نخودیها...
بهترین راه تماشاچی بودن است. خوب پولش را میدهیم تا رقابت خودیها و ناخودیها را تماشا کنیم.
نخودیها همین وسط، مسطها زندگی میکنند. جذابیت شهرآورد آنها را ارضاء میکند.
ضد امر به معروفها، ضد مردمند. آنها حق رأی را میخرند و یک جا در جایگاه تماشاچیها به مردم میدهند.
امر به معروف حق حکمرانی غیر قابل واگذاری است. نمیتوانی مردم را به نام مردمسالاری حذف کنی و برای یک اقلیت مطلق سرمایه افسانهای قدرت و ثروت و شهرت و شهوت تدارک ببینی.
دشمنان نهی از منکر مردم را ضعیف، بیانگیزه، غافل و نادان میخواهند. اگر اکثریت مطلق شخصیت حکمرانی خود را در نظام امر به معروف پیدا کنند، هیچ کس نمیتواند امکانات احتکار کند و رانت توزیع کند و فخر بفروشد و بالاتر برود.
اینکه مردم تماشاچی بشوند و از آن لذت ببرند یک کار تبلیغاتی بزرگ است، برای حذف مردم. برای اینکه خیالت راحت باشد کسی کارت ندارد.
برای این کار همه چیز باید بازی به نظر برسد. در طی بازی تو تماشاچی را هر جا که دلت بخواهد میبری. او مقاومت نخواهد کرد.
مقاومت زمانی است که بداند همه چیز جدی است و پول بلیط تو در واقع فرصت حیات توست. نه بودجه تفریح آخر هفته.
گرفتار شهرآوردهای ضدمردمی نشویم...
چه بسبار نخودی که ندانسته بلیط گودی قتلگاه خرید...
قرار بود تن را بپوشد و روح را بگسترد، تن را رها کرد و جان را به سلیب کشید..
سعه وجودی چه میفهمد که با او از رهایی سخن بگویی.
خیابان پر است از سلولهای انفرادی نمور و تاریک و سرد و متعفن نرم و سخت...
از خودم بدم آمد...
فقط نگاهش کردم. جهان نیمخورده رها شده را کنار خیابان...
این بود رهایی...
سیب این آیه بهشت، انگار به انتقام شیطان دچار شده بود. نمیدانم کدام دندان وحشی آن را دریده بود و پرت کرده بود تا در خیابان بماند و بگندد و بپوسد یا زیر پای شهر و شهروند له شود و بفرستید...
من خود را شریک این گناه میدانم...
این رهایی نیست، رمیدن است...
این برازندگی نیست، اسراف است...
این بخشندگی نیست، نابود کردن است...
چه آهی میکشد آن درخت وقتی بداند فرزند دلبندش، دسترنج باغ و باغبان اینچنین به قهر شهر دچار شده و از یاد رفته...
حتما ما را نفرین خواهد کرد...
رضا قلدر نه سوادش را داشت و نه ابزارش را وگرنه، خود را اینطور مفتضح نمیکرد.
استبداد هم راه دارد. باید با پنبه سر برید. مثل همین اصلاحطلبها...
ببین چه اسم قشنگی دارند! چه حرفهای خوبی میزنند!
پنج ابزار تشویق و تحقیر و تلقین و تهدید و تحریف را به رسانه بده. میتواند کوهها را جابجا کند؛ اگر بلد باشی چطور استفاده کنی...
اگر این چیزهایی را که منافقین بلدند میدانست و عرضهاش را داشت، همان روز به عنوان پدر مهربان ایران همه را لخت میکرد. نیاز به چوب و چماق نبود.
دم به دم هم از حرص و جوش زیادی، دود منقل و بافور باد هوا نمیشد تا مجبور شود دوباره چاق کند...
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تخم مرغ دزد اگر بازنگردد لاجرم شتردزد میشود و تن فروش، وطن فروش...
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،
۱. نباید «حذف پلیس از خیابان» را قانونی کرد و تقدیر حجاب را به تدبیر دوربین سپرد؛ آن به نام هوشمندسازی.
۲. باید ضعفهای فراجا در مواجهه با کشف حجاب را از طریق ایجاد «پلیس تخصصی» برطرف کرد، نه جایگزینی آن با «دوربین».
۳. طرح حکیمانه، «عملیات ترکیبی» است؛ باید از چند جبههی موازی و همافزا تاخت.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
معتقدم به رسوب سیره حاکمان و منطق حکومت در سبک زندگی آحاد ملت؛ اما مقوله حکمرانی را منحصر در مرزهای جغرافیایی نمیبینم...
اتفاق، فراتر از اینهاست...
انسان مدرن آن اخراجی هبوط یافته است که ناچار است وطنش را از دیوارهای بیرونی بشناسد و با خاطرات گنگ خوابمانندش خوش باشد و زندگی کند...
او را به داخل حصن امن ولایت راهی نیست...
او در بستر عذاب شکوه انسانیاش را توصیف میکند...
هدایت شده از نر
ضرب و شتم ناهیازمنکر باعث میشود:
۱. دیگر ناهیان قبل از اقدام، بیشتر فکر کنند؛ بیشتر تردید کنند.
۲. صورتیها بگویند «وقتی کار به کتککاری میکشد چه فایده؟»
۳. مردم گمان کنند قدرت میدانی مجرمین (بیحجابها) نسبت به قبل بیشتر شده؛ و اراده مجرمین قویتر از قبل است.
۴. جامعه به این نتیجه برسد که «قضیه فراتر از حجاب است؛ هرکس در هر زمینهای کاری به کار دیگری داشته باشد احتمال آسیبهای جسمیِ غیرقابل جبران وجود دارد.»
۵. قانونشکنانِ دیگر به این نکته پی ببرند که اگر کارهای خود را به بیحجابها بسپارند؛ مردم با احتمال بیشتری کنار میایستند چون بیحجاب نشان داده جرأت دارد بصورت فیزیکی از بیقانونی دفاع کند؛ پلیس هم وقتی با بیحجاب طرف باشد با احتمال زیاد صرفا «عکاس صحنه» خواهد بود.
۶. بسته بودن دست مردم برای دفاع از امنیت اخلاقیشان روشن شود؛ همه حس کنند کاری برای تربیت دینی نسلهای بعد نمیشود کرد چون «عامل تحریک جنسی» از این پس «مسلح به سلاح ضرب و شتم» است؛ اسلحهای که مردم از آن بیبهرهاند.
۷. انواع و اقسام مجرمانِ دیگر حس کنند «راه تضمینی بقا» مسلح شدن به «توان و جسارت ضرب و شتم» است.
۸. معلوم شود «استفاده از زور» دیگر منحصراً در اختیار حکومت نیست؛ منحصراً در اختیار «حکومت و بیحجابها» است!
۹. مشخص شود «هراس از برخورد قاطع قانونی» مطلقا در نصاب سابق نیست و افراد، اساسا «خیلی کمتر از قبل» به قانون فکر میکنند.
۱۰. کتکخوردهها پی ببرند «وجود حکومت اسلامی» به قدر سابق اثر ندارد؛ و چه بسا از این پس برای دفاع از «امنیت اخلاقی» ناچار به «ایثار جسمی» باشند؛ ایثاری که هیچ نیروی حکومتی مجاز به آن نیست!
با این همه منافع؛ شما اگر جای کودتاچیان فرهنگی بودید فتیلهٔ «کتک زدن ناهی» را پایین میکشیدید؟!
اگر نوشداروهای «شلاق»، «زندان طولانی» و «اعدام مفسدفیالارض» به میدان نیایند؛ نهفقط باید منتظر بالارفتن سطح خشونت علیه ناهیان بود؛ بلکه مرکزیت کودتای فرهنگی بزودی پروژه «حملهٔ بیدلیل به مذهبیها» را کلید خواهد زد؛ حمله به گروهی که حتی امرونهی هم نکردهاند.
«دفاع از بیحجابی» راهی مطمئنتر از «حمله به ظواهر مذهبی» ندارد.
✍ محمدحسین امینی
🔎 #ناهی_از_منکر #حجاب #ضرب_و_شتم
🕯کانال نشاط رهایی
https://eitaa.com/neshaterahaei
هدایت شده از روایت فتح (شهید آوینی)
🔷 شهید آوینی: «آنچه در مجموع از آیاتِ قرآن برمى آید این است كه اكثریت به مثابه معیار حقّ، بطور كلّى متناقض با نظر قرآن در مورد اكثریت است و هیچ راهى براى جمع این دو نظر وجود ندارد.
🔹قرآن مجید با تعبیراتى بسیار عجیب و حتّى در اكثر موارد بسیار شدیداللّحن، نه تنها رأى اكثریت را معیار مطلق حقّ نمى داند، بلكه برخلاف آن، رأى اكثریت را غالباً باطل مى شمارد.»
🔸منبع: کتاب «حکومت فرزانگان»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini