامل ثابت و متغیر یک به یک تشخص پی
اگر این صورت‌بندی درست باشد، می‌توان در مورد برخی مسائل توضیحاتی ارائه داد که واقع‌بینانه و عملگرایانه به نظر برسد. شاید مقدمه ارتباط برقرار کردن با این نحوه بیان انس ریاضی با حل معادلات باشد. ما در حل معادلات یک علامت مساوی داریم که دو سوی آن مانند دو کفه ترازو عمل می‌کنند. کسی که سعی دارد معادله را حل کند، اعداد ثابتی دارد و نمادهای متغیری که منتظرند ما عدد درست آنها را بیابیم و سلامت و صداقت معادله را نشان دهیم یا تکذیب کنیم. معادله‌ها یک صورت تصویری هم دارند و آن نمودار است. نمودار در واقع نمایش تعیین‌های درست معادله در یک روند ادامه‌دار است. وقتی که به ازاء اعداد مختلف، متغیر دیگر عدد خاصی را به اجبار به دست می‌آورد. این محدودیت معادله در تعیین متغیرهای بعدی نیز رمز و رازی دارد در خود. مهم اینجاست که بدانیم همه چیز در یک معادله اتفاق می‌افتد و عرصه عمل و انتخاب بی‌نهایت نیست. آنچه که برخی آن را آزادی می‌نامند در واقع انتخاب عدد بدون توجه به منطق حل معادله است. آن عزیزان عدد خودشان را تعیین می‌کنند و زحمت حل دشواری‌های معادله را بر عهده دیگران می‌گذارند. ناترازی‌ها در تشکیل معادله آن را گاه بی‌معنی می‌کند و این بی‌معنایی می‌تواند زندگی فرد را در طول زمان و عرض زمین و همچنین زندگی خانواده، محله، شهر، کشور،قوم و قبیله و منطقه و جهان را دچار نابرابری‌ها و بن‌بست‌ها نماید. اختلالات پیش آمده گاهی هزینه‌های سنگینی بر خود شخص و دبگران وارد می‌کند که شاید ردیابی آن به آسانی نباشد. آنچه که دین در این هزارتوی حل معادله به عنوان عمل صالح پیشنهاد می‌کند، ساز و کار رسیدن به عدد ثابت درست و تشکیل معادله صحیح است. در بافتار عالم همه مخلوقات در یک معادله عظیم و گسترده با هم نسبت پیدا می‌کنند. شاکله هر معادله ثابت است. گاه انسان خلاق اجازه دارد برای حل مسائلش معادلاتی بنویسد و آن را به شکل خلاقانه‌ای حل کند. این چیزی است که دیگر موجودات یا اصلا ندارند و یا بسیار جزئی دارند. اما دست انسان در این بازی بزرگ باز است. حال او هم ثابتات را تعیین می‌کند و متشابهات را یعنی همان متغیرها را و هم بافت این دو را و هم مسئولیت تصویب و حل معادله را. اما نکته اینجاست که برخی معادلات ذاتا بی‌جوابند یا بی.معنی هستند و هیچ حرفی برای گفتن ندارند یا حرف قابل استفاده و معلومی ندارند. در برابر بی‌پاسخی، هر پاسخی هم هست. یعنی معادله طوری تشکیل می‌شود که هزار جواب دارد و معلوم نیست کدام پاسخ می‌تواند درست باشد. ما به ازاء هر متغیر، باید یک معادله داشته باشیم. پس معادلات اجتماعی با حضور همه افراد جامعه قابل حل است. اگر فردی یا گروهی یا طبقه و صنفی سهم خود را از تشکیل و حل معادله و به اشتراک گذاشتن عدد نهایی انجام نداد آنگاه نتیجه ناتوانی جامعه از حل معادله نهایی است. البته این پایان داستان نیست. طبقات تعیین و تعین نیز می‌توانند نقشی را ایفا کنند. یعنی همه چیز در عرض عالم اتفاق نمی‌افتد. ساختار طولی نیز در این معادلات دخیل هستند. همواره معادلاتی هستند که در زمین بازی ما غیر قابل حل شمرده می‌شوند؛ اما در طبقه بالاتر پاسخی روشن دارند. زیرا طبقات بالا برخی پیچیدگی‌ها و در هم تنیدگی‌های زمین ما را ندارد. هر چه بالاتر رویم این بساطت و سهولت بیشتر می‌شود اما از سوی دیگر تعینات کمتر است و دسترسی به آن سخت‌تر. عده کمی به سطوح فوقانی عالم برای حل معادلات دسترسی دارند. برخی علوم چنینند. برخی علماء نیز چنانند. شهداء خود از عناصری هستند که جامعه را از مقام عند ربّهم رصد می‌کنند. آنان در مراتبی عالی‌تر فرای محاسبات زمینی معادلات را شکل می‌دهند. اما نکته مهم این است که تقدیر آنان برای زمینی شدن بی‌واسطه دخالت نمی‌کند. بلکه در مسیر معادلات و محاسبات عادی جاری می‌شود و مقصد خود را می‌یابد. گاهی این مسیرها بر اثر رفتار مردم مسدود می‌شود و به آینده موکول می‌گردد و گاهی راه‌ها گشوده است و امکان‌ها فراهم و شهداء تقدیرات خود را به واسطه افراد زمینی بر محاسبات دشمن تحمیل می‌کنند. این نیز پایان داستان نیست. گاهی در معادلات کلان عالم نقاط ثابتی وجود دارد که لاجرم باید تحقق پیدا کند. معمولا احوال زمین هنگام نزدیک شدن به این تعین‌های خاص مقتدر آسمانی تنگی می‌کند. چرا که تمام انتخاب‌های غلط حال و گذشته زمینیان و زمانیان خود را در انحراف معیار نشان می‌دهد. حال این اصلاح باید صورت پذیرد. اگر گذشتگان انحراف زیادی داشته باشند، این اصلاح بسیار بسیار دردناک و پر هزینه خواهد بود. بازگرداندن نمودار به مسیر درست، بسیاری از ساخته‌های بشر را نابود می‌کند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
وقتی آن حقیقت توحیدی از آسمانی به آسمانی نازل می‌شود، مؤلفه‌ها و عوامل ثابت و متغیر یک به یک تشخص پی
دردهای بزرگ گاه میلیاردها نفر را تا مرز نفرت از زندگی پیش می‌برد، اما چاره‌ای نیست. فرمول‌های سطوح پایین نمی‌توانند از فرمول‌های سطوح بالا سرپیچی کنند. اینجاست که نقش همشهریان آسمانی بیشتر معلوم می‌گردد. آنان می‌توانند بخشی از دشواری‌های زمبنی را در آسمان حل کنند. شهداء و علماء و صدیقین و مخلصین و صلحاء و متقین سرمایه‌های آسمانی و اعمال صالح جامعه هستند. همان‌ها که جامعه را شفاعت می‌کنند و درد اصلاح را تسکین می‌دهند. همان‌ها که با اعمال خود فاصله بین ثوابت سطوح بالا و معادلات سطوج پایین را ترمیم می‌نمایند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
دردهای بزرگ گاه میلیاردها نفر را تا مرز نفرت از زندگی پیش می‌برد، اما چاره‌ای نیست. فرمول‌های سطوح پ
اگر این صورت‌بندی درست باشد، شما می‌توانید مسئله جبر و اختیار را نیز از لابلای بیان آن بیابید و قضا و قدر را هم و برخی مشکله‌های ریز و درشت روزمره مبتلا به را. پس ما تنها برای سؤال کردن نیامدیم. حل مسئله نیز بخشی از مأموریت ماست و این شأن ما را در عالم تعیین می‌کند. امیدوارم این بیان مفید بوده باشد.