مثل هر سال روز عید غدیر، با تمام توان و طاقتمان
سبزِ یک پرچم مقدس شد، تک تک خانه ها و هیئتمان...
گرچه مادر بزرگ می گوید: آن زمان ها که بچه تر بوده
قدر ده روز بوده جشن غدیر، بیشتر بوده شآن و شوکتمان
یک دهه جشن، یک دهه لبخند، یک دهه عطر گلپر و اسپند
یک دهه روزهای بی مانند، آخ یادش بخیر سنُتمان
حرمت ما به احترام علی ست، خاک مازندران به نام علی ست
علوی ها نمرده اند هنوز، خط نخورده هنوز غیرتمان!
بعد از این را به رسم اجدادی، قدر ده روز جشن می گیریم
تا که در شوره زار شبهه و شک، جا به جا گل کند ارادتمان
هرچه هم غرق تنگنا باشیم، بیخیالِ ولی نمی مانیم
لحظه ای بی علی نمی مانیم، شبِ قبر و شبِ قیامتمان...
#محمد_پورمرادی
#شعر_برگزیده
#دهه_غدیر
#کنگره_شعر_دهه_غدیر
کنگره شعر دهه غدیر
https://eitaa.com/daheye_ghadir
پیاله شد دهان، باده زبان تا یا علی گفتم
زبان سر رفت از کنج دهان تا یا علی گفتم
تویی میخانه و ساقی، منم پیمانه و ساغر
خودم را سر کشیدم بی گمان تا یا علی کفتم
خلایق مست بین مسجد و میخانه سرگردان
به گوش ماذنه جای اذان تا یا علی گفتم
علی خوانده خودش را ذات حق در آیت الکرسی
چه حاجت باشدم ذکر امان تا یا علی گفتم
قسیم النار و الجنه تویی فرقی نخواهد کرد
به چشم من جهنم با جنان تا یا علی گفتم
از این رو عشق روزی من دیوانه خواهد بود
که جا زد هم زمین هم آسمان تا یا علی گفتم
.
غدیرت جشن ده روزه ست عمری در دیار من
ببین سرسبز شد مازندران تا یاعلی گفتم.
#وحید_پولایی
#شعر_برگزیده
#دهه_غدیر
#کنگره_شعر_دهه_غدیر
کنگره شعر دهه غدیر
https://eitaa.com/daheye_ghadir